| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چرا ايران بهشت كسب وكارهاي اينترنتي است؟
براي توضيح اين موضوع بهتر است آمارهايي را در مورد خريدهاي اينترنتي و روند رشد آنها در ساليان اخير مرور كنيم
ایرانیان سال ۹۴ چقدر اینترنتی خرید کردند؟
معاون وزیر صنعت : سال ٩٤ خرید و فروش اینترنتی در کشور با تراکنش مالی ۶۱ هزار میلیارد تومانی مواجه بود.
در سال ۹۲ حدود ۱۴ هزار میلیارد تومان خرید و فروش اینترنتی در کشور صورت گرفت که این رقم در سالهای ۹۳ و ۹۴ به ترتیب به ۵۰ هزار میلیارد تومان و ۶۱ هزار میلیارد تومان رسیده است.برآوردها نشان میدهد اقبال زیادی به خریدهای اینترنتی میان مردم وجود دارد و البته عدد و رقمهای مذکور واریز وجه از طریق دستگاههای پوز را شامل نمیشود و تنها محصولاتی است که مردم از طریق وبگردی خریداری کرده و وجه آن را به صورت آنلاین پرداخت میکنند.
حدود ۴ درصد از GDP کشور از طریق معاملات اینترنتی تامین میشود که این نشانگر اقبال مردم به موضوع خرید و فروشهای اینترنتی است.
سال ۹۲ وزارت صنعت به ۱۴۰۰ سایت نماد اعتماد ارائه کرد که اکنون این رقم به ۱۶ هزار سایت رسیده است.
براساس تصمیم دولت، خریدهای دستگاههای دولتی هم باید از طریق سایتهای اینترنتی صورت گیرد و تا سال ۹۶ هم تمام خریدهای دولت باید از طریق سامانه تدارکات دولت انجام شود.
فعال شدن معاملات اینترنتی در فضای جدید پیش روی اقتصاد ایران بسیار مناسب است، توجه به خرید و فروشهای اینترنتی میتواند به رونق تجارت كشور بینجامد، ضمن اینکه زمینه را برای جلوگیری از رفت و آمدهای زائد درون شهری و حتی بین المللی فراهم کند.
با توجه به گسترش فزاينده نفوذ اينترنت در بين ايرانيان، ضرورت ورود كسب و كارها به اينترنت و بهره برداري از ظرفيت هاي آن بيش از پيش احساس مي شود.
تفاوت فروش و بازاریابی با الهام از فیلم "گرگ وال استریت"
امیدوارم به سینما علاقمند باشید و فیلم “گرگ وال استریت” ساخته “مارتین اسکورسیزی” و با بازی درخشان “لئوناردو دی کاپریو” را دیده باشید. در یکی از سکانسهای پایانی فیلم ، جردن بلفورت (لئوناردو دی کاپریو) در سمیناری که همگی مدیران فروش هستند، خودکاری از جیب در میآورد و از حضار میخواهد خودکار را به او بفروشند. خودکار را به یک نفر میدهد و شخص مقابل شروع میکند به تعریف از آن. ” چه خودکار جذاب و جالبی و …” جردن میگوید: قانع نشدم و خودکار را میگیرد و به نفر بعدی میدهد. نفر بعدی هم به توصیف خودکار میپردازد. جردن خودکار را از او هم میگیرد و به نفر بعدی میدهد. این در حالی است که در ابتدای فیلم جردن از دوست مواد فروشش می خواهد که خودکار را به او بفروشد. دوستش از او شماره اش را میخواهد و جردن میگوید خودکار ندارم ! دوستش میگوید: بفرمائید خودکار !
این یعنی فروش! یعنی ایجاد نیاز …
با این مثال میخواهم بگویم فروش یعنی تغییر شرایط از طریق مهارت های فروشنده. این در حالی است که بازاریابی، با شرایط آن طور که هست برخورد می کند. به عبارت ساده تر فروش ترغیب است و بازاریابی آنالیز اوضاع.
اسکورسیزی ذهنیت بازاریابی من را به خوبی نمایش میدهد: هیچ کسی آن چیزی را که شما میفروشید، نمیخرد، افراد آن چیزی را میخرند که برای آنها ارزش دارد. اما متأسفانه بازاریابان بخش اول جمله (هیچ کسی آن چیزی را که شما میفروشید، نمیخرد) را نادیده میگیرند و سعی در غالب کردن محصولات دارند.
فروشنده باید در ایجاد نیاز مصنوعی در خریدار متبحر باشد. او باید خریدار را متقاعد به خرید چیزی کند که نیاز ندارد. زمانی که احساس نیاز ایجاد شد، در مورد شرایط قرارداد صحبتها ادامه پیدا میکند.
در بازاریابی بازاریاب میباید پیشنهادی ارائه کند که نیاز مشتری را در زمان و مکان مناسب و با زبان او پاسخگو باشد. بنابراین اثربخش ترین شیوه بازاریابی تعامل با نیاز مشتری است و نه دستکاری نیازها.
این جملهی طلایی این نگارش است : "فروش عبارت است از پیدا کردن مشتری برای محصولات خود و بازاریابی یعنی حصول اطمینان از اینکه شما اقلام مورد نیاز مشتری را در اختیار دارید." نوشته: دکتر محمدجواد نیکبخت
افتادن در دام خطای هزینهی هدررفته
فیلم افتضاح بود. بعد از یک ساعت، در گوش همسرم گفتم "پاشو برویم خانه". گفت "بهیچوجه. قرار نیست سی دلارمان را دور بریزیم." با اعتراض گفتم "این توجیه درستی برای ماندن نیست. چه بمانیم و چه برویم، سی دلار را خرج کردهایم. این عامل نباید در تصمیم ما نقش داشته باشد."
روز بعد، در یک جلسهی بازاریابی شرکت کردم. چهار ماه از شروع فعالیت کمپین تبلیغاتی میگذشت. حتي یکی از اهدافمان نیز محقق نشده بود. به نظر من بهترین راه، انصراف از کمپین بود اما مدیر تبلیغات با اصرار میگفت "ما سرمایهگذاری زیادی برایش انجام دادهایم. اگر الان متوقفش کنیم، یعنی همهی این هزینه ها بیدلیل بوده." او هم یکی از قربانیهای خطای هزینهی هدر رفته است.
سرمایهگذاران اغلب قربانی این خطا هستند. بیشتر وقتها، تصمیمهای تجاریشان را براساس قیمت خرید میگیرند. آنها میگویند: "پول زیادی به خاطر این سهام از دست دادهام، الان نمیتوانم بفروشمش." به شکل طنزآمیزی، هر چه سهامی ضرر بیشتر بدهد، سرمایهگذاران، تمایل بیشتری برای نگهداشتنش دارند.
کنکورد، نمونه بارز یک پروژهی ناموفق دولتی است. هر دو طرف قرارداد (بریتانیا و فرانسه) از مدتها قبل میدانستند تجارت این هواپیمای مافوق صوت هرگز به صرفه نبوده، اما کماکان به صرف مبالغ هنگفت ادامه دادند، شاید فقط برای حفظ ظاهر. به همین دلیل، اغلب خطای هزینهی هدر رفته را اثر کنکورد هم مینامند.
تاریخ ارسال پست: 22 / 10 / 1395 ساعت: 12:23 قبل از ظهر
حضور در اینترنت، ضرورت گریز ناپذیر کسب و کارها
تا چند سال پیش اگر در جست وجوی فردی برای تغییر دکوراسیون منزل خود بودید یا برنامه پخش فیلم سینماها را می خواستید، باید به کتاب های راهنمای شرکت ها یا روزنامه ها مراجعه می کردید اما امروزه تعداد رو به افزایشی از مصرف کنندگان برای یافتن انواع اطلاعات مورد نیاز خود به اینترنت مراجعه می کنند. با توجه به افزایش شدید ضریب نفوذ اینترنت در جوامع مختلف،وضعیتی پیش آمده که در آن کسب وکارهایی که در این شبکه حضور ندارند از رشد باز مانده اند و رقبا مشتری های آن ها را جذب ميكنند.
تحقیقات نشان می دهد داشتن یک سایت در اینترنت باعث می شود مشتری ها، کسب و کار شما را جدی بگیرند.
در ادامه مطلب حاضر، به برخی از علل لزوم داشتن یک سایت در اینترنت برای کسب و کار خود اشاره می شود:
۱) مشاهده شدن:
الگوی جست وجو برای یافتن شرکت ها از سوی مشتری ها به شدت تغییر کرده است. گسترش استفاده از اینترنت باعث شده مصرف کنندگان از این شبکه برای جست وجوهای خود استفاده کنند. همچنین از این طریق زمان جست وجو محدود نیست و مشتری هر لحظه قادر به انجام این کار است. به طور خلاصه باید گفت اکنون اینترنت مطمئن ترین راه برای مشاهده شدن از سوی مشتری ها و ارایه ارزان اطلاعات کافی به آن هاست.
۲) دسترسی نامحدود:
با حضور در اینترنت از طریق یک سایت، مشتری های شما به کسانی که از لحاظ فیزیکی نزدیک مغازه تان هستند محدود نخواهد بود. در حال حاضر بسیاری از شرکت ها در ایالات متحده مستقر هستند اما مشتری های آن ها در آسیا زندگی می کنند.
پيشبيني ٧ روند غالب فناوری در سال٢٠١٧
مجله فوربس در ماه میلادی گذشته، روندهای غالب فناوری در سال 2017 را به شرح زیر معرفی نموده است:
اینترنت اشیا (IOT) و فناوری خانه هوشمند:
تلاش شرکتهای بزرگی همچون گوگل، آمازون و اپل برای ایجاد تجربهای خوشایند از وسایل خانگی متصلبههم
واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR): گسترش دامنه نفوذ این فناوریها به صنایعی فراتر از صنعت بازی و سرگرمی (در سال 2016، بازی پوکمونگو، بیش از 100 میلیون بار دانلود شد!)
یادگیری ماشین (ML):
استفاده از این فناوری، برای ارائه پیشنهادهای بهتر به مشتریان براساس خریدهای قبلی آنها (تقویت الگوریتم سیستمهای توصیهکننده خرید)
اتوماسیون:
اتوماتیکسازی فرایندهای بیشتری از سازمانها و به دنبال آن، حذف بخش دیگری از مشاغل سازمانی غیردانشبنیان
کلانداده (Big Data) کیفی:
حرکت از تحلیلهای کمی و عددی داده به سمت تحلیلهای کیفی و انسانی
یکپارچگی دیجیتالی/ فیزیکی:
تلاش کسبوکارهای سنتی برای استفاده بیشتر از خدمات دیجیتالی و حرکت کسبوکارهای دیجیتالی به سمت خدمات فیزیکی
همهچیز مطابقمیل (Everything on Demand):
رواج بیشتر هزاران اپلیکیشن موبایل، برای مرتفعنمودن درصد بیشتری از خواستههای مشتریان، به طریق سهل و خوشايند
راهكارهايي مفيد براي بهتر ديده شدن کسب و کارها
١- به فکر راه انداختن پادکست و ویدیو کست باشید.
البته نه راجع به محصولات یا خدماتی که ارائه میکنید بلکه راجع به علایقی که مشتریان محصولات یا خدماتتان دنبال میکنند. یکی از مزایای پادکستها و ویدیوکست ها این است که جایگاه بسیار خوبی در رتبه بندی گوگل دارند و مشتریان به راحتی با جستجو در گوگل به آنها دسترسی پیدا خواهند کرد. همچنین با این روش شما این شانس را دارید که به عنوان صاحب یک کسب و کار، رابطهی مجازی محکمی با شنوندگان خود برقرار کنید. مردم تمایل دارند با کسانی معامله کنند که برایشان آشنا هستند، دوستشان دارند و بهشان اعتماد میکنند.
۲- به فکر تولید کتابهای الکترونیکی و انتشار آن باشید.
همواره جریان بازار به سمت کسب و کارهایی هست که نفوذ و اعتبار بیشتری در یک صنعت خاص برای خود دست و پا کردهاند. چاپ کردن یک کتاب میتواند باعث افزایش اعتبار شما شود به خصوص که از طریق اینترنت این کار بسیار هم آسان هست.
انتشار کتابهای الكترونيكي باعث میشود که شما توجه رسانه ها را به خود جلب کنید و در عین حال به شما کمک میکند که ارتباط بسیار خوبی با خوانندگان خود برقرار کنید. کاری که به احتمال زیاد رقبای شما انجام نمیدهند.
۳- دادهکاوی از اهمیت فوقالعاده بالایی برخوردار است.
با اطمینان میگویم که استفادهی زیرکانه از آمارها و الگوهای فروش باعث افزایش گردش مالی و درآمد میشود.وقتی بحث الگوهای رفتاری مشتریان در میان باشد، دادهکاوی این الگوها تبدیل به یک ماشین پولسازی تمام عیار میشود”
بارها مشاهده شده است که مشتریان خرید آنلاین مدام برای خرید محصولات خود بین موبایل، شبکههای اجتماعی و وب تغییر کانال میدهند و هر بار از کانال مختلفی برای خرید محصولات مشابه استفاده میکنند. این جابجائی بین کانالهای مختلف حجم بالایی از اطلاعات در رابطه با تمایلات آنها را در اختیار ما قرار میدهد. بنابراین کمپانیها باید شیوهی نمایش محصولات خود را به صورتی طراحی کنند که جوابگوی این تغییر کانال باشد. به این معنی که مشتری تجربه یکسانی را از یک خرید اینترنتی بدون توجه به کانالی که برای خرید استفاده میکند، داشته باشد. این کار باعث افزایش مشتریان دائمی برای هر شرکتی میشود.
۴. از فرستادن ایمیل و تولید محتوا در شبکه های اجتماعی تحت نام برند چشمپوشی نکنید اما محتواها راکه به مشتریان میفرستید همواره به روز نگاه دارید.
نوشته ي استاد بهرنگ احمدي
چرا فعالان کسبوکارهای سنتی کسبوکارهای اینترنتی را تهدید می بینند؟
هنگامی که در دنیا استارتآپها در حال شکلگیری بودند، کلایتون کریستین نظریه نوآوری (یا فناوری) مختلکننده (Disruptive innovation or technology) را در سال 1995 مطرح کرد. این پروفسور آمریکایی در آن مقطع پیشبینی کرد استارتآپها با توجه به قدرتی که در آینده به دست خواهند آورد میتوانند بازارهای آفلاین یا سنتی را مختل کنند و بازارهای جدید با بازیگران تازه ایجاد کنند. دیگر بازیگران سنتی بازار نمیتوانند اثرگذاری چندانی بر قیمتها و روند بازار داشته باشند. به عبارت دیگر در دنیا بسیاری از بازارهای آفلاین از بین رفتهاند و بازارهای آنلاین جایگزین آنها شدهاند.
بهطور مثال از زمانی که شرکت آمازون وارد عرصه فروش کتاب شد پس از مدتی کتابفروشیهای شهرهای مختلف آمریکا تعطیل شدند چون هر کسی کتاب نیاز داشت به سایت آمازون مراجعه میکرد و سفارش اینترنتی میداد. این اتفاق برای بسیاری از کسبوکارهای آفلاین در آمریکا رخ داده است.
بگذارید کمی عقبتر برویم. در طول سالها شاهد بودیم هر تکنولوژی و فناوری جدید که آمد به سرعت جایگزین تکنولوژی قبلی شد و تکنولوژی قدیمی به فراموشی سپرده شد. یک مثال خوب سیر ارسال پیغام از تلگراف به تلکس و فکس و ایمیل و اپلیکیشنهای موبایل مانند تلگرام است یا سیر دوربین از مدلهای آنالوگ قدیمی به مدرن و سپس دیجیتال و نهایتاً موبایل که باعث شد فروش دوربینهای دیجیتال غیرحرفهای به حداقل برسد. میتوانیم نتیجهگیری کنیم که همواره در طول زمان تکنولوژیهای جدید و نوآوری پیروز شده است و مسیر خود را به هر طریقی در جوامع باز کرده است.
باید بپذیریم در دنیای امروز استارتآپها یا کسبوکارهای اینترنتی به هر شکلی میتوانند جایگزین کسبوکارهای سنتی شوند. ممکن است کمی زمان ببرد یا با موانع و مشکلاتی مواجه شوند اما در بلندمدت برنده میدان کسبوکارهای آنلاین و استارتآپها هستند. به هر حال کسبوکارهای آفلاین به خوبی آگاهند که اگر بخواهند روند فعلی را ادامه دهند دیر یا زود کسبوکارهای آنلاین جایگزین آنها خواهند شد. بنابراین طبیعی است که آنها احساس خطر کنند و با کسبوکارهای آنلاین مقابله کنند.
تا حالا می دونستید که میشه کارآفرینان رو به 6 دسته با ویژگی های خاص تقسیم کرد؟
می دونید استیو جابر تو کدوم دسته قرار می گیره؟ بیل گیتس چطور؟
شما در کدامیک از پروفایل های کارآفرینی قرار می گیرید؟ نوآور، نابغه، استراتژیست، رویایی، اواکننده یا ماشین؟ پس از کار با دانشمندان برتر علوم اجتماعی برای بررسی بیش از 30.000 کارآفرین و ربط دادن نتایج به عملکرد واقعی هزاران شرکت، این نتیجه حاصل شد که اکثر کارآفرینان موفق در یکی از این 6 پروفایل قرار می گیرند:
1- اغواکننده: پرشور و مشتاق است و تقریبا هر چیزی را می تواند بفروشد. آنها به شدت بی پروا و هوشیار بوده و اجازه نمی دهند چیزی سر راه آنها قرار بگیرد.
مثال: زیگ زیگلار، ماری کِی اَش
2- نوآور: همواره در حال پیشروی و ماجراجو است. نوآور، دائماً به دنبال به چالش کشیدن ایده های قدیمی بوده و ایده های جدید و غیرمعمول پیدا می کند.
مثال: تونی هسیه، ایوان ویلیامز
3- ماشین: کارها را به سادگی انجام می دهد. استعداد حل مسائل و دستیابی به سطح بالایی از بازدهی را دارد. آنها همیشه کارها را با کیفیت و به سرعت انجام می دهند.
مثال: بیل گیتس، لَری الیسون
4- نابغه: به طور مادرزادی از غریزه کسب و کار برخوردار است. آنها هوش و قیافه فیلسوفانه دارند و مهارت های اجتماعی قدرتمند، آنها را به سوی موفقیت راهنمایی می کند.
مثال: الون ماسک، لَری پِیج
5- استراتژیست: یک متفکر خلاق و ماهر است. استراتژیست، همواره در حال چیدن برنامه بازی است. عادت آنها به تفکر طولانی، باعث موفقیت می شود.
مثال: استیو جابز، مارتا استیوآرت
6- رویایی: ایده های جدید و خلاقانه را با شور و اشتیاق ترکیب کرده و از آن برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند.
مثال: اُپرا وینفری، تد ترنر
ژيلت چگونه متولد شد؟
کینگ کمپ ژیلت، فروشنده ای دوره گرد و مردی خیالباف بود او به تمام شهرها سفر میکرد تا اجناسش را بفروشد در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر می پروراند عاری از فقر، جرم و جنایت و جنگ باشد.
همچنین آرزوی ابداع وسیله یا راهی را داشت تا او را به شهرت و ثروت برساند اما برای هیچ یک از اختراعاتش، نتوانست پولی بدست آورد.
چیزی که زندگی ژیلت را عوض کرد، سر بطری نوشابه بود.
ژیلت، فروشنده ویلیام پینتر، مخترع سر بطری بود پینتر به ژیلت گفت که کلید موفقیتش تولید محصولی بوده است که مشتریان پس از یکبار مصرف، آن را دور می انداختند و جدیدش را می خریدند.
ژیلت سالها وقت صرف کرد تا فهرستی از کالاهای یکبار مصرف را تهیه کند.
یکروز صبح در سال 1895، تیغ ریش تراشی اش را برداشت تا صورتش را اصلاح کند در آن دوران، تیغ ها لبه فولادی کلفتی داشتند که آنها را باید مرتب به چرم میکشیدند تا تیز بمانند، تیغ ژیلت آنقدر کند شده بود که به چرم کشیدنش نیز فایده ای نداشت، باید آن را پیش چاقو تیز کن می برد تا تیزش کند.
اینجا بود که فکر بکری به ذهنش رسید ، ژیلت نخستین سالی که محصولش را به بازار عرضه کرد، 51 تیغ و کمتر از دویست لبه تیغ فروخت سال بعد، نودهزار تیغ و 15 میلیون لبه تیغ فروخت ، ژیلت تا آخر عمرش، بیش از بیست میلیون تیغ در سال فروخت.
چرا لبه تیغی به نازکی کاغذ و آنقدر ارزان نسازیم تا بتوان پس از یکبار مصرف آن را دور انداخت؟ هشت سال طول کشید تا ژیلت به این فکر جامه عمل بپوشاند اما تیغ ژیلتی که در سال 1903 به بازار آمد برای همیشه ریش تراشی را عوض کرد. همچنین راه را برای فرهنگ یکبار مصرف امروزی باز کرد که در نوع خود تحولی بود...
«آنرا یافتم. ثروتمند شدیم.»
این جمله ای بود که ژیلت پس از آنکه فکر تیغ یکبار مصرف به ذهنش رسید، درنامه ای به همسرش نوشت
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
کیفیت محصول و خدمات
اگـر شما فروشنده خوبی هستید، میتوانید هر چیزی را فقط برای یک بار به هر کسی بفروشید!
این نگرش شما به کیفیت خدمات اسـت که تعیین میکند شــما باز هم می توانید به او چیزی بفروشید یا نه!
در واقع ماهیـت کیفیت خدمات است که رابطه ای بلندمدت با مشـتری را شکل می دهد.
رابطه هایی که هــر یک از مشـتریان احساس کنند مایلند شما را دنبال کنند.
تاکنون برای ایجاد چنین رابطه هایی چه کاری کردهاید؟
ایـن ضربالمثل را بـه یاد داشته باشید که شما بـا اعمالتان مورد قضاوت قرار می گیرید و نـه با گفته هایتان.
احداث واحد بازیافت باطری فرسوده
باتریهای سربی اسیدی مجموعههایی کوچک برای ذخیره انرژی از طریق استفاده کنترلشده از واکنشهای شیمیایی هستند
براساس تحقیقات صورت گرفته از سوی دفتر بررسی آلودگی آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست، اینگونه باتریها به دلیل غیرقابل بازگشت بودن واکنشهای شیمیایی دارای دوره عمری مشخص هستند و پس از رسیدن به انتهای دوره عمری خود، با وجود محتوای فلزی بالا بویژه سرب، غیراستفاده و فرسوده و در گروه پسماندهای ویژه تقسیمبندی میشوند
حقیقت نشان میدهد بازیافت آنها و وارد کردن فلزاتی نظیر سرب، قلع، آنتیموان، آرسنیک و مواد آلی نظیر پلیپروپیلن حاصل از بازیافت آنها به چرخه صنعت امری اقتصادی است ولی به دلیل وجود خطرات مواد مختلف موجود در ساختار آنها بویژه فلزات سنگین، رعایت اصول بهداشتی و زیست محیطی ، استفاده از فناوریهای نوین در جمعآوری و مراحل پیشبازیافت و بازیافت آنها ابداع شده است
کارشناسان معتقدند اجرای بازیافت زیست محیطی و بهداشتی برای این پسماند های ویژه در کشور نیازمند درنظرگیری راهبردها و خط مشی هایی است که بر اساس اولویت های کشور تعیین و تعریف شده و باید در جهت تدوین چارچوبی قانونی برای جمع آوری، حملونقل و بازیافت باشد
باید توجه کرد که ایجاد سیستم جمعآوری تحت چارچوبی قانونی یکی از اولین مراحل مدیریت صحیح زیست محیطی باتری های فرسوده است
روش های بازاریابی نوین
اگر درآمريكا از یک نمایندگی یک شرکت خودروسازی ماشین خریده باشید احتمالا براى تان این اتفاق خواهد افتاد؛
پس از گذشت مدتی از تسویه بهای خودرو، از طرف شرکت یک چک به مبلغ بسیار کم مثلا 5 دلار، برای شما ارسال خواهد شد.
تحت این عنوان که ما حساب کتاب کردیم متوجه شدیم شما به اندازه 5 دلار از شرکت ما طلبکار هستید و این چک به همین منظور برای پرداخت بدهی شرکت به شماست.
اگر با دانشکده های اقتصاد و بیزینس سروکار داشته باشید باید بدانيد این چک یک روش تبلیغاتی نوین است.
این شرکت ها متوجه شده اند چنین روش هایی علاوه بر هزینه بسیار پایین تاثير بسیار بیشتری از بیلبوردهای خيابانى و تیزرهای تلويزيونى بر مخاطب دارد و تا عمق روح و قلب مشتری نفوذ خواهد کرد؛
با این روش مشتری حس بسیار خوبی نسبت به درستکاری شرکت پیدا می کند و عملا در ادامه زندگی یک طرفدار پروپاقرص و ابزار تبلیغی رایگان برای آن خواهد شد.
از آنجا که یکی از بهترین و تاثيرگذارترین مدل تبلیغات، روش دهان به دهان مردمی ست شرکت ها با ارسال یک چک به مبلغ ناچیز که حتی از هزینه پست آن هم کمتر است سود بسیاری خواهند برد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
طرح احداث واحد تولید پودر گوشت
آرد يا پودر گوشت فرآوردهاي است كه مازاد كشتار گاهي , كنسرو سازي ( كنسرو گوشتي ) ، لاشه و اندامهاي ضبطي حيواناتي كه در كشتارگاه به علل مختلف براي انسان غير قابل مصرف تشخيص داده مي شوند و همچنين ضمائم قرمز لاشه ( كبد , قلب , ريه ها) و ضمائم سفيد لاشه (معده و روده كه خالي و شسته شده باشد) و دستها و پاها بدست مي آيد.
پودر گوشت به عنوان منبع پروتئين و اسيدهاي امينه در تغذيه دام، طيور و آبزيان داراي حساسيت هاي بسياري در ايران و جهان ميباشد.
عملا براي توليد پودر خوراكي براي دام و طيور ميتوان از تمام منابع گوشتي استفاده كرد .اما بسياري از اين منابع از كيفيت بالايي برخوردارند و لذا مصرف خوراكي دارند و بالطبع استفاده از آنها براي پودر گوشت و سپس خوراك دام و طيور مقرون به صرفه نميباشد .
بنابراين در فرآيند توليد پودر مي بايستي از منابعي بهره برد كه غير خوراكي باشند يا به عبارتي ديگر استفاده از ضايعات گوشتي پيشنهاد ميگردند.
با توجه به رشد روز افزون جمعيت، نياز انسان به غذا و همچنين اهميت مواد پروتئيني و گوشتي در سبد غذايي خانواده ايراني، پرورش دام و طيور و آبزيان روز به روز اهميت بيشتري پيدا ميكند.
غذاي دام در رشد و كيفيت گوشت حاصل از آن نقش مهمي را ايفا ميكند حتي غذاي دام در طعم گوشت دام و طيور و آبزيان نقش به سزايي دارد لذا با توجه به انچه كه ذكر شد، غذايي كه بتواند نياز هاي دام و در نتيجه انسان را ارضا نمايد از اهميت خاصي برخوردار است.
توليد دكمه پيراهن يا لباس
يكي از كارهاي درآمد زا و پرسود ديگري كه ميتوانيم انجام دهيم، توليد دكمه پيراهن يا لباس است.
شايد بنظرتان مسخره و بي اهميت باشد ولي مطمئن باشيد يكي از شغلهاي بسيار سودآور و پول سازي ميباشد كه به سادگي و راحتي ميتوانيم آن را انجام دهيم.
ما براي توليد دكمه به چه چيزي نياز داريم؟ پلاستيك.
براي تهيه پلاستيك ميتوانيم به چند روش عمل كنيم :
1 يكي اينكه مواد اوليه پلاستيك را از بازار بخريم.
2 راه ديگر اين است كه مواد پلاستيكي كه در سطح شهر و بسيار راحت قابل دسترسي است را جمع آوري كرده و آنها را آسياب كنيم و مواد اوليه توليد دكمه را در اختيار داشته باشيم.
در صورتيكه بخواهيم از روش دوم استفاده كنيم، بايد يك دستگاه آسياب پلاستيكي را با قيمت تقريبا سه ميليون تومان بخريم و مواد پلاستيكي مانند بطري آب، بطريهاي مواد شوينده و يا هر وسيله پلاستيكي ديگر را در منزل يا كارگاه خرد و آسياب كنيم و بدين صورت مواد اوليه را آماده كنيم در غير اينصورت ميتوانيم مواد پلاستيكي را از بازار تهيه كنيم، يعني يك كيلو پلاستيك خرد شده مورد نياز خود را از بازار به قيمت تقريبي دو هزار تومان بخريم يعني هر كيلو پلاستيك خرد شده تقريبا دو هزار تومان
حال كه مواد اوليه آماده شد ميتوانيم از ظرفيت خالي كارخانجات يا كارگاه هاي كشور استفاده كنيم بدين صورت كه ما به كارخانه مراجعه كرده و با كارخانه به توافق برسيم كه ما مواد اوليه را براي آنها تامين كرده و آنها براي ما دكمه را توليد كنند و ما مبلغي به آنها بپردازيم به عبارتي تامين مواد اوليه از ما و ابزار و ماشين آلات از كارخانه
اجازه دهيد كمي بيشتر توضيح دهم : ما هر كيلو پلاستيك خرد شده را كه بعنوان مواد اوليه استفاده ميكنيم را دو هزار تومان ميخريم اگر وزن هر دكمه تنها يك گرم باشد، ميتوانيم با يك كيلو پلاستيك، هزار عدد دكمه توليد كنيم. اگر هر عدد دكمه را پنجاه تومان بفروشيم ميشود پنجاه هزار تومان يعني با يك كيلو مواد اوليه به قيمت دو هزار تومان ميتوانيم پنجاه هزار تومان بدست آوريم.
اگر سي هزار تومان را بابت توليد هركيلو دكمه، به كارخانه بدهيم باز هم هجده هزار تومان براي ما باقي ميماند يعني از يك كيلو پلاستيك با قيمت دو هزار تومان، ميتوانيم هجده هزار تومان سود خالص بدست آوريم!
براي فروش دكمه هاي توليد شده ميتوانيم به توليدي هاي لباس در كشور مراجعه كرده و دكمه ها را به آنها بفروشيم ، خدا رو شكر چيزي در مملكت ما وجود دارد، خياطي و توليدي لباس است كه خيلي راحت ميتوانيم محصولاتمان را بفروش برسانيم
اگر ده كيلو پلاستيك بخريم، بيست هزار تومان ميشود ، با اين بيست هزار تومان مواد اوليه، ميتوانيم سيصد و شصت هزار تومان سود خالص داشته باشيم. با كمتر از صد هزار تومان ميتوانيم شغل خوبي راه اندازي كنيم ، نه چيزي ضرر كرده ايم و نه سرمايه زيادي از دست خواهيم داد
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
میشل آمس
در کتاب خود دلايل زير را براي شکست کسب وکارها در سال اول فعالیت خودشان بيان کرده است:
1- رقابت
2-فروش پائين
3- عدم کنترل قوي
4- عدم وجود تجربه
5- نداشتن جايگاهي مناسب
6 -عدم سرمايه کافي
7 -قراردادهاي اعتباري ضعيف
8- سرمایهگذاری بيش از اندازه در دارائیهای ثابت
9- استفاده شخصي از سرمایههای تجاري
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ترفندهایی که کسب وکارهای خرد و مصرفی برای بیشتر خرج کردن مشتری به کار می گیرند:
1- هدیه رایگان: هیچ چیز در دنیا رایگان نیست، محصول اصلی را با دیگر محصولات مشابه مقایسه کنید، می بینید که هدیه شما شاید خیلی هم گران باشد.
2- یکی بخر دو تا ببر: مشابه حالت پیشین باید قیمت بالای همان محصول خریداری شده را هم در نظر داشت. البته می شود فرض کرد در نگاه شرکت و از نظر حسابداری این کار به گردش بیشتر موجودی و کاهش ذخیره انبار می انجامد که در شرایط تورمی یا هزینه بالای انبارداری ترفند موثری است.
3- کمیابی: با عبارت هایی نظیر "چند قلم دیگر بیشتر نمانده است"، "به هر نفر فقط دو تا" و مانند آن حس ضرورت در مشتری تحریک می شود، خود را در برابر قفسه های رو به خالی شدن در فروشگاه تصور کنید، محرک خوبی نیست؟
4- انتظار در صف: در فرنگ گاهی مجبورید از شب تا صبح برای یک خرید عالی پشت در فروشگاه ها بخوابید یا در جاهای دیگر در صف انتظار بکشید، خستگی باعث می شود که توان شما کاهش یابد و بدون تمرکز کافی نسبت به کوچکترین پیشنهاد تخفیف واکنش نشان دهید و خرید را انجام دهید.
5- تخفیف های قابل توجه: کافی است درصد قابل توجهی تخفیف ارائه کنند تا دست وپای مشتری برای خرید سست شود، نوعی حس زیان بالقوه از نخریدن به مشتری وارد می شود، بدون آنکه از قیمت اولیه که تخفیف روی آن اعمال شده است خبر داشته باشد. هرچند در ایران نیاز به تایید اتحادیه برای ارائه چنین تخفیف هایی است، ولی راه برای دور زدن زیاد است. گفته شده است اگر این تخفیف در جاهایی مانند داروخانه به صورت دستنویس باشد اثرش بیشتر هم هست.
6- محرک های روانی: بیرون آمدن از یک فروشگاه با سبد خالی برای مشتری جالب نیست، به ویژه در فروشگاه های بزرگ و در مسیر خروج بسیاری از اقلام کوچک و ارزان را در دسترس شما می گذارند، وقتی در صف پرداخت هستید، مراقب قفسه های دلفریب اطراف باشید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چطور از بیکاری نجات پیدا کرده و کسب درآمد کنیم؟
۱- در خانه ننشينيد و منتظر يک پيشنهاد شغلی باشيد .
جويندگان کار فکر می کنند که پيدا کردن شغل جديد کار خيلی مشکلي است ، لذا همينطور فقط در خانه منتظر مي نشينند و با کسي ملاقات نمي کنند ، که البته اين کار فقط پيدا کردن شغل جديد را براي آنان به تعويق می اندازد ، اين را بدانيد که نشستن و منتظر زنگ تلفن ماندن شما را در ليست حقوق بگيران قرار نمی دهد.
۲ - جستجوي خود را در يک پيشه محدود نکنيد
اغلب کساني که به دنبال کار هستند يک نظر ثابت در مورد انتخاب شان دارند . اگر آنها فقط در پيشه بخصوصي در دوران کاري خود مشغول بوده اند ، مسلما به دنبال شغلي که با آن هنر و پيشه سرو کار داشته باشد مي گردند . تمايل آنان به شغلي که نسبت به آن آشنايي دارند بيشتر است تا يک شغل ناشناخته اگر ديد خود را محدود به يك شغل کنيد ، مسلما جستجوي شما طولاني تر خواهد شد و مدت هاي زيادی بايد بدنبال کار بگرديد.
۳ - فرصت هاي خارج از شهر را از دست ندهيد
اگر فقط در محدوده پايتخت و شهرهای بزرگ به دنبال کار برويد مسلما دامنه جستجوی خود را محدود کرده ايد و جستجوي شما موثر و کافي نيست. شکارچيان کار دريافته اند که شانس موفقيت آنها با وسيع بودن محدوده جستجو زيادتر خواهد شد. هنگامي که شغل مناسبي در شهر خود پيدا نکرديد ، معمولا اگر جای ديگری بگرديد موفق خواهيد شد.
۴ - هرگز پيشنهاد استخدام به شرط پيدا کردن جای خالی را نپذيريد
اين بدترين پيشنهادی است که ممکن است به شما بکنند .
با اين کار روند رو به رشد جستجوی کار را برای شما متوقف می کنند. مرکز اين ذهنيت را در شما ايجاد می کند که هر لحظه ممکن است استخدام شويد و اين نمی گذارد شما به دنبال شغل ديگری برويد.
۵ - نامه نگاري راه خوبی براي پيدا کردن کار نيست بلکه مراجعه کردن بهتر است.
ترس از پذيرفته نشدن در کاری ممکن است باعث شود شما در خانه بمانيد و راه مطمئن تر يعني نامه نوشتن را در پيش بگيريد. حقيقتا نوشتن نامه روش ۱۰ سال پيش است. مطالعات بيان مي کند که درصد پاسخ به نامه بيش از ۱% نيست ، حتي اگر بوسيله يک نويسنده ماهر نوشته شده باشد.
بعضي شرکتها امروزه تعداد زيادی از نامه هايي که از جويندگان کار مي آيند را بدون اينکه بخوانند دور می ريزند!
۶ - مصاحبه پشت تلفنی انجام ندهيد. مصاحبه بايد حضوري باشد
بعضي از جويندگان کار تلاش دارند که از مصاحبه حضوري دوري کنند، چون مصاحبه تلفني روش راحت تري براي شنيدن جواب رد است. بزرگترين ضرر اين نوع مصاحبه اينست که ممکن است حق کشی در اين ميان باشد، پس براي مصاحبه حضوری خود را آماده كنيد تا شغل را بدست آوريد.
۷ - براي مصاحبه دير نکن
بعضي از مردم خيلی به خود افتخار می کنند که هميشه دير در مکان مورد نظر حاضر مي شوند. آنها فکر می کنند دير وارد شدن مد است و خيلی توجه ديگران را جلب مي کند ، ولي اين نوع جلب توجه کردن آنی نيست که شما می خواهيد. اگر شما در وقت مصاحبه دير برسيد حتی با يک دليل موجه ،شما احتمالا خوب نمی توانيد تاخير خود را توجيه کنيد.
کارفرما انتظار دارد شما منظم و سروقت باشيد. بدانيد کجا مي خواهيد برويد و چقدر طول مي کشد به آنجا برسيد و چند دقيقه هم به آن اضافه کنيد و برنامه خود را طوري طراحی کنيد که حداقل ۱۰ دقيقه قبل به آنجا برسيد.
۸ - وسط مصاحبه آن را قطع نکنيد
بعضی ها ناگهان تصميم می گيرند که شغل برای آنها نيست و ممکن است پيشدستی کنند و با احتمال پذيرفته نشدن در آن شغل و يا آماده نکردن جواب مناسبی براي مصاحبه کننده ، ناگهان تصميم می گيرند مصاحبه را خراب کنند.
۹ - مادامی که بیکار هستید بیکار نباشید...!
درست است که سیر مراحل استخدامی یا جستجوی مشاغل بسیار وقت گیر است اما این دلیل نمی شود تا شما بیکار باشید و کسب درآمد نکنید پس خودتان برای خود کاری دست و پا کنید و از آن کسب درآمد کنید.
به عنوان مثال می توانید با دراپ شیپینگ و بدون هزینه اولیه برای خرید کالا یا اجاره انبار دنیایی از کالاها را برای فروش داشته باشید و از اوقات بیکاری خود حتی بعد از استخدام نیز کسب درآمد کنید.
برای شروع دراپ شیپینگ شرکتهای زیادی در جهان مشغول به خدمات دهی هستند که در ایران از شرکت و سایت ایرانی و قانونی خودمون می توانید یک سایت دراپ شیپینگ برای خود درخواست و ایجاد نمایید .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چگونه این ماست فروش، میلیاردر شد
حَمدی اولوکایا، موسس و مدیر عامل شرکت « چُبانی» است که در طول چند سالی که از آغاز فعالیتش میگذرد، حدود ۲۰ درصد از بازار شش و نیم میلیارد دلاری ماست در آمریکا را در کنترل خود گرفته است.
نام آقای اولوکایا که کرد ترکیه است، در فهرست میلیاردرهای سال ۲۰۱۳ مجله فوربس قرار دارد.
موسسه « چُبانی » در مجموع حدود دو هزار کارمند در استخدام خود دارد و محصول خود را در دو کارخانه که بزرگترین مراکز تولید ماست در جهان هستند، تولید میکند.
«چُبانی» پر فروشترین ماستی است که در بازار آمریکا به فروش میرسد.
حمدی اولوکایای 41 ساله میگوید راز موفقیتش بازگشت به موضوعات اساسی و اولیه در شناخت بازار و پیروی از غریزه خود بوده است.
وی سال 2005 به این اندیشیده است که اگرچه ماستهای آمریکا، عمدتا ماست میوهای و ماستهای شیرین و آغشته به شکر هستند، ماست واقعی همان ماستی است که در مناطقی مثل کوهستانهای مناطق کردنشین تولید و مصرف میشود و قاعدتا باید یک چنین محصولی بسیار بهتر از ماستهای شیرین به فروش برسد.
وی با دریافت یک وام یک میلیون دلاری از اداره کمک به تجارتهای خرد در آمریکا توانست اولین کارخانه خود را خریداری کند.
پس از آن آقای اولوکایا مصطفی دوئان، یک کارشناس با تجربه ماستبندی را از ترکیه به آمریکا آورد.
آنها به مدت 18 ماه انواع ماستهای محصول آمریکا و ماستهای وارداتی را آزمایش کرده و بالاخره روش ویژه ماستبندی خود را تثبیت کردند.
آنها میدانستند که بازار آمریکا به ماست شیرین عادت کرده، ولی از خلال صحبت با مصرف کنندگان متوجه شدند که بسیاری از آنها ماستهای طبیعی را که در کشورهای اروپایی و خاورمیانه رایج است ترجیح میدهند.
آقای اولوکایا در عین حال به این نکته نیز توجه کرد که الگوی مصرف مواد غذایی در آمریکا به سمت مواد طبیعی و کاستن از شکر و مواد مصنوعی گرایش پیدا کرده است همین نکات ساده راز موفقیت بنای امپراطوری ماستبندی در آمریکا بود.
حمدی اولوکایا در حال حاضر در آمریکا صاحب دو کارخانه است؛ یکی کارخانهای قدیمی در ایالت نیوجرسی که سابقا به شرکت تولید کننده محصولات غذایی « کرَفت» تعلق داشت و دیگری کارخانه جدیدی که با هزینه 450 میلیون دلار در ایالت آیداهو احداث شده است.
حمدی اولوکایا نمونهای از مهاجرینی است که به آمریکا مهاجرت کرده و سرنوشتی موفق و برجسته برای خود رقم زدهاند و به قول معروف «آرزوی آمریکایی» در مور آنها محقق شده است.
کانال ما در تلگرام
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
داستان کسبوکار
داستان زندگی کریستوفر پل گاردنر کارآفرین آمریکایی، تلاش و پشتکار و امید را توامان در خودش دارد.
اوایل دهه ۱۹۸۰ گاردنر با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم میکرد و برای بزرگ کردن پسر کوچکش با مشکلات فراوان روبهرو بود. دوران کودکی او با فقر، ترس، بیخانمانی و خشونت پدرخوانده درهم آمیخته بود، اما با تمام این سختیها، مادر و یکی ازداییهای گاردنر الهامبخش زندگی او بودند و به او یاد دادند که چگونه خود را باور کند و با سختیها بجنگد.
گاردنر هشت ساله بود که مادرش را دستگیر کردند و به زندان فرستادند. جرم او به آتش کشیدن خانه برای کشتن شوهرش بود. در همان زمان دایی گاردنر در رودخانه میسی سی پی غرق شد و گاردنررا با مشکلات زندگی تنها گذاشت.
گاردنر در زندگی مشترک هم توفیق چندانی نداشت. وقتی از تحصیل در رشته پزشکی منصرف شد، همسر اولش او را تنها گذاشت. گاردنر دو سال بعد با همسر دومش که دانشجوی دندانپزشکی بود آشنا شد و مدتی بعد صاحب پسری شد که نام او را کریستوفر گاردنر گذاشت.
در آن زمان گاردنر در یک آزمایشگاه کار میکرد. درآمد او ناچیز بود و به هیچ عنوان برای یک خانواده سه نفره کافی نبود. چهار سال بعد گاردنر به فروش تجهیزات پزشکی روی آورد تا از این طریق بتواند درآمد خود را افزایش دهد، اما نقطه عطف زندگی او ملاقات با باب بریدگز بود، مردی که گاردنر را به دنیای تجارت معرفی کرد. گاردنر که شیفته شخصیت و طرز زندگی بریدگز شده بود، به عنوان کارگزار سهام همکاری خود را با بریدگز آغاز کرد و بعدها توانست یک دستگاه فراری ـ چیزی که مدتها آرزویش را در سر میپروراند ـ از بسکتبالیست مشهور مایکل جردن بخرد.
اما ازدواج دوم گاردنر هم چندان موفقیتآمیز نبود چون همسرش پس از آن که او را به سوء استفاده فیزیکی متهم کرد تمام اموال او را گرفت و رفت. زندگی مجددا چهره سخت خود را به گاردنر نشان داده بود و او ناچار تمام طول روز را به کار و تلاش میگذراند، اما سال ۱۹۸۲ تلاش و پشتکار او نتیجه داد و گاردنر پس از شرکت در آزمون ورودی به عنوان کارمند دائمی وارد شرکت Dean Witter Reynolds (یک شرکت مشهور آمریکایی در زمینه سهام) شد. پنج سال بعد گاردنر با سرمایه اندکی که داشت (10000 دلار) و با یک میز چوبی کوچک، شرکت خود را تحت عنوان گاردنر ریچ و همکاران در شیکاگو راهاندازی کرد. سال ۲۰۰۶ گاردنر در معاملهای چند میلیون دلاری، سهام خود را درگاردنر ریچ فروخت و شرکت بینالمللی خود را در نیویورک، شیکاگو و سان فرانسیسکو تاسیس کرد.
گاردنر اکنون یکی از کارآفرینانی است که در فعالیتهای خیریه شرکت فعال دارد و ۵۰ میلیون دلار صرف کمک به خانوادههای کم درآمد، رفاه کودکان، ساخت مسکن و ایجاد فرصتهای شغلی کرده است.
سال ۲۰۰۶ داستان زندگی اودر فیلمی به نام «در جستجوی خوشبختی» با کارگردانی گابریل موچیانو به تصویر کشیده شد که با موفقیت بسیار همراه بود.
پنج اشتباه که باعث ریزش مشتریان میشود:
دلیل از دست رفتن اکثر مشتریان، بد رفتاری است که با آنها شده. نزدیک به 68% مشتریانی که سازمانی را ترک میکنند، معمولا نارضایتی آنها از نوع برخورد و غالبا بیتفاوتی کارمندان است. اما کلمه "بیتفاوتی" میتواند معانی متفاوتی برای هر مشتری و هر کسب و کاری داشته باشد.
در این مطلب به 5 مورد اشاره میکنیم که باعث میشود مشتریان حتی بدون گفتن کلمهای از نارضایتی خود، کسب و کار ما را ترک کنند.
1. خلف وعده:
معمولا افرادی در سازمان که مستقیما با مشتری در تماس هستند، نباید قولی به مشتری بدهند که به انجام آن مطمئن نیستند. مثلا ممکن است شما به مشتری خود بگویید به محض رسیدن قطعات یدکی، برای دستگاهی که مشتری قبلا از شما خریده و حالا نیاز به سرویس دارد، به شما خبر خواهیم داد. اما چون ساز و کاری برای این موضوع در سازمان شما وجود ندارد، قطعا فراموش خواهید کرد و همین موضوع باعث نارضایتی مشتری خواهد شد. اصلا به مشتری قولی ندهید که در فرآیندهای سازمان شما تعریف نشده است.
2. بحث کردن با مشتری:
ممکن است همیشه حق با مشتری نباشد اما بحث کردن با مشتری نیز هیچ وقت جایز نیست. جدا از اختلاف نظر به وجود آمده، لازم نیست برای اثبات حرفهای خود با او بحث کنید. خیلی وقتها هنگامی که مشکل توسط اختیارات شما حل نمیشود، ارجاع مشتری به سرپرست یا مدیر بخش میتواند کارساز باشد. معمولا مشتریان وقتی با افراد بالای سازمان صحبت میکنند، زودتر قانع میشوند.
3. بی اعتنا بودن:
خیلی وقتها مشتری به قصد بیان نارضایتی با سازمان تماس میگیرد اما با بیاعتنایی شخص پاسخگو مواجه میشود. این بدترین تجربه یک مشتری خواهد بود. حتی اگر شکایت یک مشتری مربوط به بخش شما نمیشود، در وهله اول سعی کنید مشتری را با گوش دادن صبورانه، آرام کنید و بعد او را به بخش مربوطه هدایت نمایید. در نظر داشته باشید اعلام شکایت، یکی از بهترین فرصتها برای گرفتن بازخورد از کیفیت محصول یا خدمت ارائه شده توسط سازمان شماست. سعی کنید با استقرار ساز و کارهای CRM بیشترین بهره برداری را از این فرصت بکنید.
4. دادن اطلاعات نادرست:
با توجه به این که کسب و کارهای امروزی به شدت پویا هستند و سرعت تولید اطلاعات در آنها بالاست، ممکن است همه کارمندان در جریان همه اطلاعات مورد نیاز مشتریان نباشند. لازم نیست هنگامی که مشتری سوالی از شما می پرسد و شما پاسخ آن را نمیدانید اطلاعات غلط بدهید. کافیست به او زمان تقریبی برای این که پاسخ را پیدا کنید، بگویید و بعد از پیدا کردن جواب، اطلاعات مورد نیاز را به او بدهید.
5. بدخلق بودن:
همه ما ممکن است روزهای بدی در ماه داشته باشیم، اما این موضوع به مشتری ربطی ندارد. اجازه ندهید مشکلات شخصی و کاری شما در برخورد شما با مشتری تاثیر بگذارد. مشتری تصور میکند شیوه پاسخگویی کل سازمان به این صورت است و قطعا سازمان شما را با نارضایتی ترک خواهد کرد. اگر روز خوبی ندارید، مرخصی بگیرید تا عواقب آن متوجه کار شما نشود.
۱۰ رمز موفقیت کارآفرینان از زبان جوانترین میلیاردر دنیا
1- صبور باشید
2- عميقاً تمرکز كنيد
3- مهارتهای خود را تقویت کنید
4- جمع و جور بمانید
5- کوچک عمل کنید اما بزرگ فکر کنید
6- اول کاربران خود را بیابید، بعد نگران درآمد باشید
7- موفقیت رد پا برجای میگذارد
8- بفهمید چه چیزهایی کاربردی هستند
9- افزایش تعاملات با دیگران
10- نام محصول باید بیانگر هدفش باشد
۲۰ سوال اساسی که قبل از راه اندازی کسب و کار باید پاسخ داد:
۱ - چرا میخواهم این کار را شروع کنم؟
۲ - قصد راه اندازی چه نوع کاری را دارم؟
۳ - جامعه مشتریان من چه کسانی هستند؟
۴ - چه نوع خدمت یا محصولی را قصد دارم ارائه دهم؟
۵ - آیا وقت و سرمایه لازم را برای کار خواهم گذاشت؟
۶ - مزیت رقابتی در برابر رقبا در چیست؟
۷ - محل کار من کجاست؟
۸ - به چند نفر کارمند و کارگر و با چه تخصصها و مهارتهای فنی نیاز دارم؟
۹ - به چه نوع تامین کنندگانی نیاز دارم؟
۱۰ - چقدر سرمایه مورد نیاز است؟
۱۱ - آیا به وام نیازمندم؟
۱۲ - چه زمانی لازم است تا کالا یا خدمت به بازار ارائه شود؟
۱۳ - چه زمانی نیاز است تا به سود برسم؟
۱۴ - رقبایم در این کار چه کسانی هستند؟
۱۵ - برای رعایت اصل رقابت چگونه قیمت گذاری کنم؟
۱۶ - چگونه مستندات قانونی طرح را آماده کنم؟
۱۷ - مبالغ مالیات و دارایی و بیمه چقدر است؟
۱۸ - چگونه مواد اولیه خود را تامین کنم؟
۱۹ - چگونه کسب و کار خود را مدیریت کنم؟
۲۰ - چگونه محصولات و خدمات خود را بازاریابی کنم؟
۵ راه برای اینکه در صحبت کردن تاثیر گذارتر باشیم:
طرز صحبت کردن کارآفرینان موفق با آدمهای معمولی فرق دارد.
آنها خوب میدانند چطور مُخ دیگران را بزنند و از چه جملاتی استفاده کنند که بیشترین تأثیر را روی مخاطبشان بگذارند. در واقع، رمز موفقیت این افراد در هنر دانستن فن بیان مناسب و متقاعد کردن دیگران است که از مهمترین مهارتهای ارتباطی بهشمار میرود.
در ادامه، با این مطلب ما همراه باشید، تا فقط با ۵ راه ساده به راز و رمز این هنر مسلط شوید و بتوانید در صحبتکردن تاثیرگذارتر باشید.
1. از موضع دانش و قدرت حرف بزنید:
چنانچه با سؤالی مواجه شدید که جوابش را نمیدانید،بهجای اینکه فقط اظهار بیاطلاعی کنید، چیزی بگوییدکه در عوض، کاربلد بودنتان به چشم بیاید.
مثلابگویید:«این موضوع، راست کار علی آقاست، پس بذارید ببینیم نظر علی در مورد این سؤال چیه؟»
این طرز جواب دادن موجب افزایش اعتبار حرفهایِ شما نزد دیگران می شود، چون با این کار نشان میدهید که واقعا سعی دارید به سؤال طرف مقابلتان جواب دهید واینکه خوب میدانید چطوری از تخصص همکارانتان برای رسیدن به جواب کمک بگیرید.
2. همکارانتان را به شرکت در بحث تشویق کنید:
هر وقت به بُنبَست رسیدید، از دیگر اعضای تیم بپرسید: «دیگه چی کار میتونیم بکنیم تا یه قدم بیشتر به راهحل نزدیک شیم؟» به عبارت دیگر، از همتیمیهای خود نظرخواهی کنید و حتی اگر نظرات شان بیراه یا نشدنی بود، باز هم در تبادلنظر با آنها کوتاهی نکنید.
به این ترتیب، دیگران را تشویق کردهاید که در بحث شرکت کنند و هر چه را درذهنشان میگذرد با شما در میان بگذارند.
شاید دانش واستعداد منحصر به فرد یکی از اعضای تیم که میتواند چالشهارا ازدریچه یا زاویه جدیدی ببیند، کمک کند که موانع را کنار بزنید.
3. از ابراز همدردی با دیگران غافل نشوید
به همکارانتا ن نشان دهید که تلاششان را میبینید و قدر زحمات شان را میدانید تا ترغیبشان کنید به قابلیتهایتان ارزش بگذارند و برایتان احترام قائل شوند.
به مشکلات همکارانتان گوش دهید و برای اینکه بفهمند درکشان میکنید، خط فکری خودشان را در صحبتهایتان بازتاب دهید.
همچنین از زبان بدن کمک بگیرید تا در طول مکالمه به طرف مقابل نشان دهید به آنچه میگوید توجه دارید. مثلا کمی به جلو خم شوید و ارتباط چشمیِ مستقیم برقرار کنید تاهمدلی کردنتان بیشتر حس شود.
دیگر اینکه حرفی بزنید که به تقویت رابطهیتان کمک کند، مثلا بگویید: «آره، خیلی چالشی به نظر مییاد» یا «میفهمم چی داری میگی.»
4. اعتمادبهنفس داشته باشید و به دیگران هم اعتمادبهنفس دهید
هر وقت کسی به شما انتقاد کرد، نظراتش را در کمال آرامش بشنوید و حتی اگر نظراتش را قبول ندارید، خیلی مؤدبانه از اینکه دیدگاهش را صادقانه با شما در میان گذاشته تشکر کنید،این واکنش نشان میدهد به خودتان مسلط هستید و از هر بازخوردی که شاید به بهبود عملکرد تان بینجامد، استقبال خواهید کرد. بعلاوه،اینطرز برخورد نشان میدهد به اندازهی کافی، عاقل هستید که بازخوردهای کاربردی را به مرحلهی اجرا درآورید.
همچنین یادتان باشد دیگران را به دلیل نقاط ضعفشان به باد انتقاد نگیرید.درعوض، با تعریف و تمجید های سازنده بکوشید تا روحیهی همکارانتان را تقویت کنید. مثلا بگویید: «خیلی داری کارت رو خوب انجام میدی.» یا مثلا «میدونم که میتونی انجامش بدی.» دیگران با شنیدن این قبیل تأکیدات مثبت ترغیب خواهند شد که نهایت تلاش شان را به کار ببندند.
5. از دستاوردهای همکارانتان قدردانی کنید:
به دستاوردهای سایر همکارانتان اذعان داشته باشید ونشان دهید که برای خدمات همگی آنها ارزش قائل هستید و میخواهید از زحماتشان قدردانی کنید. مثلا در پایان پروژه بگویید:
«این یه تلاش تیمی فوقالعاده بود. مطمئنا بدون شما نمیتونستم از پَسِش بربیام.»
همین دو جمله ی ساده نشانه ی فروتنی، سخاوت، خوشقلبی و سایر خصلتهای مثبتی است که دیگران را ترغیب میکند دوباره با شما همکاری کنند.
همانطور که در مقدمه نیز اشاره کردیم،هنرمتقاعدکردن دیگران یکی ازمهمترین مهارتهای ارتباطی است و تسلط بر آن کمکتان خواهد کرد تا طوری حرف بزنید که اعضای تیم تان را راحتتر و مؤثرتر به سمت هدفی مشترک هدایت کنید.
کلام آخراینکه با رعایت صداقت در گفتار و گشادهرویی در رفتار میتوانید احترام دیگران را جلب کرده و به درجهای برسید که روی اطرافیانتان یا حتی عالم هستی تاثیر مثبت بگذارد.
سندرم کارشیفتگی
برای کارشیفتگان هیچ موضوعی غیر از کار مفهوم ندارد. آنها همواره ایمیلی دیگر برای خواندن دارند، تماس تلفنی برای زدن و...کار آنها تمامی ندارد.
اوقات فراغت، آخر هفته ها، تعطیلات، خانواده و... هیچ یک برای افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی جایگاهی ندارد.
معتادان به کار لزوما از کار خود لذت نمی برند بلکه، دلیل شیفتگی وسواس گونه و اختلالی آن است که تصور می کنند که تنها آنها می توانند
کار مربوطه را انجام دهند.
نشانه های سندرم کارشیفتگی:
کارکردن در خارج از دفتر کار!
در حالی که همکاران مشغول تفریح و استراحت هستند، اما یک کارشیفته تنها به کار می اندیشد.
کارشیفتگان اگر کاری صورت ندهند، احساس کسالت و عدم بهره وری کرده
و به شدت دچار تنش می شوند.
هیچ گاه از کار دل نمی برند!
این از نشانه های اولیه افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی است. هرچند که ممکن است ساعت اداری پایان یافته باشد، اما بیشینه زمان این افراد پیرامون مسائل کاری است.
کار اولویت تمام در تک تک لحظات کارشیفتگان دارد. آنها به طرق مختلف (لپ تاپ، تلفن همراه و...)ارتباط مداوم با کار دارند.
امتناع ازمحول کردن برخی وظایف به دیگران!
کارشیفتگان تصور می کنند که کسی بهتر از آنها در انجام وظایف وجود ندارد.
کار، ورد زبان آنهاست!
آنها هیچ حرفی جز کار ندارند و شاید همین امر اصلی ترین عامل ایجاد اختلال در زندگانی شخصی شان باشد.
درمان سندرم کارشیفتگی:
تاریخ ارسال پست: 11 / 10 / 1395 ساعت: 6:56 بعد از ظهر
گوریلا مارکتینگ یا بازاریابی چریکی ( پارتیزانی ) چیست؟
بازاریابی پارتیزانی روشی خاص است. بنابراین در حال حاضر نویسندگان دیدگاه خود را در رابطه با این پدیده تغییر دادهاند. آنها اظهار میکنند که بازاریابی پارتیزانی نوعی روش تفکر است که فرد میتواند بر اساس عملکردهای خاص، آن را تشخیص دهد و فرد دیگری نیز میتواند بر اساس عملکردهای مختلف به شناسایی این نوع بازاریابی بپردازد.
در این نوع بازاریابی از ذهنهای باز و نگرشهای مختلف برای کسب امتیاز در نبرد برای جذب مصرف کنندگان استفاده میشود.
بنابراین مهمترین اختلاف بین بازاریابی پارتیزانی و سنتی، حالت ذهنی کار است.
در بازاریابی پارتیزانی، فرد به دنبال استفاده از کانالها و روشهای جدید به منظور رسیدن به مصرف کنندگان جدید است.
این کار دارای اثرات خاص و بلند مدت است و منجر به ایجاد همهمه و جنب و جوش میشود.
تاکتیکهای بازاریابی پارتیزانی با هدف سرعت بخشیدن به کسب سود طراحی شدهاند، بدون اینکه سرمایهگذاری عظیمی بر روی زمان یا هزینه صورت گیرد.
در اغلب موارد این تاکتیکها بر خلاقیت روابط خوب و تمایل برای آزمایش روشهای مختلف تمرکز یافته است.
بین بازاریابی پارتیزانی و بازاریابی سنتی تفاوتهای اساسی وجود دارد.
فرق اصلی بین این دو، تاکتیکهای بازاریابی پارتیزانی است که بر خلاقیت، روابط خوب و رضایت تأکید دارد.
لوینسون اظهار میدارد که بازاریاب خوب پارتیزانی در بیشتر موارد باید از روابط موجود و پتانسیل توسعه روابط اضافه، آگاهی کافی داشته باشد. پس یکی از اصول پایهای بازاریابی پارتیزانی، رابطه است که در کانون موفقیت بازاریابی جای دارد.
روابط انواع مختلفی دارد:
روابط مشتری:
هر رابطهای با مشتریان بالقوه میتواند به وسیله فکر کردن در باره این که چه چیزی اساس یک رابطه خوب هست، ارتقا پیدا کند.
برای مثال، فرستادن نامه به صورت دست نوشته یا تماس با یک مشتری موجود به او فکر ادامه تجارت را میدهد.
روابط کارکنان:
هر یک از کارکنان شرکت شما باید بازاریابی حرفهای را بداند و از چگونگی روش ارتباط با مشتری، دستفروش و هر کسی که تجارت شما را عرضه میکند، به خوبی آگاهی داشته باشد.
روابط با رقبا:
روش بازاریابی پارتیزانی به ترویج روابط خوب با رقبا میپردازد.
به جای فکر کردن درباره شرکتهای دیگر به عنوان رقیب خود، بازاریابی پارتیزانی راههای همکاری را بیان میکند.
صاحبنظر برجسته بازاریابی در این باره میگوید:
بازاریابی پارتیزانی را میتوان بازاریابی همجوشی خواند و بر این اساس، شرکتهای کوچک میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و یک شرکت بزرگتر را بوجود آورند.
تحقیقات بازاریابی چیست؟
رفتار مشتری شما برای مثال در فصل پاییز ممکن است با بهار تفاوت داشته باشد.
شرایط اقتصادی کشور، اوضاع سیاسی و دهها و صدها عامل مختلف میتواند بر رفتار مشتریان فعلی و احتمالی شما تاثیر بگذارد.
تحقیقات بازاریابی این بینش را به شما میدهد که در جمع آوری اطلاعات بتوانید ذهن مشتریتان را در زمانها و شرایط مختلف بخوانید و همچنین میتوانید برای دریافت یک ایده بهتر برای توسعه کسب و کار خود به تحقیق و افزایش آگاهی از روندی که در بازار صنعت شما طی میشود بپردازید.
چرا به طرح بازاریابی
(Marketing Plan)
نیازداریم؟
بازاریاب موفق باید محصول یا خدماتی را که به مشتری ارائه می دهد بشناسد و بداند که این کالا یا خدماتی که به مشتری میدهد چه تفاوتهایی با کالا و خدمات رقبا دارد؟
طرح بازاریابی مناسب میتواند به شناخت مزایا، ویژگیها و تفاوتهای خاص یک محصول یا خدمات و همچنین راههای جذب نوع مناسب مشتری و البته وفادارسازی آن کمک کند.
طرح بازاریابی در اصل یکی از اصلی ترین اجزای طرح کسب و کار (Business plan) میباشد.
طرح بازاریابی خوب، شما را با اهداف روشن آشنا میکند؛ به طوری که شما میتوانید دستاوردها و نتایج تلاشهای خود را در بازاریابیتان اندازهگیری کنید.
پنج درس از کودکان کارآفرینی که بیشتر از شما پول درمی آورند!
تا زمانی که یک ایده ی عالی و شور و شوق برای موفقیت وجود داشته باشد،هر کسی میتواند کسب و کاری برای خود ایجاد کرده و رویاهای خود را در زندگی محقق سازد.
امروزه تعداد انگشت شماری از کودکان نیز در دنیای کارآفرینی حضور پیدا کرده اند. این کودکان کارآفرین 8 تا 18 سال سن دارند ولی از همین الان می دانند چگونه کسب و کارشان را راه اندازی کرده و امور مالی خود را مدیریت نمایند. این کودکان اغلب منابع محدودی دارند و باید با همین سرمایه ای که در اختیار دارند بطور کارآمد عمل کرده و مدیریت پول را به بزرگسالان بیاموزند.
پنج کارآفرین جوان، راهنمایی های ارزشمندی در مورد روش های کارآمد استفاده از امور مالی خود در اختیار ما گذاشته اند که در اینجا با هم می خوانیم:
1درخواست پول، همیشه جوابگو نیست!
گاهی اوقات به جای دست به دست کردن مالکیت کسب و کار در ازای تامین مالی کوتاه مدت، بهتر است صاحبان کسب و کار، شرکت خود را به آرامی و با گذشت زمان به رشد برسانند. شرکت هایی که به موفقیت و رشد در بلند مدت علاقه دارند،بایدبه برند خود وفادار بمانند و از سایر کسب و کارهایی که به دنبال سرمایه گذاری هستند تبعیت نکنند.
2مسئولیت اجتماعی خود را حفظ کنید.
بعد از کسب درآمد فقط به فکر سود نباشید. یکی از این کودکان، بخشی از سود خود را به سازمان های بین المللی و محلی مبارزه برای نجات زنبور عسل اهدا کرد و در بسیاری از پنل های اجتماعی کارآفرینی نیز مشارکت کرده است. در کسب و کار، همیشه نباید فقط به پول درآوردن فکر کرد.
3اگر شغل خود را دوست نداشته باشید، درآمد و سود ارزشی ندارد..
بخشی از شروع کسب و کار شما این است که مدام در حال پیگیری رویاهای خود باشید و آثار آن را در زندگی خود به وضوح به تماشا بنشینید. اغلب اوقات هدف اصلی کارآفرینان پول نیست. یکی از این کودکان کارآفرین پول خوبی از فروشگاه آنلاین خود درمی آورد ولی علاقه ی زیادی به کسب سود ندارد وتمرکزش روی خدمت رسانی به دیگران و لذت بردن از کسب و کارش است. طبق گفته ی او "اگر از شغل خود متنفر باشید، حتی درآمد میلیونی هم ارزشی ندارد".
4کسب و کار خود را با توجه به نیازهای زندگی ایجاد کنید
گاهی یک کسب و کار به خاطر یک ضرورت و نیاز خاص به وجود می آید.
نیازی نیست کارآفرینان برای رسیدن به موفقیت حتما یک ایده عالی داشته باشند، کسب و کاری که یک نیاز خاص در یک بازار گوشه (نیچ مارکت) را نیز، تامین نماید
میتواند به یک ایده ی بسیار سود آور منجر شود.
5برای کاهش دادن هزینه ها، به دنبال تامین کنندگان محلی باشید
کارآفرینان به جای اینکه منابع مورد نیاز محصولات خود را از خارج از کشور تهیه کنند میتوانند از منابع محلی و منطقه ای استفاده نمایند. در این صورت هزینه ی مواد کاهش یافته و کارآفرینان فرصت پیدا می کنند کالاهای خود را ارزان تر قیمت گذاری نمایند.اصلا گمان نکنید که هنوز برای دنبال کردن اهداف کارآفرینی خود خیلی جوان هستید. این کارآفرینان جوان ثابت کرده اند که سن،عددی بیش نیست.
گاهی اوقات ساده ترین ایده ها، بهترین ایده ها هستند. اگر در همان اوایل کار یاد بگیرید امور مالی و بودجه ی خود را مدیریت کنید می توانید در بلندمدت کسب و کار خود را رشد دهید
«فروشندهی حرفهای»
کسی که فروش را در کوتاهترین و به سادهترین روش انجام میدهد یک فروشندۀ حرفهایست.
بههمین جهت، فروشندهی خوب، فروشندهای نیست که لزوما فروش بالا داشته باشد! چرا که ممکن است یک فروشنده، تخفیف زیاد بدهد و فروشش را بالا ببرد؛ ولی شرکت سودی نکند!
حتی ممکن است فروشندهای مشتری را فریب دهد!!! مجبورش کند به خریدِ چیزی که به آن نیاز ندارد!!!
فروشندهی حرفهای، کسی است که در پایانِ فروشاش، هم خود و هم خریدار خوشحال باشند.
به همین جهت نشانه فروشنده حرفهای مجموعهای از این موارد است:
1. فروش بالا
2. فروش مجدد
3. فروش به معرفها ( یعنی خریدار ، مشتری بیاورد). فروشنده، مشاورِ خریدار است:
خریدار موقع خرید، ترجیح میدهد از فروشنده خرید کند چون خرید کردن از او، موجب آرامش وی میشود. هر چند به قیمتی اندکی بالاتر هم از او بخرد؛ به همین جهت درخرید و فروش، قیمت یک فاکتور است اما اولین و مهمترین نیست.
در برخی اجناس قیمت خیلی مهم است.
برای مثال:
وقتی خریدار محصولات پر مصرفی مثل برنج، روغن یا نان و کره و شیر و ماست و گوشت و ... بخواهد؛ قیمت خیلی مهم است ولی حجمِ فروش بالاست و هر روز مصرف میشود. همین حجمِ بالای فروش موجبِ سودِ فروشنده میشود بنابراین نمیتواند روی هر جنس سود بالایی بگیرد.
کسب و کار
احداث واحد تولید و بسته بندی قهوه
شاید کمی عجیب به نظر برسد اگر بگوییم که مصرف قهوه در ایران به زمانی بسیار دورتر از آنکه چای به محبوبترین و پرمصرفترین نوشیدنی پس از آب تبدیل شود بازمیگردد.
امروزه رشد روزافزون مصرف قهوه در میان طیفهای مختلف جامعه بهخصوص جوانان، صنعت فرآوری و بستهبندی قهوه را به یکی از سودآورترین صنایع تبدیلی کشور بدل کرده است.
به طور کلی مصرف قهوه در ایران و کشورهای اسلامی از زمان صدر اسلام و پس از ممنوعیت شراب رواج یافت و تقریبا از قرن نهم میلادی بهعنوان یک نوشیدنی پرطرفدار جای خود را باز کرد.
ایرانیها در گذشته قهوه را بیشتر بهصورت یک دم نوش طبیعی که دارای خواص دارویی هم بوده میشناختند.
مصرف شراب عربی، شراب اسلامی یا همان قهوه،روز به روز رو به فزونی مییافت تا زمانی که کاشفالسلطنه با همان داستان معروف خود بذر چای را از هندوستان به ایران آورد و لاهیجان بهعنوان قطب چای ایران معرفی شد.
در حال حاضر اما سرانه مصرف قهوه در ایران 169/0 فنجان در روز است و از این حیث در رتبه 54 جهان قرار دارد.
کشورهای ایتالیا، آلمان، اتریش، اسپانیا، پرتغال و سوییس بزرگترین کمپانیهای قهوه دنیا را در اختیار دارند و این در حالی است که کشورهایی نظیر برزیل، کلمبیا، استرالیا، هند و اندونزی بزرگترین و مهمترین تولیدکنندگان قهوه دنیا محسوب میشوند و بهترین و پرطرفدارترین قهوههای دنیا را تولید میکنند.
آیا گاردنر را می شناسید؟
سال ۱۹۸۲ بود. آن زمانها یک سال و نیمی از پدر شدنش میگذشت. فروشنده لوازم پزشکی بود. به زحمت از عهده امورات خودش و پسرش، کریستوفر، برمیآمد. وقتی به ورودی جاده موفقیت رسید، ۲۹ سال بیشتر نداشت. با تمام نداریهایش سخاوتمند بود. آن روز به پارکینگ بیمارستان آمد و دید که راننده یک اتومبیل «فراری» دنبال جای پارک میگردد. صدایش زد: «میتوانید جای من پارک کنید.» و با راننده «فراری» گرم صحبت شد. میخواست بداند او چه کار میکند و چطور توانسته ماشینی به آن گرانی بخرد.
راننده فراری به او گفت که در کار خرید و فروش سهام شرکتهاست. کنجکاوی گاردنر گل کرد. الان که یاد آن روز میافتد، میگوید: «آن آقا ماهی ۸۰ هزار دلار درآمد داشت.
آنها با هم رفیق شدند. هر از گاهی ناهار را با هم میخوردند و سهام فروش متمول برای گاردنر توضیح میداد که چطور میتواند وارد این تجارت شود و او را به سرشناسترینهای خریدوفروش سهام ارجاع داد. گاردنر هم با اعتماد به نفس دنبال سررشتههای موفقیتاش رفت اما کسی تحویلش نمیگرفت؛ نه به خاطر سیاهپوست بودنش، بلکه به این خاطر که ثروتمندان نمیخواستند ریسک کنند. خودش میگوید: «آنها نژادپرست نبودند. حداقل چیزی که برای فروشنده سهام شدن میخواستی، یک مدرک MBA بود. اما من اصلا کالج نرفته بودم! من زیر خط فقر زندگی میکردم و پولی برای گذراندن این دورهها نداشتم.
بعد از ۱۰ ماه دویدنهای بیحاصل، تازه یک نفر پاپوش جاداری برای گاردنر درست کرد و او را به خانه اول باز گرداند: «باید برای پسرم، پدری میکردم؛ پس دلسرد نشدم. هر کاری که از دستم بر میآمد انجام دادم؛ هرس چمنها، شستن توالتها، آشغال جمع کردن، تعمیر سقف و نقاشی ساختمان اما به تلاشم برای ورود به چرخه خریدوفروش سهام ادامه دادم.»
انگار زمانه شوخیاش گرفته بود. راحتش نمیگذاشت. سر جروبحث کوچکی که با همسرش داشت، یک پلیس را خبر کرد و ماموران با استعلام مدارک و پیشینه گاردنر به دلیل پرداخت نکردن قبوض پارکینگ، او را به مدت ۱۰ روز به زندان فرستادند. همسرش هم پسرش را برداشت؛ او را ترک کرد و طلاقش را گرفت.
سراسیمه شده بودم. خودم بدون پدر بزرگ شده بودم و نمیخواستم پسرم سختیهای تلخ دوران کودکی مرا بچشد. به خودم قول داده بودم که برایش پدر خوبی باشم. قول داده بودم همیشه مراقباش باشم... آن روزها بدترین روزهای زندگیام بود. کنار دزدها، قاتلان و تبهکاران روز را به شب میرساندم و فکر و نگرانی پسرم آزارم میداد. قبل از دستگیری در یک موسسه خریدوفروش سهام فرم استخدام پر کرده بودم. متاسفانه روز مصاحبهام یک روز قبل از آزادیام تعیین شده بود. از زندان تماس گرفتم و التماس کردم که اجازه دهند یک وقت مصاحبه دیگر بگیرم. به محض آزادی به موسسه رفتم. این مصاحبه تنها شانسم بود اما نمیتوانستم برایشان نقش بازی کنم. پس حقیقت را گفتم؛ اینکه پیشینه ندارم، خانوادهام ترکم کردهاند، تحصیلات ندارم، وضع مالیام خوب نیست اما انگیزه دارم و میدانم که در تجارت میتوانم موفق شوم.
مصاحبهگر به فکر فرو رفت. گاردنر یک قدم به جلو برداشته بود؛ گفتوگو با یکی از عاملان مهم این تجارت! انگار ورق زندگیاش برگشته بود. چندماه بعد، همسرش تماس گرفت و حضانت کریستوفر را به او سپرد. اما پانسیونی که گاردنر در آن اتاق اجاره کرده بود بچهها را قبول نمیکرد. این بود که وسایل ضروری خودش و کریستوفر را در کالسکه و ساک کریستوفر و کیف دستی خودش جا داد و راهی خیابانها شد: «شبهای زیادی را در توالتهای عمومی گذراندیم.
روزی پدر و پسر ۵ ساله در خیابان قدم میزدند که گاردنر چشمش به یک ساختمان مخروبه که بوته رزی از دیوارش بالا رفته بود افتاد. سرایدار آنجا را پیدا کرد و قرار شد عمارت مخروبه را به قیمت منصفانهای اجاره کند. حالا دیگر سقفی بالای سر پسرش بود. طی چند سال به تدریج با تحمل شرایط طاقت فرسای موجود توانست وارد تجارت رویاییاش شود. سال ۱۹۸۷ توانست در شیکاگو بنگاه خریدوفروش سهام خودش را تاسیس کند و آخر سر هم برای خودش یک دستگاه اتومبیل «فراری» بخرد.
او داستان زندگیاش را افسانه نمیداند: «داستان زندگی من به دیگران میآموزد که چطور باید جلوی موانع زندگی سینه سپر کرد. میتوانستم یک فروشنده بیدست و پا و بیخانمان باقی بمانم اما من میخواستم زندگی بهتری داشته باشم و الان زندگیام عالی است. شما هم میتوانید تندبادهای زندگی را در هم بکوبید. تنها باید هدفتان را مشخص کنید و با اراده، امید، توکل به پروردگار و قوت قلب گرفتن از کسانی که دوستشان دارید، در راهتان ثابت قدم باشید.
درخواب هم پول در بیاورید
بخش اول
پول درآوردن یکی از اهداف روزانه همه ماست تا به وسیله آن خواسته ها و احتیاجاتمان را برآورده کنیم.
پول در آوردن هنری است که از عهده هر کسی برنمی آید اما راه و روش هایی دارد که قطعا آموختنی است.
برای پولدار شدن لازم نیست از خانواده ای پولدار باشید بلکه کافی است راه و روش های آن را بیاموزید.
حتما به خاطر دارید در گذشته دائم به ما هشدار می دادند که حواس تان به بدهی هایتان باشد، چرا که سود آن هزینه ای است که دائم بر گردن ماست و باید بپردازیم!
سود هرگز نمی خوابد، هرگز مرخصی نمی گیرد و هرگز تعطیلی ندارد. خب عکس این موضوع نیز صادق است.
آیا پولتان هنگامی که خواب هستید برای شما پول می سازد؟ آیا این موضوع بیشتر از آنکه واقعیت به نظر برسد، خوب است؟
از آنجایی که ما هنوز هم در عصر سود زندگی می کنیم، کسب پول بیشتر به عنوان یک درآمد جانبی، چندان دشوار نیست.
ضمن در نظر داشتن این نکات، در این نوشتار ۱۰ شیوه پول درآوردن را می بینید که به وسیله آنها واقعا می توانید وقتی خواب هستید، کسب درآمد کنید.
1 یک وبلاگ یا رسانه خود راه اندازی کنید
شاید معروف ترین راه برای پول درآوردن بدون انجام کار، راه اندازی وبلاگ خودتان باشد. فقط چند دقیقه طول می کشد وبلاگ را راه اندازی کنید و البته هزینه چندانی هم در بر ندارد. فقط باید نام دامنه تان را خریداری کنید و هزینه میزبانی وب را بپردازید همچنین سایتهای وبلاگ دهی رایگان نیز وجود دارد .
پس از آن، تولید محتوا را آغاز کنید؛ محتوای جالب و شگفت انگیزی که آدم ها به خواندن یا به اشتراک گذاری آن علاقه مند باشند.
به عنوان مثال، اگر شما یک حسابدار هستید که صاحبان کسب وکارهای کوچک را در زمینه مالیات شان کمک کرده اید، همین می تواند موضوع وبلاگ شما باشد.
حتما مباحثی را در وبلاگ تان درج کنید که محبوب هستند. اگر شما یک حیوان خانگی داشتید که هنوز هم آن را دوست دارید و در مورد آن مطلب بنویسید، بعید می دانم افراد زیادی به آن مراجعه کنند و بتوانید از آن کسب درآمد کنید اما کسی چه می داند، شاید هم اتفاقات خوبی رخ بدهد!
هنگامی که طرفداران خود را به دست آوردید، می توانید با استفاده از روش های زیر روند پول سازی تان را شروع کنید:
سود کمیسیون با ارائه یک شعبه:
به این ترتیب شما می توانید محصولات یا خدمات افراد دیگر را در سایت خود به فروش برسانید.
اطمینان حاصل کنید که این محصولات یا خدمات با وبلاگ شما مرتبط هستند. به عنوان مثال، یک وبلاگ حسابداری می تواند شعبه فروش نرم افزارهای حسابداری و تنظیم فاکتور باشد، زمانی که شعبه محصول یا خدمات خاصی شدید، یک کد مخصوص به خودتان به شما داده می شود و به این ترتیب هر بار که بازدید کننده ، آن لینک را روی سایت تان کلیک می کند، شما کمیسیون خودتان را دریافت می کنید.
فروش تبلیغات:
اگر سایت شما دارای ترافیک لازم برای تبدیل شدن به یک شعبه را داشته باشد، پس ممکن است به اندازه کافی خوب باشد که تبلیغ کنندگان تبلیغات را در سایت شما بخرند. شاید رقم دریافتی تان در ابتدای کار کم باشد، مثلا زیر ۵۰ هزار تومان در هر آگهی به دست بیاورید اما در نهایت ممکن است بتوانید مبالغ شش رقمی به دست بیاورید. فراموش نکنید سایت تان باید کیفیت داشته باشد.
حامی مالی پیدا کنید:
این یکی کمی متفاوت از صرفا فروش تبلیغات در سایت تان است.
حمایت های مالی می تواند درج محتوایی مخصوص حامی مالی تان یا قرار دادن لوگوی یک شرکت به طور دائمی در صفحه وبلاگ تان باشد.
2 محصول اطلاعاتی خود را به فروش برسانید:
اگر شما در یک حوزه ای خاص آگاهی و اطلاعات دارید، می توانید تولید محصولاتی مثل کتاب ها یا ویدئوها و فروش آنها را در وبلاگ تان شروع کنید.
ممکن است تولید و بازاریابی محصولاتتان زحمت و کار زیادی را ایجاد کند، اما وقتی همه چیز را سروسامان دادید، می توانید کنار بکشید و از حاصل کارتان لذت ببرید.
( پایان بخش اول )
ادامه دارد...
در خواب هم پول دربیاورید
( بخش دوم )
3 حق امتیاز به دست بیاورید:
اگر شما یک موسیقیدان، بازیگر یا نویسنده بااستعداد هستید، پس می توانید حق امتیاز از کارتان به دست بیاورید به عبارت دیگر مردم برای استفاده از کارتان یا دارایی های خلاقانه تان پول پرداخت می کنند.
4 یک انجمن ایجاد کنید:
یک پاسخگوی خودکار نصب کنید. اگر شما خود را به عنوان یک شخصیت بانفوذ ثابت کرده باشید، می توانید یک انجمن ایجاد کنید که در آن دیگران هزینه ای را به طور ماهانه پرداخت می کنند تا محتوای با کیفیت بالا و اطلاعاتی را که افراد غیرعضو به آن دسترسی ندارند، دریافت کنند.
برای مثال ، تیموتی سایکس (Timothy Sykes) ماهانه ۱۰۰ هزار دلار از طریق عضویت درانجمنش که دربار ه شیوه کسب پول از طریق سهام کم ارزش است، به دست می آورد.
5یک پاسخگوی خودکار نصب کنید:
یکی دیگر از روش های رایج کسب وکار برخط استفاده از پاسخگوهای خودکار برای فروش خدمات، محصولات یا عضویت است .
به این ترتیب که مردم آدرس ایمیل خود را در سایت شما می گذارند و سپس یک ایمیل خودکار حاوی لینک دانلود محصولات یا اطلاعات ارزشمندی که باید ارائه بدهید و همچنین یک سری ایمیل جهت پیگیری دریافت می کنند.
برای انجام این کار شما به سرویسی مانند آپتین مانستر (OptinMonster) نیاز دارید.
6 وب گاه خود را بفروشید:
اگر وقت و تلاش زیادی برای ساختن یک وب گاه اختصاص داده اید و ترافیک زیادی به دست آورده اید در صورت تمایل میتوانید آن را به قیمت مناسبی واگذار نمایید.
( پایان بخش دوم )
ادامه دارد...
در خواب هم پول در بیاورید
(بخش سوم )
7 محصولات فیزیکی بفروشید
درست مثل یک سایت وبلاگ نویسی، راه های متفاوتی برای پول درآوردن بدون انجام کار با فروش محصولات فیزیکی وجود دارد.
احتمالا یکی از راه های شناخته شده فروش وسایل قدیمی تان در وب گاه های فروش محصولات دست دوم است .
8 در سهام سرمایه گذاری کنید
هنگامی که در سهام سرمایه گذاری کنید، تبدیل به یک سهامدار می شوید به این ترتیب شما سهمی از سود آن شرکت یا نهاد را خواهید داشت. سال های سال است که سرمایه گذاری در سهام روش محبوبی برای پول درآوردن بدون انجام کار است و به لطف اینترنت، تحقیق و سرمایه گذاری در سهام به تنهایی توسط خودتان بسیار آسان تر شده است.
9 تلگرام و شبکه های اجتماعی:
بهترین راه کسب درآمد از طریق شبکه های اجتماعی مخصوصا تلگرام میباشد به چند دلیل اساسی:
۱ - نیاز به صفر میلیون سرمایه دارد !!!!
۲- فقط با یک عدد گوشی میتوان کسب و کار یا به اصطلاح فروشگاه مجازی خود را راه اندازی نمود.
۳ - مشتریان شما تمام افراد در کل کشور حتی جهان هستندو هیچ محدودیتی ندارید.
۴ - درآمد شما در این روش نامحدود است.
۵ - مکان کار و فعالیت شما دراین روش ، میتواند هر جایی باشد و میتوانید محل کار خود را حمل کنید !!!!
۶ - محصولات شما میتواند هم بصورت فیزیکی و هم دانلودی و خدماتی باشد.
۷- نیاز به انبار محصول ندارید.
۸- نیاز به پرسنل زیاد و نگهبان و انباردار و ... ندارید.
۹ - میتوانید پرداخت های خود را بصورت آنلاین تنظیم کنید و نیاز به صندوقدار ندارید.
۱۰- فروشگاه تلگرامی شما همیشه باز است حتی ساعت ۱۲ تا ۸ صبح و نیازی به حضور شما نیست و زمانیکه خواب هستید نیز خریدها بصورت خودکار انجام میشود !!!!
(پایان )
نکات بسیار مهم درباره نحوه نگهداری دفاتر حسابداری
1 چنانچه ثبت عملیات فروردین ماه و تراز افتتاحیه قبل از تاریخ پلمپ دفاتر قانونی باشد آیا اشکالی دارد چنانچه شرکت ۱۰۰% متعلق به دولت باشد چه حکمی دارد؟
ج – هرگونه ثبت عملیات در دفاتر بایستی بعد از پلمب دفاتر صورت گیرد و از این بابت تفاوتی بین شرکتهای دولتی و خصوصی وجود ندارد.چنانچه عملیاتی در دفاتر پلمب شده به تاریخ قبل از پلمب ثبت گردد مشمول مقررات تاخیر ثبت و پلمب خواهد بود.
2 آیا در مواردی که عملیات بطور کامل در دفاتر قانونی ثبت میگردد ولی اسناد با کامپیوتر صادر میگردند مودی مکلف به تسلیم گزارش سه ماهه میباشد یا خیر؟
ج – خیر زیرا سیستم به طور کامل مکانیزه نیست ضمن اینکه در آئین نامه تحریر دفاتر عنوان شده است مودیانی که از سیستم مکانیزه استفاده می نمایند حداقل بایستی ماهی یک بار خلاصه عملیات را در دفاتر روزنامه ثبت نمایند، بنابراین ثبت روزانه عملیات در دفاتر مشمول تسلیم گزارش موضوع قسمت اخیر ماده ۱۷ آئین نامه نحوه تنظیم و تحریر دفاتر قانونی ….. نخواهد بود.
3 چرا با وجود غیر کاربردی بودن دفاتر روزنامه و کل اقدامی برای مکانیزه و یکنواخت نمودن ثبت عملیات مالی به عمل نمی آید؟
ج- هر چند عبارت غیرکاربردی بودن دارای مفهوم مشخص نمی باشد معهذا استفاده از دفاتر قانونی روزنامه و کل مادامی که قانون تجارت اصلاح نگردد الزامی خواهد بود.
4 آیا اشتباه حسابداری که در خلال سال کشف نشده باقی بماند در سال بعد موجب رد دفاتر است؟
ج – طبق تبصره ماده ۱۱ و بند ۱۰ ماده ۲۰ آئین نامه تنظیم دفاتر (تبصره ۲ ماده ۹۵) موجب رد دفاتر است ولی با استاندارد حسابداری و اصلاح اشتباهات مغایر است.
5 در صورتی که تراز افتتاحیه ( اختتامیه سال قبل ) دارای اشکال باشد ، آیا با ثبت تعدیلات ، دفاتر قابل قبول است ؟
ج – اگر تعدیلات مربوط به ارقام باشد مانند مانده بانک ها ، دفاتر رد می شود .
6 عدم ثبت چه مواردی از اسناد حسابداری باتوجه به ماهیت حساب موجب رد دفاتر میگردد؟
ج- به موجب بند ۲ ماده ۲۰ آئین نامه نحوه تحریر دفاتر عدم ثبت یک یا چند فعالیت مالی در دفاتر به شرط احراز موجب رد دفاتر است.
7 آیا اظهارنامه مالیاتی تعریف مشخصی دارد و آیا درج اسم به تنهایی در فرم مخصوص به معنی دادن اظهار نامه است؟
ج – اظهار نامه مالیاتی برای منابع مختلف مالیاتی طبق نمونهای میباشد که توسط سازمان امور مالیاتی تهیه و در دسترس قرار می گیرد.
8 با توجه به مهلت ۴ماهه برای اصلاح حسابهای پایان سال، مودیان گزارش خلاصه عملیات سه ماهه خود را درچه زمانی باید ارسال نمایند؟
ج- حداکثر تا دهم بعد از سه ماه آخر(شرکتهایی که پایان سال مالی آنها منطبق با سال شمسی است حداکثر تا دهم فروردین)
9 آیا عدم ارائه اظهارنامه موجب سلب معافیت میگردد در صورت ارائه اظهارنامه و عدم ارائه صورتهای مالی و دفاتر چگونه باید برخورد شود؟
ج- در کلیه مواردی که مودیان مکلف به نگهداری دفاتر قانونی می باشند به استناد تبصره ماده ۱۹۳ قانون مالیاتهای مستقیم عدم تسلیم اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان در دوره معافیت، مانع از برخورداری از معافیت مقرر در آن سال خواهد بود.
لکن عدم ارائه صورتهای مالی با وجود تسلیم اظهارنامه در موعد مقرر موجب تشخیص مالیات به طور علی الراس خواهد شد که در این صورت علاوه بر پرداخت مالیات بابت عدم تسلیم صورتهای مالی در موعد مقرر مشمول جریمه معادل ۲۰ درصد مالیات می باشد و چنانچه دفاتر خود را برای رسیدگی ارائه ندهد باید معادل ۲۰ درصد دیگر جریمه بابت عدم ارائه دفاتر پرداخت کند.
راز ثروت بیل گیتس
بیل گیتس راز ثروتش را در چه میداند؟
او در این مورد میگوید: راز اصلی میلیاردر شدن من این است که طرحم را به 1200 نفر نشان دادم.
900 نفرشان قاطعانه گفتند: نه!
300 نفر به آن توجه کردند.
80 نفرشان نظر مثبتی داشتند.
ولی بیشترشان در عمل هیچکاری نکردند.
30 نفر از آنان طرح را جدی گرفتند.
11 نفرشان با سرمایهگذاری در طرحم من را مولتیمیلیاردر کردند!
@eghtesadjahani
مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟ همه دست بلند کردند! مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد: با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم!رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم. اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش!
من موندم و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش! توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!
مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد! بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم!
به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل.
مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید: همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
هیچ کس دستشو بلند نکرد! مرد میلیاردر پوز خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین : خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی نیستید که من طی کردم نیستید
اصول و ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻫﺪﻑ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ "ﺑﺮﺍﯾﺎﻥ ﺗﺮﯾﺴﯽ"
1 ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ.
ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﻫﯿﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﭼﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ.
2 ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﺪﻓﯽ ﮐﻪ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
کم رنگترین قلم ها، از پر رنگترین ذهنها ماندگارترند.
3 ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﺳﺎﺯﯾﺪ. ﺫﻫﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﺿﺮﺏﺍﻻﺟﻞ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﻌﺎﻝ ﺳﺎﺯﺩ.
ﺍﮔﺮ ﻫﺪﻑ ﺷﻤﺎ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻫﺪﻓﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
4 ﻓﻬﺮﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﻬﯿﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ.
5 ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﺪ. ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ.
6 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻓﺘﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﯾﺪ. ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻋﻤﻠﮕﺮﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ.
ﻧﺎﮐﺎﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺟﯿﻬﺎﺗﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﯾﺮﯼ ﻧﻤﯽﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩند.
7 ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﺎﺭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﯽ 365 ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ...!
معرفی یک روش کسب درآمد از تلگرام
سلام دوستان
همونطور که می دونید یکی از کارهایی که ما در کانال برای اعضا انجام می دیم این هست که روش های مختلف کسب درآمد رو بهشون معرفی می کنیم.
امروز تونستیم یک راه جالب کسب درآمد اینترنتی رو پیدا کنیم که خوش بختانه وابستگی به سن و جنسیت و شرایط مالی نداره.
برای استفاده از این روش شما تنها به یک گوشی و اینترنت احتیاج دارید که اگه دارید این متن رو می خواید بدون شک تمام امکانات لازم رو دارید.
تو این روش که فقط تو تلگرام قابل استفاده هست شما وارد رباط زیر می شید و توش ثبت نام می کنید. بعد از عمل ثبت نام رباط به شما یک لینک مخصوص بازاریابی می ده. حالا شما باید این لینک رو تو گروه هایی که هستید بفرستید و دیگران رو تشویق کنید که وارد این رباط بشند و توش ثبت نام کنند. تمام کار ثبت نام فقط چند کلیک طول می کشه.
در عوض هر یک نفری که وارد این رباط بشه و ثبت نام کنه شما مبلغ ۱۰۰۰ تومان را دریافت می کنید.
یعنی اگه کاری کنید که ۱۰۰ نفر در این رباط ثبت نام کنند شما ۱۰۰ هزار تومان به دست می آورید. عالیه نه؟
اطلاعات اضافه مثل روش درآمد زایی این رباط، روش تصویه حساب در خود رباط توضیح داده شده.
فقط کافی هست روی لینک زیر کلیک کنید.
اسنپ و تپسي چه بر سر آژانس هاي تاكسيراني سنتي آوردند!؟
داستان اپلیکیشنهای درخواست خودرو، در نوع خود جالب و عبرتآموز است. سالهای سال، بدنه غيرچابك تاکسیرانی و آژانسهای کرایه خودرو، به معنای واقعی کلمه، فناوریهای نوین دیجیتالی را ندیده گرفتند. اجازه بدهید برای روشن کردن این بیتوجهی، چند مثال بزنم. مدتزمانی طولانی است که امکان چک کردن نقشه ترافیک در تهران وجود دارد، اما کمتر راننده آژانسی را دیدهام که از این قابلیت استفاده کند! سالهاست که امکان پرداخت موبایلی در کشور فراهم شده، اما هیچگونه تسهیلاتی در این خصوص در اختیار یک مسافر آژانس جهت سهولت در پرداخت قرار نگرفته است! حداقل يك دهه است که نرمافزارهای تعاملی، امکان دریافت بازخورد از مشتریان را فراهم کردهاند، اما دریغ از دریافت یک نظر از مشتری در این آژانسها! نوآوری در مدلها و خدمات، واژهای غریب در این صنف است.
نتیجه این رویکرد چه بود؟ امپراتوری اتحادیههای تاکسیرانی و آژانسهای خدمات خودرو، در مدت زمانی حدود یکسال، توسط دو اپلیکیشن موبایل (اسنپ و تپسی) به زیر کشیده شد. تمام آن نیازهای مشتری، که سالها مورد بیتوجهی آژانسها قرار گرفته بود، به خوبی توسط اپلیکیشنهای درخواست خودرو پوشش داده شد. حالا تاکسیرانی، مبهوت از شکستی که خورده (البته هنوز ابتدای این داستان است) به ایندر و آندر میزند تا رقیب را با شکایت و مسائل حقوقی از میدان بهدر کند که البته به نتیجه نخواهد رسید.
هفته پیش از آژانس محلهمان که طی 15 سال گذشته مشتری ثابتشان بودهام، تماس گرفتند و گفتند 20 درصد در همه مسیرها قیمت را کاهش داده اند! آن روز عجله داشتم وگرنه برایشان مفصل توضیح میدادم که مساله مشتري، فقط قیمت نیست و تا قدرت فناوری و قابلیتهای آن در ايجاد خوشايندي براي يك سفر درون شهري را درک نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد. البته معتقدم آنها صدای انقلاب فناوریهای دیجیتالی را بسیار دیر شنیدهاند و تا اندازه زيادي، كار از كار گذشته است!
همين داستان، بزودي بر سربسياري از كسب وكارهاخواهد آمد يا آمده است، پس براي پيشگيري سريعأ اقدام كنيد.
جک ولش جمله معروفی دارد که متناسب با داستانی است که نقل شد:
"تغییر کنید، قبل از آنکه مجبور به تغییر شوید".
برگرفته از نوشته استاد مهدي شامي زنجاني
۳ قانون موفقیت در اقتصاد
چارلی مانگر، شریک تجاری وارن بافت است که حالا یکی از میلیاردرهای مشهور جهان محسوب میشود و به صورت مستقل سرمایهگذاری میکند. کتاب «چالری آلماناک بیچاره» او شهرت بسیاری داشته، توصیههای حرفهای و شغلی جالبی دارد: «من ۳ قانون برای خودم دارم، ۳ قانون موفقیت، شاید نتوانید هر ۳ را همزمان انجام دهید اما باید تلاشتان را بکنید. این ۳ قانون اینگونه هستند:
هیچوقت چیزی را که خودتان به عنوان خریدار آن را نمیخرید به دیگری نفروشید.
هرگز برای کسی که به او احترام نمیگذارید یا ستایشاش نمیکنید کار نکنید.
فقط با کسانی کار کنید که از کارکردن با آنها لذت میبرید.»
این میلیاردر خودساخته که برای رسیدن به ثروت بسیار تلاش کرده توصیههایی هم درباره زندگی دارد: «سعی کنید هر روز که از خواب بیدار میشوید کمی بهتر از قبل باشید و سعی کنید انسان بهتری باشید. به وظایف خودتان با دقت و از روی میل عمل کنید. سعی کنید قدم به قدم پیش بروید، لازم نیست که خیلی سریع پیشرفت کنید، آرامآرام و باحوصله اما همیشه رو به جلو حرکت کنید.» آخرین توصیه مانگر هم این است: «مهمترین نکته این است که با تغییرات زندگی کنید و به آنها عادت کنید. اگر قرار بود که دنیا تغییر نکند من هنوز پول کمی داشتم و یک کارمند ساده بودم.»