| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
کاری که هر فرد کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: کارآفرینان و مابقی افراد.»
کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و کسبوکار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک کسبوکار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. کارآفرینان نقشهای متفاوتی در شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله مدیریت شرکت، بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، کارآفرینی است که کسبوکار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک کسبوکار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، بازاریابی، رشد کسبوکار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب کسبوکار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان کسبوکارهای کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط کسبوکار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک برند هستند.
۸. کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
منبع: ENTREPRENEUR
بنفشه نیکبخت، زومیت
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ایده چیست؟ چگونه یک ایده طراحی کنیم؟
ایده ها را هرگونه جمع بندی و نتیجه گیری یا تعمیم که بر پایه علم، آگاهی عمومی، مبانی فلسفی و پیش فرض های عرفی باشد، تعبیر می کنند. علاوه بر این، در تعاریف، ایده ها را به گونه ای دسته بندی و تعبیر می کنند که این ویژگی ها را در بر داشته باشند:
- خلاق باشند.
- نوآورانه باشند.
- مبتنی بر حل مساله باشند.
همچنین در بررسی ادبیات ایده پردازی با این درس ها نیز روبرو می شویم:
- ایده پردازی، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد.
- ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است.
- ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توان مندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است.
برای آشنایی بیشتر با مبانی مفهومی و نظری ایده و نیز چگونگی طراحی یک ایده، خوب است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم.
تفکر انتقادی:
به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستند و ممکن است که افراد زیادی بتوانند به همان نتایج برسند.
براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی را نیز که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شود.
مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟
- باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی است.
- برای ادعاهایمان، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک رویداد مشخص کنیم، باید دلیل داشته باشیم.
- باید بتوانیم کلمات و تعبیرهای خود را در مورد هر موضوع و رویداد درست انتخاب کنیم و برای آن دلیل روشنی داشته باشیم و همین طور بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم.
- دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم.
- بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع، مساله یا رویداد را ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم.
البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود.
تفکر انتقادی چه سؤال هایی را مطرح می کند؟
- چه هدفی را دنبال می کنیم؟
- آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟
- چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟
- منبع اطلاعاتی ما چیست؟
- چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟
- اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟
- آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟
- چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم درست است و حقیقت دارد؟
- آیا برای ان چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟
تفکر خلاق:
به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم. خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد. حالا به بیان امروزی تر: "خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی، هنری یا اجتماعی و فن آوری پذیرای آن هستند".
افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل:
- انگیزه برای پیشرفت بیشتر
- کنجکاوی فراوان
- علاقه زیاد به نظم و ترتیب
- قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس
- شخصیت غیر معمول
- پشتکار زیاد
- استقلال
- دارای طرز تفکر انتقادی
- دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد
- سرشار از اشتیاق و احساس
- زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم
برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت:
- هدف و انگیزه را مشخص و تشخیص بدهیم.
- مهارت های پایه را ایجاد کرده و به دست آوریم.
- تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی
- برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن
- به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی
- تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس
- دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود
- بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت
- ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن
- گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه
- به وجود آوردن تعادل
چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟
به عنوان مثال، ما در کلان شهر تهران با مسائل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست، ترافیک، خدمات شهری و مسائلی از این قبیل. حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم.
با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسائل زیست محیطی، ایده ای را طراحی کنیم. برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم:
1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم.
2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم.
3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم.
4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد.
5. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم.
6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پیشنهاد فوربز برای طرز فکر کارآفرینان
مانند یک استارت آپ فکر کنید
مرحله اول: شما چه نوع شرکتی می خواهید؟
با برخی از واکنش ها شروع کنید. از خودتان بپرسید: چه نوع شرکتی می خواهید؟ چگونه با کارکنان خود رفتار می کنید؟ کارکنان شما چه احساسی در مورد کار کردن در شرکت شما دارند؟
کارکنان، مشتریان، تامین کنندگان و سهامداران چگونه برند شما را توصیف خواهند کرد؟ مزایای کارکنان شما منعکس کننده قدرت برند شماست.
این سوالات پایه ای، برای ارزیابی وضعیت فعلی طرح مزایای کارکنان شما مهم است.
مرحله دوم: از کارکنان خود بپرسید چه نوع شرکتی باید باشید.
کارمندان شما، نیروی حیاتی شرکت شما هستند. بازخوردها را بگیرید و آن را با تفکر و برنامه خود ترکیب کنید.
از کارکنان خود بپرسید چه احساسی نسبت به مزایای کارکنان فعلی دارند و بازخوردها را جمع آوری کنید.
مرحله سوم: مزایایی را پیدا کنید که به کارمندان و شرکت کمک می کند.
اضافه کردن مزایای کارمندان جدید موفقیت نیست. کارفرمایان زمانی پیروز می شوند که کارکنانشان برنده شده باشند.
جنگ بر سر استعدادها شدید است. نه تنها شما نیاز به جذب استعدادهایبرتر دارید، بلکه باید سازمان خود را برای مدت طولانی حفظ و تقویت کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
طرح کسب و کارم را در چه زمان هایی به روز کنم؟
بعضی از مردم زمانیکه یک کسب و کار جدید را راه اندازی می کنند، یک طرح کسب و کار تهیه می کنند، اما از آن تنها به عنوان سندی که در یک مکان قفل شده نگهداری میشود استفاده کرده و برای مدت طولانی آن را فراموش می کنند و هرگز از آن استفاده نمی کنند.
با این حال، اگر می خواهید شانس موفقیت کسب و کار خود را به حداکثر برسانید، باید مطابق با طرح کسب و کار به روز شده خود پیش روید.
شما باید طرح کسب و کار خود را بهصورت یک سند زنده و ابزاری کارآمد برای کسب و کارتان مورد استفاده قرار دهید. بدون داشتن یک طرح کسب و کاری که مرتبا به روز می شود و به طور دقیق کسب و کار شما، بازار آن، اهداف، استراتژی های توسعه و پیش بینی های جریان های نقدی را شرح می دهد، شما بی هدف هفته ها را پشت سر گذاشته و هرگز نمیدانید که به کجا می روید.
بدین ترتیب، به احتمال زیاد کسب و کار شما آنگونه که میتواند رشد نخواهد کرد و بطور خلاصه شما نمیتوانید سرنوشت کسب و کار خود را کنترل کنید. به همین دلیل یک طرح تجاری می تواند به شناختن و جلوگیری از مشکلات، قبل از آنکه جدی شده و شما را در معرض خطر قرار دهد، کمک کند.
یک طرح تجاری ممکن است تمام پاسخ ها را نداشته باشد اما حداقل باید تمام سوالات را مطرح کند. این طرح باید نقشه جامعی برای سال آینده باشد. گاهی اوقات این طرح میتواند مانع از تصمیم گیریهای بد شما خواهد شد و شما را وادار به انجام کارهایی عاقلانهتر خواهد کرد.
به روزرسانی طرح کسب و کار معمولا راحتتر از شروع آن از اول می باشد؛ زیرا به جای تلاش برای کشف آنچه که مفهوم اساسی کسب و کار شماست، شما فقط باید درباره تغییرات آن تصمیم بگیرید.
در اینجا هفت دلیل برای بروزرسانی طرح کسب و کار شما را معرفی خواهیم نمود. اگر یکی از این دلایل در مورد شما صدق می کند زمان بروزرسانی طرح کسب و کار شما رسیده است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه میتوانید جلوی یک محیط کاری سمی را بگیرید؟
یک نقطه خوب برای آغاز این است که مطمئن شوید همه کارمندان برای بهتر شدن شرایط سازمان تلاش میکنند و به دنبال این هستند که کارشان را به بهترین شکل انجام بدهند تا ترسی که در سازمان وجود داشت، از بین برود.
اگر باز هم رفتارهای سمی مشاهده کردید، میتوانید استراتژیهای زیر را پیادهسازی کنید:
▪️برای ارزیابی محیط کار و عملکرد مدیران یا رهبری سازمان، نظرسنجی انجام بدهید. اگر مشکلی وجود داشت، منابع انسانی باید وارد عمل شود و سلامت سازمانی را ارزیابی کند.
مدیران منابع انسانی باید ملاقاتهایی ترتیب بدهند و از استعفای کارمندان خوب جلوگیری کنند.
▪️برای حذف کارمندانی که فضا را مسموم میکنند رفتارهایی مانند «احترام»، «کار تیمی» و «اشتیاق» را در فرایندهای ارزیابی عملکرد کارمندان درنظر بگیرید.
▪️برای آموزش مدیران و کارمندان هزینه کنید.
▪️زمانی که با یک همکار سمی برخورد دارید که بحث را به جدال تبدیل میکند، از فرد سومی بخواهید که جلسات را بهصورت دقیق مستندسازی کند تا بتوانید خود را از عواقب کارها در امان نگه دارید.
▪️همه کارمندان باید ارزشها و حد و مرزهای سازمان را بدانند. رفتار قابل قبول را برای آنها تعریف کنید و سپس در این مرزهای تعیینشده با کارمندان ارتباط برقرار کنید.
▪️با ترویج یک فرهنگ سالم و رعایت کردن ارزشهای مشخصشده، مشکل را آشکار کنید و موارد نامطلوب مانند شایعه، زورگویی، خرابکاری، بیاحترامی و سرپیچی را محکوم کنید.
هرچه اعضای گروه با جدیت بیشتری علیه رفتارهای سمی مبارزه کنند، بهتر میتوانند شرایطشان را تغییر بدهند.
منبع : Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راهکار ایجاد انگیزه دائمی در کارکنان
نیروی انسانی، موتور محرک سازمان هاست و با استفاده صحیح از این منبع ارزشمند می توان بازدهی سازمان را به مراتب افزایش داد. سوخت این موتور محرک چیزی جز افزایش انگیزه کارکنان نیست.
برای مثال فرض کنید که فردی را برای مدیریت شبکه های اجتماعی استخدام می کنید. این کار کمی کسل کننده بوده و تنها کافی است چند تصویر و نوشته از سایت های مختلف جمع آوری کرده و در شبکه های اجتماعی بارگذاری کرد. همین عامل ممکن است باعث کاهش انگیزه فرد شود، در این صورت شما به عنوان مدیر برای افزایش انگیزه او چه کار خواهید کرد؟
شاید پاسخ شما وعده افزایش حقوق باشد اما اینکار در روحیه کارمند تاثیر چندانی نخواهد داشت؛ چون خود او می داند که تخصص خاصی ندارد و نمی تواند بیش از مقدار مشخصی دستمزد بگیرد.
افزایش انگیزه کارکنان تنها در پاداش های مالی، امنیت شغلی یا مرخصی های مستمر خلاصه نمی شود. این موارد می تواند از کم شدن انگیزه کارمند جلوگیری کند اما تنها با ایجاد یک چشم انداز روشن از آینده می توان انگیزه کارکنان را به صورت پیوسته افزایش داد.
رهبران بزرگ به خوبی می دانند که با ترسیم تصویری از آینده سازمان و موفقیت هایی که در این مسیر در انتظار کارکنان است، اشتیاق آنها را برای کار چند برابر می کنند.
برای انگیزه دادن به مسئول شبکه های اجتماعی نباید به او وعده غیر واقعی افزایش حقوق داده یا او را تهدید کنید که در صورت عدم جذب مخاطب کافی از کار اخراج می شود. در عوض با روشن ساختن اهمیت حضور سازمان در رسانه های اجتماعی، نقش وی در استراتژی کلان شرکت را توضیح دهید.
برای مثال اگر یک فروشگاه دارید و برای اطلاع رسانی تخفیف ها و آفرهای ویژه از رسانه های اجتماعی استفاده می کنید، برای این کارمند تاثیر حضور در این شبکه ها بر فروش کلی شرکت و جذب مشتریان بیشتر را توضیح دهید.
اکثر افراد شاغل در یک سازمان می دانند چه نقشی را برعهده دارند اما نکته مهم آگاهی از چگونگی قرار گرفتن این نقش ها در کنار یکدیگر و ترسیم تصویر بزرگتر است.
کارکنانی که نقش خود در موفقیت شرکت را درک نمیکنند، به احتمال زیاد از لحاظ احساسی ارتباطی با شرکت برقرار نمیکنند. از اینرو شما باید به آنان دلیل حضورشان در سازمان و تاثیرشان بر دستیابی به اهداف را توضیح دهید؛ بدین ترتیب کارکنان احساس می کنند در موفقیت کلی گروه نقش داشته و با جدیت بیشتری کار خواهند کرد.
در پایان باید گفت که همه کارکنان از بالاترین تا پایین ترین سطح، باید مطمئن شوند که تلاشهایشان در استراتژی گسترده تر شرکت نقش خواهد داشت.
منبع : INC
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا تغییرات سازمانی با شکست مواجه می شوند؟
واقعیت تلخی درباره تغییر و تحولات سازمانی وجود دارد و آن ای است که درصد بالایی از چنین طرحهایی به شکست میانجامد. اما چرا؟
یکی از دلایل این امر آن است که مدیران هنگام شروع کار، اغلب با روشهای مختلف پیاده سازی تغییر و تحول در سازمان مواجه میشوند و معمولا در دريای انواع توصیههای ضد و نقیض مدیریتي غرق میشوند. گاهی اوقات برخی شرکتها سعی میکنند با کنار گذاشتن یک اسلوب خاص تغییر که پیشتر توفیقی در آن به دست نیاوردهاند، روش دیگری را امتحان کنند. این روش نیز خسارت بار است و تحمیل هزینههای هنگفت انسانی و مالی به سازمان، یکی از معایب آن به شمار میرود.
برای اجرا و پیاده سازی یک تغییر موفق، ابتدا باید دو نظریه اصلی تغییر را درک کرد:
۱. نظریه E
این نظریه بر ارزشهای اقتصادی تمرکز دارد و میزان موفقیت آن، فقط بر اساس ارزش سهام شرکت اندازه گیری میشود. در این رویکرد «سخت» با استفاده از مشوقهای اقتصادی، اصلاح و تجدید ساختار سازمان و اخراج بیمحابای کارکنان، بازده کاری افزایش مییابد. شرکت دانلوپ، یک نمونه شاخص در این زمینه به شمار میرود که با اخراج ۱۱ هزار تن از کارمندان و فروش چندین واحد کسب و کار خود، ارزش سهامش را سه برابر کرد و به ۹ میلیارد دلار رساند.
۲. نظریه O
این نظریه رویکردی «نرم» به شمار میرود و بر توسعه فرهنگ سازمانی و ارتقای سطح تواناییهای نیروی انسانی تمرکز دارد. در این روش، از طریق ارتباطات و کار گروهی، به تدریج در نیروها اعتماد و «تعهد عاطفی» به سازمان ایجاد میشود.
ایجاد توازنی بین این دو رویکرد کاملاً متفاوت، کار آسانی نیست چرا که معمولاً کارمندان به آن دسته از مدیرانی که گاهی به رشد و پرورش نیروها روی میآورند و گاهی به اقدامات خشن و سختگیرانه، چندان اعتمادی ندارند. اما در صورت پیاده سازی موفقیت آمیز، سازمان هم شاهد افزایش سود و بهرهوری خواهد بود و هم از مزیت رقابتی پایدار، که پیش افتادن از رقبا را به دنبال دارد، بهرهمند خواهد شد.
در جدول پست بعد ، تفاوتهای موجود بین دو نظریه E و O و مدل ترکیب این دو نظریه ارائه شده است:
یک نمونه عملی از موفقیت ترکیب نظریه E و O
فروشگاههای زنجیرهای ASDA در انگلیس، در سال ۱۹۹۱ در مرز ورشکستگی قرار گرفت. آرچی نورمن، مدیرعامل این شرکت با ترکیب دو نظریه E و O، به نتایج خارق العادهای دست یافت: فضایی باز و مبتنی بر اعتماد پایه ریزی شد و ارزش سهام شرکت نیز ۸ برابر رشد داشت.
در مجموع مطالعات ما نشان میدهد شرکتهایی که هر دو رویکرد سخت و نرم را به گونهای موثر و کارا، با هم به کار میبرند، میتواند به سود مالی فراوان و بهره وری قابل ملاحظهای دست یابند. از سوی دیگر احتمال اینکه چنین شرکتهایی به یک مزیت رقابتی پایدار برسند، بیشتر است.
این شرکتها همچنین قادر خواهند بود اضطراب ناشی از اجرای طرح تغییر و تحول در سازمان را کاهش دهند.
منبع: Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سازمان آمارگیری مشاغل آمریکا(BLS) گزارشی منتشر کرده است و لیستی از بهترین و آینده دار ترین شغل ها را تا سال 2026 معرفی کرده است.
1- پرستاری
تعداد شغل ایجاد شده تا سال 2016: نفر437000
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 68450 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
2-توسعه اپلیکیشن و نرم افزار
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2016: 253400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 100080
میزان تحصیلات مورد نیاز : لیسانس
3-مدیریت کلی و عملیات
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 205900نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 99310دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
4- مدیریت امور مالی
تعداد فرصت شغلی ایجاد شده تا سال 2026: 108400نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016:121750دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: لیسانس
5-پزشکی تخصصی و جراحی
تعداد فرصت های شغلی ایجاد شده در سال 2026: 49600 نفر
میانگین درآمد سالیانه در سال 2016: 206920 دلار
میزان تحصیلات مورد نیاز: تحصیلات دکتری یا دارا بودن مدرک تخصصی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تعامل مثبت با مشتری ها:
وقتی توانستید برخوردی گرم و صمیمانه با مشتری داشته باشید، رابطۀ خود را از طریق تعامل مثبت با مشتری ادامه دهید. اگر مثبت و سازنده برخورد کنید، مردم هم به همان شکل به شما پاسخ خواهند داد. بسیار مشکل است که با کسی که رفتاری مثبت و صمیمانه دارد، خشک و بی روح رو به رو شوید. خودتان دوست دارید بیشتر با چه افرادی در ارتباط باشید؟ با کسانی که شما را سر حال می آورند؟ یا با کسانی که باعث کسالت و از بین رفتن سرحالی تان می شوند؟ در محیط کار، سعی کنید فردی باشید که دیگران را سر حال می آورد.
مفید و کمک کننده باشید:
به مشتری های خود نشان بدهید که برایشان اهمیت قائلید. سعی کنید هر چه در توان دارید برایشان انجام دهید. این مسأله را به عنوان یک هدف فردی برای خودتان در نظر بگیرید که سعی کنید در هر روز حداقل به یک نفر کمک کنید. وقتی این هدف را برآورده سازید،احساس بهتری خواهید داشت. این عادت فردی بسیار پسندیده ای است که می توانید در خودتان ایجاد کنید.
متعهد باشید:
وقتی نسبت به کمپانی و مشتری های خود احساس تعهد داشته باشید، به دنبال راه هایی خواهید گشت تا روند امور را بهتر نمایید. هیچ تفاوتی ندارد که امروز چه کاری بر عهدۀ شما گذاشته شده است،هر کاری که هست تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا آن را به نحو احسن انجام دهید.
به محصولات خود اعتقاد داشته باشید:
تفاوتی نمی کند که کمپانی تان چه چیزی تولید می کند یا می فروشد؟ باید به محصولاتتان اعتقاد داشته باشید. صداقت در واقع ناشی از اعتقادی است که به محصولات خود دارید. اعتقاد داشتن با این مسأله که محصولاتتان به مشتری هایتان کمک خواهند کرد یکی از ضروریات انجام امور درست و مناسب برای آنها است. در هر بخشی از کمپانی که باشید، اگر واقعاً به این مسأله اعتقاد داشته باشید که محصولاتتان به مشتری ها کمک می کنند، سعی خواهید کرد باعث پیشرفت محصولات، کمپانی و خودتان شوید و این کار را به شکلی مثبت و با رفتاری صادقانه به انجام خواهید رساند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شغل هایی که در ۲۰۱۸ شانس بیشتری دارند !
واقعیت مجازی
آیا واقعیت مجازی، مرز بعدی تکنولوژی است؟ لوازم و تجهیزات واقعیت مجازی (VR) از سال ۲۰۱۵ به بازار عرضه شدند؛ اما در همین مدت کوتاه، محبوبیت زیادی پیدا کردند.انتظار میرود درآمد حاصل از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده (AR) در سال ۲۰۱۸ تا ۷ میلیارد دلار افزایش پیدا کند و تا پایان سال ۲۰۲۱ به حدود ۷۵ میلیارد دلار برسد. واقعیت مجازی یک میدان باز با پتانسیلی بسیار بالا است. بنابراین سخت است که پیشبینی کنیم چه صنایعی تحت تأثیر توسعهی آن قرار خواهند گرفت.
تعطیلات خانوادگی داوطلبانه !
برای برخی از افراد، تعطیلات فقط فرصتی برای دور شدن از زندگی روزمره نیست، بلکه موقعیتی است که میتوان به بهبود جهان کمک کرد. صنعت «گردشگری آزاد یا Voluntourism» بهوسیلهی گردشگرانی که میخواهند به جهان خدمت کنند، تعریف میشود. صنعت گردشگری آزاد بهسرعت در حال پیشرفت است. با در نظر گرفتن ترجیحات جوانان امروز و همچنین رواج هر چه بیشتر دورکاری، این سفرها در آیندهای نزدیک رقیب سرسخت تعطیلات سنتی خواهند شد.
انرژیهای سبز یا انرژی های تجدید پذیر
در طول ۱۰ سال گذشته صنعت انرژی سبز در آمریکا رشد مداومی داشته است و شرکتهای مطرحی هم در اروپا و چین فعالیتهای چشمگیر خود را به جهان نشان دادهاند. انرژیهای تجدید پذیر یک منبع خوب شغلی هم به شمار میروند؛ چنانکه در سال ۲۰۱۷ بیش از ۲.۷ میلیون نفر فقط در کشور آمریکا در این صنعت شاغل بودهاند.
هواپیمای بدون سرنشین
پهپادها نخستین بار بهعنوان یک فناوری نظامی مورد استفاده قرار گرفتند و هنوز هم مهمترین کاربردشان در برنامههای نظامی و امنیتی است. کاربرد این فناوری در ساختوساز، سینما، آتشنشانی و کشاورزی محرز است. بهعلاوه آنها میتوانند بهصورت ریموت آتشفشانها و مناطق سیلزده را مورد بازدید قرار دهند، محصولات را بهطور مؤثر بررسی کنند و حتی بستههای سفارشی را تحویل دهند. شاید اگر قیمت این فناوری کاهش پیدا کند، تعداد بیشتری از مردم آنها را برای مقاصد شخصی خریداری کنند.
تکنولوژیهای حملونقل مسافر و جاده ای
آیا حاضرید سوار اتومبیلهای خودکار بدون راننده شوید؟ اتومبیلهای خودکار بدون راننده بیشتر به داستانهای علمی تخیلی شبیهاند؛ ولی در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگان مهم خودرو و شرکتهای بزرگ تکنولوژی در حال توسعهی این فناوری هستند.
بیوتکنولوژی
بیوتکنولوژی در دههی ۷۰ میلادی، از فصل مشترک زیستشناسی و تکنولوژی به وجود آمد. بیوتکنولوژی پتانسیل حل مشکلات مختلفی در زمینههای پزشکی، کشاورزی و صنعتی دارد و همچنان که این صنعت رشد پیدا میکند، پتانسیلهای آنهم افزایش مییابند. در حال حاضر بیوتکنولوژی در زمینههای رفع مشکلات موجود در تکنولوژیهای جدید احیاکننده پزشکی، کمک به درمان بیماریهای صعبالعلاج مثل آلزایمر و سرطانها و همچنین بهبود محصولات کشاورزی فعالیت میکند.
بازاریابی محتوا
امروزه بدون در نظر گرفتن بازاریابی محتوا، صحبت کردن از بازاریابی غیر ممکن است. بازاریابی محتوا بخش جداییناپذیر بازاریابی دیجیتال است و در کنار سئو، شبکههای اجتماعی و بازاریابی ایمیلی قرار میگیرد. این محتوای اصیل است که برند شما را تعریف میکند، خریداران جدیدی را به سمت شما جذب میکند و وفاداری مشتریانتان را تضمین میکند. رشد بازاریابی محتوا به این زودی متوقف نمیشود و نهتنها در سال ۲۰۱۸، بلکه در سالهای بعد نیز ادامه خواهد داشت.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مدیریت نسل جدید
سال ۲۰۱۵ با توجه به یافتهها و مشاهدات عینی شرکت پیو (Pew)، در اکثر محیطهای کاری آمریکا، نسل هزاره (نسل متولد حدود سالهای ۲۰۰۰) گوی سبقت را از نسل قبل ربودهاند. این مسئله، رهبران کسب و کارها را سردرگم کرده است که چگونه این نسل جدید را در محیطهای کاری با بیشترین بازده مشغول به کار کنند. به این سؤال اصلی می رسیم که اگر کسانی که ما هدایتشان را بر عهده داریم تغییر کنند، پس ما چگونه آنها را رهبری کنیم؟
در مصاحبههایی که با بیش از ۶۰۰ مدیر کسب و کار انجام شد، یک نکته بارها و بارها تکرار میشد، آن نکته تلاش برای جذب مشارکت کارمندان جوان بود که بهعنوان رویکرد جدید در رهبریت از آن یاد میشود. آمارها هم این واقعیت را نشان میدادند؛ در نظرسنجیهای گالوپ (Gallup) برخی از تفاوتهای جالب بین نسل جدید و نسلهای قبلتر روشن شده است:
1 پول: این روزها برای جذب کارمندان به مواردی فراتر از پول احتیاج دارید؛ نظیر آشنایی کارمندان با اهداف! همچنین نحوه رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است.
2 فرصتهای شغلی و اهداف: نسل هزاره با بررسی چشماندازهای حرفهای خود، مطالبات جدیدتری را تعریف میکنند. فرصتهایی نظیر یاد گرفتن، رشد کردن، پیشرفت و انجام کارهایی که مهم هستند. بهعبارت دیگر، آنان از اهداف و فرصتها بهعنوان نیروی محرکه در مسیر دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند.
3 رهبری: نسل جدید همچنین کیفیت رهبری و مدیریت کسانی را که برای آنها کار میکنند، ارزیابی میکنند. آنها به دنبال افرادی هستند که مشوق و پشتیبان تلاشهای بیوقفهی آنها باشند. به عبارتی آنها رهبرانی میخواهند که به حرف آنان روح ببخشند نه مدیرانی که از حل مشکلات سرباز میزنند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اگر کسی از ایده شما کسب اعتبار کند، چه باید کرد؟
فرض کنید در محل کار خود ایده ای را با ذکاوت خود مطرح می کنید. این ایده با مقاومت مواجه می شود و موردقبول واقع نمی گردد. بعد از مدتی، یک همکار یا مدیر ایده شما را با کلمات خود بازنویسی و تصحیح می کند. در این حالت از ایده او در شرکت شما پشتیبانی می شود و برای ارائه آن مورد تشویق قرار می گیرد!
در این حالت آنچه که باید به او بگویید این است:
"از توجه شما به نقطه نظر من متشکرم !"
این جمله اگر با آرامش بیان شود، کارکردهای زیر را دارد:
• با اشاره کردن به تخلفی که در مورد ایده شما شده، مانع از آن می شود که موضوع، شما را ناراحت کند.
• این امکان را به شما می دهد تا ایده خود را بدون نیاز به تجدید نظر، مجددا به دست آورید.
• هنگام رسیدگی به موضوع با مدیرتان، جایگاه شما را بالا می برد.
• در صورت بیان آن در مقابل دیگران، با ارائه جزئیات یا شفاف سازی جهت تأثیر بیشتر، فرصتی برای مالکیت بیشتر بر ایده تان بدست می دهد.
می توانید بگویید: "ممنون بابت توجه شما به نقاط نظر من، چند موضوع دیگر نیز وجود دارد که باید در کنار هم قرار بگیرند. من آنها را سریعا بررسی خواهم کرد و می توانیم در جلسه بعدی جزئیات بیشتری را مطرح کنیم. "
برگرفته از: HBR
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
در یک متقاضی کار به دنبال چه خصوصیاتی بگردیم؟
۱. به دنبال کسی باشید که نسبت به وقایع پیرامونش آگاه باشد. شاید این موضوع پیش پا افتادهای به نظر برسد اما یک مساله اساسی است.
۲. به دنبال کسی باشید که داستانی برای روایت داشته باشد. بسیاری از مردم هیچ داستانی ندارند. آنها وقتی درباره حرفه خود صحبت میکنند، میگویند: «من در شرکت A استخدام شدم. ابتدا همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه عذرم را خواستند. خواهرم پیشنهاد کرد به شرکت B بروم اما آن شرکت نیز پس از مدتی تعطیل شد.»
به دنبال کسی باشید که خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
۳. به دنبال کسی باشید که دارای عقیده باشد و پای آن عقیده بایستد و دنبال این نباشد که شما حرف او را تایید کنید. اینکه شما چه عقیدهای دارید، چه اهمیتی دارد؟
۴. کسی را استخدام کنید که میان شغل سابقش و شغل پیشنهادی شما، یک وجه اشتراک یا شباهت پیدا کند. ممکن است او در یک حوزه متفاوت فعالیت کرده باشد. اینکه او در چه زمینهای سابقه کار دارد، مهم است اما از همه مهمتر این است که بتواند خودش را جای مدیر استخدام بگذارد و بگوید:
«من فرمایش شما را متوجه شدم. ظاهرا شما با مشکل X مواجه هستید. من در گذشته با مشکل مشابهی روبهرو بودم و آن مشکل را اینگونه حل کردم.»
۵. به دنبال کسی باشید که شوخطبع باشد. ما بخش اعظمی از زمان خودمان را در محل کار و با جدیت میگذرانیم. اگر کار خشک و رسمی باشد، دیگر جذابیتی نخواهد داشت.
۶. افرادی را استخدام کنید که تواناییهای خود را باور دارند. کسی را که از اظهار نظر میهراسد استخدام نکنید. یک انسان ترسو چطور میتواند به شما در حل مشکلات بزرگ کمک کند؟ به دنبال یک کارمند بله قربانگو یا مطیع نباشید.
۷. به دنبال کسی باشید که برای زندگی شخصیاش ارزش قائل باشد.
۸. کسی را استخدام کنید که بداند از حرفهاش چه میخواهد. وقتی یک متقاضی میگوید: «من قصد دارم برای شرکتها کار کنم و سپس، کسبوکار خودم را راه بیندازم»، واقعا هیجان آور است.
این روزها، همه ما باید روحیه کارآفرینی داشته باشیم، چه کارمند باشیم، چه صاحب کسبوکار خودمان.
۹. کسی را استخدام کنید که انتظارش از یک شغل، فراتر از حقوق و مزایاست. با کسانی کار کنید که ایده دارند و دوست دارند چیزهای جدید را تجربه کنند.
۱۰. و در نهایت، به دنبال کسی باشید که مسوولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد.
همه ما با موانع و سختیها روبهرو میشویم. این جزئی از زندگی است. آنچه مهم است، نحوه برخورد ما با مشکلات است. کسی را استخدام کنید که با مشقتها مواجه شده و بر آنها غلبه کرده است. باید به دنبال کسی باشیم که باهوش، توانمند و فوقالعاده باشد.
نباید فضایی ایجاد کنیم که فرد ناچار شود برای دریافت شغل مربوطه، در جلسه مصاحبه نقش بازی کند یا سطح رزومه خود را پایین بیاورد. به دنبال کسی باشید که به جای فرار از فرصتها، با آنها مواجه شده باشد، چراکه اگر با مشکلات مواجه نشویم، هرگز رشد نخواهیم کرد.
نویسنده: Liz Ryan
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"در تخصیص منابع مالی به بخش مولد و صنایع اقتصادی کشور به چه عواملی باید توجه شود؟"
- محوریت قرار دادن امر حمایت از تولید و اشتغال در کلیه ابعاد بانکداری کشور ،
- تلاش در جهت استمرار بهبود نسبی محیط کسب و کار ، کنترل و مدیریت نرخ تورم و افزایش رشد اقتصادی کشور،
- افزایش اعتماد ، ترویج امید و نشاط میان آحاد جامعه در رویکرد های بانکی و افزایش کیفیت خدمات به آنان ،
- حفظ ثبات اقتصاد کلان کشور و هدایت فعالان اقتصادی کشور به اتخاذ روش هایی مبتنی بر قانونگرایی ،
- احصاء مداوم عوامل موثر برافزایش رونق اقتصادی و بهبودمعیشت مردم ، توسعه اشتغال ، رفع مشکل بیکاری ، جذب سرمایهگذاری خارجی ، خصوصیسازی بمنظور مردمی کردن اقتصاد کشور از سوی دولتمردان و مسئولان ،
- افزایش کارایی و کاهش موانع در فرایند تامین مالی نظام بانکی بمنظور حداقل کردن هزینه تامین مالی ،
- توجه به برنامه های اصلی اقتصاد کشور در مسیر اهداف مورد نظر چشم انداز ۱۴۰۴، و اعمال مدیریت جهت تخصیص منابع به سرفصل های پیش بینی شده در برنامه ها ،
- توجه به اصول سیاست های اقتصاد مقاومتی ،
- بستر سازی جهت استفاده حداکثری از منابع بازار مالی داخلی ،
- افزایش قابلیت نظام بانکی در تعاملات بینالمللی پولی با افزایش ثبات ، انعطاف پذیری و سلامت نظام بانکی ،
- بازنگری فرایند پرداخت تسهیلات از طریق عقود اسلامی ،
- تضمین اصالت قراردادهای منعقده و جلوگیری از اشاعه عقود صوری در سیستم پولی کشور ،
- تعیین نوع عقود از حیث وجه مبادلاتی یا مشارکتی آنها با دقت در تعیین موضوع مورد معامله و مدت اعتبار آنها،
- حرکت در مسیر بهبود قوانین و روش های بانکداری بدون ربا و اسلامی ، در جهت برداشتن گام های موثر به سمت برقراری عدالت اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی آحاد جامعه ،
- پرهیز جدی از صرف منابع مالی بانکها به تامین نیازهای جاری دولت ،
- حداقل شدن اتکا دولت بر منابع بانکی بمنظور تامین وجوه مورد نیاز هزینههای غیر سرمایه ای،
- ارتقای درجه شفافیت نظام مالی به عنوان یک عامل مهم نقش اثرگذاری در بهبود شرایط سرمایه گذاری در راستای تحقق اهداف سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر ،
- اعمال روش هایی که منتج به کاهش هزینههای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و همچنین هدایت منابع به سوی بخشهای تولیدی و مولد می گردد.
- تلاش در جهت افزایش سرمایه پایه بانکهای دولتی متناسب با روند تغییرات و نیازهای بانکها و بهبود نسبت کفایت سرمایه بانک های دولتی بمنظورحراست از منافع سپردهگذاران ،
- هدایت نقدینگی ها به سمت تامین نیاز های مالی واحدهای اقتصادی دارای ظرفیت تولید صادراتمحور ، اشتغالآفرین و دارای بازدهی بالا به منظور تعمیق رونق اقتصادی کشور.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
۵ راه ساده برای پولدار شدن:
ذخیره کردن را آغاز کنید:
این بدان معنا نیست که پولهای اضافی خود را جمع و ذخیره کنید بلکه قانون اصلی این نخریدن لوازم اضافه و جلوگیری از ولخرجی است. یعنی زمانی که به بیرون از خانه میروید و در محل عبور خود به فروشگاه کفش و یا عطر فروشی میرسید آن را ندید گرفته و از کنارش بی توجه عبورکنید. نکته ی ساده و البته مهم دیگر ذخیره کردن پولهای خورد است برای خود قلکی تهیه کرده و مختص پولهای با ارزش پایین تر قرار دهید بعد از مدتی خواهید دی که چقدر کمک کننده است و یا اگر پول درشت دارید تا حد امکان آن را خورد نکنید تا بستر خرج کردن آن فراهم نشود.
برای خود بودجه تعیین کنید:
اول یا آخر هرماه هر زمانی که شما پول مشخصی را دریافت میکنید همان موقع برایش برنامه ریزی کنید و برای خود حتی نقطه ی تشویق هم بگذارید که اگر بهتر از حد انتظار در دخل و خرج تان عمل کردید می توانید به تیک های موفقیت خود اضافه کنید.
همیشه خواهان بهترین ها نباشید:
خریدن اجناس با کیفیت ضعیف نه تنها اقتصادی نیست بلکه کاملا به ضرر است پس این بخش به این معنا نیست که اجناس ارزان بخرید اتفاقا برعکس اگر اجناس با کیفیت اما کمتر بخرید اقتصادی تر است. اما گاهی کیفیت حرف اول را نمی زند مثلا اگربرای خرید یک ماشین برنامه دارید و پول شما برای خرید یک ماشین مدل بالا و شیک کافی نیست بهتر است فکر قرض کردن و گرفتن وام را نکنید و ماشینی متناسب و به اندازه ی پولتان بخرید.
در مصرف انرژی ها صرفه جویی کنید:
شعاری است که همیشه از طریق تلویزیون و رادیو می شنویم اما همیشه فکر می کنیم که به نفع کس دیگری به جز خود ما است اما اگر دقت کنید پرداخت کننده ی همین قبوض خود ما هستیم و اگر کمبودی در انرژی ها به وجود آید قیمت بالای آنها را هم ما باید بپردازیم.
در استفاده از کارت اعتباری هوشیار باشید:
زمانی که پول شما داخل کیف پول شماست حواستان به این هست که چه مقدار از پولتان خرج و چه مقدار از آن باقی مانده است اما زمانی که کارت اعتباری دارید قبول کنید که بی احتیاط تر خرج می کنید و این اصلا به نفع شما نیست.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" آنچه در پیرامون تاثیر و تشخیص عوامل اقتصادی مطرح است "
اختلاف نظر در دید گاه های اقتصادی موجب می شود تا برخی از صاحبنظران با کنکاش در دامنه تاثیرات آرای غالب ، مباحث با اهمیتی را مورد مداقه قرار دهند . در سال های اخیر شاهد پافشاری صابنظران اقتصادی کشور برشناخت تاثیرات دو نظریه متداول در اقتصاد یعنی «اقتصاد جریان اصلی» و «اقتصاد اتریشی» بوده و مباحث مرتبط با آنها همواره برجسته شده است .محققان بر این باورند که با وجود اختلافات موجود در مباحث نظری ، این دوجریان اقتصادی گاهاً با یکدیگر در تعامل بوده و بدلیل شباهت های ماهوی هم سو عمل میکنند . بطور مثال هردو جریان ، در تضاد با رویکرد دیدگاه «مکانیکی» اقتصاد می باشند .
یعنی مخالف ترویج توهم تغییر در وضع اقتصادی جامعه ، بدون ارائه پاسخ مناسب به تاثیرعوامل درگیر در آن می باشند .
بعبارتی معتقدند که برخی عوامل اقتصادی ، قابلیت تنظیم مجدد و هماهنگی با تصمیمات اقتصادی جدید را دارند بنابراین این مشخصه آنها که توام با هوشمندی ماهوی می باشد ، گاهاً موجب انحراف از معیار اهداف پیش بینی شده از واقعیات ناشی ازاجرای تصمیمات اقتصادی جدید می گردد .برخی معتقدند دلیل اصلی میل سیاست گذاری ها اقتصادی جدید به سوی سیاستگذاری های اقتصادی بی ثمر درکشور، عدم توجه به ماهیت تاثیرات برخی عوامل اقتصادی قبل می باشد .
مع الوصف این دو جریان فکری علاوه بر وحدت دیدگاه ها ، از تضاد دیدگاه ها نیز برخوردارند . اقتصاد جریان اصلی معتقد است که سیستمهای اقتصادی واکنش درونزا دارند ، بنابر این اقتصاد دانان باید بصورت دینامیکی مدل واکنش های اقتصادی را ترسیم کرده و با نتایج حاصله از پاسخ های بدست آمده ، سیاست های اقتصادی را طراحی کنند . دیدگاهی که قبلاً مورد تاکید یکی از شاگرادن "میلتون فریدمن" یعنی آقای "رابرت لوکاس"برنده نوبل اقتصاد درسال 1995 بوده است و پی آمد نقد مشهور اقتصادی به نام «نقد لوکاس» می باشد .
اما باید اشاره نمود که آقای میلتون فریدمن استاد فقید دانشگاه شیکاگو از مدافعان اقتصاد بازار آزاد تلقی می گردیدکه برخلاف سایر اقتصاددانان جریان اصلی ، به استفادهی گسترده از ریاضی در بیان دیدگاههای خویش اعتقاد نداشت او معتقد بود ،کارآمدی بازار آزاد چنان عیان است که دیگر نیازی به این الگوهای ریاضی در اثبات آن نیست . به اعتقاد ایشان آزادی اقتصادی بسیار جذاب بوده و مسیر آزادی سیاسی را خواهد گشود .
در مطالعات تاریخی نیز شاهد آن هستیم که برخی اقتصادانان قبل از فریدمن معتقد بودند که با کاهش مالیات یا افزایش هزینه های دولت می توان مشکل بیکاری را حل کرد ، اما او با رد این تئوری معتقد بود که در بلند مدت این نظریه قالب نبوده و ناکار آمد است . یا میبینیم که برخی از اقتصاد دانان رابطه میان "افزایش تورم" و "افزایش بیکاری" را یک رابطه معکوس می دانند ، اما بعد ها دیده می شود که در مقاطعی با افزایش تورم بیکاری نیز افزایش می یابد . یا بطور مثال در « معضل پس انداز» آقای کنز را داریم که استدلال می کند در اندازه یک فرد ، پس انداز و کاهش در مصرف امری منطقی تلقی می گردد اما در اندازه جامعه اگر همه بخواهند از مصرف بکاهند تا پسانداز کنند نتیجتاً ، سطح کلی مصرف کاهش یافته و بنگاهها چارهای غیر از کاستن از میزان تولید و بیکارکردن بخشی از نیروی کار ندارند ، پس احتمالاً سطح درآمد هم سقوط میکند و بعید نیست شاهد کاهش میزان پسانداز هم باشیم . در گذشته ، اقتصاددانان میکوشیدند تا با تکیه بر رویدادهای گذشته وضعیت حال و آینده اقتصاد را برآورد کنند چراکه بنگاههای اقتصادی می بایست از میزان فروش آینده خود اطمینان کسب کنند و چنین کاری بدون دانستن این که اقتصاد درسطح سراسری در چه وضعیتی است عملی و امکانپذیر نبود .
آیا رشد اقتصادی فعلی ادامه مییابد ؟ یا برسر بیکاری چه خواهد آمد ؟ اگر نتوانیم نشان دهیم این انتظارات چهگونه شکل می گیرند طبیعتاً پاسخ دیگر پرسشها هم نامعلوم میماند و نخواهیم دانست که مصرف یا پسانداز و یا سرمایهگذاری به چه میزان خواهد بود.
"رابرت لوکاس" الگوهای نظری خود را با طرح پیشگزاره «انتظارات عقلایی» در اقتصاد حل می کرد. او معتقد بود اقتصاد دانان فرآیند عملکرد نظام اقتصادی را میدانند . بطوز مثال همگان واقفند که پدیده هایی نظیر بیکاری و تورم با یکدیگر مرتبط بوده ، مضافاً ازتغییرات نرخ بهره تأثیر می پذیرند و جهت تغییرات را هم تعیین میکنند . به عبارت دیگر ، هر عامل اقتصادی یک الگوی ریاضی از چگونگی عملکرد نظام اقتصادی در ذهن دارد که میتواند در آن انتظارات خود از مزد ، قیمتها و دیگر متغیرها را مشخص کند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کشورهایی با بیشترین تعطیلات با حقوق
یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره منابع انسانی جهان به نام Mercer، با در نظر گرفتن مزایای شغلی یک کارمند و با احتساب ۱۰ سال سابقه کاری و پنج روز کار در هفته، مطالعاتی را در خصوص تعطیلات آنها انجام داد. نتایج این مطالعه در قالب یک ردهبندی منتشر شد.
ایتالیا و نیوزیلند با ۳۱ روز، مقام دهم
در نیوزیلند تمام کارمندان به ازای ۱۲ ماه کاری، حق استفاده از ۴ هفته مرخصی با حقوق را دارند. دولت ۱۱ روز را نیز به عنوان تعطیلی رسمی مشخص کرده است. ایتالیا نیز در مجموع با ۳۱ روز تعطیلی با حقوق، دارای وضعیتی مشابه است.
لتونی و جمهوری چک با ۳۲ روز، مقام نهم
کارمندان اهل چک ۲۰ روز مرخصی با حقوق دارند و تعطیلات رسمیشان هم ۱۲ روز است. کشور لتونی هم با ۳۲ روز در همین رده جای میگیرد.
مجارستان، آفریقای جنوبی و اسلوونی با ۳۳ روز، مقام هشتم
تعطیلات در کشور مجارستان بسته به سن کارمندان محاسبه میشود و حداقل آن ۲۰روز است. ۲۳روز برای افراد ۳۳ساله و در نهایت ۳۰ روز برای ۴۵سالهها. ۱۰روز تعطیلی رسمی هم توسط دولت مقرر شده است.
دانمارک و کرهجنوبی با ۳۴ روز، مقام هفتم
در دانمارک کارکنان ۲۵ روز در سال مرخصی با حقوق دارند و دولت نیز ۹روز تعطیلی رسمی مقرر کرده است. در کرهجنوبی تعطیلات سالانه با سابقه کار و تجربه افراد محاسبه میشود. بعد از ۱۰ سال، ۱۹ روز تعطیلات تعلق میگیرد و ۱۵ روز تعطیلی هم برای افراد دیگر با سابقههای مختلف در نظر گرفته میشود.
نروژ، لوکزامبورگ، پرتغال، قبرس و اسلواکی با ۳۵ روز، مقام ششم
کارمندان این کشورها با ۳۵ روز تعطیلی از خوشحالترین مردم دنیا هستند. مردم نروژ و لوکزامبورگ از ۲۵ روز مرخصی با حقوق بهرهمندند و ۱۰ روز تعطیلی رسمی دارند.
بریتانیا، لهستان، سوئد و اسپانیا با ۳۶ روز، مقام پنجم
از آوریل ۲۰۰۹، انگلیسیها از ۲۸ روز مرخصی با حقوق و ۸ روز تعطیلی رسمی برخوردار شدهاند. لهستانیها حق دارند از ۲۶ روز تعطیلی با حقوق و ۱۰ روز تعطیلی رسمی استفاده کنند.
یونان با ۳۷ روز، مقام چهارم
کارکنان یونانی ۲۵ روز تعطیلی در سال دارند و این در صورتی است که ۱۰ سال سابقه کار نزدِ یک کارفرما یا ۱۲ سال سابقه کار نزد کارفرمایان متفاوت داشته باشند. تعطیلات رسمی این کشور نیز ۱۲ روز است.
جمهوری مالت و اتریش با ۳۸ روز مقام سوم
اهالی مالت ۱۴ روز تعطیلی رسمی و ۲۴ روز مرخصی با حقوق دارند. البته نباید فراموش کرد که آنها ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند. اتریشیها نیز دارای ۲۵ روز مرخصی با حقوق و ۱۳ روز تعطیلی رسمی هستند.
فنلاند، فرانسه و روسیه با ۴۰ روز، مقام دوم
فنلاندیها و فرانسویها پنج هفته تعطیلات در سال دارند. دولتشان ۱۰روز تعطیلی رسمی مقرر کرده و کارکنان ۳۰روز مرخصی با حقوق دارند. این دو کشور بهصورت مشترک رده دوم لیست را اشغال کردهاند.
برزیل و لیتوانی با ۴۱ روز، مقام اول
کارکنان برزیلی ۳۰ روز مرخصی با حقوق در سال، علاوه بر ۱۱ روز در نظر گرفته شده برای تعطیلات رسمی دارند. این کشور با ۴۱ روز تعطیلی در سال در رده اول جای گرفته است.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فرهنگ پاسخگویی به مشتری در سازمان های موفق:
یکی از نشانه های سازمان های موفق، میزان و درجه ی نهادینه شدن فرهنگ پاسخگویی در آن سازمان است.
آیا در سازمان شما تمام کارکنان از در نگهبانی تا بالاترین رده ی سازمان خودشان را در مقابل مشتری مسئول می دانند و اگر فردی که مشتری با او کار دارد در محل کارش حاضر نباشد دیگران داوطلبانه و مشتاقانه برای پاسخگویی راهگشا به او اقدام می کنند و نبود آن همکار را دلیل محکمی برای اینکه ارباب رجوع در روز دیگری مراجعه کند نمی دانند؟
چگونه می توانیم فرهنگ پاسخگویی را در سازمان خویش نهادینه کنیم؟
1 وقتی مدیران در تمام سطوح، رفتار مطلوب را سرمشق قرار دهند و از رفتارهای تجزیه گرایانه بین واحدهای مختلف سازمان جلوگیری کنند و مشتری نوازی را در قالب یک نگرش سیستمی در کل سازمان مورد تأکید و تشویق قرار می دهند.
2 وقتی کارکنان برای پاسخگویی آموزش ببینند و میزان آگاهی خویش را برای ارتقای رضایت مشتریان در تمام رفتارها، بویژه پاسخگویی بموقع، بجا و مطلوب به دستورات مشتری را فرا گیرند و اجرا کنند.
3 وقتی کارکنان برای پاسخگویی انگیزه داشته باشند، آنگاه می توانیم ادعا کنیم که فرهنگ پاسخگویی در سازمان مان نهادینه شده است.
یادمان باشد آگاهی به یک موضوع، با علاقه به اجرای آن متفاوت است لازم است فعالیت های دل افزاری در سازمان مورد عنایت مدیران باشد. مدیران انگیزه ی کارکنان را برای پاسخگویی ارتقا دهند.
4 وقتی کارکنان برای پاسخگویی اختیار داشته باشند.
البته مسئولیت خواهی باید با میزان اختیاری که به فرد داده می شود تناسب داشته باشد. مدیران لازم است امر تفویض اختیار را پس از آموزش در سازمان جدی بگیرند، اما این امر را هم بدانند که تفویض اختیار نافی مسئولیت تفویض کننده نیست و تفویض اختیار نیروهای شایسته را با رهایی سازی مسئوایت ها و سپس تنها گذاشتن آنها اشتباه نگیرند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
جمع آوری اطلاعات مشتری
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری نه محصولات تولیدی است و نه ماشین آلات و نه تجهیزات گران قیمت است
با ارزش ترین دارایی هر کسب و کاری پایگاه داده مشتریان است .
به عنوان مثال شرکت کردیت سوئیس نزدیک به 2.5 میلیون مشتری در پایگاه داده خود دارد.
داده های مشتری را تجزیه و تحلیل می کند.سودآورترین ویژگی مشتریان را شناسایی می کند و برنامه های بازاریابی برای هر بخش ایجاد می کند که توسط کارشناسان فروش پیگیری می شود.
تجهیزات گلف تیلور مید دارای پایگاه داده ای مشتمل بر 1.5 میلیون بازیکن گلف است که شامل اطلاعات تماس ، نوع دوره های بازی و دوره تعطیلات بازیکنان گلف است .
اطلاعاتی که در طی سالهای طولانی و از منابع مختلف جمع آوری شده است مهمترین منبع اطلاعاتی هر کسب و کاری است.
ایجاد پایگاه داده مشتری، پایه هر فعالیت مدیریت ارتباط با مشتری است.
برای شرکتهایی که اطلاعات کافی در مورد مشتریان خود جمع آوری نکرده اند مستلزم جستجو داده های مربوط به تماس های گذشته مشتریان از برخی از منابع داخلی مثل نرم افزار های حسابداری ، فایلهای اکسل و بخش خدمات است.
بهترین راه برای جمع آوری داده های مشتریان نقاط تماس با مشتری (تماس تلفنی، نمایشگاه ،گفتگوی آنلاین، شبکه های اجتماعی، وب سایت و...) است هر زمان که مشتریان با شرکت شما ارتباط برقرار کردند می توانید اطلاعات را جمع آوری و تکمیل کنید.
با اطلاعات اولیه ای چون نام، زمینه فعالیت، آدرس و ایمیل شروع کنید. وب سایت مشتریان و سایتهای تبلیغاتی مهمترین منبع اطلاعاتی برای جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره مشتریان است.
در تماس های بعدی همانطور که اعتماد مشتریان تان نسبت به شما افزایش می یابد، جزئیات بیشتری در مورد شخصیت، ارزش ها و شیوه زندگی آنها جمع آوری کنید.
یکی از بهترین راهها برای جمع آوری اطلاعات مشتری ارایه محصول رایگان در مقابل تکمیل فرم اطلاعات مشتری است
بسیاری از وب سایتها از طریق تهیه کتاب الکترونیکی رایگان و تشویق مشتریان برای ثبت نام و یا درج ایمیل خود در وب سایت سعی میکنند تا اطلاعات بیشتری ازبازدید کنندگان وب سایت خود بدست بیاورند.
از جمع آوری اطلاعاتی مثل منطقه جغرافیایی، پتانسیل مشتری ،زمینه فعالیت، سطح درآمد و... که بتوانید مشتریان را بر اساس این اطلاعات بخش بندی کنید غافل نشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اصول موفقیت در بازاریابی تلفنی:
در این مطلب قصد داریم روش های اصولی بازاریابی تلفنی را توضیح دهیم. با استفاده از این روش ها و رعایت باید ها و نباید ها می توانید درصد موفقیت تماس های تلفنی را افزایش دهید. همواره به یاد داشته باشید اگر خط قرمز های بازاریابی تلفنی را رعایت نکنید به موفقیت دلخواه دست پیدا نخواهید کرد.
پر انرژی صحبت کنید.
تمام وسایل مورد نیاز را روی میزتان قرار دهید.
یکی از اشتباهات مرگبار بازاریابی تلفنی منتظر گذاشتن مخاطب است. شما باید برای تمام شرایط آماده باشید و تحت هیچ شرایطی مشتری احتمالی را پشت تلفن منتظر نگذارید.
گوشی تلفن را زمین نگذارید .
محاورات پرکاربرد را برای خودتان بنویسید.
منشی را دست کم نگیرید.
بدانید به چه کسی قرار است بفروشید.
مزاحم مشتری نشوید .
وقت شناس باشید.
زمانی که با فردی برای فروش محصول تماس میگیرید مطمئن شوید در فرصت مناسبی تماس گرفته اید. این کار میتواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم صورت پذیرد و شما باید در این کار حرفه ای شوید. زمانی که مشتری نمی تواند به مکالمه با شما ادامه دهد از او عذرخواهی کنید و به او بگویید بعدا با او تماس می گیرید.
پایان مکالمه را به یاد ماندنی کنید.
مسلما اگر قرار باشد روزانه با ده ها نفر تماس بگیرید ، گفتن خدانگهدار و عبارات این چنین در پایان تماس برای شما سخت خواهد بود و تاثیر چندانی هم در ذهن مخاطب نخواهد داشت. سعی کنید برای پایان مکالمه خود چندین جمله زیبا پیدا کنید و روی همان کاغذ محاورات رایج آنها را یادداشت کنید و در پایان هر مکالمه از یکی از آنها استفاده کنید. سعی کنید جملاتی انتخاب کنید که در عین حفظ عرف و ادب توجه مشتری را جلب کند.
در صورتی که وقت کافی در اختیار دارید قبل از پایان مکالمه می توانید ضمن حسن جویی از طرف مقابل از او بابت وقتی که در اختیار شما قرار داده است تشکر کنید این به شما کمک می کند تا دفعه ی بعد شانس بیشتری برای فروش داشته باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه نگاه فلسفی میتواند یک کارآفرین بزرگ بسازد؟
نویسنده: Nicholas Mille
مترجم: بهناز پذیرایی
یک کلیشه قدیمی وجود دارد که میگوید فارغالتحصیلان رشتههای فلسفه بیکار هستند، اما این بیشتر شبیه شوخی است. کارآفرینانی همچون ریدهافمن(موسس لینکدین)، پیترتیل (از موسسان پیپال) و کارلی فیورینا(یکی از بزرگترین مدیران شرکت اچپی) از پیشزمینه و سابقه تحصیلی خود در فلسفه برای موفقیتشان استفاده کردند.
حتما از این موضوع شگفتزده شدهاید! میخواهیم در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.کارآفرینان رشتههای مختلف در بازار کار دیدگاههای خود را دارند؛ بهطور مثال یک فارغالتحصیل دانشکده مهندسی میپرسد: «سیستم چگونه کار میکند؟» یا فارغالتحصیل دانشکده حقوق میپرسد: «آیا این قانونی است؟» یا فارغالتحصیل رشته فلسفه میپرسد: «رویکردهای شرکت اخلاقی است؟» اما آیا واقعا یک فارغ التحصیل فلسفه میتواند در کسب و کار موفق باشد؟ آمار و ارقام میگویند: نه!
هر دو شغل به ارتباط روشن، تفکر انتقادی و توانایی فروش ایدههایشان نیاز دارند؛ درحالیکه این فقط چند مهارت است که کارآفرینان با فیلسوفان به اشتراک میگذارند. درسهای ارزشمند زیادی وجود دارد که بنیانگذاران و مدیران اجرایی میتوانند از این رشته انسانی دیرینه بیرون بکشند. در ادامه پنج دلیل که فارغالتحصیلان رشته فلسفه را تبدیل به کارآفرینان بزرگی میکند، ذکر میکنیم.
۱- آنها دوست دارند بحث کنند.
یکی از راههایی که میتواند کسبوکار شما را ارزشمند کند، پیادهسازی یک سیاست بحث آزاد است. کارمندان خود را بدون توجه به سطح کاری، تشویق کنید تا دیدگاههای مختلف خود را به اشتراک بگذارند یا دلیل موافق نبودن با تصمیمات را اعلام کنند.
۲- آنها مشکلات و پیچیدگیها را مدیریت میکنند.
فلسفه به شما میآموزد که عدم قطعیت را مدیریت کنید و آرام باشید. به گفته والت ویتمن بهعنوان یک کارآفرین «فایق آمدن و توانایی کنترل، تحمل، جسارت، انجام کار پرمخاطره» را در پیشروی خود دارید و احتمالا زمان زیادی را برای ناشناختهها صرف میکنید، بنابراین باید بتوانید ابهام را تحمل کنید و بار دیگری که خود را بر سر دوراهی دیدید، تصمیمگیری را با اعتماد به نفس بیشتر انجام دهید.
۳- آنها تصورات بزرگی از کوچکترین جزئیات دارند.
داشتن یک نگاه فلسفی ارزشمند است؛ زیرا به شما کمک میکند تا بدانید که تصمیمهای بزرگ در نهایت به تصمیمهای کوچکتر بستگی دارد و چگونه نظرات شما میتواند به پیشرفت کسبوکارتان کمک کند.
۴- آنها احساسات خود را کنترل میکنند.
در فلسفه شما یاد میگیرید احساسات خود را رها کرده و تصمیمات منطقی بگیرید. بهعنوان یک کارآفرین، این درس ارزشمندی است که نباید به خاطر اینکه عاشق ایده یا محصولی هستید، زمان یا پول را در آن سرمایهگذاری کنید و نقاط ضعف آشکار آن را نادیده بگیرید.
۵- آنها مشکلات پیچیده را حل میکنند.
آلبرت انیشتین میگوید: «اگر یک ساعت وقت برای حل یک مساله داشتم، ۵۵ دقیقه به خود آن مساله فکر میکردم و پنج دقیقه در مورد راهحل آن.» بهعنوان یک کارآفرین بالاخره دیر یا زود با مسائل پیچیده روبهرو میشوید؛ به جای اینکه روی یک مساله کلی تمرکز کنید، باید بتوانید آن مساله را بشکافید و به مسائل کوچکتر تقسیم کنید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پنج نیروی پورتر
پروفسور مایکل پورتر Michael Porter یکی از مدرسین اقتصاد دردانشگاه هاروارد و از برجسته ترین نظریه پردازان اقتصاد درجهان است .
وی ملقب به پیامبر برنامه ریزان راهبردی (استراتژیک) میباشد.
مایکل پورتر مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد کسب و کار از همین دانشگاه اخذ نموده است ، وی جزو چهار فردی است که در صد سال گذشته توانستهاند در دوران جوانی استاد دانشگاه هاروارد شوند.
اولین کتاب او به نام استراتژی رقابتی (competitive strategy) در سال ۱۹۸۰ منتشر گردیده است که تا کنون بیش از ۶۰ بار تجدید چاپ شده و به بیش از ۲۰ زبان دنیا نیز ترجمه شده است.
یکی از مهمترین نظریات وی مشهور به "پنج نیروی پورتر" است .
نظریه پورتر میزان جذابیت سرمایه گذاری در یک حوزه را مورد مداقه قرارداده و رابطه آنرا با پنج متغیر مرتبط دیگرتشریح می کند .
از ویژگیهای مقالات وتحقیقات پرفسور پورتر آنست که نتیجه تحقیقات وی به حدی جامع است که پس از سالها نمی توان آنها را افزایش یا کاهش داد.
روش خنثی کردن پنج نیروی پورتر
- تهدید ورود رقبای جدید به بازار را ، با ایجاد موانع نظیر انجام یک کار برجسته اقتصادی (ارزان کردن محصول) ، بازدارندگی مداوم ، تغییر طراحی بمنظور کاهش هزینه خنثی سازید .
- تهدید رقابت را با تولید یک چیز متمایز و در اختیار گرفتن روش قیمت گذاری در بازار ، تولید محصولات متفاوت ، مشارکت با دیگر تولید کنندگان ، خنثی سازید.
- تهدید جایگزینی محصولات جدید در بازار ، را با افزایش جذابیت محصول خود نسبت به محصول جایگزین ، ارائه خدمات با کیفیت بالاتر ، ارتقاء قابلیتهای جانبی محصول تولیدی خودتان ، خنثی سازید .
- جهت تعامل مطلوب باخریداران ، بدنبال بازارهای جدید بگردید ، محصولات متفاوت تولید کنید ، با آنان شریک شوید .
- جهت تعامل مطلوب با تامین کنندگان ، تعداد تامین کنندگان Sole (منحصربفرد) را کاهش دهید ، با تامین کنندگان در دوره های بلند مدت مشارکت کنید ، در تامین منابع جدید تلاش کنید .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه با یک شنونده بد کار کنیم؟!
کار کردن با افراد، همکاران و حتی مدیرانی که به صحبتهای ما گوش نمی کنند، یک چالش محسوب می شود. اینکه همکاران شما صحبتهای شما را قطع کنند، سخن بی ربط بگویند و یا همیشه در انتظار نوبت خود برای سخن گفتن باشند، تاثیر یکسانی بر شما دارد: شما احساس می کنید که شنیده نمی شوید و احتمال بروز سوء تفاهم و اشتباهات بالا می رود.
وقتی کسی بطور کامل در گفتگو حضور نداشته باشد، کیفیت آنچه را که می گویید، تضعیف می کند. بعنوان مثال، ممکن است باعث شود شما رشته افکار خود را از دست بدهید یا آنچه را که در ابتدا برای گفتگو برنامه ریزی کرده اید، پایمال کنید. همچنین ممکن است فکرتان به این سمت برود که چرا این اتفاق می افتد؟
در اینجا چند راهکار برای کارکردن با همکارانی که شنونده خوبی نیستند، ارائه می شود.
سبک کار آنها را در نظر بگیرید
برخی افراد بصری و برخی دیگر کلامی هستند. از همکاران خود بپرسید که از چه راهی ترجیح می دهند اطلاعات را دریافت کنند؟
به رفتار خودتان توجه کنید
قرار گرفتن در مقابل همکاری که شنونده بدی است، اغلب باعث می شود که شما به آینه نگاه کنید و از خود بپرسید آیا شما خودتان شنونده خوبی هستید یا خیر؟
شاید شما یک گوینده و سخنران پرسروصدا هستید یا شنونده را با اعداد و ارقام سردرگم می کنید. شاید نیاز دارید که داستانهای بیشتری حین صحبت تعریف کنید.
برای کسب اطلاعات درخصوص سبک ارتباط و گفتگوی خود وقت صرف کنید .
گوش دادن همدلانه را نشان دهید
یک راه برای تشویق همکارانتان برای بهتر گوش دادن اینست که گوش دادن همراه با همدلی را تمرین کنید. سعی کنید واقعا نقطه نظرات افراد دیگر را درک کنید. زمانیکه همکارتان در حال صحبت کردن است، یادداشت برداری کنید. سپس هنگامیکه یک توقف طبیعی در مکالمه وجود داشته باشد، نکات اصلی همکار خود را تایید کنید.
اهمیت پیام خود را برجسته کنید
قبل از شروع یک گفتگو، چیزی مشابه این جملات بیان کنید که: "من مطلب واقعا مهمی برای گفتگو در مورد آن با شما دارم و نیاز به کمک شما دارم."
این جملات سیگنالی را به همکارتان ارسال می کند که باید گوش بدهند.
مسئولیت و پاسخگوئی ایجاد کنید
مهم اینست که همکار خود را برای گوش دادن به سخنان تان پاسخگو نگه دارید. برای مثال، زمانیکه با یک رئیس پرمشغله صحبت می کنید، می توانید بگویید:
"من امکان انتخاب سه استراتژی را دارم که می خواهم در مورد آنها با شما صحبت کنم. در پایان ،برای تصمیم گیری در مورد یکی از آنها مرا راهنمایی کنید."
نگرانی خود را نشان دهید
بیان کردن رفتار بد یک همکار معمولا نگران کننده است. اما در صورتیکه از روی همدلی و محبت انجام شود، می توانید آنرا انجام دهید. شما می توانید بگویید: "به نظر می رسد که شما مسائل زیادی دارید که نیازمند توجه شماست. کاری می توانم انجام دهم که بار شما سبک تر شود و بتوانید هنگامیکه گفتگو می کنیم، کاملا حضور ذهن داشته باشید؟ "
به مشکل بطور مستقیم اشاره کنید
اگر شنونده بد شما ، همکار نزدیک و یا رئیس تان است که با او ارتباط قوی دیگری دارید، مساله را بطور مستقیم با گفتن اینکه آنها به آنچه افراد باید بگویند گوش نمی کنند، موردتوجه قرار دهید.
اما به دقت عمل کنید. شما واقعا نیاز دارید که ارتباط مثبتی با شخص داشته باشید تا موثرتر باشید. درغیر اینصورت آن شخص می تواند با حالت تدافعی مکالمه را به پایان برساند.
یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید
گزینه دیگر اینست که اگر مشکلی پیش بیاید، یک قرارداد اجتماعی پیشنهاد کنید که پارامترهایی را روی اینکه افراد تیم شماچگونه بایکدیگر تعامل کنند، ارائه کند. این قرارداد - که باید بطور منظم بروزرسانی شود - بیان می کند که همکاران نباید بر مکالمه غالب شوند و هر فردی یک شانس برای اشتراک نظر خود دارد.
ترجمه از : Harvard Business Review
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"اهمیت رشد سرمایه گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه"
سرمایهگذاری خارجی موجب ارتباط اقتصاد کشورهای در حال توسعه و یا در حال رشد ، با اقتصاد کشورهای توسعه یافته و اقتصاد جهانی می شود ، در سرمایهگذاری خارجی با انتقال مستقیم یا غیر مستقیم سرمایه ، تکنولوژی ، تخصص و مدیریت ، زمینه حضور کشورهای سرمایهپذیر در اقتصاد و تجارت جهانی تقویت میگردد .
کشور ها علیرغم دارا بودن مدل نظام اقتصادی خاص ، از چالش های جهانی ناشی از بازتاب منفی شرایط اقتصادی سایرکشورهای همسایه در سطح منطقهای و قارهای در نظام اقتصادی خویش تاثیر پذیری دارند .
موضوع سرمایه گذاری خارجی همواره از شاخصهای مهم فرآیند جهانی شدن اقتصاد و سبب رشد و ازعوامل توسعه تجارت بینالملل درسطح جهان بوده است . سرمایه گذاری خارجی فقدان منابع مالی و پولی کشورهای فقیر را مرتفع نموده ، آنها را قادر میسازد تا اجرا و تداوم برنامههای توسعه اقتصادی و تجاری کشور خویش را راهبری کنند .
علاوه بر تاثیر مزیت نسبی کشورها در جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش های انتقال دانش و تکنولژی ، صادرات کالا ، گردشگری و ... کشورها برای افزایش جذب سرمایه های خارجی باید جهت بهبود وضعیت متغیرهای تاثیر گذار ذیل ، برنامه ریزی جامع و قانون مندی را حاکم کنند .
عواملی همچون :
- ضرورت امنیت اقتصادی و سیاسی ،
- ثبات مقررات ، بعنوان مهمترین پیش شرط جذب سرمایه ،
- حذف قوانین ضد و نقیض زاید و رفع مشکلات حقوقی ،
- حداقل نمودن اهرمهای کندکننده جذب سرمایه در داخل ،
- بهبود محیط کسب و کار سرمایه گذار خارجی در داخل،
هرچند امروزه در نظام اقتصادی جهان تشویق و حمایت داخلی کشورها از موضوع سرمایهگذاری خارجی امری اجتنابناپذیر بوده و پیدرپی در تمامی ادوار مذاکرات تجاری و اصول و مقررات سازمان جهانی تجارت بر آن تاکید میگردد . یکپارچگی موضوع تجارت جهانی و ناچاراً گرد هم آمدن همه کشورهای جهان در مقوله تجارت جهانی مستلزم یکسانسازی قواعد و مقررات تجاری و اقتصادی و اصلاح مقررات مربوط به پذیرش سرمایه گذاری خارجی در داخل کشور ها می باشد .
لازم به ذکر است که سازمان جهانی تجارت در حال حاضر در حدود ۱۵۰ عضو دارد که بیش از ۹۷ درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و تقریبا کل تجارت جهانی را زیر پوشش خود داشته و امروزه قواعد و مقررات آن سازمان در واقع به قانون اساسی تجارت جهانی تبدیل شده است کمتر از ۳۰ کشور جهان از جمله ایران که دارای عضویت ناظر در سازمان مذکور بوده در مرحله الحاق به این سازمان قرار دارند ، و ناگزیر بودن ایران در الحاق به این سازمان و ضرورت رعایت مقررات و الزامات سازمان مذکور در فرآیند الحاق اجتناب ناپذیر است . بنابر این روانسازی مولفههای متعدد ضوابط و مقررات شفاف اقتصادی ، تجاری ، حقوقی ، عوامل و مقررات بازرگانی ، مقررات بانکی ، مقررات گمرگی ، مقررات بیمه و کار و همچنین مقررات حوزههای فعالیتی برای سرمایهگذار خارجی در زمینههای نفت و گاز و پترو شیمی و صنعت و معدن و کشاورزی و غیره همگی با رعایت استانداردهای بینالمللی باید سبب اطمینان خاطر و امنیت مالی و فکری برای سرمایهگذار خارجی در بازگشت سرمایه و سود حاصل ناشی از آن در سرمایهگذاری گردد .
امروزه با گذشت زمان و بسط تئوری ها و الگوهای مختلف رشد اقتصادی و پیچیده تر شدن تنوع سرمایه گذاری ها ، متغیرهای جدیدی به عنوان موتور رشد اقتصادی مطرح شده و نظر اقتصاد دانان را به خود جلب نموده است ، لذا مشاهده می شود ، بطور مداوم نقش و جایگاه سرمایه و سرمایه گذاری در الگوهای رشد و توسعه ، مورد بازنگری و بررسی قرار می گیرند.
مطالعه آثار سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی کشور ها با تاکید با دو نوع سرمایه گذاری خارجی ، یعنی سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI و سرمایه گذاری پرتفوی خارجی FPT ، دلالت بر آن دارد که اثر ورود سرمایه بر رشد اقتصادی در طول زمان در حال تقویت است و از بین جریانات مختلف سرمایه گذاری خارجی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI بر رشد اقتصادی کشورها نقش اثرگذارتری دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
4 نکته از وارن بافت برای سرمایه گذاران فردی
1به سهام به عنوان بخشی از یک کاروکسب نگاه کنید. از خودتان بپرسید: اگر فردا صبح تا 3 سال دیگر بورس سهام بسته شود، چه احساسی خواهم داشت؟ اگر کماکان نسبت به داشتن آن سهام در این شرایط خوشحال هستم، پس آن کاروکسب را دوست دارم. داشتن این قالب ذهنی برای سرمایه گذاری مهم است!
شرکت برکشایر تحت رهبری او در حال حاضر مالک 400 میلیون سهم غول نوشیدنی جهان یعنی کوکا کولا و به ارزش 16.7 میلیارد دلار است. سود سهامی که امسال نصیب شرکتش شد 560 میلیون دلار بود که معادل نصف میزان سرمایه گذاری آن در کوکاکولا در 27 سال پیش است.
"بازار سهام ابزاری است برای انتقال پول از جیب افراد عجول به جیب افراد صبور"! وارن بافت
جالب است که او در سهامِ بیزینس و کاروکسبی که از اول تا آخر؛ از تولید تا مصرف و از صفر تا صد آنرا نفهمد، هرگز وارد نمی شود. به همین دلیل وقتی ده سال پیش از او سوال شد چرا در مایکروسافت، اپل،... سرمایه گذاری نمی کنی، پاسخ داد من آنها را نمی فهمم!
2وجود بازار سهام برای این است که به شما خدمات ارائه کند نه راهنمایی! بازار به شما نمی گوید سرمایه گذاری درستی کرده اید یا اشتباه، بلکه نتایج کاروکسبی که سهامش را خریده اید است که می گوید تصمیمتان برای انتخاب آن سهم درست است یا اشتباه!
3شما دقیقا نمی دانید ارزش یک سهم چقدر است، پس برای خودتان یک حاشیه امن تدارک ببینید. به گونه ای وارد یک سهم شوید که تا حدی امکان اشتباه کردن داشته باشید تا به محض پی بردن به آن و با فروش سهم، کماکان سرپا و روبراه باشید!
4وام گرفتن و سرمایه گذاری آن در بازار سهام، متداول ترین روشی است که افراد باهوش را ورشکسته می کند!
چرا؟ چون وام دهنده انتظار سود بدون ریسک دارد و وارد کردن این وام در یک ابزار کاملا ریسکی و دارای نوسان قیمت، به معنی امکان نکول در بازپرداخت آن است!
امیرعباس زینت بخش
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
" الزامات اقتصادی در بخش توسعه اقتصادی حوزه های فناوری "
امروزه فناوری اطلاعات بویژه حوزه نرم افزار از مهمترین صنایع جهانی محسوب می گردند . بررسی عملکرد شرکت های برتر موجد کسب و کار جهانی ، نشان می دهدکه فناوری اطلاعات در میان سایر صنایع از جایگاه ویژه ای برخوردار است . امروزه بسیاری از مطرح ترین برندهای تجاری جهانی مربوط به شرکت های نرم افزاری مانند گوگل ، مایکروسافت و ... هستند . این موضوع درجه اهمیت نرم افزار در دنیای کسب و کار ، جامعه و زندگی روزمره مردم را هویدا می سازد .
با این وصف متاسفانه در کشور ما ، عدم تناسب عرضه و تقاضا در بازار فناوری و نرمافزار کشور باعث رکود این بازار شده است . شاید اجرای کامل طرح دولت الکترونیکی از راه های نجات این بازار پررونق در کشور باشد که باید با قانونمند ساختن سیاست های تامین مالی و تزریق سرمایه به بازار نرمافزار و حمایت از فعالان اقتصادی ذیربط همراه گردد .
نرم افزار در معنای عام کلمه به کلیه روش ها و داده ها و هر آنچه که منجر به ایجاد آگاهی می شود اطلاق می شود . نرم افزار به عنوان یک صنعت دارای ویژگی هایی می باشد مانند بازار بزرگ و پویا ، بی نیازی از هزینه های تولید انبوه و همکاری از راه دور ( تیم های جهانی) .
به استناد اطلاعات منتشره از نتایج تحقیقات انجام شده، شرکت مایکروسافت بهبود وضعیت چهار عامل اصلی تقاضا ، سرمایه ، نیروی انسانی و فناوری را موثر بر حرکت چرخه بازار نرم افزار می داند . حذف هریک از این عوامل اصلی موجب عدم تولید نرم افزار در بازار های ذیربط می گردد . در کشور ما نیز در جهت بهبود تقاضای بازار اقداماتی نظیر : تصویب قانون مالکیت معنوی برای کلیه نرم افزارهای تولید داخل توسط مجلس ، طرح حمایت از پایگاه داده تهیه شده توسط شورای عالی انفورماتیک و ضمانت دولتی در قرارداد شرکت های ایرانی و خارجی ، توسط دولت انجام یافته اما با این وصف وضعیت کنونی بازار نرم افزار ایران مطلوب نیست .
مضافاً اهم دلایلی که موجب شده تا شرکت های انفورماتیک فعال در کشور علاقه مند به تولید و گسترش واحدهای تولیدی خود نباشند ، با کمبود منابع سرمایه ای و عدم وجود نیروی انسانی متخصص مرتبط میباشد ، دراین حوزه کارشناسان پیشنهاد می کنند تا رئوس سیاستگذاری های دولت :
- در بخش فناوری به ساماندهي پارك هاي فناوري ، تعيين اولويتهاي فناوري نرمافزار و اعطاي امتياز به تحقيقات كاربردي دانشگاهها ، بپردازد .
- در بخش نيروني انساني به توسعة شركت هاي دانشگاهي ، حمايت از پروژههاي مشترك دانشگاه صنعت ، تسهيم و مشاركت نيروي انساني در شركت ها ،آموزش گسترده ،ايجاد مزيت براي حفظ نخبگان وجذب نيروهاي مقيم خارج ، بپردازد .
- در بخش افزایش تقاضا به استفاده از فرصتهاي صادرات نرمافزار ، توسعة بازار داخل ، استفاده از اهرم دولت به عنوان مشتري عمده براي ارتقاي كيفيت صنعت وجديت بیشتر در اجراي قانون مالكيت معنوي (داخلي) ، بپردازد .
- در بخش سرمايهگزاري به ارائه مشوق هاي مالياتي و تسهيلات ، اصلاح قوانين و حمايت از سرمايهگذاري بخش خصوصي و ايرانيان مقيم خارج ، بپردازد .
تغییرات صنعت فناوری اطلاعات در چند ساله اخیر و رویکرد ویژه آن به حوزه نرم افزار تحولات وسیعی را در بازار نرم افزار ایجاد نموده است. عرضه نرم افزار صرفاً در بازار جهانی به صرفه بوده و ورود نرم افزار به بازار جهانی بدون توان رقابتی از حیث قیمت ، فناوری نوین ، روشهای جدید نرم افزاری ، نیروی آموزش دیده و نوآوری امکان پذیر نیست . ورود به بازار جهانی موجب رونق بازارهای داخلی میگردد .
در حال حاضر در صنعت فناوری اطلاعات در حوزه های مختلف سخت افزار، ارتباطات و نرم افزار با شتاب بسیار زیاد و همسو و تنگاتنگ یکدیگر در حال توسعه هستند . با رشد شبکه های ملی و بین المللی و توسعه بستر ارتباطی روح تازه ای در فناوری نرم افزار دمیده شده است بطوریکه محصولات نرم افزاری آخرین دستاوردهای سخت افزاری و ارتباطی موجود را به کارگرفته و مزایای آنرا برای کاربران قابل استفاده می نمایند .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
5 گام برای بازاریابی کسب و کار جدید شما
گام اول: مخاطبین خود را تعریف کنید
سریعاً یک پروفایل برای مخاطبین خود بنویسید.
1- ویژگیهای مخاطب: جنسیت، سن، موقعیت جغرافیایی و...
2- ارزشی که برای آنها ایجاد می کنید
نوشتن این دو مورد، شما را در داشتن دیدگاهی صریح و واضح بر روی اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و به دنبال چه چیز میگردند کمک میکند.
گام دوم: یک برنامه بازاریابی مقدماتی بنویسید
نیازی نیست که حتماً یک برنامه بازاریابی جامع و رسمی باشد، همینکه شما صریحاً بدانید به کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید به هدف خود برسید کفایت میکند. لیستی از چند هدف واضح و ساده خود را تهیه کنید. من استفاده از SMART framework را پیشنهاد میکنم.
وقتیکه اهداف خود را لیست کردید، برای هر یک چندین نکته که بیان میکنند چگونه میخواهید به هر یک از اهداف برسید یادداشت کنید.
گام سوم: نام خود را بر سر زبانها بیاندازید
اکثر استارتآپها (و کسبوکارهای تازه) بر اساس انتقال نام دهان به دهان و معارفهها توسعه مییابند. بنابراین در مورد صحبت درباره کسب و کار جدید خود در میان مردم خجالت نکشید، به خانواده و دوستان خود بگویید و از آنها بخواهید که به دیگران هم بگویند. اینکه یک تجربه خوب را برای مشتریان جدید خود بیان کنید واقعاً مهم است، چراکه آنها نیز در توسعه نام شما بسیار مؤثرند.
گام چهارم: اینترنتی شوید
هیچ کسب و کاری نمی تواند بدون حضور در اینترنت، ادامه بقاء دهد. این مورد به شما کمک میکند تا یک اقبال عمومی پیدا کرده و تصویری فراتر از یک فروشگاه از شما میسازد.
گام پنجم: انعطافپذیر و خلاق باشید
در بازاریابی میبایست انعطافپذیر باشید و برای وقوع هر اتفاقی که آنرا پیشبینی نمیکردید آماده باشید، بنابراین مخاطبین خود را همیشه در ذهن داشته باشید، همانند آنان فکر کنید و در امور بازاریابی خود خلاق باشید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
قدردانی: موفقیت کارکنان خود را ببینید!
یکی از شایعترین شکایتهایی که کارکنان از مدیرعاملها دارند آن است که کارکنان معتقدند آنها موفقیتهایشان را نمیبینند. رهبران باید به صورت فعالانه حس ارتباط را با کارکنانشان ایجاد کنند. این مهم با ابراز قدردانی به آنها آغاز میشود. بنابراین برای قدردانی از موفقیتهای کارکنان؛
کمکهای منحصر به فرد کارکنان را مورد توجه قرار دهید. وقتی کارکنان به موفقیتی دست پیدا میکند و یا عملکرد خوبی در انجام کاری دارند، چیزی بگویید که نشان دهید شما این کمک آنها را درک کردهاید. برای مثال بگویید: «من واقعا از زحمات شما بابت تلاشی که در جلب مشارکت افراد واحدهای دیگر برای دستیابی به اهداف تیم دارید را کمال سپاسگزاری را دارم؛ شما نشان دادهاید که در مهارت ارتباطی حرف ندارید».
هم به شکل خصوصی و هم در حضور دیگران از کارکنان قدردانی کنید. تعاملاتی روزانهای که دارید، چه این تعاملات در داخل آسانسور باشد و چه در پارکینگ سازمان، فرصتهایی برای آن است که تلاشهای کارکنانتان را مورد تقدیر و تشکر قرار دهید. همچنین قدردانی از افراد به شکل رسمی در جلسهها، یا ارسال ایمیل یا نامههای رسمیِ قدردانی هم در افزایش روحیه کارکنان و ارائه حس تشخص و احترام به آنها بسیار کارساز است
از کارکنانتان نظرخواهی کنید. با نظرخواهی از کارکنانتان، این حس را به آنها دهید که نظراتشان برای شما مهم است. به آنها فرصت ابراز وجود بدهید تا نظراتشان را بیان کنند. به صورت فعالانه نظرات کارکنان را درباره روشهای بهبود کسب و کار و ارتقای ارزش سهام شرکت جویا شوید و نظر آنها را در مورد مسائل مهم جویا شوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نگذارید کارکنانتان فقط به کار فکر کنند!
در مقاله ای در هاروارد بیزنس ریویو گفته شده است که حتی در محیط های کاری پرفشار هم برای خود کارکنان و هم برای مدیران آنها بهتر است که افراد فقط هویت کاری نداشته باشند و کار را آنقدر بزرگ تعریف نکنیم که جای دیگر جنبه های زندگی را هم بگیرد.
بسیاری سازمان ها کارمند ایده ال را کسی می دانند که زندگی اش را وقت کارش کرده باشد، چیزی که در بعضی شغل ها شاید تا حدی اجتناب ناپذیر به نظر برسد.
با این حال باید دانست، کارمندان شما فقط کارمند نیستند، بلکه هویت های دیگری مانند قهرمان ورزشی، هنرمند، نقش پدر و مادری و مانند آن هم می توانند داشته باشند. کارکنان در تفکیک زندگی شخصی و کاریشان به روشهای مختلفی عمل می کنند، برخی همه چیزشان را در کار تعریف می کنند و کسانی هم چنین نمی کنند.
نتایج پژوهش ها نشان می دهد با آزاد گذاشتن کارکنان و پذیرش این هویت های مختلف، خود سازمان ها نیز بهره مند می شوند و می توانند از این منابع ارزشمند خود بهتر استفاده کنند.
در اینجا توصیه شده است نه تنها این تنوع را بپذیرید و کارمندان خود را فقط کارمند نبینید، بلکه گاهی حتی به صورت رسمی آنها را وادار کنید به جنبه های دیگر زندگی شان هم برسند (اگر می بینید کارمندتان زیاد درگیر کارش شده است، گاهی او را به مرخصی اجباری بفرستید، این بیشتر به نفع شماست)
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر مخرب مشاغل سیاه برپویایی اقتصاد کشور"
ترویج مشاغل سیاه ، از سطوح ساده دستفروشی در حاشیه بازارها تا فعالیت حرفه ای درواسطه گری های بازار سکه و طلا ، ارز ، تجارت چمدانی و تمایل به حضور در شرکتهاي هرمي ، توسط جویندگان کار موجب تسری جبران ناپذیر آسیب های وارده بر برنامه ریزی های اقتصادی کشور می گردد .
مکان هایی مانند حاشیه خیابانهای مرکزی شهر ، ایستگاه ها و واگن های مترو و مراکز پر رفت آمد شهر در برگیرنده مجموعهای از بازارهای سیاه است که در ید اختیار افرادی قرارگرفته اند که روزانه به انواع مشاغل سیاه پرداخته و از آنجاییکه متاسفانه هیچگونه کنترل تاثیر گذار و ممنوعیتی از سوی نهادهای نظارتی بر وجود این پدیده مزموم اعمال نمی گردد لذا به محل مبادله و معامله دائمی انواع کالاهای بی کیفیت ، قاچاق و .... تبدیل شده است . شواهد حاکی از تجربیات کشور های در گیر این پدیده سیاه در گذشته ، بیانگر آن است که ادامه وضعیت کنونی احتمالاً منجر به تشکیل باند های مخوف مافیایی در گوشه و کنار شهر خواهد شد .
صاحبنظران معتقدند دامنه آسیب های ناشی از بیکاری معمولاً کم تر از آسیب های ناشی از مشاغل سیاه بوده اما متاسفانه میزان افزایش دامنه بيکاري با جذب طیف وسیعی از جویندگان کار به بازارهای کار غیر رسمی خارج از نظارت های کنترلی دولت و نهادهای پولی و مالی ، ار تباط مستقیم دارد .
در حال حاضر ، مشاغل کاذب از برخي امورات سطحي و قابل مشاهده به سمت مشاغل دلالي حرفه اي ، غيرقابل مشاهده و تعيين کننده در بازار کار کشور تسری یافته است و چنانچه تاثیر افسار گسیخته این پدیده ضد اقتصادی به نحو مطلوب کنترل نشود قطعاً سودجويي واسطه گران بازار های سیاه مانند واسطه گران بازار ارز و دلار و ... سرمايه های کشور را از بازار اصلي کار و توليد به بازار دلالي و واسطه گري منحرف خواهد ساخت .
متاسفانه امروزه در خیابان های اصلی شهر های بزرگ کشور ، در فواصل کوتاه شاهد گسترش مشاغل سیاهی هستیم که توسط کودکان کارو اشخاصی که با سازماندهی مشخص ، به اصرار کالایی را برای فروش عرضه می دارند اما در اصل موضوع بهره برداری باند های تجارت های سیاه که فرآیند فروش انواع کالاهای بی کیفیت به نازلترین قیمت ها را در کشور طراحی کرده اند ، می باشیم . در واقع این مشاغل سیاه ، بازده تصاعدی سرمایه گذاری باندهای تجارت سیاه در کشور را که بعضاً از محل پولشویی و فساد تامین می گردد ، محقق میسازند .
حال آنکه بسیاری از کشورها در مقابله جدی با این پدیده مزموم ، اقدام به اعمال کنترل های وسیع از طریق بکارگیری و استخدام نیروهای کار ماهر در سرکشی و بازرسی اقتصادی بمنظور حضور مستمردر مکان های پر رفت وآمد شهر بویژه ایستگاه های مترو و ... تحت عناوینی چون پلیس اقتصادی ، پلیس مترو ، پلیس ... نموده اند .
امروزه در کشورهای پیشرفته اقتصادی ، عوامل مخل ایجاد فرصتهای شغلی پویا ، شناسایی و از طرق مقتضی از بین می روند ، لذا به نظر می رسد در کشور ما نیز ، دولت باید با اتخاذ تصمیمات عملیاتی و استفاده از سازوکارهای لازم از لطمات جبرانناپذیر وارده برپیکره اقتصاد کشور با ایجاد فضای شغلی مناسب و حمایت از تولید ملی ، موجبات پویایی اقتصادی کشور را بخوبی فراهم نماید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"مسئولیت های اجتماعی نظام بانکی کشور"
در نظام اقتصاد اسلامی کمک به تامین مالی اقشار کم درآمد و متوسط جامعه و نیز کمک به تامین مالی صاحبان عوامل تولید و جلوگیری از سقوط آنها به دامن رباخواران از مسئولیتهای اجتماعی بزرگ بانکها محسوب می شود .
صاحبنظران بخوبی می دانند که ، متعاملین عقود خرید و فروش (بیع) به طور یکسان در معرض سود و زیان ناشی از معاملات هستند . اما شبهه ربوی معاملات از آنجایی نشات می گیرد که در برخی قراردادهای غیر اسلامی یکی از طرفین معامله ، مخاطرات ناشی از پذیرش زیان احتمالی معامله ذیربط را ، از سمت خود به طرف دیگر انتقال داده و تلاش میکند تا تحت هیچ شرایطی زیانی متحمل نشود . در خرید و فروش و معاملات صحیح شرعی ، سود و زیان بین طرفین به میزان تعهدات آنها تسهیم بالنسبه می شود ، مضافاً می توان با استفاده از ابزار پوشش مخاطرات مانند خدمات بیمه گران ، زیان پیش بینی نشده طرفین را تحت پوشش یکی از انواع بیمه نامه های بیمه گر ، قرار داد تا علاوه بر جلوگیری از اتلاف دارایی ها ، از بروز اشکالی شرعی بر وقوع معامله نیز پرهیز نمود .
در تمام کشورها بانک ها به عنوان ذخیره منابع مالی شناخته می شوند و به همین دلیل انتظار می رود ، به ازای ثروتی که بانک ها از محل سرمایه گذاری و پس اندازهای مردم بدست می آورند ، خدمات مالی مناسبی به طیف های نیازمند منابع مالی ارائه دهند . در جهان پیشرفته بانک های بزرگ ، نظام مندی مطلوبی را برای خدمت رسانی به آحاد جامعه مدیریت کرده که بیشتر بر حول ارائه خدمات مالی با کیفیت ، ارزان قیمت یا حتی رایگان به اشخاص حقیقی و حقوقی استوار است .
صندوق های «قرض الحسنه» بانک ها ابزاری جهت مقابله با شبهات ربوی سیستم پولی کشور هستند ، پرداخت وام های قرض الحسنه برای اموری چون درمان ، تحصیل ، خرید کالا و جهیزیه و ... صورت می پذیرد ، اما متاسفانه اغلب بانک ها انتظارات سودآوری خود را با مسئولیت اجتماعی بانک متناسب نمی کنند . اگر بانک ها به مسئولیت های اجتماعی خود عمل نمایند کمک شایانی به بهبود فضا ی پولی کشور می شود . سیستم بانکی کشور باید توانایی تامین مالی واحد های کوچک تسهیلات مورد نیاز آحاد جامعه را به نحوی تحصیل نماید که ضمن توجیه هزینه و فایده این عملیات ، متقاضیان وام های کوچک به سوی بازار غیررسمی بویژه موسسات مالی اعتباری غیرمجاز و در نهایت معامله گران بهره پول نروند مضافاً بانک ها در چارچوب ضوابط خود و ذخیره نقدینگی ، روشهای پرداخت تسهیلات خُرد به مردم را تسهیل سازند.
فقها بر این باورندکه نه تنها ربا در اسلام مذموم و زشت بوده و رباخواران را عذابی الیم وعده داده شده است ، بلکه حل مشکلات مالی از طریق عقود اسلامی بانکی ، بساط ربا از سطح جامعه را برچیده و سیستم بانکی کشور را تطهیر خواهد ساخت .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استراتژی هتلینگ، راهی برای افزایش بازدهی فضای کار
این روزها، به واسطه پیشرفت تکنولوژی و سرعت سرسامآور تحولات، هر روز با پدیده جدیدی روبهرو میشویم و تقریبا روزی نیست که یک واژه جدید به گوشمان نخورد.
کسانی که در عرصه طراحی و استراتژی محیطکار فعالیت میکنند، حتما با واژه «هتلینگ» آشنا هستند. هتلینگ (hoteling) یعنی استفاده از فضا در صورت نیاز.
بر خلاف روشهای سنتی که هر کارمند برای خود یک میز یا اتاق داشت، در این روش، هیچکس مالک دائمی اتاق، اتاقک یا میز کار خود نیست و هر کارمند، تنها در مواقع نیاز و بهطور موقت از فضاها استفاده میکند.
این استراتژی زمانی شکل گرفت که کارشناسان دریافتند بخش اعظمی از فضای سازمانها، عملا بلااستفاده است و اختصاص دادن فضا به یک کارمند بهطور دائمی، چیزی جز هزینه به دنبال ندارد؛ بخصوص در مورد کارمندانی که دائما در سفرند.
در انتخاب واژه هتلینگ، از سیستم هتلها الهام گرفته شده، چرا که در این روش، کارکنان میتوانند فضای مورد نیاز خود را از قبل رزرو کنند. این استراتژی از دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از شرکتهای بزرگ به اجرا درآمده است.
«بوز آلن همیلتون» یکی از شرکتهای پیشگام در عرصه خدمات تکنولوژی و بزرگترین شرکت مشاوره مدیریت در ایالات متحده است که دفتر مرکزی آن در ویرجینیا واقع شده است. طی 10 سال گذشته، این شرکت در دفاتر خود در محدوده واشنگتن، برنامه کار انعطافپذیر و هتلینگ را به اجرا درآورده است و با ایجاد انعطافپذیری بیشتر و کاهش هزینههای رفت و آمد کارکنان، توازن میان کار و زندگی و «بازگشت سرمایه شخصی» آنها را افزایش داده است.
«کرت شرر»، مدیر مرکز نوآوری این شرکت در واشنگتن میگوید: «بوز آلن همواره در حال پیشرفت است. ما دریافتهایم که همزمان با تحولات نیروی کار، تیمها و کارکنان ما نیز باید از تکنولوژی به بهترین نحو بهره ببرند.»او معتقد است که بوز آلن با اجرای برنامههای هتلینگ و افتتاح مرکز نوآوری توانسته به این سوال پاسخ دهد که «چگونه با استفاده از تکنولوژی میتوانیم بستر لازم برای نوآوری را فراهم کنیم؟»
او در ادامه میگوید: «هدف ما این است که تیم کارکنان ما آسانتر و بیدردسرتر از همیشه با یکدیگر تعامل و تبادل اطلاعات کنند، خواه در یک محیط باشند، خواه در دورترین نقاط کشور.»
این برنامه به بوز آلن کمک کرده تا املاک تحت تصرف خود (و هزینههای مربوط به املاک) را کاهش دهند و همچنین در هزینههای مرتبط با کارکنان، بهویژه در هزینههای رفت و آمد صرفهجویی کنند. آنها ارتباطاتی را ممکن ساخته اند که در گذشته ممکن نبودند.
منبع: workdesign
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فروش استقراضی (Short selling)
اگر با بازار سهام و اوراق بهادار سروکار دارید، احتمالا میدانید که روند بازار سهام بهگونهای است که معمولا یک سرمایهگذار، سهام (یا اوراق بهادار یا هر نوع دارایی مالی دیگری) را خریداری میکند و هنگامی که با گذشت زمان قیمت آن افزایش یافت، آن را میفروشد و از این طریق سود بهدست میآورد. اما گاهی میتوان هنگام اُفت شاخصهای بازار، از سقوط ارزش یک سهام به سود دست یافت. ابزاری که به این منظور بهکار میرود، فروش استقراضی (Short selling) نام دارد.
فروش استقراضی معاملهی بسیار پرمخاطرهای است چراکه خلاف جهت بازار حرکت میکند و به زمانبندی دقیق نیاز دارد. برای استفاده از این ابزار ابتدا باید با تقریب بالایی سقوط ارزش سهام در آینده را حدس بزنید. بهعبارت دیگر باید تقریبا مطمئن باشید قیمت سهامی که در حال حاضر قصد فروش استقراضی آن را دارید، در آینده اُفت خواهد کرد. از آنجا که قیمت سهام معمولا رو به بالا گرایش دارد و در طول زمان افزایش مییابد، فروش استقراضی به زمانبندی دقیق بازار نیاز دارد و به همین دلیل استفاده از آن کمی دشوار به نظر میرسد.
برای روشن شدن موضوع فرض کنید با بررسی عملکرد یک شرکت به این نتیجه رسیدهاید که فروش محصولات یا خدمات این شرکت با مشکل روبهرو شده است و بنابراین درآمد آن رو به کاهش است. فرض کنید قصد دارید ۱۰۰ سهم از این شرکت را بهصورت استقراضی بفروشید. کارگزارتان، ۱۰۰ سهم را از صاحب آن قرض خواهد گرفت (یا از سهمهایی که خود در اختیار دارد به شما قرض میدهد) و با دریافت کارمزد خود، سهام را به شما تحویل میدهد. کارگزار به صاحب سهام اطمینان میدهد که در آینده سهام او را پس خواهد داد. حال شما باید بلافاصله سهام قرضگرفته شده را به قیمت فعلی بازار به فروش برسانید. اگر حدستان درست باشد و در آینده قیمت سهام سقوط کند، شما با خرید دوبارهی آن سهام (هنگامی که قیمت آن کاهش یافت) موضع کوتاهمدت (short position) خود را پوشش میدهید و سهام قرضی را به کارگزار خود تحویل خواهید داد. کارگزار شما نیز سهام را به صاحب اصلی آن باز میگرداند. مابهالتفاوت قیمت فروش سهام و خرید مجدد آن با کسر هزینهای که به کارگزار بابت کارمزد پرداختهاید، سودی خواهد بود که از فروش استقراضی بهدست آوردهاید.
چنانچه پیشبینیهای شما نادرست از آب در بیاید و قیمت سهام بهجای آنکه اُفت کند بهطور صعودی افزایش بیابد، ضرر خواهید کرد و این زیان میتواند نامحدود باشد؛ چراکه سهام شرکت موردِنظر شما ممکن است پیوسته بالا و بالاتر برود. اما شما مجبورید که سهام فروختهشده را جایگزین کنید. در این حالت تا زمانی که موضع کوتاهمدت خود را پوشش ندهید بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد.
به علت ریسک بالا و زیانی که ممکن است به دلیل پیشبینی نادرست متوجه سرمایهگذار شود، استفاده از فروش استقراضی شاید کمی دشوار به نظر برسد. با این حال در صورت پیشبینی درست، فروش استقراضی ممکن است عاقلانه باشد.
در فروش استقراضی سرمایهگذارانی که در تشخیص و شناسایی شرکتهای با عملکرد بد و قیمت بالا (قیمتی بالاتر از ارزش واقعی سهام) نسبت به شرکتهای با عملکرد خوب و قیمت پایین (قیمتی پایینتر از ارزش واقعی سهام) مهارت بیشتری دارند، موفق خواهند بود. (توجه داشته باشید که در طی زمان قیمت سهم به سمت قیمت واقعی آن میل خواهد کرد.) این مهارت در تعداد کمتری از تحلیلگران وجود دارد و به همین دلیل معمولا کارگزاران و تحلیلگران بر سهامی که باید بخرند تمرکز میکنند نه بر سهامی که باید بفروشند. بنابراین خبرهای خوب (در مورد خرید سهامهای سودآور) بیشتر از خبرهای بد از سوی این افراد مورد توجه قرار میگیرد.
• سبد سهامی (پورتفولیو) که هم شامل موضع کوتاهمدت است و هم موضع بلندمدت را دربرمیگیرد، بهطور کلی نسبت به سبد سهامی که فقط موضع بلندمدت دارد از نوسان کمتری برخوردار است. با این حال فروش استقراضی آنطور که به نظر میرسد آسان نیست و سودآوری اطمینان بخشی نیز ندارد. از سوی دیگر ریسک فروش استقراضی بسیار بالاست. زیان نامحدود از ریسکهای شناختهشدهی فروش استقراضی است (بهعنوان مثال اگر قیمت سهام بهطور مرتب افزایش بیابد، بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد). یکی دیگر از ریسکهای فروش استقراضی، فشار ناگهانی (short squeeze) است که سبب آسیبپذیری این فروشندگان میشود. فشار ناگهانی به این صورت است که در هنگام افزایش قیمت سهام، سرمایهگذاران نسبت به خریداری آن اقدام میکنند. از سوی دیگر فروشندگان استقراضی نیز برای پوشش زیانهای خود سهام را میخرند و این سبب افزایش تقاضا میشود. به مجرد افزایش تقاضا، قیمت سهام مزبور بهسرعت رشد میکند. این موضوع بهویژه برای شرکتهای کوچک که نقدینگی کمی دارند بسیار پرخطر است. حتی اگر قیمت سهام بیش از حد بالا باشد، باز هم ممکن است به روند افزایشی خود ادامه بدهد و بیشتر از چیزی که هست افزایش بیابد و شما ناگزیر خواهید بود برای پوشش موضع خود آن را خریداری کنید. بهتر است برای میزان ضرر و زیان خود محدودیت قائل شوید.
در فروش استقراضی فروشنده خلاف جهت روند بازار حرکت میکند. بهطور معمول، روند بازار در درازمدت بهصورت صعودی پیش میرود. هنگامی که سهامی را خریداری میکنید که از پایین بودن ارزش آن مطمئن هستید، باید از اینکه منتظر بمانید تا سودآوری آن سهام روی غلتک بیفتد احساس رضایت کنید (درصورتیکه افقهای سرمایهگذاری شما به اندازهی کافی طولانی باشند). اما در فروش استقراضی در نهایت باید سهام را به هر قیمتی که در بازار عرضه میشود خریداری کنید تا آن را به صاحبش بازگردانید. درصورتیکه بیشتر صبر کنید، ممکن است بازار در مسیر رو به بالای خود به حرکت ادامه بدهد. قوانین SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا از فروش استقراضی فقط در مورد سهامی استفاده کنند که قیمت آن یا به صورت صعودی در حال افزایش است یا تقریبا ثابت است و بهصورت بسیار جزئی (به سمت بالا) تغییر میکند. به عبارت دیگر نمیتوانید سهامی را که در حال حاضر قیمت آن در حال کاهش است، بهصورت استقراضی بفروشید. این قاعده برای ممانعت از کار سوداگرانی تدوین شده است که از طریق فروش استقراضی سنگین در زمان کاهش قیمت سهام و سپس خرید مجدد آنها، به سودهای کلان دست مییابند و سبب بههمریختگی نظم بازار میشوند.
پولی که از فروش استقراضی بهدست میآید، در واقع بهعنوان وثیقه نزد صاحبِ اصلیِ سهامِ قرضگرفته شده قرار دارد و در دسترس فروشندهی سهام نخواهد بود. بنابراین فروشنده از این پول بهرهای کسب نخواهد کرد (گرچه برخی از مؤسسات و سازمانهای بزرگ، بهرهی پول را در قالب تخفیف به فروشنده پرداخت میکنند).
روشنده باید هرگونه سود بهدستآمده را پرداخت کند و علاوه بر آن باید مالیات بر سود سرمایهی کوتاهمدت را نیز (صرفنظر از اینکه چه مدت در موضع کوتاهمدت بوده است) بپردازد.
بهطور کلی فروش استقراضی روش قابل اطمینانی به شمار نمیرود و بنابراین نمیتوان استفاده از آن را به همه توصیه کرد. اما اگر تصمیم گرفتهاید که بهعنوان یک راهبرد کلی آن را بهکار ببندید، باید هوشمندانه عمل کنید و با تنظیم دقیق قیمت و زمانبندی بازار، ریسک فروشتان را کاهش بدهید. برای ضرر و زیان خود محدودیتی در نظر بگیرید و به موقع موضعتان را پوشش بدهید )محدودهی زیان معمولا ۲۰ درصد از کل مبلغ سرمایهگذاری است). معمولا فروشندگان وسوسه میشوند اندکی بیشتر صبر کنند بلکه قیمت سهام بیشتر افت کند؛ در برابر این وسوسه مقاومت کنید. به این فکر کنید که ممکن است قیمت سهامی که به فروش رساندهاید مدام افزایش بیابد. فروش استقراضی موفق بیش از هر چیز به زمانبندی دقیق بستگی دارد و همین امر سبب شده است این کار بیشتر به تحلیل فنی شبیه باشد تا تحلیل بنیادی.
بازار هدف فروش استقراضی می تواند شرکتهای ذیل باشد :
شرکتهای کوچکی که توسط سرمایهگذاران بهسرعت سرمایهشان افزایش یافته است ، بهویژه شرکتهایی که ارزش آنها بهسختی تعیین میشود / شرکتهایی که نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) آنها بالاتر از آن است که بتواند با سرعت رشد آنها توجیه شود/ شرکتهایی که محصولات بیکیفیت دارند یا خدماتی ارائه میکنند که کاربرد چندانی ندارد / شرکتهایی که در حال ورود به رقابتهای جدید هستند و شرکتهایی که امور مالی ضعیفی دارند (ترازنامهی بد ، جریان نقدینگی منفی و نظایر آن) / شرکتهایی که فقط بر یک محصول خاص متمرکز هستند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز
استیو جابز در یک جمله به خوبی تفاوت فکری میلیاردرها را با افراد عادی به تصویر کشید و ما در این نوشتار راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز را برای شما میگوییم.
طرز تفکر میلیاردرها با افراد عادی جامعه فرق دارد، و استیو جابز از این امر مستثنا نیست.
استیو جابز نابغهای بود که با ثروتی حدود ۱۰.۲ میلیارد دلار دار فانی را وداع گفت، و این تفاوت از دیدگاه او در یک جمله خلاصه میشود: "هوش میلیاردری". در گفتمانی که با حضور استیو جابز برگزار شد، وی در پاسخ به این سوال که "تفاوت میلیاردرها با افراد عادی در چیست" پاسخی کوتاه داد که این تفاوت را به خوبی نشان میدهد.
موسس شرکت اپل در پاسخ گفت: "تمام چیزهایی که به آن زندگی میگویید از افرادی تشکیل شده که به هیچ عنوان از شما باهوشتر نیستند و شما میتوانید تغییر ایجاد کنید، بر دیگران تاثیر بگذارید و چیزهایی را بسازید که توسط دیگران استفاده میشوند."
ماتیسون، یکی از سرمایهگذارانی که با میلیاردرها کار کرده است، در این رابطه میگوید: "میلیادرها به این حقیقت رسیدهاند که جهان انعطافپذیر است. افراد کاردان با تلاش میتوانند به معنای واقعی جهان را تغییر دهند، برخلاف بقیه که فکر میکنند دنیا مفهومی ثابت و غیرمتغیر است و همهچیز به دست تقدیر رقم میخورد."
میلیاردرها از مغز خود کار میکشند و سعی میکنند برای مشکلات راهحل پیدا کنند. جابز در این باره میگوید: "میلیاردرها به هیچوجه باهوشتر از بقیه نیستند، بلکه از مردم دیگر استراتژیکتر هستند. وقتی یک میلیاردر به پول نیاز دارد به این فکر نمیکند که آیا امکان کسب درآمد بیشتر وجود دارد یا نه، بلکه به دنبال راهحلی قطعی میگردد. هرچه اندیشههایتان والاتر باشد، درآمد بیشتری کسب میکنید."
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
داستان های موفقیت واقعی وارن بافت
شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از دانشگاه آمده وارد بازار کار شده و خیلی سریع به موفقیت رسیده است.
اما نکته اینجاست که وی در این راه استخوان خرد کرده است. به بخشی از واقعیت های زندگی او دقت کنید:
پنج ساله بود که اولین کسب و کار خود یعنی فروش آدامس به رهگذران در دکه جلوی خانه شان را آغاز کرد.
سپس دکه دیگری جلوی خانه یکی از دوستان برای فروش لیموناد زد چون متوجه شد که آنجا رفت و آمد بیشتری صورت می گیرد
در شش سالگی بسته های شش تایی نوشابه را مغازه به قیمت ۲۵ سنت می خرید و هر بطری را به قیمت ۵ سنت در درب منازل می فروخت.در حالي كه كودكان هم سن و سال او بر روي چمن لي لي و بولينگ بازي ميكردند.
او اولین سهام خود را در یازده سالگی خریداری کرد.
هفده سال در یادگیری حرفه خود وقت صرف کرده بود. چنین دوره کارآموزی بلندمدتی بود که باعث شد آنها هر دو از اولین روزهای ورود خود به حوزه مدیریت سرمابه، چیر سودهای درخشانی را کسب نمایند. از این نظر، بافت و شوارتز هیچ تفاوتی با نام وودز - که به محض اینکه ایستادن را آموخت، شروع به یادگیری گلف کرد - ندارند. اینطور نبوده است که او ناگهان بدون هیچ دلیلی اولین عنوان حرفهای خود را در آستانه قرن بیست و یکم کسب نماید. او در آن زمان نوزده سال تجربه داشت.
در ۱۳ سالگی به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف كند.
در۱۴ سالگی بافت روزنامه فروشی می کرد. بعدها تصمیم گرفت همزمان با فروش روزنامه اشتراک مجلات نیز به آنها بفروشد. از دیگر فعالیت های تجاری او، جمع آوری توپهای گلف گم شده و فروش آنها بود.
او در ۱۷ سالگی مالک نیمی از يک اتوميل رولزرويس بود که خود از آن استفاده نمی کرد و ۳۵ دلار در روز آن را اجاره می داد.
بافت به تجربه عملی خود را محدود نکرد و در دانشگاه در رشته ای مرتبط و با تمرکز بر دروس سرمایه گذاری تحصیل کرد. بعد از دوره فارغ التحصيلي هم تصميم گرفت تا براي یک شرکت به صورت رايگان كار كند، ولي بن نپذيرفت. او بعد از رد شدن پيشنهاد كار توسط گراهام، در وال استريت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم اين دوران ، پمپ بنزين سينكلاير را خريد؛ اما چنان كه انتظار ميرفت، پمپ بنزين بازدهي نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد.
به گفته خودش او بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت خواند (تقریبا هر کتابی که آن زمان چاپ شده بود و پیدا می شد).
تمام این کارها و تجربیات و درآمدها در برابر درآمد افسانه ای وی در شرکت سرمایه گذاری اش تقریبا هیچ بود. اصلا این درآمدها با آن سودآوری قابل مقایسه نبود. او بعدها به عنوان یکی از بزرگترین ثروتمندان و نیکوکاران جهان ثبت شد.
تجویز راهبردی:
1- داستان های موفقیت را به صورت کامل بخوانید. عموما داستان های موفقیت فقط به بخش انتهایی موفقیت متمرکز هستند. و فقط از موفقیت های پی در پی می کنند. و صحبت از نبوغ و استعداد می کنند اما اگر داستان را به صورت کامل بخوانیم متوجه می شویم که نبوغ در طول زمان ساخته می شود و استعداد در تندباد حادثه کشف می شود و موفقیت پس از بارها تلاش و شکست پدید می آید.
دقت کنید که نیمی از واقعیت زشت تر از تمامی یک دروغ است. اگر شما داستان موفقیت آدم ها را بخوانید اما فقط بخشی از آن را بخوانید بیشتر از آن که الهام بخش و کمک کننده، گمراه کننده است.
2- آنکه می خواهد یک روزه ثروتمند شود یک ساله به دار آویخته خواهد شد. به داستان های موفقیت یک شبه و یک روزه دقت نکنید. پشت موفقیت های یک روزه، سال ها تلاش و مطالعه، زحمت، سعی و خطا و ... است که ما آن را نمی بینیم. بهترین کار این است که خود را غرق کنید. غرق در تجربه ورزی، مطالعه، مشاهده، تمرین، تکرار، سعی و خطا. زندگی وارن بافت نشان می دهد که انواع و اقسام تجربیات و مطالعات مختلف در طول زمان یک فرد جمع می شود و به ناگاه ....
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"جان فوربز نش جونیور John Forbes Nash, Jr نابغه ریاضیات که نظراتش تاثیرات شگرف بر اقتصاد گذاشت ."
استاد دانشگاه پرینستون موسسه فناوری ماساچوست ، متولد 13 ژوئن سال 1928 در ایالت ویرجینیا آمریکا بود ، رشته های فعالیت او در حوزه ریاضیات و اقتصاد خلاصه شده است . او در تکامل"نظریه بازیها" نقش بسیار مؤثری داشت و به خاطر تلاشهایش در این زمینه ، در سال ۱۹۹۴ به همراه دو اقتصاد دان دیگر برنده جایزه نوبل اقتصاد شد .
کارکرد اصلی "نظریه بازیها" متکی بر مفاهیم اساسی تعادل و انگیزه در کنش رفتار انسانی در علم اقتصاد می باشد .
نظریه تعادل Nash به موقعیتهایی می پردازد که در آن موقعیت ها ، انتخاب هر فرد وابسته به انتخاب دیگران خواهد بود .
مطالعات او در زمینه"نظریه بازیها"، هندسه دیفرانسیل و معادلات دیفرانسیل و ... ، به درک تازهای از اتفاقاتی که بر "شانس" تاثیر میگذارند و تاثیر این اتفاقات بر پیچیدگی زندگی ، می پردازد.
جمله"این مرد نابغه است" تنها نوشته ای بود که در توصیهنامه ایکه او به دانشگاه ارائه داد درج شده بود ، با اینکه او از دانشگاه هاروارد پذیرش داشت اما برای ادامه مطالعات خود از بورسیه دانشگاه پرینستون استفاده نمود .
میل افراد به تعادل رسیدن منوط به آن است که انگیزه های ثانویه برای بر هم زدن تعادل و اتخاذ روش دیگری جهت افزایش انتظارات ، وجود نداشته باشد.
یکی از مثال هایی که نظریه بازی ها را بیان میکند ، معمای زندانی ها است .
(prisoners dellima)
فرض کنید دو متهم A , Bبه جرم خاصی بازداشت شوند و بر طبق قوانین موجود :
- اگر A به جرم خود اعتراف کند و علیه دیگری شهادت دهد اما B اعتراف نکند ، Aبه دلیل همکاری با قانون آزاد شده و B به 4 سال زندان محکوم میشود.
- اگر هیچ یک از A ,B اعتراف نکنند ، هر دو به یک سال زندان محکوم میشوند.
- اگر هر دو اعتراف کنند ، به 2 سال زندان محکوم میشوند.
حال به مفاهیم تعادل و انگیزه در این مثال میپردازیم . تعادل یعنی وقتی هیچ یک از طرفین تمایلی به تغییر رفتار خود نداشته باشند و در صورت تغییر رفتار خود در قبال دیگری ، وضع آنها بدتر شده یا حداقل بهتر نشود .
در این مثال، اگر Aو B بهصورت جداگانه مورد بازجویی قرار بگیرند ، چون هیچ یک نمیدانند دیگری چه خواهد کرد لذا هر یک انگیزه دارند که اعتراف کنند و علیه دیگری شهادت دهند تا آزاد شوند ، زیرا میدانند که چنانچه دیگری علیه یکی اعتراف کند وی به 4 سال زندان محکوم میشود و اعتراف کننده آزاد خواهد شد . مضافاً احتمال عدم اعتراف هر دو ، وجود ندارد زیرا که اگر هریک از زندانیانA یا B فکر کنند که طرف مقابل انگیزه لازم را برای اعتراف دارد بنابر این ، خود نیز اعتراف خواهند کرد . پس عملا در حالت 2 سال زندان برای هر کس به تعادل خواهیم رسید . از آنجاییکه توافق متقابل هر یک از زندانیان به اعتراف نکردن به جرم ، ضمانت اجرایی ندارد پس هیچگاه محکومیت آنها به یک سال زندان ، محقق نخواهد شد . وجود انگیزه آنها به تخطی از توافق متقابل ، مانع از دستیابی تعادل بهینه برای آنها شده و عملا هر یک 2 سال زندانی میشوند تا به 5 سال زندان محکوم نشوند .
بنگاه های اقتصادی همواره برای ورود به بازار بنگاه های اقتصادی رقیب ، با اعمال تغییرات در قیمت و مقدارعرضه محصول رقابت میکنند .از آنجاییکه معمولاً ثبات عقلانیت تصمیمات مدیران بنگاه های بزرگ مفروض است لذا رقبا یا بنگاه های کوچک با افزایش عرضه محصول یا کاهش قیمت محصول تلاش میکنند تا سهم بیشتری از بازار را جذب کنند .
نماد عینی این رفتار را می توان در اتفاقات پس از تصمیمات OPEK مشاهده نمود ، هیچگاه دیده نشده است که اعضاء OPEK میزان تولید و عرضه نفت به بازار های جهانی را بر اساس مصوبات OPEK رعایت کنند زیرا که هریک درصدند تا از خلاء مازاد تقاضا و افزایش قیمت نفت ، به نفع کشور خود بهره برداری کنند.
بنابراین نتایج نازلتری نسبت به نتایج مورد انتظار تحصیل می کنند . این در حالی است که با رعایت تعامل متقابل طرفین میتوانند در یک بازی سود بیشتری کسب کرده و سود اکتسابی هریک به مفهوم زیان طرف دیگر نخواهد بود .
حال مشخص است که چرا برخی اهمیت مطالعات جان نش را در تکمیل نظریه بازیها و تاثیر آن را بر نظریههای اقتصادی با کشف ساختار DNA مقایسه کردهاند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مختصات ریسک سرمایهگذاری صنعتی
اقدامات صورت گرفته بعد از رفع تحریمهای بینالمللی برای هدایت سرمایهگذاران به بخش صنعت و معدن هر چند موجب شد تا روند جذب سرمایه در این بخش تا حدودی افزایش یابد؛ اما با وجود اقدامات صورت گرفته برای شتاببخشی به جذب سرمایه همچنان روند تزریق پول به این بخش با چالشهای بسیاری مواجه است.
فعالان اقتصادی معتقدند ریسک سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله بخش صنعت را نمیتوان در شرایط عادی کاملاً از میان برد، با این حال آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، نحوه اعمال مدیریت دولت در مواجهه با ریسکها و کاهش آثار سوء آنها برای سرمایهگذاران است.
از سوی دیگر وجود ریسکهای متعدد و پردامنه سرمایهگذاری و عوامل محیطی متزلزل که بر بخشهای تولیدی خصوصا بخش صنعت تحمیل میشود، از موانع اصلی توسعه در بخش صنعت کشور به شمار میآید. عبور از ریسکهای سرمایهگذاری را میتوان یکی از برنامههای اصلی دولتمردان با رفع تحریمهای بینالمللی دانست؛ بهطوری که با گذشت نزدیک به دو سال از اجرای برجام، روشهای گوناگونی در راستای تسهیل ورود سرمایهگذاران خارجی و دعوت از ایرانیان خارج از كشور در دستور کار قرار گرفت، اما آمار و ارقام اعلام شده از روند جذب سرمایه بیانگر آن است که هنوز راه طولانی تا تحقق اهداف پیشبینی شده وجود دارد.
آنچه در شرایط کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است، بررسی ریشههای ریسک سرمایهگذاری در بخش صنعت کشور است، «افروزبهرامی»، مدیرکل دفتر سرمایهگذاری خارجی وزارت صنعت، معدن و تجارت در گفتوگویی روزنامه دنیای اقتصاد گفته است چالشهای موجود در کشور برای جذب سرمایه به چهار بخش
1 چالشهای کلان – ملی؛
2 چالشهای قانونی- مقرراتی؛
3 چالشهای اقتصادی، مالی و بانکی؛
4 چالشهای مدیریتی – تخصصی
تقسیم میشود که هریک از این چالشها در برگیرنده زیرگروههایی است؛ چالشهایی که باید برای شتاببخشی به روند جذب سرمایه، مورد ارزیابی قرار گیرند و راهکارهایی برای رفع آنها در نظر گرفته شود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
رابرت کیوساکی خیلی جالب اشاره میکند:
اغلب مردم از ادیسون به عنوان مخترع لامپ یاد می کنند! اما این درست نیست. ادیسون لامپ را اختراع نکرد. بلکه آن را بهتر و عالی تر کرد. حتی راهی برای تولید ثروت از آن پیدا کرد.
ادیسون بعد از آنکه مدرسه را رها کرد، آب نبات و مجله در قطارها می فروخت. طولی نکشید که روزنامه خودش را راه انداخت و ظرف یک سال گروهی از پسران برای فروش و آبنات و روزنامه اش اجیر کرد. از کارمندی به صاحب شرکت تبدیل شد. ادیسون جوان، بدون استراحت روزنامه می فروخت و با آموختن ارسال و دریافت کد مورس، به عنوان تلگرافچی مشغول به کار شد.
او در حین کار متوجه موفقیت اختراع تلگراف شد که سیمی از خطوط تیرهای برق، افراد فنی و ایستگاههای رله بود. این قدرت شبکه بود. نبوغ اصلی ادیسون، ایجاد شرکتی متشکل از سیمهای برق است که با روشن شدن لامپ در جامعه نفوذ پیدا کرد. شرکتی که او تاسیس کرد ثروت او را چند میلیونی کرد. این شرکت جنرال الکتریک نام داشت.
لامپ برق شرکت ادیسون را انقلابی نکرد. بلکه استفاده از سیمهای برق و ایستگاههای رله برای روشن کردن برق بود که انقلابی به پا کرد. این قدرت شبکه است.
ثروتمندترین افراد در جهان شبکه ایجاد میکنند و دیگران به دنبال کار می گردند.
بیل گیتس کامپیوتر تولید نکرد، بلکه سیستم عامل آن را طراحی کرد که رایانه را فعال میسازد.
جف بزوس کتاب چاپ نکرد بلکه شبکه آمازون را برای فروش کتاب ایجاد کرد.
قدرت در اختراع نیست! بلکه در شبکه هست!
اگر می خواهید ثروتمند شوید باید بهترین راهبرد برای تشکیل شبکه ای قوی، زنده و رو به رشد پیدا کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر خصوصی سازی واقعی بر اقتصاد"
بی شک ورشکستگی برخی بنگاه های اقتصادی ،کارخانجات و واحدهای صنعتی بخش خصوصی در ایران به علت اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی بوده است . واردات کالا با قیمت نازلتر از تولیدات داخلی و عدم کارایی فرآیند تاسیس واحد های صنعتی توسط سرمایه گذاران بخش خصوصی ، موجب بروز آسیبهای جدی به ساختار بخش خصوصی اقتصاد شده است . به استناد گزارش های تنظیمی ، پژوهشگران اثبات نموده اند که بهبود مستمر اقتصاد کلیه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته جهان ، متاثر از ورود بخش خصوصی به اقتصاد و عملکرد قابل توجه آن در بلند مدت بوده است . بر اساس شواهد تاریخی کشورها ، با دولتی کردن سیستم اقتصاد خود ، اقتصاد را در بخش های مختلف با چالش های جدی مواجه ساخته اند . منشاء سیستم های اقتصادی دولتی یا متمرکز ، معمولاً بر گرفته از تعبیرات انجام شده از تفکرات و اندیشه های متفکران جوامع سوسیالیستی ، در مرحله اجرا بوده است .
در این میان اقتصاد ما نیز در برهه های تاریخی مختلف ، تاثیرات گاه محدود و گاه گسترده ای از این نوع نگرش و برنامه ریزی گرفته است که آثار آن را از سال های گذشته تا کنون می توان احصاء نمود . تشویق بوروکراسی به معنای زیانبار آن یعنی کاغذ بازی بیهوده ، ترویج قوانین دست و پاگیر و هزینه های گزاف سرمایه گذاری ، همواره سدی بر مدخل ابواب ورود بخش خصوصی بر اقتصاد کشور بوده است . شاید دست اندر کاران باید صادقانه اقرار نمایند که در هیچ دوره تاریخی ، بخش خصوصی را مورد تکریم و دلجویی قرار نداده و به متولیان آن میزان امکانات لازم را ارائه ننموده اند تا از یک مدیریت توانمند و هوشمند برخوردار شود ، شاید اقرار صادقانه موجب تطهیر گناهان تاریخی صاحب منصبان اقتصادی کشور و سلامی صمیمانه ، به ورود بخش خصوصی به اقتصاد رنجور کشور باشد .
با توجه به زیان های تحمیل شده در طی دوران های اقتصادی کشور ، به نظر می رسد امروزه دلسوزان اقتصاد بر این باور هستند که در آینده باید بهطور برجسته نقش این بخش را در حل و فصل بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی کشور جدی گرفت . بدیهی است در صورت حمایت از بخش خصوصی واقعی و نه شبه دولتی ، امکان مضاعفی برای عبور اقتصاد کشور از شرایط حساس کنونی و گذر از رکود تورمی در جهت تامین منافع مالی ، پدیدار خواهد شد .
متاسفانه در حال حاضر برخی اشخاص فعال در بخش خصوصی ، معتقد هستند که دولت باید نقش پررنگ تری در کسب و کار آنها ایفا نماید . این اعتقاد ، بازتاب فضای عدم اعتماد و اطمینان سرمایه گذاران بخش خصوصی از اقتصاد کشور بوده و برخی بر این باور اند که تا وقتی كه امید به دولت است ، اقتصاد كشور بهبود نخواهد یافت . شاید بهتر بود به روش های اجرایی توسعه اقتصادی كشور از دریچه امکانات بخش خصوصی نگاه می کردیم و راهبردهای اساسی آن مانند رقابتیبودن اقتصاد را مورد توجه قرار می دادیم . رقابت لازمه توسعه علمی و زدودن فساد از اقتصاد است .
در این میان شاید وظیفه اصلی دولت باید معطوف مولفه هایی مانند بسط فرهنگ کارآفرینی ، ترویج مبانی اقتصاد بازار و اقتصاد رقابتی ، توجه به مسوولیت اجتماعی بخش خصوصی ، حمایت از فعالان اقتصادی دارای حسن شهرت ، جلوگیری از رانتخواری ، حمایت از مصالح بخش خصوصی ، و برنامه ریزی ها در جهت افزایش تعامل قوای سه گانه با بخش خصوصی ، گردد .
بی شک بخش خصوصی کارآمد ، با استفاده از دانش ، تجارب و رویکردهای نوین ؛ به افزایش سهم ایران در تجارت بینالمللی در عرصه تجارت ، صنعت ، معدن و کشاورزی و تحقق منافع ملی کشور از طریق دیپلماسی اقتصادی و تجاری ، کمک شایانی خواهد نمود و در جهت انتقال دانش فنی و تجارت و رویکردهای نوین مرتبط با آن و بویژه تلاش در جهت جذب سرمایهگذار خارجی موثر خواهد بود
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"اوضاع اجتماعی و اقتصادی دوران زمامداری بنی امیه و سیره امام حسین علیه السلام در مقابله با اشاعه ارزش های غیر اسلامی"
نام مبارک حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) در طول تاریخ اسلام همواره متجلی پایبندی به آزادگی و مقاومت در مقابل ظلم و جور جباران بوده است . چرا که قیام عاشورا ، نقطه عطفی از تجلی ایمان و جهاد آن حضرت بود و دردوران تاریک خلافت مشرکان بنی امیه ، خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش در عاشورای کربلا ، به اسلام جانی تازه دمید .
امام سوم شیعیان ، در سوم شعبان سال چهارم قمری در خانه گلی و ساده امیر المومنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) دیده به جهان گشود و تا سال 61 هجری که با فریاد مبارزه با طاغوت های زمانه خود (بنی امیه) در واقعه عظیم کربلا شربت شهادت را نوشیده و جاودانه شد، همواره ساده زیستی ، کمک به فقرا، پرهیز از اصراف ، آزادگی ، مقاومت ، ایستادگی و رهایی از بند های اسارت بار دنیوی را سرلوحه امور روزانه خود و خاندان مکرمشان قراردادند .
« انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی» ، انگیزه سیدالشهدا علیه السلام ، همواره معطوف به اصلاح امتی بود که پس از رحلت پیامبر عظیم الشان (ص) و شهادت حضرت علی (ع) ، شاهد تحمیل بدعت های بسیاری را بر جامعه اسلامی بودند .
خروجی حکومت سردمداران جنایت کار بنی امیه ، لگد مال شدن ارزش های معنوی اسلامی در کنار پرورش حاکمان نالایق بسیاری بود که به مفاهیم اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و اخلاقی اسلام پایبند نبودند . حیف و میل های بی حد و حصر بیت المال توسط بنی امیه و ایجاد شرایط سخت زندگانی توام با رعب و وحشت برای مردم به سنت متعارف آنان تبدیل شده بود . جامعه اسلامی در دوران خلافت خاندان بنی امیه با به قدرت رسیدن یزید که فردی شراب خوار ، بوزینه باز و مفسد بود و پرداختن به فساد را تنها تفریح و سرگرمی خود ساخته بود ، خوار و بی مقدار گشته بود .
لذا عبارت «اصلاح» در انگیزه امام حسین به کلیه حوزه های اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی تسری می یافت . ترویج اصولی چون عدالت اقتصادی ، ساده زیستی ، مفهوم فقر وجودی بشر در برابر خداوند ، اصل آزادی اقتصادی و نفی انباشت ثروت که از مصادیق بنیادی اقتصاد اسلامی محسوب می شوند درکلام آن حضرت مشهود است . از آن حضرت نقل است که :
«مردم! آگاه باشید ، اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترک کرده و پیروی از شیطان راپیشه خود ساخته اند . فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل کرده (فییء) را به خود اختصاص داده و حلال و حرام خداوند را تغییر داده اند . در حالی که من به هدایت و اصلاح جامعه اسلامی از دیگران شایسته ترم»
در روز عاشورا نیز در پاسخ سوالی که در مورد عدم پذیرش حقانیت امام از جانب دشمنانش می شود ، می گویند : «مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ؛ شکمهای آنها از حرام پر شده است» . حرام خواری در آموزه های دینی مسلمانان ره آورد فعالیت ناسالم اقتصادی است . وضعیتی که سرانجامش منتهی به وادار ساختن اشخاص به مقابله با ولی خدا و دستیازی به غیر انسانی ترین اعمال جنایتکارانه در حق خاندان پاک پیامبر صلوات الله الیه ، گردید.
همگان میدانند که از جانب خداوند باریتعالی در قرآن کریم آمده است :
- «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى/ انسان آنگاه که خود را بی نیاز می بیند ، سرکشی می کند .» ( علق/ ۶ و ۷)
- «إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها/ هلاکت و نابودی یک جامعه به دست مترفان ، مال اندوزان و ثروت مداران آن صورت می گیرد.» (اسرا / ۱۶ )
واقعیت این است که چنانچه یک نظام اقتصادی مترف پرور باشد ، یعنی گروهی رفاه طلب مفسده باز بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی مسلمانان حاکم شوند موجبات هلاکت جامعه و عدول از ارزش های اسلامی را رقم خواهند زد . لذا امیال این گروه مفسد در مقابل آرمان های ائمه معصومین علیه السلام از جمله امام حسین (ع) که به طبقه فرودست نگاه ویژه ای داشتند و ساده زیستی و مردم داری یکی از ویژگی های بارز آنان محسوب می گردید در تعارض اساسی قرار داشت . نقل است وقتی سیدالشهدا ع در روز عاشورا و صحرای کربلا به شهادت رسیدند ، شاهدان در پشت او آثار زخم و پینه بسیاری مشاهده کردند . وقتی علت را از حضرت سجاد (ع) پرسیدند آن بزرگوار فرمودند : این پینه ها اثر کیسه های غذا و آذوقه ای است که پدرم آنها را شب ها به دوش می کشید و به خانه زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید