| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
شادی را در هر شغلی که دارید بجویید
شما بیشتر از آنچه فکر میکنید در آن شغلی که دوستش دارید، دارای قابلیت و پتانسیل پیشرفت هستید. بعضیها هستند که استعدادهای خود را در زمینههایی که دوستش دارند، دستکم میگیرند یا استانداردهای سختگیرانه و بیش از اندازه بالایی را در آن زمینه برای خود در نظر میگیرند.
ناگفته پیداست یک فرد علاقهمند به نقاشی نباید اولین اثرش را با شاهکارهای نقاشی دنیا مقایسه کند و باید توجه داشته باشد که استاد شدن در نقاشی نیازمند زمان و تلاش زیادی است و در این مسیر الهام گرفتن و آموختن از استادان، ایده بهتر و مفیدتری نسبت به مقایسه بیهدف و کورکورانه خود با آنها و ایجاد احساس یأس و ناامیدی به خاطر فاصلهای که بین خود و آنها وجود دارد، است.
اگر عاشق کاری که میکنید هستید، میتوانید و باید از سفر پرماجرای پیشرفت و تعالی در کارتان لذت ببرید و از احساس کوچک بودن و عقب ماندن دوری بجویید. بعضیها به من گفتهاند که هویدا کردن گوهر درون چیز خوبی است اما صاحبان مشاغل سخت یا یک نظافتچی چطور میتوانند به شغلشان علاقه داشته باشند؟
من با گوشزد کردن این مساله که آنها درباره علایق افراد مختلف عجولانه و کورکورانه قضاوت میکنند، مثالهایی از افرادی با عشق و علاقهای خاص برایشان میزنم. یکی از کسانی که برای امضای کتاب قبلیام نزد من آمده بود به من گفت که مادرش به مدت ۲۰ سال، نظافتچی اداره بوده و به آن کار دلبستگی شدیدی داشته است چرا که لذتی که پس از مرتب کردن چیزها و پاکیزه شدن همه چیز احساس میکرده غیر قابل وصف بوده است و علاوهبر این او را از دغدغهها و مسوولیتهای خانه و خانواده آسوده میکرده و او برای چند ساعت، «خود خودش» بود.
با این همه هستند بسیاری افرادی که از روی اجبار و برای گذراندن زندگی چنین مشاغلی را بهعهده میگیرند که به هیچ عنوان علاقهای به آن ندارند. توصیه من به چنین افرادی این است که در هر روز حداقل چند ساعتی را به کارهایی که عاشقش هستند و در آن استعداد دارند، اختصاص بدهند تا از زندگیشان لذت ببرند و برای انجام کارشان انرژی کافی داشته باشند.
هویدا کردن گوهر درون، چیزی شبیه شهود ناگهانی است که برای عرفا رخ میدهد. چند سال پیش، مردی که حدود ۶۰ سال داشت، به من گفت که گوهر درونش را به صورت کاملا تصادفی و در یک لحظه شناسایی کرده است. او برای من تعریف کرد هنگامی که ۲۰ سال داشت و در حال تحصیل در رشته مهندسی بود، اتفاقی برایش افتاد که مسیر زندگیاش را دگرگون ساخت:
یک روز او با یکی از همکلاسیهایش که پدرش صاحب یک رستوران بود، قرار ملاقات گذاشت و محل ملاقات هم رستوران پدر دوستش بود. هنگامی که او برای احوالپرسی با پدر دوستش پا به آشپزخانه رستوران گذاشت که اولین تجربه حضورش در آشپزخانه یک رستوران بود، خود را در محیطی پر از آشپزها، دیگهای بزرگ در حال بخار، بوی غذاهای مختلف و... یافت و در همان لحظه بود که فهمید برای دایر کردن رستوران و آشپزی کردن در آن ساخته شده است.
از فردای آن روز او به کلاسهای آموزش آشپزی و رستورانداری رفت و به مدت ۴۰ سال در این زمینه فعالیت کرد و چندین رستوران زنجیرهای را تاسیس کرد.
منبع: کتاب Finding Your Element
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید