| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مطالعه در دو دقیقه
حتما بخوانید
یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد.
در آنجا پسر کوچک شان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
1- روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند و بحث کردیم، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.
پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه
2- روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفس مان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به ما یاد دادند که باید قسمتی از درآمدمان را به دولت بدهیم تا برای آبادی شهرها و روستاها خرج شود.
بعد از چندین روز که پسر
می رفت و می آمد و تعریف
می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود. از آن جانگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم.
بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت. دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده. گفتند مریض است. دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند. بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند.
وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت. بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد. گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا این قدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد:
ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم.
تعریف باسوادی فقط خواندن فیزیک و شیمی و ریاضی نیست بلکه احساس مسوولیت و مشارکت نسبت به مسایل جامعه است.
مهارت های زندگی و اجتماعی شدن در یک جامعه مدنی برای همه لازم است ولی فیزیک و شیمی ممکن است برای گروهی خاص کارگشاباشد .
انسان ها نادان به دنيا
مى آيند نه احمق...
آنها توسط آموزش اشتباه ،
احمق میشوند!
واکنش در برابر انتقادها و نه شنیدن از مافوق
یکی از مدیران ارشد شرکت اپل که اوایل حضورم در شرکت با او همکار بودم به من یاد داد که چگونه میتوان به کارکنان تازهوارد، نحوه واکنش در برابر انتقادها و نه شنیدن از مافوق را آموزش داد. او سالهای طولانی در شرکت اپل حضور داشت و بهشدت مورد احترام کارکنان و سایر مدیران ارشد شرکت بود و همه کارکنان آنجا او را بهعنوان مدیری مهربان، خونسرد، انعطافپذیر و بسیار محبوب میشناختند.
او عادت داشت در اولین دیدار با هر کارمند تازهوارد به زیرمجموعهاش دو پوشه که روی میز کارش قرار داشت را به او نشان دهد که روی یکی از آنها عنوان «پوشه بله» و روی پوشهای دیگر عنوان «پوشه خیر» نوشته شده بود. جالب آنکه وقتی در آن پوشهها باز میشد مشخص میشد که پوشه بله حدود ۱۰ برگ و در پوشه خیر حدود ۱۰۰۰ برگ قرار دارد.
پس از نشان دادن آن پوشهها او به کارمند تازهوارد توضیح میداد که پوشه خیر شامل موارد و پیشنهادهایی است که خود او در طول سالها به شرکت ارائه داده و مورد موافقت قرار نگرفته یا حاوی انتقادها و توبیخهایی است که نصیب او شدهاند و پوشه بله شامل پیشنهادهای تایید شده یا تشویقهای صادر شده، برای اوست.
او با نشان دادن آن دو پوشه بهصورت عملی و عینی به کارکنان جدید شرکت میآموخت که شنیدن خیر و انتقاد در شرکت اپل، امری متداول است و نباید باعث سرخوردگی و ناراحتی و ناامیدی افراد شود بلکه میتواند به افراد کمک کند تا چیزهای جدیدی بیاموزند و از دیگران کمک و راهنمایی بگیرند و در بسیاری موارد «نه» شنیدن باعث پیشرفتهای بیشتری برای افراد شده و میشود.
آن مدیر به من آموخت که موفقترین مدیران امروز همان کارمندان سابقی هستند که بارها و بارها در دوران کاریشان نه شنیدهاند یا از سوی مافوقهایشان مورد انتقاد و حتی توبیخ قرار گرفتهاند، اما به جای ناامید و سرخورده شدن بهدنبال رفع نواقص خود و پیشرفت فردی و سازمانیشان بودهاند.
راوی: کیم اسکات (نویسنده کتاب Radical Candor )
راهکارهایی برای تقویت مهارت گوش دادن فعالانه
حتما درباره اهمیت مهارت گوش دادن چیزهایی شنیدهاید و بارها بهتان ثابت شده که این مهارت چقدر میتواند بر روابط شما و ارتباطاتتان با اطرافیانتان تأثیر بگذارد. برای اینکه بتوانید به یک شنونده خوب تبدیل شوید باید سعی کنید مهارتهایی که در این زمینه به شما کمک می کند را بدانید، یاد بگیرید و به کار بگیرید.
1- به طرف مقابل نگاه کنید
فرآیند گوش دادن با تمرکز و توجه به طرف مقابل انجام میگیرد. هنگام ارتباط با فرد دیگری نباید کارهایی مانند ظرف شستن، تماشای تلویزیون، بازی با موبایل و... را انجام دهید.
2- وسط صحبتهای او نپرید
اغلب مردم از قطع شدن صحبتهایشان ناراحت میشوند. این کار نوعی بیاحترامی به آنها محسوب میشود. رابرت ال. مونتگومری، نویسندهی کتاب گوش دادن ساده است، میگوید: پریدن بین صحبت دیگران به همان اندازه دردناک است که لگد کردن پایشان.
افرادی که مدام حرف دیگران را قطع میکنند، به یکی از دلایل زیر این کار را انجام میدهند:
▪️میخواهند بگویند چقدر باهوشاند و درک بالایی دارند.
▪️به قدر کافی برای آنچه طرف مقابل می گوید ارزش قائل نیستند.
▪️آنقدر هیجانزده میشوند که فرصت صحبت به طرف مقابل را نمیدهند.
اگر شما هم این عادت زشت را دارید، علت آن را پیدا کنید و سعی کنید روی دلیلاش کار کنید و این عادت را ترک کنید.
3- سعی کنید گفتههای او را درک کنید
تحقیقات دانشگاههای ایالتی میشیگان و اوهایو فلوریدا و دانشگاه مینهسوتا نشان میدهد هر فرد قادر است 50 درصد آنچه را شنیده است به سرعت به یاد بیاورد و هرچه زمان میگذرد این توانایی کمرنگتر میشود و وقتی یک روز میگذرد این میزان به 25 درصد کاهش مییابد. برای جلوگیری از این وضعیت، باید سعی کنیم مطالب را درک کنیم و روی درک متقابل تمرکز داشته باشیم.
4- نیاز طرف مقابلتان را تشخیص دهید
اغلب زنان و مردان خود را در تقابل با هم میبینند، چون معمولا در ارتباطات اهداف متضادی دارند. مردان همیشه به حل مساله علاقهمندند؛ از طرف دیگر، زنان به در میان گذاشتن مشکلات با دیگران علاقهمندند و خواستهای جز همدردی هم ندارند. اگر بتوانید نیاز کسانی را که با آنها در ارتباط هستید تشخیص دهید، آنگاه هدف آنها را از بیان مساله فهمیده و آن را درک می کنید.
5- عواطف و احساساتتان را بشناسید
اگر هنگامی که در حال گوش دادن به حرف های یک نفر دیگر هستید، برانگیخته شدید، به احساسات خود توجه کنید خصوصا اگر احساس شما نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید سریع بروز کرده است. قطعا نمی خواهید یک فرد بی خبر از همه جا را هدف خالی کردن احساسات درونی و آرام کردن اعصاب خود کنید.
6- به موقع بازخورد بدهید
همیشه قبل از حرف زدن سعی کنید به صحبتهای طرف مقابل گوش کنید، در غیر این صورت مطمئن باشید بازخورد درستی به طرف مقابل نخواهید داد.
7- یک جمعبندی از حرفهای طرف مقابل ارائه دهید
برای گوش دادن فعالانه باید درمورد آنچه میشنوید به طرف مقابلتان بازخورد دهید بهگونه ای که او حس کند شما با دقت تمام حرفهایش را گوش دادید. بهطور خلاصه یک جمعبندی کوتاهی از صحبتهای او داشته باشید سپس درباره آن نظر بدهید و عقیده ی خود را بیان کنید.
8- براساس صحبتهای طرف مقابل سوالاتی از او بپرسید
آیا تاکنون توجه کردهاید خبرنگاران چقدر شنوندگان خوبی هستند؟ اگر می خواهید شنونده یا خبرنگار خوبی باشید، باید به طرف مقابل نشان دهید برایش ارزش قائلید و سوالات خود را به آرامی مطرح کنید. در این صورت با حجم انبوهی از اطلاعات ارزشمند مواجه میشوید.
9- به گوش دادن صحبتهای دیگران اهمیت دهید
سام والتون، موسس وال مارت و یکی از ثروتمندترین مردان آمریکا، علی رغم مشغله های فراوان، زمانی را به گوش دادن اختصاص می دهد. او اعتقاد دارد باید به صحبت های دیگران خصوصا کارمندان به دقت گوش داد.
یکبار با هواپیمای شخصی خود به تگزاس سفر کرده بود، زمان فرود آمدن دستورات لازم را به خلبانش داد تا او را در صد مایلی ببیند، سپس بقیه ی راه را با کامیون وال مارت طی کرد تا به حرفهای رانندهی کامیون گوش کند. این درس بزرگی از مرد ثروتمند آمریکاست.
اغلب افراد فکر میکنند هنر گوش دادن ساده است و حتی خود را شنوندهای خوب میدانند؛ اما حقیقت این است اغلب مردم تنها میشنوند و عدهی کمی هستند که گوش میدهند. در هر حال، هیچ وقت برای یک شنونده ی خوب شدن دیر نیست. مطمئن باشید این کار می تواند تاثیر شگرفی روی زندگی شما بگذارد.
قبل از خوردن قورباغه، شیر موز بزنید!
حتما تا کنون ایده قورباغه تان رو قورت دهید را شنیده اید. خلاصه ایده این است: هر روز صبح یک قورباغه زنده را قورت دهید، با این کار هیچ اتفاق بدتری برایتان در طول روز نخواهد افتاد.
به زبان دیگر، روزتان را با انجام دادن کاری شروع کنید که به هیچ عنوان دوست ندارید و در انجام آن تعلل می کنید. با این کار، مطمئن خواهید بود که روزتان راحت تر خواهد بود چرا که بدترین و استرس زا ترین کار در لیست کارهایتان را از لیست حذف کرده اید. برای مثال، اگر از رسیدگی به شکایات مشتریان یا نوشتن پایان نامه متنفر هستید، کار هوشمندانه ای خواهد بود که روزتان را با این فعالیت شروع کنید. بدین صورت، شما کاری که باید به انجام می رسید را انجام داده اید و می توانید روزتان را با این فکر ادامه دهید که کار بدون لذتی را با موفقیت به انجام رسانیده اید. این روش با وجود سادگی بسیار قدرتمند است. ممکن است برای خیلی ها تحولی عظیم باشد. اگر بیشتر از یک قورباغه در زندگی تان دارید، زشت ترینشان را اول بخورید! چون وقتی زشت ترین شان را خوردید، دیگر قورت دادن بقیه قورباغه ها کار سختی نخواهد بود.
تحلیل و تجویز راهبردی
این ایده (قورت دادن قورباغه) جذاب است ولی می تواند اشتباه باشد، بیشتر توضیح می دهم. بسیاری از ما این تجربه را داریم که در زندگی و کسب وکارمان اهدافی داریم که نیازمند فعالیت مداوم است، مثلا نوشتن پایان نامه شش ماه وقت مداوم می گیرد یا بهبود مستمر فرآیندها نیازمند وقت گذاری مداوم روی تحلیل فرآیندها و محصولات و شناسایی فرصت های بهبود مستمر و اجرای آن ها و سپس ارزیابی است. مشکل اینجاست که برخی از این کارها ممکن است برای ما به اندازه کافی دلچسب و انگیزه بخش نباشند. ولی بعد از مدتی آن را ادامه نمی دهیم؛ آمار می گوید تنها 9 درصد افراد به اهدافشان وفادار می مانند (رفرنس).
دن اریلی، استاد برجسته دانشگاه دوک، پیشنهاد جالبی دارد که اگر بخواهم آن را در یک جمله بیاورم چنین می شود: قبل از اینکه قورباغه تان را قورت دهید، شیرموز بزنید! او می گوید اگر پیش از پرداختن به امور دوست نداشتنی و چالشی یا خسته کننده؛ یک کار دوست داشتنی را انجام دهید با احتمال بسیار بیشتری به کارتان خواهید پرداخت. فرض کنید می خواهید روی تز دکتری، یا پروژه مطالعاتی کار کنید یا انجام حرکات ورزشی روزانه که خیلی دوستش ندارید (قورباغه زشتی که باید قورت بدهید) و این کار را هر بار به دلیلی به عقب می اندازید. راهکار این است؛ هر بار قبل از اینکه خوردن قورباغه را شروع کنید، یک کار دلچسب تر انجام دهید (نوشیدن شیر موز)، بسیار بهتر می توانید آن پروژه نچسب را انجام دهید و به فرجام برسانید.
مجتبی لشکربلوکی
چرا مدیران از واگذاری وظایف اجتناب میکنند؟
همه ما، حتی اگر حرفهای باشیم، گاهی به کمک دیگران نیاز داریم. درخواست کمک از دیگران کسر شأن نیست. فقط کافی است غرور خود را کنار بگذاریم و به استعدادهایی که دیگران دارند و ما نداریم، احترام بگذاریم. تنها در صورتی میتوانید خودتان و اعضای تیمتان را به سمت پیشرفت هدایت کنید که از دانش و مهارتهای تک تک آنها استفاده کرده باشید.
اگر شما همه کارها را به تنهایی بر عهده بگیرید، هر چقدر هم که تلاش کنید، میزان محدودی از کارها را انجام خواهید داد. به هر حال، شما انسان هستید و در طول روز، مدت زمان معینی را میتوانید کار کنید.
وقتی در کار خود مهارت دارید، دیگران از شما انتظار دارند که بیشتر با آنها همکاری کنید و این باعث میشود فشار کار و مشغله شما بیشتر شود و ناتوانی در انجام کوهی از درخواستها، موجب احساس اضطراب و نارضایتی در شما میشود و در نتیجه، دیگران از شما مایوس خواهند شد.
اما اگر یک فرصت کاری فوقالعاده به شما پیشنهاد شد (مثل یک پروژه)، میتوانید با شکستن این محدودیتها، موفقیت خود را تضمین کنید. یکی از بهترین راهها برای شکستن محدودیتها این است که انجام بخشی از کارها را به دیگران واگذار کنید. اگر در واگذاری وظایف مهارت داشته باشید، میتوانید در کمترین زمان، یک تیم موفق و قدرتمند تشکیل دهید.
برای آنکه واگذاری را یاد بگیریم، ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که «چرا افراد از واگذاری وظایف فراریاند؟»
افراد از واگذاری وظایف دوری میکنند چون این کار زحمت دارد.
فرض کنید که میخواهید برای تبلیغ خدماتی که ایدهاش را خودتان داده بودید، بروشوری طراحی کنید. از آنجا که این ایده برای شماست و از کم و کیف آن خبر دارید، احتمالا ترجیح میدهید همه کارها را خودتان به تنهایی انجام دهید و میگویید: «این طور راحتترم.» اما بلافاصله این سوال پیش میآید که «آیا این بهترین راه برای استفاده بهینه از زمان است؟»
شاید انجام کارها به تنهایی، در ظاهر آسان به نظر برسد چون مجبور نیستید استراتژی خود را برای دیگران توضیح دهید. اما به این دو دلیل، بهتر است وظایف را تقسیم کنید:
اولا، از آنجا که شما مسوولیت هدایت پروژه را بر عهده دارید، اگر وظایف را تقسیم کنید، میتوانید مهارتهای خود را در جهت توسعه استراتژی به کار ببرید. اما اگر تمام مسوولیت را خودتان به تنهایی به دوش بکشید، نمیتوانید از زمان خود بهطور بهینه استفاده کنید.
ثانیا، وقتی دیگران را در انجام پروژه مشارکت میدهید، در واقع به رشد مهارتها و توانمندیهایشان کمک کردهاید. در نتیجه، اگر بعدها پروژه مشابهی پیش بیاید، میتوانید با اطمینان خاطر، آن را به اعضای تیمتان محول کنید، بدون اینکه مجبور باشید دائما در کارها دخالت کنید.
با واگذاری وظایف، میتوانید زمان و مهارتهایتان را گسترش دهید. از سوی دیگر، تقسیم وظایف به رشد و پیشرفت کارکنان کمک میکند تا از همه پتانسیلهای خود در سازمان استفاده کنند.