| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
"مسئولیت های اجتماعی نظام بانکی کشور"
در نظام اقتصاد اسلامی کمک به تامین مالی اقشار کم درآمد و متوسط جامعه و نیز کمک به تامین مالی صاحبان عوامل تولید و جلوگیری از سقوط آنها به دامن رباخواران از مسئولیتهای اجتماعی بزرگ بانکها محسوب می شود .
صاحبنظران بخوبی می دانند که ، متعاملین عقود خرید و فروش (بیع) به طور یکسان در معرض سود و زیان ناشی از معاملات هستند . اما شبهه ربوی معاملات از آنجایی نشات می گیرد که در برخی قراردادهای غیر اسلامی یکی از طرفین معامله ، مخاطرات ناشی از پذیرش زیان احتمالی معامله ذیربط را ، از سمت خود به طرف دیگر انتقال داده و تلاش میکند تا تحت هیچ شرایطی زیانی متحمل نشود . در خرید و فروش و معاملات صحیح شرعی ، سود و زیان بین طرفین به میزان تعهدات آنها تسهیم بالنسبه می شود ، مضافاً می توان با استفاده از ابزار پوشش مخاطرات مانند خدمات بیمه گران ، زیان پیش بینی نشده طرفین را تحت پوشش یکی از انواع بیمه نامه های بیمه گر ، قرار داد تا علاوه بر جلوگیری از اتلاف دارایی ها ، از بروز اشکالی شرعی بر وقوع معامله نیز پرهیز نمود .
در تمام کشورها بانک ها به عنوان ذخیره منابع مالی شناخته می شوند و به همین دلیل انتظار می رود ، به ازای ثروتی که بانک ها از محل سرمایه گذاری و پس اندازهای مردم بدست می آورند ، خدمات مالی مناسبی به طیف های نیازمند منابع مالی ارائه دهند . در جهان پیشرفته بانک های بزرگ ، نظام مندی مطلوبی را برای خدمت رسانی به آحاد جامعه مدیریت کرده که بیشتر بر حول ارائه خدمات مالی با کیفیت ، ارزان قیمت یا حتی رایگان به اشخاص حقیقی و حقوقی استوار است .
صندوق های «قرض الحسنه» بانک ها ابزاری جهت مقابله با شبهات ربوی سیستم پولی کشور هستند ، پرداخت وام های قرض الحسنه برای اموری چون درمان ، تحصیل ، خرید کالا و جهیزیه و ... صورت می پذیرد ، اما متاسفانه اغلب بانک ها انتظارات سودآوری خود را با مسئولیت اجتماعی بانک متناسب نمی کنند . اگر بانک ها به مسئولیت های اجتماعی خود عمل نمایند کمک شایانی به بهبود فضا ی پولی کشور می شود . سیستم بانکی کشور باید توانایی تامین مالی واحد های کوچک تسهیلات مورد نیاز آحاد جامعه را به نحوی تحصیل نماید که ضمن توجیه هزینه و فایده این عملیات ، متقاضیان وام های کوچک به سوی بازار غیررسمی بویژه موسسات مالی اعتباری غیرمجاز و در نهایت معامله گران بهره پول نروند مضافاً بانک ها در چارچوب ضوابط خود و ذخیره نقدینگی ، روشهای پرداخت تسهیلات خُرد به مردم را تسهیل سازند.
فقها بر این باورندکه نه تنها ربا در اسلام مذموم و زشت بوده و رباخواران را عذابی الیم وعده داده شده است ، بلکه حل مشکلات مالی از طریق عقود اسلامی بانکی ، بساط ربا از سطح جامعه را برچیده و سیستم بانکی کشور را تطهیر خواهد ساخت .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استراتژی هتلینگ، راهی برای افزایش بازدهی فضای کار
این روزها، به واسطه پیشرفت تکنولوژی و سرعت سرسامآور تحولات، هر روز با پدیده جدیدی روبهرو میشویم و تقریبا روزی نیست که یک واژه جدید به گوشمان نخورد.
کسانی که در عرصه طراحی و استراتژی محیطکار فعالیت میکنند، حتما با واژه «هتلینگ» آشنا هستند. هتلینگ (hoteling) یعنی استفاده از فضا در صورت نیاز.
بر خلاف روشهای سنتی که هر کارمند برای خود یک میز یا اتاق داشت، در این روش، هیچکس مالک دائمی اتاق، اتاقک یا میز کار خود نیست و هر کارمند، تنها در مواقع نیاز و بهطور موقت از فضاها استفاده میکند.
این استراتژی زمانی شکل گرفت که کارشناسان دریافتند بخش اعظمی از فضای سازمانها، عملا بلااستفاده است و اختصاص دادن فضا به یک کارمند بهطور دائمی، چیزی جز هزینه به دنبال ندارد؛ بخصوص در مورد کارمندانی که دائما در سفرند.
در انتخاب واژه هتلینگ، از سیستم هتلها الهام گرفته شده، چرا که در این روش، کارکنان میتوانند فضای مورد نیاز خود را از قبل رزرو کنند. این استراتژی از دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از شرکتهای بزرگ به اجرا درآمده است.
«بوز آلن همیلتون» یکی از شرکتهای پیشگام در عرصه خدمات تکنولوژی و بزرگترین شرکت مشاوره مدیریت در ایالات متحده است که دفتر مرکزی آن در ویرجینیا واقع شده است. طی 10 سال گذشته، این شرکت در دفاتر خود در محدوده واشنگتن، برنامه کار انعطافپذیر و هتلینگ را به اجرا درآورده است و با ایجاد انعطافپذیری بیشتر و کاهش هزینههای رفت و آمد کارکنان، توازن میان کار و زندگی و «بازگشت سرمایه شخصی» آنها را افزایش داده است.
«کرت شرر»، مدیر مرکز نوآوری این شرکت در واشنگتن میگوید: «بوز آلن همواره در حال پیشرفت است. ما دریافتهایم که همزمان با تحولات نیروی کار، تیمها و کارکنان ما نیز باید از تکنولوژی به بهترین نحو بهره ببرند.»او معتقد است که بوز آلن با اجرای برنامههای هتلینگ و افتتاح مرکز نوآوری توانسته به این سوال پاسخ دهد که «چگونه با استفاده از تکنولوژی میتوانیم بستر لازم برای نوآوری را فراهم کنیم؟»
او در ادامه میگوید: «هدف ما این است که تیم کارکنان ما آسانتر و بیدردسرتر از همیشه با یکدیگر تعامل و تبادل اطلاعات کنند، خواه در یک محیط باشند، خواه در دورترین نقاط کشور.»
این برنامه به بوز آلن کمک کرده تا املاک تحت تصرف خود (و هزینههای مربوط به املاک) را کاهش دهند و همچنین در هزینههای مرتبط با کارکنان، بهویژه در هزینههای رفت و آمد صرفهجویی کنند. آنها ارتباطاتی را ممکن ساخته اند که در گذشته ممکن نبودند.
منبع: workdesign
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فروش استقراضی (Short selling)
اگر با بازار سهام و اوراق بهادار سروکار دارید، احتمالا میدانید که روند بازار سهام بهگونهای است که معمولا یک سرمایهگذار، سهام (یا اوراق بهادار یا هر نوع دارایی مالی دیگری) را خریداری میکند و هنگامی که با گذشت زمان قیمت آن افزایش یافت، آن را میفروشد و از این طریق سود بهدست میآورد. اما گاهی میتوان هنگام اُفت شاخصهای بازار، از سقوط ارزش یک سهام به سود دست یافت. ابزاری که به این منظور بهکار میرود، فروش استقراضی (Short selling) نام دارد.
فروش استقراضی معاملهی بسیار پرمخاطرهای است چراکه خلاف جهت بازار حرکت میکند و به زمانبندی دقیق نیاز دارد. برای استفاده از این ابزار ابتدا باید با تقریب بالایی سقوط ارزش سهام در آینده را حدس بزنید. بهعبارت دیگر باید تقریبا مطمئن باشید قیمت سهامی که در حال حاضر قصد فروش استقراضی آن را دارید، در آینده اُفت خواهد کرد. از آنجا که قیمت سهام معمولا رو به بالا گرایش دارد و در طول زمان افزایش مییابد، فروش استقراضی به زمانبندی دقیق بازار نیاز دارد و به همین دلیل استفاده از آن کمی دشوار به نظر میرسد.
برای روشن شدن موضوع فرض کنید با بررسی عملکرد یک شرکت به این نتیجه رسیدهاید که فروش محصولات یا خدمات این شرکت با مشکل روبهرو شده است و بنابراین درآمد آن رو به کاهش است. فرض کنید قصد دارید ۱۰۰ سهم از این شرکت را بهصورت استقراضی بفروشید. کارگزارتان، ۱۰۰ سهم را از صاحب آن قرض خواهد گرفت (یا از سهمهایی که خود در اختیار دارد به شما قرض میدهد) و با دریافت کارمزد خود، سهام را به شما تحویل میدهد. کارگزار به صاحب سهام اطمینان میدهد که در آینده سهام او را پس خواهد داد. حال شما باید بلافاصله سهام قرضگرفته شده را به قیمت فعلی بازار به فروش برسانید. اگر حدستان درست باشد و در آینده قیمت سهام سقوط کند، شما با خرید دوبارهی آن سهام (هنگامی که قیمت آن کاهش یافت) موضع کوتاهمدت (short position) خود را پوشش میدهید و سهام قرضی را به کارگزار خود تحویل خواهید داد. کارگزار شما نیز سهام را به صاحب اصلی آن باز میگرداند. مابهالتفاوت قیمت فروش سهام و خرید مجدد آن با کسر هزینهای که به کارگزار بابت کارمزد پرداختهاید، سودی خواهد بود که از فروش استقراضی بهدست آوردهاید.
چنانچه پیشبینیهای شما نادرست از آب در بیاید و قیمت سهام بهجای آنکه اُفت کند بهطور صعودی افزایش بیابد، ضرر خواهید کرد و این زیان میتواند نامحدود باشد؛ چراکه سهام شرکت موردِنظر شما ممکن است پیوسته بالا و بالاتر برود. اما شما مجبورید که سهام فروختهشده را جایگزین کنید. در این حالت تا زمانی که موضع کوتاهمدت خود را پوشش ندهید بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد.
به علت ریسک بالا و زیانی که ممکن است به دلیل پیشبینی نادرست متوجه سرمایهگذار شود، استفاده از فروش استقراضی شاید کمی دشوار به نظر برسد. با این حال در صورت پیشبینی درست، فروش استقراضی ممکن است عاقلانه باشد.
در فروش استقراضی سرمایهگذارانی که در تشخیص و شناسایی شرکتهای با عملکرد بد و قیمت بالا (قیمتی بالاتر از ارزش واقعی سهام) نسبت به شرکتهای با عملکرد خوب و قیمت پایین (قیمتی پایینتر از ارزش واقعی سهام) مهارت بیشتری دارند، موفق خواهند بود. (توجه داشته باشید که در طی زمان قیمت سهم به سمت قیمت واقعی آن میل خواهد کرد.) این مهارت در تعداد کمتری از تحلیلگران وجود دارد و به همین دلیل معمولا کارگزاران و تحلیلگران بر سهامی که باید بخرند تمرکز میکنند نه بر سهامی که باید بفروشند. بنابراین خبرهای خوب (در مورد خرید سهامهای سودآور) بیشتر از خبرهای بد از سوی این افراد مورد توجه قرار میگیرد.
• سبد سهامی (پورتفولیو) که هم شامل موضع کوتاهمدت است و هم موضع بلندمدت را دربرمیگیرد، بهطور کلی نسبت به سبد سهامی که فقط موضع بلندمدت دارد از نوسان کمتری برخوردار است. با این حال فروش استقراضی آنطور که به نظر میرسد آسان نیست و سودآوری اطمینان بخشی نیز ندارد. از سوی دیگر ریسک فروش استقراضی بسیار بالاست. زیان نامحدود از ریسکهای شناختهشدهی فروش استقراضی است (بهعنوان مثال اگر قیمت سهام بهطور مرتب افزایش بیابد، بهطور نامحدود ضرر خواهید کرد). یکی دیگر از ریسکهای فروش استقراضی، فشار ناگهانی (short squeeze) است که سبب آسیبپذیری این فروشندگان میشود. فشار ناگهانی به این صورت است که در هنگام افزایش قیمت سهام، سرمایهگذاران نسبت به خریداری آن اقدام میکنند. از سوی دیگر فروشندگان استقراضی نیز برای پوشش زیانهای خود سهام را میخرند و این سبب افزایش تقاضا میشود. به مجرد افزایش تقاضا، قیمت سهام مزبور بهسرعت رشد میکند. این موضوع بهویژه برای شرکتهای کوچک که نقدینگی کمی دارند بسیار پرخطر است. حتی اگر قیمت سهام بیش از حد بالا باشد، باز هم ممکن است به روند افزایشی خود ادامه بدهد و بیشتر از چیزی که هست افزایش بیابد و شما ناگزیر خواهید بود برای پوشش موضع خود آن را خریداری کنید. بهتر است برای میزان ضرر و زیان خود محدودیت قائل شوید.
در فروش استقراضی فروشنده خلاف جهت روند بازار حرکت میکند. بهطور معمول، روند بازار در درازمدت بهصورت صعودی پیش میرود. هنگامی که سهامی را خریداری میکنید که از پایین بودن ارزش آن مطمئن هستید، باید از اینکه منتظر بمانید تا سودآوری آن سهام روی غلتک بیفتد احساس رضایت کنید (درصورتیکه افقهای سرمایهگذاری شما به اندازهی کافی طولانی باشند). اما در فروش استقراضی در نهایت باید سهام را به هر قیمتی که در بازار عرضه میشود خریداری کنید تا آن را به صاحبش بازگردانید. درصورتیکه بیشتر صبر کنید، ممکن است بازار در مسیر رو به بالای خود به حرکت ادامه بدهد. قوانین SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا از فروش استقراضی فقط در مورد سهامی استفاده کنند که قیمت آن یا به صورت صعودی در حال افزایش است یا تقریبا ثابت است و بهصورت بسیار جزئی (به سمت بالا) تغییر میکند. به عبارت دیگر نمیتوانید سهامی را که در حال حاضر قیمت آن در حال کاهش است، بهصورت استقراضی بفروشید. این قاعده برای ممانعت از کار سوداگرانی تدوین شده است که از طریق فروش استقراضی سنگین در زمان کاهش قیمت سهام و سپس خرید مجدد آنها، به سودهای کلان دست مییابند و سبب بههمریختگی نظم بازار میشوند.
پولی که از فروش استقراضی بهدست میآید، در واقع بهعنوان وثیقه نزد صاحبِ اصلیِ سهامِ قرضگرفته شده قرار دارد و در دسترس فروشندهی سهام نخواهد بود. بنابراین فروشنده از این پول بهرهای کسب نخواهد کرد (گرچه برخی از مؤسسات و سازمانهای بزرگ، بهرهی پول را در قالب تخفیف به فروشنده پرداخت میکنند).
روشنده باید هرگونه سود بهدستآمده را پرداخت کند و علاوه بر آن باید مالیات بر سود سرمایهی کوتاهمدت را نیز (صرفنظر از اینکه چه مدت در موضع کوتاهمدت بوده است) بپردازد.
بهطور کلی فروش استقراضی روش قابل اطمینانی به شمار نمیرود و بنابراین نمیتوان استفاده از آن را به همه توصیه کرد. اما اگر تصمیم گرفتهاید که بهعنوان یک راهبرد کلی آن را بهکار ببندید، باید هوشمندانه عمل کنید و با تنظیم دقیق قیمت و زمانبندی بازار، ریسک فروشتان را کاهش بدهید. برای ضرر و زیان خود محدودیتی در نظر بگیرید و به موقع موضعتان را پوشش بدهید )محدودهی زیان معمولا ۲۰ درصد از کل مبلغ سرمایهگذاری است). معمولا فروشندگان وسوسه میشوند اندکی بیشتر صبر کنند بلکه قیمت سهام بیشتر افت کند؛ در برابر این وسوسه مقاومت کنید. به این فکر کنید که ممکن است قیمت سهامی که به فروش رساندهاید مدام افزایش بیابد. فروش استقراضی موفق بیش از هر چیز به زمانبندی دقیق بستگی دارد و همین امر سبب شده است این کار بیشتر به تحلیل فنی شبیه باشد تا تحلیل بنیادی.
بازار هدف فروش استقراضی می تواند شرکتهای ذیل باشد :
شرکتهای کوچکی که توسط سرمایهگذاران بهسرعت سرمایهشان افزایش یافته است ، بهویژه شرکتهایی که ارزش آنها بهسختی تعیین میشود / شرکتهایی که نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) آنها بالاتر از آن است که بتواند با سرعت رشد آنها توجیه شود/ شرکتهایی که محصولات بیکیفیت دارند یا خدماتی ارائه میکنند که کاربرد چندانی ندارد / شرکتهایی که در حال ورود به رقابتهای جدید هستند و شرکتهایی که امور مالی ضعیفی دارند (ترازنامهی بد ، جریان نقدینگی منفی و نظایر آن) / شرکتهایی که فقط بر یک محصول خاص متمرکز هستند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز
استیو جابز در یک جمله به خوبی تفاوت فکری میلیاردرها را با افراد عادی به تصویر کشید و ما در این نوشتار راز میلیاردر شدن از نظر استیو جابز را برای شما میگوییم.
طرز تفکر میلیاردرها با افراد عادی جامعه فرق دارد، و استیو جابز از این امر مستثنا نیست.
استیو جابز نابغهای بود که با ثروتی حدود ۱۰.۲ میلیارد دلار دار فانی را وداع گفت، و این تفاوت از دیدگاه او در یک جمله خلاصه میشود: "هوش میلیاردری". در گفتمانی که با حضور استیو جابز برگزار شد، وی در پاسخ به این سوال که "تفاوت میلیاردرها با افراد عادی در چیست" پاسخی کوتاه داد که این تفاوت را به خوبی نشان میدهد.
موسس شرکت اپل در پاسخ گفت: "تمام چیزهایی که به آن زندگی میگویید از افرادی تشکیل شده که به هیچ عنوان از شما باهوشتر نیستند و شما میتوانید تغییر ایجاد کنید، بر دیگران تاثیر بگذارید و چیزهایی را بسازید که توسط دیگران استفاده میشوند."
ماتیسون، یکی از سرمایهگذارانی که با میلیاردرها کار کرده است، در این رابطه میگوید: "میلیادرها به این حقیقت رسیدهاند که جهان انعطافپذیر است. افراد کاردان با تلاش میتوانند به معنای واقعی جهان را تغییر دهند، برخلاف بقیه که فکر میکنند دنیا مفهومی ثابت و غیرمتغیر است و همهچیز به دست تقدیر رقم میخورد."
میلیاردرها از مغز خود کار میکشند و سعی میکنند برای مشکلات راهحل پیدا کنند. جابز در این باره میگوید: "میلیاردرها به هیچوجه باهوشتر از بقیه نیستند، بلکه از مردم دیگر استراتژیکتر هستند. وقتی یک میلیاردر به پول نیاز دارد به این فکر نمیکند که آیا امکان کسب درآمد بیشتر وجود دارد یا نه، بلکه به دنبال راهحلی قطعی میگردد. هرچه اندیشههایتان والاتر باشد، درآمد بیشتری کسب میکنید."
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
داستان های موفقیت واقعی وارن بافت
شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از دانشگاه آمده وارد بازار کار شده و خیلی سریع به موفقیت رسیده است.
اما نکته اینجاست که وی در این راه استخوان خرد کرده است. به بخشی از واقعیت های زندگی او دقت کنید:
پنج ساله بود که اولین کسب و کار خود یعنی فروش آدامس به رهگذران در دکه جلوی خانه شان را آغاز کرد.
سپس دکه دیگری جلوی خانه یکی از دوستان برای فروش لیموناد زد چون متوجه شد که آنجا رفت و آمد بیشتری صورت می گیرد
در شش سالگی بسته های شش تایی نوشابه را مغازه به قیمت ۲۵ سنت می خرید و هر بطری را به قیمت ۵ سنت در درب منازل می فروخت.در حالي كه كودكان هم سن و سال او بر روي چمن لي لي و بولينگ بازي ميكردند.
او اولین سهام خود را در یازده سالگی خریداری کرد.
هفده سال در یادگیری حرفه خود وقت صرف کرده بود. چنین دوره کارآموزی بلندمدتی بود که باعث شد آنها هر دو از اولین روزهای ورود خود به حوزه مدیریت سرمابه، چیر سودهای درخشانی را کسب نمایند. از این نظر، بافت و شوارتز هیچ تفاوتی با نام وودز - که به محض اینکه ایستادن را آموخت، شروع به یادگیری گلف کرد - ندارند. اینطور نبوده است که او ناگهان بدون هیچ دلیلی اولین عنوان حرفهای خود را در آستانه قرن بیست و یکم کسب نماید. او در آن زمان نوزده سال تجربه داشت.
در ۱۳ سالگی به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض كرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف كند.
در۱۴ سالگی بافت روزنامه فروشی می کرد. بعدها تصمیم گرفت همزمان با فروش روزنامه اشتراک مجلات نیز به آنها بفروشد. از دیگر فعالیت های تجاری او، جمع آوری توپهای گلف گم شده و فروش آنها بود.
او در ۱۷ سالگی مالک نیمی از يک اتوميل رولزرويس بود که خود از آن استفاده نمی کرد و ۳۵ دلار در روز آن را اجاره می داد.
بافت به تجربه عملی خود را محدود نکرد و در دانشگاه در رشته ای مرتبط و با تمرکز بر دروس سرمایه گذاری تحصیل کرد. بعد از دوره فارغ التحصيلي هم تصميم گرفت تا براي یک شرکت به صورت رايگان كار كند، ولي بن نپذيرفت. او بعد از رد شدن پيشنهاد كار توسط گراهام، در وال استريت به عنوان دلال سهام مشغول به كار شد. او با استفاده از در آمد كم اين دوران ، پمپ بنزين سينكلاير را خريد؛ اما چنان كه انتظار ميرفت، پمپ بنزين بازدهي نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به كار شد.
به گفته خودش او بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت خواند (تقریبا هر کتابی که آن زمان چاپ شده بود و پیدا می شد).
تمام این کارها و تجربیات و درآمدها در برابر درآمد افسانه ای وی در شرکت سرمایه گذاری اش تقریبا هیچ بود. اصلا این درآمدها با آن سودآوری قابل مقایسه نبود. او بعدها به عنوان یکی از بزرگترین ثروتمندان و نیکوکاران جهان ثبت شد.
تجویز راهبردی:
1- داستان های موفقیت را به صورت کامل بخوانید. عموما داستان های موفقیت فقط به بخش انتهایی موفقیت متمرکز هستند. و فقط از موفقیت های پی در پی می کنند. و صحبت از نبوغ و استعداد می کنند اما اگر داستان را به صورت کامل بخوانیم متوجه می شویم که نبوغ در طول زمان ساخته می شود و استعداد در تندباد حادثه کشف می شود و موفقیت پس از بارها تلاش و شکست پدید می آید.
دقت کنید که نیمی از واقعیت زشت تر از تمامی یک دروغ است. اگر شما داستان موفقیت آدم ها را بخوانید اما فقط بخشی از آن را بخوانید بیشتر از آن که الهام بخش و کمک کننده، گمراه کننده است.
2- آنکه می خواهد یک روزه ثروتمند شود یک ساله به دار آویخته خواهد شد. به داستان های موفقیت یک شبه و یک روزه دقت نکنید. پشت موفقیت های یک روزه، سال ها تلاش و مطالعه، زحمت، سعی و خطا و ... است که ما آن را نمی بینیم. بهترین کار این است که خود را غرق کنید. غرق در تجربه ورزی، مطالعه، مشاهده، تمرین، تکرار، سعی و خطا. زندگی وارن بافت نشان می دهد که انواع و اقسام تجربیات و مطالعات مختلف در طول زمان یک فرد جمع می شود و به ناگاه ....
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"جان فوربز نش جونیور John Forbes Nash, Jr نابغه ریاضیات که نظراتش تاثیرات شگرف بر اقتصاد گذاشت ."
استاد دانشگاه پرینستون موسسه فناوری ماساچوست ، متولد 13 ژوئن سال 1928 در ایالت ویرجینیا آمریکا بود ، رشته های فعالیت او در حوزه ریاضیات و اقتصاد خلاصه شده است . او در تکامل"نظریه بازیها" نقش بسیار مؤثری داشت و به خاطر تلاشهایش در این زمینه ، در سال ۱۹۹۴ به همراه دو اقتصاد دان دیگر برنده جایزه نوبل اقتصاد شد .
کارکرد اصلی "نظریه بازیها" متکی بر مفاهیم اساسی تعادل و انگیزه در کنش رفتار انسانی در علم اقتصاد می باشد .
نظریه تعادل Nash به موقعیتهایی می پردازد که در آن موقعیت ها ، انتخاب هر فرد وابسته به انتخاب دیگران خواهد بود .
مطالعات او در زمینه"نظریه بازیها"، هندسه دیفرانسیل و معادلات دیفرانسیل و ... ، به درک تازهای از اتفاقاتی که بر "شانس" تاثیر میگذارند و تاثیر این اتفاقات بر پیچیدگی زندگی ، می پردازد.
جمله"این مرد نابغه است" تنها نوشته ای بود که در توصیهنامه ایکه او به دانشگاه ارائه داد درج شده بود ، با اینکه او از دانشگاه هاروارد پذیرش داشت اما برای ادامه مطالعات خود از بورسیه دانشگاه پرینستون استفاده نمود .
میل افراد به تعادل رسیدن منوط به آن است که انگیزه های ثانویه برای بر هم زدن تعادل و اتخاذ روش دیگری جهت افزایش انتظارات ، وجود نداشته باشد.
یکی از مثال هایی که نظریه بازی ها را بیان میکند ، معمای زندانی ها است .
(prisoners dellima)
فرض کنید دو متهم A , Bبه جرم خاصی بازداشت شوند و بر طبق قوانین موجود :
- اگر A به جرم خود اعتراف کند و علیه دیگری شهادت دهد اما B اعتراف نکند ، Aبه دلیل همکاری با قانون آزاد شده و B به 4 سال زندان محکوم میشود.
- اگر هیچ یک از A ,B اعتراف نکنند ، هر دو به یک سال زندان محکوم میشوند.
- اگر هر دو اعتراف کنند ، به 2 سال زندان محکوم میشوند.
حال به مفاهیم تعادل و انگیزه در این مثال میپردازیم . تعادل یعنی وقتی هیچ یک از طرفین تمایلی به تغییر رفتار خود نداشته باشند و در صورت تغییر رفتار خود در قبال دیگری ، وضع آنها بدتر شده یا حداقل بهتر نشود .
در این مثال، اگر Aو B بهصورت جداگانه مورد بازجویی قرار بگیرند ، چون هیچ یک نمیدانند دیگری چه خواهد کرد لذا هر یک انگیزه دارند که اعتراف کنند و علیه دیگری شهادت دهند تا آزاد شوند ، زیرا میدانند که چنانچه دیگری علیه یکی اعتراف کند وی به 4 سال زندان محکوم میشود و اعتراف کننده آزاد خواهد شد . مضافاً احتمال عدم اعتراف هر دو ، وجود ندارد زیرا که اگر هریک از زندانیانA یا B فکر کنند که طرف مقابل انگیزه لازم را برای اعتراف دارد بنابر این ، خود نیز اعتراف خواهند کرد . پس عملا در حالت 2 سال زندان برای هر کس به تعادل خواهیم رسید . از آنجاییکه توافق متقابل هر یک از زندانیان به اعتراف نکردن به جرم ، ضمانت اجرایی ندارد پس هیچگاه محکومیت آنها به یک سال زندان ، محقق نخواهد شد . وجود انگیزه آنها به تخطی از توافق متقابل ، مانع از دستیابی تعادل بهینه برای آنها شده و عملا هر یک 2 سال زندانی میشوند تا به 5 سال زندان محکوم نشوند .
بنگاه های اقتصادی همواره برای ورود به بازار بنگاه های اقتصادی رقیب ، با اعمال تغییرات در قیمت و مقدارعرضه محصول رقابت میکنند .از آنجاییکه معمولاً ثبات عقلانیت تصمیمات مدیران بنگاه های بزرگ مفروض است لذا رقبا یا بنگاه های کوچک با افزایش عرضه محصول یا کاهش قیمت محصول تلاش میکنند تا سهم بیشتری از بازار را جذب کنند .
نماد عینی این رفتار را می توان در اتفاقات پس از تصمیمات OPEK مشاهده نمود ، هیچگاه دیده نشده است که اعضاء OPEK میزان تولید و عرضه نفت به بازار های جهانی را بر اساس مصوبات OPEK رعایت کنند زیرا که هریک درصدند تا از خلاء مازاد تقاضا و افزایش قیمت نفت ، به نفع کشور خود بهره برداری کنند.
بنابراین نتایج نازلتری نسبت به نتایج مورد انتظار تحصیل می کنند . این در حالی است که با رعایت تعامل متقابل طرفین میتوانند در یک بازی سود بیشتری کسب کرده و سود اکتسابی هریک به مفهوم زیان طرف دیگر نخواهد بود .
حال مشخص است که چرا برخی اهمیت مطالعات جان نش را در تکمیل نظریه بازیها و تاثیر آن را بر نظریههای اقتصادی با کشف ساختار DNA مقایسه کردهاند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
مختصات ریسک سرمایهگذاری صنعتی
اقدامات صورت گرفته بعد از رفع تحریمهای بینالمللی برای هدایت سرمایهگذاران به بخش صنعت و معدن هر چند موجب شد تا روند جذب سرمایه در این بخش تا حدودی افزایش یابد؛ اما با وجود اقدامات صورت گرفته برای شتاببخشی به جذب سرمایه همچنان روند تزریق پول به این بخش با چالشهای بسیاری مواجه است.
فعالان اقتصادی معتقدند ریسک سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از جمله بخش صنعت را نمیتوان در شرایط عادی کاملاً از میان برد، با این حال آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، نحوه اعمال مدیریت دولت در مواجهه با ریسکها و کاهش آثار سوء آنها برای سرمایهگذاران است.
از سوی دیگر وجود ریسکهای متعدد و پردامنه سرمایهگذاری و عوامل محیطی متزلزل که بر بخشهای تولیدی خصوصا بخش صنعت تحمیل میشود، از موانع اصلی توسعه در بخش صنعت کشور به شمار میآید. عبور از ریسکهای سرمایهگذاری را میتوان یکی از برنامههای اصلی دولتمردان با رفع تحریمهای بینالمللی دانست؛ بهطوری که با گذشت نزدیک به دو سال از اجرای برجام، روشهای گوناگونی در راستای تسهیل ورود سرمایهگذاران خارجی و دعوت از ایرانیان خارج از كشور در دستور کار قرار گرفت، اما آمار و ارقام اعلام شده از روند جذب سرمایه بیانگر آن است که هنوز راه طولانی تا تحقق اهداف پیشبینی شده وجود دارد.
آنچه در شرایط کنونی از اهمیت ویژهای برخوردار است، بررسی ریشههای ریسک سرمایهگذاری در بخش صنعت کشور است، «افروزبهرامی»، مدیرکل دفتر سرمایهگذاری خارجی وزارت صنعت، معدن و تجارت در گفتوگویی روزنامه دنیای اقتصاد گفته است چالشهای موجود در کشور برای جذب سرمایه به چهار بخش
1 چالشهای کلان – ملی؛
2 چالشهای قانونی- مقرراتی؛
3 چالشهای اقتصادی، مالی و بانکی؛
4 چالشهای مدیریتی – تخصصی
تقسیم میشود که هریک از این چالشها در برگیرنده زیرگروههایی است؛ چالشهایی که باید برای شتاببخشی به روند جذب سرمایه، مورد ارزیابی قرار گیرند و راهکارهایی برای رفع آنها در نظر گرفته شود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
رابرت کیوساکی خیلی جالب اشاره میکند:
اغلب مردم از ادیسون به عنوان مخترع لامپ یاد می کنند! اما این درست نیست. ادیسون لامپ را اختراع نکرد. بلکه آن را بهتر و عالی تر کرد. حتی راهی برای تولید ثروت از آن پیدا کرد.
ادیسون بعد از آنکه مدرسه را رها کرد، آب نبات و مجله در قطارها می فروخت. طولی نکشید که روزنامه خودش را راه انداخت و ظرف یک سال گروهی از پسران برای فروش و آبنات و روزنامه اش اجیر کرد. از کارمندی به صاحب شرکت تبدیل شد. ادیسون جوان، بدون استراحت روزنامه می فروخت و با آموختن ارسال و دریافت کد مورس، به عنوان تلگرافچی مشغول به کار شد.
او در حین کار متوجه موفقیت اختراع تلگراف شد که سیمی از خطوط تیرهای برق، افراد فنی و ایستگاههای رله بود. این قدرت شبکه بود. نبوغ اصلی ادیسون، ایجاد شرکتی متشکل از سیمهای برق است که با روشن شدن لامپ در جامعه نفوذ پیدا کرد. شرکتی که او تاسیس کرد ثروت او را چند میلیونی کرد. این شرکت جنرال الکتریک نام داشت.
لامپ برق شرکت ادیسون را انقلابی نکرد. بلکه استفاده از سیمهای برق و ایستگاههای رله برای روشن کردن برق بود که انقلابی به پا کرد. این قدرت شبکه است.
ثروتمندترین افراد در جهان شبکه ایجاد میکنند و دیگران به دنبال کار می گردند.
بیل گیتس کامپیوتر تولید نکرد، بلکه سیستم عامل آن را طراحی کرد که رایانه را فعال میسازد.
جف بزوس کتاب چاپ نکرد بلکه شبکه آمازون را برای فروش کتاب ایجاد کرد.
قدرت در اختراع نیست! بلکه در شبکه هست!
اگر می خواهید ثروتمند شوید باید بهترین راهبرد برای تشکیل شبکه ای قوی، زنده و رو به رشد پیدا کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"تاثیر خصوصی سازی واقعی بر اقتصاد"
بی شک ورشکستگی برخی بنگاه های اقتصادی ،کارخانجات و واحدهای صنعتی بخش خصوصی در ایران به علت اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی بوده است . واردات کالا با قیمت نازلتر از تولیدات داخلی و عدم کارایی فرآیند تاسیس واحد های صنعتی توسط سرمایه گذاران بخش خصوصی ، موجب بروز آسیبهای جدی به ساختار بخش خصوصی اقتصاد شده است . به استناد گزارش های تنظیمی ، پژوهشگران اثبات نموده اند که بهبود مستمر اقتصاد کلیه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته جهان ، متاثر از ورود بخش خصوصی به اقتصاد و عملکرد قابل توجه آن در بلند مدت بوده است . بر اساس شواهد تاریخی کشورها ، با دولتی کردن سیستم اقتصاد خود ، اقتصاد را در بخش های مختلف با چالش های جدی مواجه ساخته اند . منشاء سیستم های اقتصادی دولتی یا متمرکز ، معمولاً بر گرفته از تعبیرات انجام شده از تفکرات و اندیشه های متفکران جوامع سوسیالیستی ، در مرحله اجرا بوده است .
در این میان اقتصاد ما نیز در برهه های تاریخی مختلف ، تاثیرات گاه محدود و گاه گسترده ای از این نوع نگرش و برنامه ریزی گرفته است که آثار آن را از سال های گذشته تا کنون می توان احصاء نمود . تشویق بوروکراسی به معنای زیانبار آن یعنی کاغذ بازی بیهوده ، ترویج قوانین دست و پاگیر و هزینه های گزاف سرمایه گذاری ، همواره سدی بر مدخل ابواب ورود بخش خصوصی بر اقتصاد کشور بوده است . شاید دست اندر کاران باید صادقانه اقرار نمایند که در هیچ دوره تاریخی ، بخش خصوصی را مورد تکریم و دلجویی قرار نداده و به متولیان آن میزان امکانات لازم را ارائه ننموده اند تا از یک مدیریت توانمند و هوشمند برخوردار شود ، شاید اقرار صادقانه موجب تطهیر گناهان تاریخی صاحب منصبان اقتصادی کشور و سلامی صمیمانه ، به ورود بخش خصوصی به اقتصاد رنجور کشور باشد .
با توجه به زیان های تحمیل شده در طی دوران های اقتصادی کشور ، به نظر می رسد امروزه دلسوزان اقتصاد بر این باور هستند که در آینده باید بهطور برجسته نقش این بخش را در حل و فصل بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی کشور جدی گرفت . بدیهی است در صورت حمایت از بخش خصوصی واقعی و نه شبه دولتی ، امکان مضاعفی برای عبور اقتصاد کشور از شرایط حساس کنونی و گذر از رکود تورمی در جهت تامین منافع مالی ، پدیدار خواهد شد .
متاسفانه در حال حاضر برخی اشخاص فعال در بخش خصوصی ، معتقد هستند که دولت باید نقش پررنگ تری در کسب و کار آنها ایفا نماید . این اعتقاد ، بازتاب فضای عدم اعتماد و اطمینان سرمایه گذاران بخش خصوصی از اقتصاد کشور بوده و برخی بر این باور اند که تا وقتی كه امید به دولت است ، اقتصاد كشور بهبود نخواهد یافت . شاید بهتر بود به روش های اجرایی توسعه اقتصادی كشور از دریچه امکانات بخش خصوصی نگاه می کردیم و راهبردهای اساسی آن مانند رقابتیبودن اقتصاد را مورد توجه قرار می دادیم . رقابت لازمه توسعه علمی و زدودن فساد از اقتصاد است .
در این میان شاید وظیفه اصلی دولت باید معطوف مولفه هایی مانند بسط فرهنگ کارآفرینی ، ترویج مبانی اقتصاد بازار و اقتصاد رقابتی ، توجه به مسوولیت اجتماعی بخش خصوصی ، حمایت از فعالان اقتصادی دارای حسن شهرت ، جلوگیری از رانتخواری ، حمایت از مصالح بخش خصوصی ، و برنامه ریزی ها در جهت افزایش تعامل قوای سه گانه با بخش خصوصی ، گردد .
بی شک بخش خصوصی کارآمد ، با استفاده از دانش ، تجارب و رویکردهای نوین ؛ به افزایش سهم ایران در تجارت بینالمللی در عرصه تجارت ، صنعت ، معدن و کشاورزی و تحقق منافع ملی کشور از طریق دیپلماسی اقتصادی و تجاری ، کمک شایانی خواهد نمود و در جهت انتقال دانش فنی و تجارت و رویکردهای نوین مرتبط با آن و بویژه تلاش در جهت جذب سرمایهگذار خارجی موثر خواهد بود
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"اوضاع اجتماعی و اقتصادی دوران زمامداری بنی امیه و سیره امام حسین علیه السلام در مقابله با اشاعه ارزش های غیر اسلامی"
نام مبارک حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) در طول تاریخ اسلام همواره متجلی پایبندی به آزادگی و مقاومت در مقابل ظلم و جور جباران بوده است . چرا که قیام عاشورا ، نقطه عطفی از تجلی ایمان و جهاد آن حضرت بود و دردوران تاریک خلافت مشرکان بنی امیه ، خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش در عاشورای کربلا ، به اسلام جانی تازه دمید .
امام سوم شیعیان ، در سوم شعبان سال چهارم قمری در خانه گلی و ساده امیر المومنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) دیده به جهان گشود و تا سال 61 هجری که با فریاد مبارزه با طاغوت های زمانه خود (بنی امیه) در واقعه عظیم کربلا شربت شهادت را نوشیده و جاودانه شد، همواره ساده زیستی ، کمک به فقرا، پرهیز از اصراف ، آزادگی ، مقاومت ، ایستادگی و رهایی از بند های اسارت بار دنیوی را سرلوحه امور روزانه خود و خاندان مکرمشان قراردادند .
« انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی» ، انگیزه سیدالشهدا علیه السلام ، همواره معطوف به اصلاح امتی بود که پس از رحلت پیامبر عظیم الشان (ص) و شهادت حضرت علی (ع) ، شاهد تحمیل بدعت های بسیاری را بر جامعه اسلامی بودند .
خروجی حکومت سردمداران جنایت کار بنی امیه ، لگد مال شدن ارزش های معنوی اسلامی در کنار پرورش حاکمان نالایق بسیاری بود که به مفاهیم اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و اخلاقی اسلام پایبند نبودند . حیف و میل های بی حد و حصر بیت المال توسط بنی امیه و ایجاد شرایط سخت زندگانی توام با رعب و وحشت برای مردم به سنت متعارف آنان تبدیل شده بود . جامعه اسلامی در دوران خلافت خاندان بنی امیه با به قدرت رسیدن یزید که فردی شراب خوار ، بوزینه باز و مفسد بود و پرداختن به فساد را تنها تفریح و سرگرمی خود ساخته بود ، خوار و بی مقدار گشته بود .
لذا عبارت «اصلاح» در انگیزه امام حسین به کلیه حوزه های اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی تسری می یافت . ترویج اصولی چون عدالت اقتصادی ، ساده زیستی ، مفهوم فقر وجودی بشر در برابر خداوند ، اصل آزادی اقتصادی و نفی انباشت ثروت که از مصادیق بنیادی اقتصاد اسلامی محسوب می شوند درکلام آن حضرت مشهود است . از آن حضرت نقل است که :
«مردم! آگاه باشید ، اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترک کرده و پیروی از شیطان راپیشه خود ساخته اند . فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل کرده (فییء) را به خود اختصاص داده و حلال و حرام خداوند را تغییر داده اند . در حالی که من به هدایت و اصلاح جامعه اسلامی از دیگران شایسته ترم»
در روز عاشورا نیز در پاسخ سوالی که در مورد عدم پذیرش حقانیت امام از جانب دشمنانش می شود ، می گویند : «مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ؛ شکمهای آنها از حرام پر شده است» . حرام خواری در آموزه های دینی مسلمانان ره آورد فعالیت ناسالم اقتصادی است . وضعیتی که سرانجامش منتهی به وادار ساختن اشخاص به مقابله با ولی خدا و دستیازی به غیر انسانی ترین اعمال جنایتکارانه در حق خاندان پاک پیامبر صلوات الله الیه ، گردید.
همگان میدانند که از جانب خداوند باریتعالی در قرآن کریم آمده است :
- «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى/ انسان آنگاه که خود را بی نیاز می بیند ، سرکشی می کند .» ( علق/ ۶ و ۷)
- «إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها/ هلاکت و نابودی یک جامعه به دست مترفان ، مال اندوزان و ثروت مداران آن صورت می گیرد.» (اسرا / ۱۶ )
واقعیت این است که چنانچه یک نظام اقتصادی مترف پرور باشد ، یعنی گروهی رفاه طلب مفسده باز بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی مسلمانان حاکم شوند موجبات هلاکت جامعه و عدول از ارزش های اسلامی را رقم خواهند زد . لذا امیال این گروه مفسد در مقابل آرمان های ائمه معصومین علیه السلام از جمله امام حسین (ع) که به طبقه فرودست نگاه ویژه ای داشتند و ساده زیستی و مردم داری یکی از ویژگی های بارز آنان محسوب می گردید در تعارض اساسی قرار داشت . نقل است وقتی سیدالشهدا ع در روز عاشورا و صحرای کربلا به شهادت رسیدند ، شاهدان در پشت او آثار زخم و پینه بسیاری مشاهده کردند . وقتی علت را از حضرت سجاد (ع) پرسیدند آن بزرگوار فرمودند : این پینه ها اثر کیسه های غذا و آذوقه ای است که پدرم آنها را شب ها به دوش می کشید و به خانه زنان بی سرپرست و کودکان یتیم و فقرای ناتوان می رساند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کارخانه ایران ناسیونال یا ایران خودرو کنونی چگونه شکل گرفت ؟
آن سالها (اواخر دهه 40 خورشیدی) که سفر به عربستان از سفر به آمریکا هم دشوارتر بود، و “حاجی شدن” مثل این روزها مد نبود ، او به خاطر اعتقادات مذهبی اش حاجی شده بود.
آقای مدیرعامل ، عادت داشت گاهی به محوطه کارخانه سر می زد و کارها را از نزدیک سرک می کشید.
در یکی از همین بازدیدها ، زمانی که سر ظهر در حیاط کارخانه قدم می زد، کارگری را دید که به جای حضور در بوفه، گوشه ای نشسته و مشغول خوردن“نان و پنیر و انگور” است.
نزدیک شد و علت این کار را از او پرسید:
- چرا بوفه نمی روی؟
کارگر گفت غذای کارخانه 12 ریال است؛ نان و پنیر ارزانتر در میاد!
اینطوری چیزی هم برای خانواده ام جمع می کنم.
مدیر با شنیدن این سخنان دچار بهت شده بود؛
همیشه در مقابل کارمندانش و کسانی که از کار او امرار معاش می کردند، احساس مسوولیت می کرد.
قبلا هم این احساس مسوولیت را ثابت کرده بود؛ زمانی که دستور داد برای نخستین بار در تاریخ شرکت ها و موسسه های خصوصی ایران ، شرکت او برای همه کارمندانش خانه بسازد و با وام های بلندمدت در اختیارشان قرار دهد (مجتمع آپارتمانی معروف به 16 دستگاه).
مدیرعامل در حالیکه سرش را به زیر انداخته بود، لبخندی زد و از کارگر دور شد.
از هفته بعد، به دستور مدیرعامل، غذای کارگران در کارخانه های وابسته به شرکت او، رایگان شد.
نام این مرد “حاج محمود خیامی” و شرکت او ایران ناسیونال سابق یا همان “ایران خودرو” فعلی بود.
احمد و محمود خیامی به همراه خواهرشان ، کارگاه مونتاژ خودروی ایران را سال 1341 تاسیس کرده بودند.
زمانی که شرکت آنها با تشکیلات جدید و نام رسمی “ایران ناسیونال” در سال 1346 و با سرمایه 40 میلیون تومان ثبت شد، تنها می توانست روزانه 10 خودروی سبک و 7 خودروی سنگین (اتوبوس و کامیون بنز) تولید کند.
هفت سال بعد، ایران ناسیونال با افتخار اعلام کرد که سرمایه شرکت در همین مدت کوتاه، بیش از 12 برابر شده و ایران ناسیونال از نظر کیفیت و کمیت تولید، در ردیف بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفته است.
پس از آن، در سال 1352، ایران ناسیونال اعلام کرد که خودکفایی در تولید قطعات یدکی را در راس برنامه هایش قرار داده است.
بدین ترتیب، در همین سال، شرکت های بلبرینگ، پیستون و ایدم تبریز، شرکت ریخته گری، شرکت رضای مشهد و… توسط این کمپانی تاسیس شد.
در همین سالها، حاج محمود خیامی با کمک گروهی دیگر از سرمایه داران ایران، بانک صنعت و معدن و فروشگاه های زنجیره ای کوروش را نیز بنیان نهاد.
سال 1356، ایران ناسیونال اعلام کرد که می خواهد “پیکان” را از خط تولیدش خارج کند، و با شرکت پژو وارد شراکت جهانی شود و تولیداتش را به کشورهای دیگر صادر کند.
یکسال بعد، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید وبه حکم دادگاه های انقلاب به عنوان یک سرمایه دار حاج محمود خیامی دستگیر شد ، تمام اموال خصوصی او مصادره شد ، کارخانه های او ملی شدند و بین بنیاد های مختلف تقسیم شدند همه دارایی ها، از جمله حساب های بانکی اش مسدود شد و خیلی محترمانه از کشور اخراج شد.
اگر فکر می کنید به آخر داستان یکی از بزرگترین کار آفرینان خوش فکر ایرانی رسیده اید، باید بگویم که داستان تازه شروع شده است!
حاج محمود خیامی به دلیل سابقه خوبی که در همکاری با شرکت مرسدس بنز آلمان داشت، از این شرکت اعتبار گرفت و در خارج از ایران، کارش را به عنوان فروشنده از صفر آغاز کرد.
به دلیل نبوغ اقتصادی او ، این بار هم موفق شد . اکنون خانواده او، یکی از نمایندگی های فروش مرسدس در انگلیس و آمریکا را اداره میکنند.
حاج محمود اعتقاداتی داشت که آنها را تحت تاثیر پول و قدرت قرار نمی داد.
برای همین، زمانی که تمام اموالش را از او گرفتند و از کشور اخراجش کردند، باز هم بر سر اعتقاداتش باقی ماند.
او با ثروتی که از فروش “مرسدس” در آمریکا به دست آورد، شروع به ساخت مدرسه در مناطق روستایی استان خود (خراسان) کرد و آنقدر به این کار ادامه داد تا به یکی از بزرگترین مدرسه سازان تاریخ کشور تبدیل شد.
خیامی در سالهای گذشته نهتنها 110 مدرسه به نام امام علی علیه السلام در روستاهای استان خراسان ساخته است، بلکه هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامنالائمه در مشهد احداث کرده است.
خیامی ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که هجده میلیارد تومان هزینه دربرداشته است.
خیامی بخشی از ثروت خود در انگلستان را نیز صرف برگزاری همایش هایی برای گفتگو میان پیروان اسلام و مسیحیت کرده است و بخش دیگری از ثروت خیامی به خرید اشیای عتیقه ایرانی در حراجی های بین المللی اختصاص یافته و بالاخره او، اکنون یکی از یاری رسانان به برنامه های فرهنگی ایرانیان در خارج از کشور است.
و چه بسیار که بر سر سفره ای که او پهن کرده بود نشستند
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
درسی بزرگ از سرنوشت تلخ نوکیا
شرکت نوکیا یکی از قدرتمندترین شرکتهای دنیا و بزرگترین تولید کننده گوشیهای تلفن همراه در جهان بود که پس از کاهش 99 درصدی ارزش سهامش توسط شرکت مایکروسافت خریداری شد. در طول برگزاری نشست خبری اعلام فروش این شرکت به مایکروسافت رییس این شرکت گفت: "ما بهترین تیم مدیریتی و اجرایی را در اختیار داشتیم، ما هیچ اقدام اشتباهی انجام ندادیم، سخت تلاش کردیم اما علیرغم همه اینها شکست خوردیم." بعد از گفتن این جمله تمام تیم مدیریتی نوکیا و خود رییس آن شرکت به طور غم انگیزی گریه کردند.
از اوایل سال 1990 تا سال 2012، نوکیا یکی از قدرتمندترین کمپانیهای دنیا و بزرگترین تولیدکننده گوشیهای تلفن همراه در جهان با در اختیار داشتن 80 درصد سهم بازار بود. قیمت هر سهم این شرکت 42 دلار و ارزش این شرکت 250 میلیارد یورو بود. نوکیا یک شرکت فوقالعاده قوی با مدیرانی کاربلد و حرفهای بود که کارشان را به خوبی انجام میدادند. اما متاسفانه امروزه به خوبی کار کردن و حفظ وضع موجود برای موفقیت کافی نیست.
رهبران نوکیا، به دنبال یادگیری مداوم و تغییر و نوآوری سریع نبودند. آنها نتوانستند تغییرات مداوم و سریع صنعت تلفن همراه را که به واسطه شرکتهای سامسونگ و اپل آورده شدند را پیشبینی کنند. حتی شرکت اپل تا 10 سال قبل هرگز گوشی موبایل تولید نمیکرد اما شرکت یادگیرندهای بود و مدام به دنبال یادگیری، تغییر و نوآوری میگشت. خیلی سریع iphone و Galaxy گوشیهای نوکیا را در بازار کنار زده و سهم قابل توجهی از بازار گوشیهای تلفن همراه را به خود اختصاص دادند. از سال 2011 تا 2013 نوکیا از رتبه اول بازار به رتبه دهم سقوط کرد. سهم بازار 80 درصدی نوکیا به 3 درصد رسید. ارزش هر سهم نوکیا از 42 دلار به 2.5 دلار کاهش پیدا کرد. هزاران کارمند سختکوش نوکیا از کار برکنار شدند. ارزش شرکت نوکیا با کاهشی 99 درصدی از 250 میلیارد یورو به 3.79 میلیارد یورو رسید.
شرکت نوکیا هیچ اشتباهی نداشت. آنها هیچ کار خطایی انجام ندادند اما جهان به سرعت در حال تغییر است. ضعف آنها در عدم یادگیری، رشد و تغییر مداوم و سریع بود. آنها به این خاطر که یادگیری مداوم را فراموش کردند، نه تنها شانس خود برای رسیدن به موفقیت را از دست داده بلکه شانس بقا را نیز از دست دادند.
امروزه اگر به دنبال رشد و پیشرفت نباشید و از موفقیت امروز خود راضی بوده و به دنبال حفظ وضع فعلی باشید شکست خواهید خورد. نوکیا به واسطه موفقیت چشمگیری که داشت شکست خورد. آنها قربانی موفقیت خود شدند.
در دنیای امروز هر انسانی که از وضع خود راضی باشد و به جای آموزشهای جدید و یادگیری مداوم به دنبال حفظ وضع کنونی بوده و از یادگیری و آموزش دست بکشد، قطعا قربانی خواهد شد...
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
فین تک چیست؟
فین تک اصطلاحی است ترکیبی ، از دو کلمهی Financial و Technology یعنی “امور مالی” و “تکنولوژی”
امروزه صاحبنظران حوزه مالی ، آینده صنعت بانکداری را در گرو رشد و توسعه چنین استارتآپهایی میدانند ، شواهد بیانگر آن است که در جهان تمایل به سرمایهگذاری در این گونه شرکتها افزایش پیدا کرده است.
صنعت خدمات مالی و سرمایهگذاری از لحاظ حجم داده هایی که در عملیات روزمره تولید میکند و همچنین حجم اطلاعاتی که با هدف ایجاد تصمیمهای موثر تجاری، تحلیل و پردازش مینماید بینظیر است. شرکت های فینتک با جمع آوری و تحلیل پیشرفتهی این دادهها و همچنین با بکارگیری تکنولوژیهای خلاقانه باعث کاهش زمان و انرژی صرف شده جهت انجام امور مالی ، بانکی و خدمات سرمایه گذاری می شوند.
استارتاپهای فین تک تقریبا در تمام زمینههای صنعت امور مالی و بانکی همچون بانکداری سنتی، کارت های اعتباری، امور پرداخت، وامهای شخصی و کسب و کارها، بیمه، واسطه گری و مدیریت داراییها، و حتی تسهیلات خرید املاک و مستغلات در حال خلق خدمات نوین هستند.
فین تک باعث شده تا حوزههای غیر جذاب و قدیمی در خدمات مالی احیا شده و بطور همزمان توجه بسیاری از طرف شرکتهای سرمایه گذاری خطر پذیر و سرمایه گذاران خصوصی را جلب نمایند.
"فینتک" را آیندهی صنعت خدمات مالی و بانکداری میدانند
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه ژیلت از یک فروشنده دورهگرد،به میلیاردری بزرگ تبدیل شد
کینگ کمپ ژیلت، فروشندهای دورهگرد و مردی خیالباف بود. او به تمام شهرها سفر میکرد تا اجناسش را بفروشد، در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر میپروراند که عاری از فقر، جرم، جنایت و جنگ باشد. همچنین آرزوی ابداع وسیله یا راهی را داشت تا او را به شهرت و ثروت برساند اما برای هیچیک از اختراعاتش، نتوانست پولی به دست آورد.
چیزی که زندگی ژیلت را عوض کرد، سر بطری نوشابه بود. مشتریان پس از یکبار مصرف، آن را دور میانداختند و جدیدش را میخریدند؛ این موضوع به شدت نظر ژیلت را جذب کرد. ژیلت سالها وقت صرف کرد تا فهرستی از کالاهای یکبار مصرف را تهیه کند.
یک روز صبح در سال 1895، تیغ ریشتراشی خود را برداشت تا صورتش را اصلاح کند. در آن دوران، تیغها لبه فولادی کلفتی داشتند که آنها را باید مرتب به چرم میکشیدند تا تیز بمانند. تیغ ژیلت آنقدر کند شده بود که به چرم کشیدنش نیز فایدهای نداشت، باید آن را پیش چاقو تیز کن میبرد تا تیزش کند.
اینجا بود که فکری به ذهنش رسید. ژیلت نخستین سالی که محصولش را به بازار عرضه کرد، 51 تیغ و کمتر از دویست لبه تیغ فروخت! سال بعد، نودهزار تیغ و 15 میلیون لبه تیغ فروخت! ژیلت تا آخر عمرش، بیش از بیست میلیون تیغ در سال فروخت...!
چرا لبه تیغی به نازکی کاغذ و آنقدر ارزان نسازیم تا بتوان پس از یکبار مصرف آن را دور انداخت؟ هشت سال طول کشید تا ژیلت به این فکر جامه عمل بپوشاند اما تیغ ژیلتی که در سال 1903 به بازار آمد برای همیشه ریشتراشی را عوض کرد. همچنین راه را برای فرهنگ یکبار مصرف امروزی باز کرد که در نوع خود یک تحول بود...
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تولید بیشتر با ساعت کار کمتر
بهرهوری یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت اقتصادی است. به هر میزان که نیروی کار یک کشور بهرهورتر باشد، ارزش اقتصادی بیشتر برای کارفرما و در نهایت اقتصاد کشور خود میآفریند.
شرکت خدمات مشاوره اقتصادی «اکسپرت مارکت» در گزارشی، بهرهورترین اقتصادهای دنیا را معرفی کرده است. این نهاد در گزارش خود به این نتیجه رسید که ساعات کاری پایین نه تنها به ضرر اقتصاد نیست، بلکه بهطور بالقوه اثرات مثبت بر سطح تولید اقتصاد دارد.
«اکسپرت مارکت» در این گزارش بهرهوری را بهصورت تقسیم «تولید ناخالص داخلی سرانه» بر «ساعات کاری سالانه یک نیروی کار» تعریف کرده و با جمعآوری دادههای این دو متغیر برای 35 کشور و محاسبه بهرهوری، رتبهبندی جدیدی از بهرهورترین اقتصادهای جهان ارائه کرده است.
براساس این گزارش، لوکزامبورگ با بهرهوری ساعتی 71/ 45 پوند برای هر فرد بهعنوان بهرهورترین کشور جهان معرفی شده است. نیروی کار این کشور بهطور میانگین 1643 ساعت در سال کار میکند.
دراین میان، آلمانیها بهطور میانگین با 1371 ساعت کار در سال، پایینترین ساعات کاری را در میان 35 کشور مورد بررسی دارند.
همچنین این نهاد در گزارش خود به این نتیجه رسید که بسیاری از اقتصادهای بزرگ و پیشرفته ، در حالی که نیروی کار آنها پایینترین ساعات کاری را دارند؛ بهرهوری آنها زبان زد است.
در این رابطه، مکزیکیها در میان کشورهای مورد بررسی با داشتن ساعات کاری 2228 ساعت در سال، بالاترین ساعات کاری را دارند؛ درحالیکه بعد از کاستاریکا، از پایینترین سطح بهرهوری رنج میبرند.
کاستاریکا نیز در انتهای فهرست بهرهورترین کشورها ایستاده است. جالب است که این کشور بعد از مکزیک بالاترین ساعات کاری را در میان 35 کشور مورد بررسی دارد (2216 ساعت کار در سال).
در واقع میتوان گفت پیام اصلی این گزارش این است که سیاستگذاران حتی بهخاطر کسبوکارها و افزایش سطح بهرهوری هم که شده، باید ساعات فراغت نیروی کار خود را افزایش دهند؛ چراکه نتیجه آن در نهایت جز بهبود وضعیت اقتصاد نیست.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
شایعه ای عجیب پخش شد که یک بانک نروژی اعلام کرده چون در اسلام سود حرام است پس ما به مسلمان ها وام بدون سود می دهیم
ماجرای «وام بدون بهره» بانک نروژی چیست؟
بانک Storebrand که در نروژ و سوئد فعالیت دارد، وبسایتی را بابت این موضوع راهاندازی کرد تا نظرات کاربران را دربارهی ایدهی وام بدون بهره جویا شود. هدف جذب مسلمانانی است که میخواهند خانه بخرند ولی به دلیل باورهای دینیشان نمیخواهند از وامهای معمول بانکی استفاده کنند.
بر اساس قرائت غالب از قوانین اسلام، گرفتن بهره برای قرض ربا و حرام است. اما طرح جایگزین بانک "استوری برند"، عقد اجاره به شرط تملیک است، بدین معنا که بانک و خریدار مشترکاً مالک خانهای میشوند. خریدار بابت سهم مالکیت بانک که اشغال کرده است اجاره پرداخت میکند. در پایان دورهی اجاره خریدار مالک کل خانه میشود.
بانک بر همین مبنا،از متقاضیان علاقهمند درخواست کرد با بانک تماس بگیرند تا ببینند چه میزان علاقه برای چنین وامی وجود دارد. ظرف یک هفته ۳۰۰ نفر نسبت به این موضوع ابراز تمایل کردند.
سازمانهای اسلامی نروژ مانند «شورای اسلامی نروژ» و جنبش جوانان محافظهکار IslamNet در صفحات Facebook شان، دنبالکنندگانش را ترغیب کردند تا در تماس با بانک برای چنین وامی ابراز علاقه کنند.
سایت خاصی که بانک برای این منظور درست کرده بود، بسته شده است تنها اطلاعیهای قرار گرفته است که در بخشی از آن آمده است:
«ما میخواستیم متوجه شویم آیا چنین طرحی میتواند راهگشا برای بخشی از مردم باشد که میخواهند وارد بازار مسکن با قیمتهایی شوند که مدام گران میشود.
این وام میتواند برای جوانان، فارغ التحصیلان و آنهایی که نمیتوانند به دلایل مذهبی وامهای عادی مسکن را بگیرند جذاب باشد.»
نگاه دقیق تر به موضوع:
۱. در طرح مزبور بانک مدعی نشده که وام بدون سود می دهد بلکه یک قراردادی درست کرده که بتواند مسلمانان را هم راضی کند که سود به بانک بدهند.
۲. قراردادی که بانک می خواسته ببندد یکی از ده ها قرارداد غیر ربوی است که در بانک های ایران در موقع گرفتن وام امضا می کنید و شاید حتی راهی بوده برای گرفتن سود بیشتر (معمولا طرح هایی مثل فروش ارزان موبایل در ازای استفاده از یک اپراتور خاص در نهایت باعث سود آوری چند برابر فروشنده در اروپا می شود)
۳. طرح مزبور فقط به مسلمانان اختصاص نداشته و هر اروپایی می توانسته از آن استفاده کند.
۴. با بررسی دوستان نروژی معلوم شد که بانک فوق یکی از بانک های درجه ۲ یا ۳ نروژ است که فقط برای کسب شهرت چنین کاری کرده و بعد راه انداختن سر و صدا زیاد و بدون بستن حتی یک قرارداد، طرح را لغو و صفحه زیر را بسته است:
http://www.etisklaan.no/
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
زندگینامهی مارک کوبان از فروش کیسه زباله تا میلیادری
مارک کوبان در یک خانوادهی متوسط در پیتسبورگ ایالات متحده متولد شد. از همان دوران کودکی و نوجوانی به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده و همچنین به سبب علاقهی فراوان خودش به تجارت به این عرصه قدم گذاشت. در سن 12 سالگی کودکی دستوپا چلفتی با یک عینک تهاستکانی در محلههای اطراف کیسه زباله میفروخت و اندک درآمد خود را صرف هزینههای ضروری کودکانهاش میکرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت؛ او دریافت که هیچ شغلی سبب کاهش اعتبار اجتماعی نمیشود و از سویی دیگر آموخت که برای کسب درآمد حتما نیازی نیست که انسان سرمایه کلان اولیه داشته باشد.
او که در مدرسه علیرغم مشکل بینایی و همچنین فرصت اندک برای درس خواندن به سبب کار روزانهاش توانسته بود همواره بهترین نمرات را به دست آورد، بهعنوان یکی از بهترین شاگردان مدرسه دوران تحصیلی را به اتمام رساند و تصمیم ورود به دانشگاه گرفت. رشتهی مورد علاقه او بازرگانی بود و در سراسر ایالات متحده تنها ده دانشگاه تدریس این رشته را در اختیار داشتند. از میان این ده دانشگاه، کمهزینهترین یعنی دانشگاه ایندیانا را برگزید و برای ادامه تحصیل وارد آنجا شد. اگر چه ایندیانا در مقایسه با دیگران کم هزینهتر بود اما به هر حال دوران دانشجویی نیز خرج و مخارج خاص خود را داشت، و مارک برای تامین هزینههایش به مشاغل گوناگونی روی آورد تا بتواند حداقل علاوه بر هزینه تحصیل، خود را از گرسنگی برهاند.
از همان سال اول با مشکلات فراوانی روبهرو شد: سنگینی هزینهها و اجبار او برای روی آوردن به حرفههای مختلف از یک سو و رفتار خشن و ناملایم ناظم دانشکده از سویی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل میکرد؛ اما علاقهی او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی سازد.
با بیرون آمدن از دانشگاه کوبان تصمیم گرفت تا تمامی آموختهها و تجربیات این سالهای سخت را به کار ببندد، و تلاش خود را برای آیندهای روشن آغاز نماید. او که با نیاز بازار وقت جامعه به خوبی آشنایی داشت تصمیم گرفت تا وارد بازار کامپیوتر شود، صنعتی که حتی کوچکترین اطلاعاتی در مورد آن نداشت و با بهکارگیری تمامی زوایای اقتصادی و همچنین مطالعهی بسیار در مورد مسائل ابتدایی این عرصه، کوبان در سال 1983 یک شرکت کامپیوتری با نام «MICroSolutinos» و با کاربری مشاورهی کامپیوتری بنا کرد که در عرض چند سال به سرعت به اولین شرکت مشاوره و ادغام سیستمها تبدیل شد و از سالی 1990 این شرکت سالانه درآمدی معادل 30 میلیون دلار به دست آورد. اما در آمد واقعی زمانی عاید کوبان شد که کمپانی بزرگ «COMPU Sever» اقدام به خرید شرکت نمود و در جریان این معامله سرمایه بسیار خوبی از آن او کرد.
با به دست آوردن این گنج باور نکردنی کوبان دیگر تمامی روزهای سخت گذشته را پشت سر گذاشته بود و حال تمامی رویاهایش را در عالم واقعیت میدید.
او که علاقهی شدیدی به ورزش بسکتبال داشت، با خود میاندیشید که چرا نمیتواند بازی تیمهای مورد علاقهاش را از اینترنت دنبال کند، همین فکر جرقهای بود برای یک پدیدهی نوین.
این سوال به تولد «Broadcast.com» در سال 1995 انجامید و در نتیجهی آن کوبان به شهرت بسیار بالایی دست یافت. با روی کار آمدن«Broadcast.com» دیگر تمامی کاربران اینترنتی قادر بودند تمامی برنامههای دلخواهشان را به طور مستقیم از طریق اینترنت دریافت کنند و این مساله شور و هیجان خاصی در میان مردم پدید آورد. چندی بعد در سال 1999 یاهو این سایت را به مبلغ 2 میلیارد دلار از کوبان خرید و با این اقدام او را روانهی لیست میلیاردرهای دنیا نمود...
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
آیا افرادی که فکر می کنند می توانند چندین کار را انجام دهند خودشان را فریب میدهند؟
همه ما سعی کرده ایم چندین کار در یک دفعه انجام بدهیم. این درست است، یا بهتر این است تنها روی یک کار در یک زمان تمرکز داشته باشیم؟ آیا انجام دادن چندین کار با هم واقعاً ایده خوبی است یا اینکه ما را متقاعد می کند که اگر در یک زمان بر روی یک کار تمرکز کنیم آن را آهسته تر و بهتر انجام خواهیم داد؟
راه حل
روانشناسان استدلال می کنند که انسان ها وظایف (کارهای) به سرعت پشت سرهم را نسبت به وظایف همزمان به خوبی انجام می دهند.
در سال 2009، تیم تحقیقاتی استنفورد که توسط کلیفورد ناس رهبری می شد در یک سری از آزمایشات کسانی که وظایف چندگانه رسانه ای سنگین و سبک را انجام می دهند را مقایسه کردند. ناس فکر می کرد کسانی که وظایف چندگانه سنگینی را انجام می دهند باید در سازماندهی، ذخیره اطلاعات بهتر باشند و حافظه فوق العاده ای نیز داشته باشند، اما مشخص شد که عکس (خلاف) آن درست بود.
وقتی گروه ها ترتیبی از شکل های رنگی را نشان دادند و از آنها خواستند موقعیت آنها را به یاد بیاورند و دیگران را نادیده بگیرند، کسانی که چندین کار را باهم انجام می دانند نتوانستند چنین کاری را انجام دهند. آنها به طور مداوم پریشان بودندو توانایی آنها در تغییر بین وظایف، فیلتر کردن اطلاعات بی ربط و به یادآوردن آنچه دیده بودند بدتر از کسانی بود که وظایف چندگانه سبکی انجام می دهند.
تیمی از دانشگاه یوتا که توسط دیوید استرایر رهبری می شد، افرادی را که در حین رانندگی از تلفن همراه استفاده می کردند، بررسی کرده اند و پی برده اند که بیشتر از دوبار احتمال داشت که علایم توقف را نادیده بگیرند. در بررسی بعدی، استرایر پی برده است افرادی که بیشتر احتمال دارد چندین کار با هم انجام دهند آنهایی هستند که فکر می کنند در این کار ماهر هستند. 70 درصد از 310 دانشجوی بررسی او فکر می کردند آنها بالاتر از حد متوسط در وظایف چندگانه بودند.
تحقیق ناس نشان می دهد که ما باید 20 دقیقه را صرف یک کار بکنیم و بعد به کار دیکری بپردازیم، به جای اینکه بین دوکار با سرعت هر چه بیشتر حرکت کنیم. شواهد نشان می دهند که ما خودمان را فریب می دهیم اگر فکر کنیم در زمان واحد بتوانیم بیشتر از یک کار را به خوبی انجام دهیم.
تحقیقات اندکی نشان می دهند که زنان ممکن است تاحدود کمی در این کار بهتر باشند، اما تعداد کمی از ما بطور طبیعی اینگونه هستیم.
تحقیق استرایر نشان می دهد که برخی افراد "سوپر تسکر" هستند، کسی که به بهترین نحو می تواند چندین کار را با هم انجام دهد. بقیه فقط می توانند در یک زمان به یک کار بچسبند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
از 35 سالگی به بعد از شغلتان متنفر میشوید!
زمانی که جین پرنس کار خود را برای یک شرکت فناوری بریتانیایی در نزدیکی کمبریج آغاز کرد، 50 سال داشت.وی میگوید: «فکر میکنم خیلی خوششانس بودم» ولی او خوشحال نبود. او معتقد است محیط کار هر روز سختتر و غیرشخصیتر میشود.
براساس بررسی بخش منابع انسانی شرکت رابرت هاف بریتانیا از دو هزار کارمند بریتانیایی، کارکنان پیرتر در مقایسه با همکاران جوانتر در محیط کار خود کمتر خوشحالند. یک نفر از شش کارمند بالای 35 سال بریتانیایی از کار خود ناراضی است و این میزان دوبرابر کارمندان زیر 35 سال است. نزدیک به یکسوم افراد بالای 55 سال نیز گفتهاند از کار خود احساس رضایت نمیکنند، در حالی که 16 درصد از آنها اعلام کردند در محیط کار خود دوستی ندارند.
در این گزارش آمده است که قرار داشتن در جایگاههای عالیرتبهتر با خود استرسی به همراه دارد. درست است که حقوق بالاتر است اما هرچه مرتبه شغلی بالاتر میرود، زندگی روزمره گرانتر میشود. کاری کوپر، محقق محیط کار مدرسه کسبوکار منچستر معتقد است، زمانی که شما موفقیت کاری بهدست نمیآورید، کار برایتان خستهکننده میشود.از سوی دیگر تجربه زندگی به شما میگوید که خانواده از اهمیت بیشتری نسبت به کار برخوردار است.
براساس نظرسنجی سازمان توسعه مهارت گروه سیتی و گیلدز، یکپنجم از کارگران بریتانیایی مسنتر معتقدند کارفرمایان آنها برای کارکنانشان در ردههای سنی مختلف بهطور برابر ارزش قائل نیستند، همچنین براساس گزارش کپیتا ریسورسینگ، یکسوم از کارکنان بالای 55 سال نیز احساس میکنند بهخاطر کارکنان جوانتر کنار گذاشته خواهند شد. البته دلیل دیگری که افراد جوانتر نسبت به کارشان دلسرد نمیشوند، این است که آنها انتظارات کمتر و آرزوهای بزرگتری دارند.
بادنیک که در اولین تجربه کاری خود بهشدت ترس از دست رفتن شغلش را داشت، میگوید: زمانی که شرایط شما کمی پایدارتر میشود، به اطراف خود نگاه میکنید و از خود میپرسید آیا واقعا از جایگاه شغلی خود رضایت دارم؟ با وجود این بازار کار در حال پیر شدن است. براساس برآورد دولت آمریکا در سال 2024 از هر چهار نفر نیروی کار حاضر در بازار کار ایالاتمتحده یک نفر بالای 55 سال خواهد داشت.»
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راز میلیاردر شدن احد عظیمزاده،بزرگترین تاجر فرش و یتیمنواز ایرانی
هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم. امكانات مالی ما اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشينم و قالیبافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم.
چارهای نبود، وسع مالی ما جز اين اجازه نمیداد. خاک خوردم و زحمت بسيار كشيدم. در سال 2 بار بيشتر نمیتوانستيم برنج بخوريم. يک بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوری. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار و برای رسيدن به اين آرزوها بسيار زحمت كشيدم.
كارم را با به دوش كشيدن پشتی و قالیهای كوچک و بردن آنها از اسفنجان يا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها يک يا دو تومان (نه هزار يا 2هزار تومان) سود میكردم. پنج سال اينچنين سخت كار كردم. بسيار دشوار بود.
اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان میكرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اينكه مجبور به ترک تحصيل شدم.
در اين فكر بودم كه سرمايهام را افزايش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. میخواستم يک كارگاه فرشبافی راه بيندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمايهام شد 100 هزار تومان يعنی به اندازه يک تراول صد تومانی امروزی.
وقتی اين پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ايده جديدی داشته باشم؟ ماهها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پيروز شده بود تا 2 سال به هيچ ايرانی پاسپورت نمیدادند. در اين مدت فكر كردم و فكر كردم تا به اين نتيجه رسيدم كه با صادرات كارم را شروع كنم.
اما هيچ اطلاعاتی نداشتم. شنيده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ويزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در يک مسافرخانه يا پانسيون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سليقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خريد فرش به سوئيس میروند. ويزای 15 روزه سوئيس گرفتم و به ژنو رفتم.
زبان هم نمیدانستم. در يک هتل با تاجری آشنا شدم و او ايده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ايران فرش گرد بافته نمیشد و كيفيت توليد فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ايران برگشتم.
به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره كردم. دستگاه خريدم، با 10 درصد نقد و بقيه اقساط. ابريشم هم قسطی خريدم. انسان بايد ريسکپذير باشد و من هم ريسک كردم. با دست خالی و از هيچ.
شروع به بافتن فرش گرد كردم و چند نمونه كه بيرون آمد سر و كله تاجران آلمانی پيدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میكنيد يا نه؟ در اولين معامله 6.5 ميليون تومان نقد پرداختند و شش ميليون تومان هم چک دادند! آن شب از شدت هيجان نخوابيدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمايه 100 هزار تومانی من كه 80 هزار تومانش قرض بود در كارخانه اجارهای اينچنين سودی نصيب من كرده بود، در اولين قدم... كسبوكارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ايتاليا، سوئيس، انگليس، بلژيک و ديگر كشورها آغاز كردم. بسيار سفر كردم و ايدههای جديد دادم. از موزههای فرش كشورها بازديد میكردم و از طرحها اقتباس، يا از آنها عكس میگرفتم و با الهام از آنها و تلفيق طرحها، ايدههای نو بيرون میدادم. در اين مدت سليقه مشتريان را شناختم.
میپرسيد هدف من چیست؟ و چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول ديگر من را ارضا نمیكند. هدف من كارآفرينی است. تنها در پروژه یک هتل 600 نفر به طور مستقيم كار میكنند.
من برنده تنديس الماس بزرگترين بيزينسمن شدم و بزرگترين صادركننده فرش كشور هستم. اما میدانيد بزرگترين افتخار من چيست؟ يتيمنوازی. افتخار میكنم 2 سال خير نمونه كشور شدم. افتخار میكنم جزو 100 كارآفرين برتر كشور هستم.
دوست دارم اشتغالزايی كنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز كنم، معتقدم خدا من را وسيله قرار داده است. هماكنون 1070 بچه يتيم را زير پوشش دارم و با خودم پيمان بستم تا عمر دارم هر سال 100 بچه به آنها اضافه كنم. وصيت كردهام وقتی مردم تا 10 سال بعد از عمرم هر سال 100 بچه يتيم اضافه شود و مخارج همه يتيمها را از محل ارثم بپردازند. بعد از 10 سال هم اگر بازماندگانم لياقت داشتند، راه من را ادامه میدهند. سفره كه میاندازيم برای يتيمها و میآيند و غذا میخورند، كيف میكنم. گريه میكنم و حال میكنم.
احد عظیم زاده میلیاردر تبریزی در همین ایرانی ارزشآفرین وثروتآفرین شده است که هنوز هم خیلیها میگویند محیط مناسبی برای کسب و کار ندارد...
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پنج رمز موفقیت کسب و کار به زبان ریچارد برانسون
ریچارد برانسون (Richard Branson) ، رئیس گروه ویرجین(Virgin Group) است. در ابتدای کارش در سال 1970 یک فروشگاه کوچک به نام (virgin record) به راه انداخت. سرمایه برانسون 5.1 میلیارد دلار است و رئیس گروه ویرجینی است که متشکل از 400 شرکت در سراسر جهان است. تنها هشت فقره از این شرکت ها بیش از یک میلیارد دلار در سال درآمد دارند.
وی در کتاب 2012 خود "مانند یک تازه کار: اسراری که در دانشکده کسب و کاربه شما آموزش نمیدهند"، پنج رمز موفقیت خود را برای شروع یک کسب و کار معرفی میکند.
1. اگر از کاری که انجام می دهید لذت نمی برید آن را رها کنید.
"زمانی که من شرکت خود را در زیرزمین در غرب لندن به راه انداختم، هیچ طرح بزرگ و یا استراتژی وجود نداشت. من قصدی برای ساخت یک امپراتوری کسب و کار نداشتم. من خیلی ساده به دنبال چیزی بودم که مردم با استفاده از آن لذت ببرند و در پایان روز از اینکه عایدی به حد کافی برای پرداختن قبوض بود شکرگزار بودم. "
2. خلاق باشید - چیزی متفاوت ایجاد کنید
از لحظه ای که تصمیم گرفت تا شرکت خود را در سال 1970 ثبت کند، برانسون همواره در صدد آن بوده که یک گام از همه جلوتر باشد. او می نویسد که ویرجین آتلانتیک را در سال 1984 به عنوان یک شرکت هواپیمایی ثبت کرد با این ایده خلاق که سرویس بسیار متفاوتی به مشتری بدهد. ایده ای که در آن زمان انقلابی بود. هم اکنون نیز وی به دنبال تاسیس ویرجین کهکشانی به عنوان اولین شرکت ارائه دهنده امکان سفر به فضا است.
3. غرور سازمانی اثر شگفت انگیزی دارد.
وی مینویسد:"برای من هیچ چیز غمناک تر از شنیدن این نیست که کسی از محیطی که در آن کار می کند شرمنده باشد." صاحبان کسب و کار موفق باید تشخیص دهند که کارکنان آنها با ارزش ترین دارایی آنها هستند، و مدیران باید قدردان آنها باشند به گونه ای که کارمندان این موضوع را حس کنند. کارکنان در این شرایط نه تنها سخت تر کار می کنند، بلکه با جلوگیری از استخدام کارکنان بیشتر به شرکت کمک می کنند.
4. رهبری با گوش دادن.
برانسون می گوید: مدیران بزرگ تشخیص می دهند که آنها تمام پاسخ ها را ندارند و به ایجاد تیم هایی برای کمک به رشد شرکت مبادرت می کنند.
5. دردسترس باشید
بنیانگذاران شرکت ها نباید خود را از آشنایی با کارکنان خود محروم کنند، چه آنها که در حال اجرا و راه اندازی یک کسب و کار هستند و یا آنها که صاحب یک امپراتوری چند میلیارد دلاری شرکت های بزرگ هستند. آنها باید کانال های ارتباطی خود با مدیران پایین دستی و همچنین کارکنان سطح پایین را باز نگهدارند. برانسون می گوید او همواره یک نوت بوک کوچک را با خود حمل میکند و هر زمان که در تعامل با کارکنان ویرجین است یادداشت بر می دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
کارکنان سرزنده بهرهوری بالاتری دارند
اصطلاح «تعادل بین کار و زندگی شخصی» تا حدی طی دهه گذشته شنیده شده که تقریبا به اصطلاحی بیمعنا تبدیل شده است. دراج نارایانسوامی به عنوان مدیرعاملی با تجربه ۲۰ ساله در کسب و کارهای مستقر در سیلیکون ولی، درصدد است که مساله تعادل بین کار و زندگی شخصی را تحقق بخشد و توصیههایی در این خصوص به شما ارائه می دهد.
تفکیک زندگی شخصی و کاری
اینکه قادر باشیم در زمان مناسب کار خود را به پایان رسانده (فیزیکی و ذهنی) و محل کار را ترک کنیم و زمان خود را صرف چیزی کاملا بی ارتباط با کار کنیم، برای کاهش میزان استرس امری کلیدی محسوب میشود.
طبق دادههای بهدست آمده اخیر ، اوج خوشبختی در هر روز بهطور کلی حدود ساعت ۷ بعد از ظهر است؛ یعنی زمانیکه افراد در منزل هستند و با افرادی که دوستشان دارند زمان میگذرانند.
بهطور مشابه، مطالعات ۷۵ ساله در مورد خوشبختی و پیشرفت در بزرگسالان، به این نتیجه رسیدند که «روابط خوب، به ما شور و سلامتی بیشتری میبخشد.» کارکنان شایسته این هستند که فرصت پرورش روابط خود در خارج از محیط کار را داشته باشند و کارکنان و کارفرمایان به یک میزان از این مساله نفع میبرند.
اگر شما به دنبال پسانداز پول از طریق هزینههای بیمه، کاهش غیبت و ترک خدمت، افزایش بهرهوری و داشتن کارکنانی شادتر، سالمتر و پرانرژیتر هستید، به فرهنگ تعادل بین کار و زندگی شخصی، متعهد شوید.
راههای مختلفی برای تقویت فرهنگ تشویق توازن بین کار و زندگی شخصی، وجود دارد:
1- سیاست مرخصی «یا در فرصت مقرر از آن استفاده کن یا قیدش را بزن» را در نظر بگیرید.(سیاستی که امکان انتقال مرخصیهای انباشت شده به سال بعد را نمیدهد)
2- استفاده از زمانهای انعطافپذیر و روزهایی که میتوان در منزل، کار را انجام داد. نظرسنجی «انجمن مدیریت منابع انسانی» نشان میدهد کارکنانی که در منزل کار میکنند، ۱۳ درصد بیش از همتایانی که در اداره کار میکنند، بهرهوری دارند. زمان انعطافپذیر، نیز چنین منفعتی دارد. البته، توانایی کار در منزل یا برنامهریزی ساعات کاری، به شدت به نقش کارمند مربوطه بستگی دارد و گزینهای عملی برای تمامی کارکنان نیست.
3- ساختاربندی اندیشمندانه فرهنگ. آیا جلسات آخر وقت مانع رسیدن افراد به خانه در ساعت مناسب میشود؟ اقدامات اجتماعی دفتر شما، مشخصا دوستدار خانواده نیست؟ ترفندهای زیرکانهای وجود دارد که از طریق آنها میتوانید مانع بیتعادلی بین کار و زندگی شخصی کارکنان شوید.
4- آموزش کارکنان. برنامهای آموزشی برای آگاهی رسانی به کارکنان در خصوص اهمیت تعادل بین کار و زندگی شخصی و تجهیز آنها به ابزارهای مختلف جهت کسب اهداف را اجرایی کنید.
منبع: entrepreneur
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
هم کار کنید هم تفریح!
همه ما در طول يك روز كاري به استراحت و تجديد قوا نياز داریم و به همین دلیل هم هست كه برنامهريزي براي تفريح و خوشي در محل كار امری ضروري است. ما بايد به اين اطمينان برسيم كه روساي ما ميدانند روبات نيستيم و به زماني براي لطيفه تعريف كردن يا نوشيدن چاي يا قهوه و كمي شاد بودن نياز داريم.
اگر آگاهي از فواید تفريح و شادي در كار افزايش يابد و همه از ارزش والاي اين مساله اطلاع يابند، آنگاه ميتوان دريافت كه كيفيت زندگي همراه با شادي و تفريح، بيشتر از زندگيهاي راكد و ساكن است. بايد به همه فهماند كه ميتوان در محل كار شاد بود و تفريح كرد، بدون اينكه به بهرهوري و بازدهي كار لطمهاي وارد شود (چه در بلندمدت و چه در كوتاهمدت).
همه افراد بايد زماني را به تفريح و شادي در كار اختصاص دهند، چرا كه از اين طريق تعادلي مفيد بين فعاليتهاي سنگين و خشك كاري و فعاليتهاي لطيف و آرامش بخش غير كاري برقرار ميشود و اين يعني افزايش كارآمدي و رضايت از زندگي.
بهطور کلی، اختصاص وقت تفريح و شادي در كار ميتواند پلي باشد براي تحقق اين نوع خواستهها. فواید تفریح در کار عبارت است از:
رفاه جسمي و روحي را افزايش ميدهد و از ميزان استرسها ميكاهد و حس استقلال را در افراد تقويت ميكند.
به افراد در مقابله با معضل استرس كمك ميكند.
بر ارتقاي عملكرد حرفهاي تاثير گذاشته و توانايي تصميمگيري و حل مساله را بهبود ميبخشد.
با تبيين ارزشها و افزايش تعاملات اجتماعي و رفع موانع موجود باعث توسعه فردي ميشود.
آموختن چگونه شاد بودن و تفريح كردن در كار ميتواند بنيانهاي اصلي اخلاقيات كار را شكل داده و روحيه كار گروهي را تقويت كند و اثر شگرفي بر اعتماد به نفس و خودبرانگيختگي، حس هويت و آزادي در تصميمگيري و كاهش استرس و رفع كسالت داشته باشد.
هنگامي كه رئيستان از شما چيزي را بخواهد كه انجامش برايتان دشوار است، آنگاه خلاقيت و نوآوري به كارتان خواهد آمد. كار كردن بهترين موتور مولد و محرك ايدههاي خلاقانه است و براي روشن كردن اين موتور، نياز مبرمي به شاد و آزاد بودن در كار وجود دارد.
منبع: کتاب Work Happy Now
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭوستایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ مىﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ: ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ مراميست ! ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : من به اين سكه ها نيازي ندارم چون كارشان را كردند !
و ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪﺍﺳﺖ;
اﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ. چون برايش بهايي پرداخت كرده بوديد
ﺩﻭﻡ اينكه من ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ كردم چون در جيبم پول بود
در دنیای امروز فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند.
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
میلتون هرشی، کارخانهدار و نیکوکار آمریکایی و موسس کمپانی شکلاتسازی هرشی بود.
از آنجا که او و همسرش فرزندی نداشتند، به کارهای نیکوکارانه روی آوردند، میلتون هرشی زندگی سختی داشت و در فقر زندگی میکرد، از همین رو در سال 1871، میلتون مدرسه را ترک کرد و در چاپخانهای محلی که یک روزنامه انگلیسی- آلمانی را منتشر میکرد، مشغول کار شد.
او به اینگونه کارها علاقهای نداشت بنابراین خیلی زود به کارش خاتمه داد، مادرش هرشی 14 ساله را برای شاگردی به یک شیرینیفروشی فرستاد.
در طول چهارسالی که هرشی در این شیرینیفروشی کار کرد، مهارت پختن شیرینی را آموخت و در سال 1876 به فیلادلفیا رفت تا اولین شیرینی فروشی اش را با 150 دلاری که از عمهاش قرض گرفته بود، راه بیندازد.
به مدت پنج سال، هرشی تلاش و وقتش را برای این کسب و کار گذاشت، اما موفقیت از او اجتناب میکرد تا اینکه سرانجام شیرینی فروشی اش را بست.
هرشی چندین بار شکست خورد تا اینکه در سال 1883، با اعتقاد به اینکه میتواند یک کمپانی موفق شکلاتسازی بسازد، به لنکستر بازگشت و کمپانی کارامل لنکستر(Lancaster Caramel Company)را راه انداخت.
بالاخره موفقیت سراغش آمد، طی چند سال، هرشی یک کسب و کار موفق داشت و توانست کارامل هایش را به سراسر کشور بفرستد، در سال 1893، درست زمانی که بخش تولید کارامل به موفقیت قابل توجهی دست یافته بود، او کمپانی شکلاتسازی هرشی(Hershe Chocolate Company)را راهاندازی کرد.
هرشی مصمم بود که فرمولی جدید پیدا کند تا بتواند شکلاتهای شیری را به تولید و توزیع انبوه برساند، بنابراین در سال 1900 کمپانی کارامل لنکستر را فروخت و سه سال بعد کارخانه شکلاتسازی را با ابزار مدرن ساخت و در سال 1905 آن را افتتاح کرد.
▪️نتیجه گیری راهبردی:
شکست را به موفقیت تبدیل کنید‼️
تعداد شکستهای میلتون هرشی بیشتر از موفقیتهایش بود، در حقیقت، تعداد شکستهایش آنقدر زیاد بود که نمیتوانیم در این مطلب لیست کنیم‼️
تا به حال کسی زیاد از شکستهایش نشنیده است، زیرا هرشی شکستهای تکرارشده در کارش را به موفقیت تبدیل کرد، او کارش را با تولید کارامل آغاز کرد، نه شکلات.
میلتون در دنور، شیکاگو و نیواورلند سرمایهگذاری کرد و سعی داشت مکانی را برای مستقر کردن کسبوکارش پیدا کند، در آن زمان تصمیم نهاییاش نیویورک بود، فروشگاههایش را اجاره و تجهیزاتش را راهاندازی کرد. چه میشد اگر در مقاطع حساس کارش تسلیم میشد
طبیعتا کمپانی فوقالعاده شکلاتسازی هرشی امروز وجود نداشت، تسلیم نشوید، به راهتان ادامه دهید.
دنیای کسب و کار دنیای سختی است و از آن سختتر موفقیت در کسب و کار است.
شکستهایتان را به موفقیت تبدیل کنید، آنچه اهمیت دارد تعداد دفعاتی که هرشی شکست خورده نیست، بلکه دفعاتی که او تلاش کرده است.
کیفیت بهترین راه تبلیغات است‼️
هرشی یک نابغه تبلیغات واقعی بود، او میتوانست هر چیزی را به فروش برساند، حتی برای فروش شکلات هایش کاری تحسین برانگیز انجام داد.
او محصولی را در اوایل دهه 1900 به فروش رساند که تا آن زمان کالایی لوکس به حساب میآمد و آن را تبدیل به محصولی کرد که هرکسی توان خریداریاش را داشت، در عین حال او هرگز کیفیت را قربانی نکرد.
او راههای فوقالعادهای برای ارزانتر فروختن محصولش پیدا کرد، مثلا کارش را در پنسیلوانیا نزدیک کارخانه شیر و سایر منابعی که نیاز داشت، آغاز کرد، همین مسئله هزینه حمل و نقل شیر و سایر محصولات برای تولید شکلات را حذف کرد و به او این امکان را داد تا با قیمتی مناسب شکلات هایش را به فروش برساند.
هرشی محصولاتش را کاملا شفاف تبلیغ میکرد، اما اولویت نخستش کیفیت بود، او معتقد بود:محصولاتی با کیفیت عرضه کنید، این بهترین نوع تبلیغات در جهان است.
اجازه ندهید ترس مانع رسیدن به اهدافتان شود‼️
درست مثل هر کسب و کار دیگری در جهان، میخواهید کسب و کارتان پولساز باشد، این دقیقا کاری است که همه انجام میدهند اما باور هرشی این بود:اگر میخواهید پول دربیاورید، باید کارتان را با روشی بزرگ انجام دهید.
زمانی که میترسید، کارها را با روش های بزرگ انجام نمیدهید، بهخصوص وقتی که قرار است کاری را که پیش از این انجام نداده بودید، آغاز کنید و دچار تردید هستید.
اگر میخواهید در زندگی و کسب و کارتان موفق باشید، باید از راههای بزرگ وارد شوید، نباید به عقب برگردید، اجازه ندهید ترس شما را از جایگاهی که قرار است به آن برسید، باز دارد.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
راهکارهایی برای میلیاردر شدن قبل از جشن تولد ۴۰ سالگی:
میلیاردر شدن قبل از ۴۰ سالگی با شش راهکار ساده!
۱. برای میلیاردر شدن قبل از ۴۰ سالگی یک منبع درآمد نداشته باشید!
۲. برای میلیاردر شدن قبل از ۴۰ سالگی جوگیر شدن ممنوع.
۳. برای میلیاردر شدن قبل از ۴۰ سالگی بهترین پس انداز، پس انداز نکردن است!
۴. برای میلیاردر شدن قبل از ۴۰ سالگی همیشه در حال یادگیری باشید.
۵. برای میلیارد شدن قبل از ۴۰ سالگی بزرگ، بزرگ و بزرگتر فکر کنید.
۶. برای میلیارد شدن قبل از ۴۰ سالگی با موفقها بجوشید
اگر دوروبرتان کسانی هستند که دائم ناامیدتان میکنند و با دلایل بعضاً غیر منطقی خود مانع از حرکت شما به سمت رویاهای بزرگتان میشود همین حالا زمان آن است که این افراد را بدون تعارف از زندگی خود کنار بگذارید.
بخش عمدهی طرز فکر شما در مورد ثروت در معاشرت شما با آدمهای اطرافتان شکل میگیرد پس همیشه به این موضوع که با چه کسانی نشست و برخاست دارید حساس باشید و برای آن اهمیت قائل شوید؛ باید از حضور کسانی که در حال حاضر درآرزوهای شما، یا حتی در بخشی از آن، زندگی میکنند لذت ببرید و اجازه دهید از این طریق ذهنتان راه رسیدن به اهداف را راحتتر طی کند.
دوستان و اطرافیان شما در ثروتمند شدن شما نقش مهمی دارند …
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
(اشتیاق)
▪️تحقیقات بر روی بیش از سی میلیون نفر از کارکنان در دنیا نشان می دهد که حدود 87% از آنان، اشتیاق کاری ندارند‼️
سازمان های زیادی در دنیا با معضلاتی روبرو هستند که ریشه آنها نبود اشتیاق کاری کارکنانشان می باشد ولی متاسفانه اطلاعی از این موضوع ندارند.
سازمانهایی که دارای کارکنانی با اشتیاق کاری بالا هستند، به طور متوسط 147% درآمدشان به ازای هر سهم بیشتر از سایر شرکتهاست.
اشتیاق کاری به میزان انرژی ای که یک فرد برای انجام کارهای سازمانی خود صرف می کند و نیز میزان اثربخشی و کارایی به دست آمده در کار گفته می شود.
کارکنان مشتاق، احساس قدرتمند بودن و ارتباط موثر با کارشان دارند همچنین خود را برای برآوردن مسئولیتهای شغلی، توانمند می بينند؛
کارکنان مشتاق در کارشان به دنبال چالش های جدید می گردند و هنگامی که احساس کنند کارشان برای مدت زیادی چالش انگیز نیست، فعالانه محیط کاری خود را تغییر میدهند.
اشتیاق کاری سه بعد جذب، نیرومندی و وقف را دربر می گیرد.
1 جذب به تمرکز و غرق شدن در کار اشاره دارد:
در این حالت زمان برای افراد سریع می گذرد و افراد در می یابند که جدا شدن از کار سخت است.
2 بعد دیگر اشتیاق کاری، نیرومندی است که به سطوح بالای انرژی و خاصیت ارتجاعی بودن ذهن فرد شاغل به هنگام کار اشاره دارد:
در این حالت فرد شاغل تلاش قابل ملاحظه ای در انجام کار نشان می دهد و در مقابل موقعیت ها و موانع شغلی دشوار پافشاری و ایستادگی می کند.
3 سومین مولفه اشتیاق کاری وقف خود به کار است که با درگیری شدید روحی فرد با کار خود مشخص می شود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه مشتريان خود را وفادار سازيم؟
1 مشتريان خود طبقه بندى كنيد. مشتريان با ويژگيهاى مشترك را در يك گروه قرار دهيد و براى هر گروه برنامه ريزى كنيد.
2 فعال و حرفه اى باشيد. يك ديالوگ مداوم را با مشترى خود پيش ببريد. اطلاع رسانى كنيد، الهام بخش باشيد، تفريح كنيد وفقط به دنبال فروش نباشيد.
3 طولانی مدت فکر کنید و به هر کدام از مشتری ها به عنوان یک عضو از چرخ اقتصادی تان ارزش بدهید.
4 روی خدمات خوب سرمایه گذاری کنید . در حالی که برای خودتان اعتبار و تجربه کسب می کنید، می توانید مشتری خود را نگه دارید و آنها را از دست ندهید.
5 تجربه خود را مدلسازی کنید و هر بخش از ارتباط خود با مشتری تان را برنامه ریزی کنید.
6 به مشتری خود گوش کنید. یک انتقاد میتواند فرصتى برای جبران اشتباهات شما باشد.
7 با نوآوری های تازه و مداوم مشتریان خود را غافلگیر کنید.
8 برند خود را بسازید. به قولتان عمل کنید. محصول شما، ارتباطتان با مشتری و رفتار شما برند شما را معرفی می کند.
9 کارکنان خود را جزیی از برنامه خود کنید. با تشویق کردن، کمک کردن و آموزش کارکنان خود به آنها نیز نگرشی درباره برنامه تان بدهید.
به یاد مشتریان خود باشید. با هدیه دادن به آنها می توانید آنها را جزیی از برنامه تجاری آینده تان بکنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اقتصاد کینزی چیست؟
اقتصاد کینزی نظریه ای مبتنی بر مجموع مخارج در اقتصاد (موسوم به تقاضای کل) و اثرات آن بر تولید و تورم است. اگرچه از این واژه برای تشریح موارد متعددی طی سالیان متمادی استفاده (و سوء استفاده) شده است، اما شش اصل بنیادین از اهمیتی اساسی در مکتب کینزی برخوردار هستند.
۱) یک فرد معتقد به مکتب کینزی بر این باور است که تقاضای کل تحت تاثیر انبوهی از تصمیمات اقتصادی قرار دارد و برخی اوقات رفتاری نامنظم از خود به نمایش می گذارد. تصمیمات عمومی عمدتا شامل تصمیمات مربوط به سیاست های پولی و مالی (یعنی هزینه ها و مالیات ها) می شوند.
۲) بنا بر نظریه کینزی تغییر در تقاضای کل، چه پیش بینی شده باشد و چه غیر منتظره، در کوتاه مدت بیشترین تاثیر را بر تولید واقعی و اشتغال می گذارد و نه بر قیمت ها.
۳) کینزی ها معتقدند که قیمت ها و به ویژه دستمزدها به آهستگی به تغییر در عرضه و تقاضا واکنش می دهند و در نتیجه کمبود و مازادهای موقتی را به ویژه در نیروی کار به بار می آورند.
۴) کینزی ها بر این باور نیستند که میزان معمول بیکاری ایده آل است. این امر تا حدودی به این دلیل است که کینزی ها معتقدند بیکاری، به تغییر تقاضای کل به شدت وابسته است و تا حدودی به این خاطر است که این عده از اقتصاددان ها معتقدند قیمت ها به آهستگی تغییر پیدا می کنند.
۵) بسیاری از افراد معتقد به مکتب کینزی (البته نه همه آنها) از سیاست تثبیت فعال برای کاهش دامنه چرخه های کسب و کار که از نظر آنها مهم ترین مشکل اقتصادی است، حمایت می کنند.
۶) بالاخره و حتی با اتفاق نظر کمتر، بعضی از کینزی ها بیشتر از آنکه به غلبه بر تورم بیندیشند، به فکر از بین بردن بیکاری هستند. آنها از شواهد گذشته چنین نتیجه گرفته اند که هزینه تورم پایین، اندک است. با این وجود، کینزی های ضدتورم بسیار زیادی وجود دارند.کینزی ها نوعا بیشتر از غیرکینزی ها از سیاست های جسورانه انبساطی طرفداری می کنند.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
"مفاهیم قسط ، جور ، عدل و ظلم در اقتصاد اسلامی و موضوعات اجتماعی"
در مطالعات اسلامی بویژه اقتصاد اسلامی ، تسلط بر معانی واژهای کاربردی موجب درک عمیق موضوعات مطروحه می شود . در فرهنگ لغات دهخدا "قسط"به معنای دادگری و عدم اعمال تبعیض در مقابل "جور" یعنی حق کسی را بدیگری دادن ، آمده است . بنابر این به استناد اعتقاد به "قسط"، نباید بین افراد تبعیض قائل شد . معانی "ظلم" و "عدالت" چگونه تبیین می گردند ؟
با ذکر مثالی معانی کلماتی مانند ظلم ، جور ، عدل و قسط را بیان می کنیم :
- به حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع خود" تصاحب می کنیم ، "ظلم" می گوییم.
- به حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع دیگری" تصاحب می کنیم ، "جور" می گوییم .
- در حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع خود" تصاحب نمی کنیم ، " عدل" می گوییم.
- در حالتی که "دارایی" کسی را به "نفع دیگری" تصاحب نمی کنیم ، " قسط" می گوییم .
واژه "قسط" معمولاً در حوزه اقتصادو در بخش تخصیص دارایی ها به افراد براساس عدالت اجتماعى میان آنان کاربرد دارد كه در مقابل "جور" قرار گرفته است ، ولى مفهوم "عدل" شامل برقراری عدالت در ابعاد اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اعتقادی و ... می گردد ، كه در مقابل "ظلم" است.
عدالتخواهی ، در بیان آسان است ؛ اما در عمل با موانع گوناگون مواجه است . شاید سخت ترین امور نظام اسلامی تامین عدالت در جامعه اسلامی است . عدالت مختص به برقراری عدالت اقتصادی نیست ؛ عدالت در همهی امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است . در اسلام ، رعایت کامل "عدل" تنها محدود به ظهور حضرت امام قائم (عج الله تعالی فرجه شریف) می باشد اما رعایت "قسط" اهمیت خاصى دارد . مثلاً در نظام اسلامی ، بیت المال باید به نحو یکسان به مستضعفین ، تخصیص یابد . داستان آهن گداخته امام على علیه السلام و امتیاز طلبی و زیاده خواهی برادرش عقیل بن ابیطالب که دومین فرزند ابوطالب محسوب می گردید را در خطبه 224 نهج البلاغه به یاد آورید ، امیر المومنین علی علیه السلام بر اساس رعایت "قسط" و عدالت اقتصادی بود كه فرمودند : به خدا قسم عقيل را در اوج فقر ديدم كه يك من گندم از بيت المال شما را از من درخواست داشت ، و كودكانش را از پريشانى فقر با موهاى غبار آلود و رنگهاى تيره ديده كه گويى صورتشان را با نيل سياه كرده بودند ، عقيل به درخواستش اصرار، و سخنش را تكرار مىكرد ، من به گفتارش توجه مىكردم ، و او خيال مىكرد كه دينم را به او فروخته ، و از راه و روش ام دست برداشته و به خواستهاش تن می دهم .
در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةو السّلام منصب حکومتی نباید وسیلهای برای راحتی و عیش و کسب دنیا برای خود باشد . این کسب و کار مانند بقیه کسب و کار ها نیست بلکه یک مسؤولیت است . اشتغال به این مسؤولیت برای آن نیست که شاغل چیزی به دست آورد ، مالی جمع کند ، آیندهی خود و فرزندانش را از این راه تأمین کند و یا در دنیا خوش بگذراند ، بلکه هدف اجرای عدالت ، تأمین آسایش آحاد مردم ، فراهم کردن زمینهی شکفتن استعدادهای آحاد جامعه بمنظور تعالی انسانها در جهت هدایت و صلاح بنیآدم است . امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام در خطبه 126 مى فرمایند :
"آيا مرا فرمان مى دهيد كه پيروزى را طلب كنم به ستم كردن بر كسى كه زمامدار او شده ام ، به خدا سوگند چنين نكنم تا شب و روز از پى هم مى آيند و در آسمان ستاره اى از پس ستاره ديگر طلوع مى كند . اگر اين مال از آن من مى بود ، باز هم آن را به تساوى به ميانشان تقسيم مى كردم . پس چگونه چنين نكنم ، در حالى كه، مال از آن خداوند است." بنابر این اعمال تبعیض میان آحاد جامعه ، به هر دلیلی حتی دلایل ارزشی مانند دانش ، زهد و ... در جامعه اسلامی در مبحث تخصیص بیت المال جایز نیست چراکه بیت المال مطلق است و شامل همه مردم مى شود.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پيش شرطهاي جذب سرمايه و پيروزي بر رقبا
جذب سرمايههاي خارجي در دنياي پر رقابت امروز كه كشورهاي جهان به دنبال توسعه روز افزون خود هستند نيازمند شرايط ويژه خاصي است كه مي توان مهمترين آنها را به شرح زير خلاصه كرد:
كاهش بوروكراسي اداري
برقراري امنيت سرمايه
ايجاد انگيزه مشاركت سرمايه گذاران خارجي در طرحهاي تملك داراييهاي سرمايهاي
برقراري كامل امنيت اقتصادي و قضايي در كشور
مبارزه جدي با فساد اداري و مالي
اعمال سياستهاي شفاف اقتصادي و اصلاح ساختار اقتصاد
ايجاد سياستهاي هماهنگ پولي و مالي
ايجاد زيرساختهاي فيزيكي مناسب نظير سيستم ارتباطي، راه، بند و فرودگاه
بهبود شرايط ديپلماتيك كشور در عرصه جهاني
عضويت در مجامع بين المللي وانعقاد پيمانهاي چند جانبه سرمايهگذاري
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
۱۲ تفاوت مهم بین کارمندان و کارآفرینان
1.کارمندان کمالگرا اما کارآفرینان عملگرا هستند
2. کارمندان منتظر زمان مناسب میمانند، اما کارآفرینان وقت را تلف نمیکنند
3.هدف کارمندان ارتقای شغلی است اما کارآفرینان به توسعه کسبوکار فکر میکنند
4.کارمندان فقط رؤیاپردازی میکنند اما کارآفرینان برای رؤیاهایشان برنامه ریزی میکنند
5.کارمندان فکر میکنند «پول همه چیز است» اما کارآفرینان میدانند که «زمان همه چیز است»
6.ناامیدی برای کارمندان پایدار اما برای کارآفرینان موقتی است
7.کارکنان از آزادی میترسند اما کارآفرینان خود را از همهی ترسها آزاد میکنند
8. کارمندان سخت کار میکنند اما کارآفرینان هوشمندانه کار میکنند
9.کارمندان در سمتهای شغلی تعیینشده کار میکنند. کارآفرینان شغل خودشان را خلق میکنند
10.کارمندان دیگران را سرزنش میکنند اما کارآفرینان خودشان را اصلاح میکنند
11.کارمندان تعطیلات را زمانی برای آسایش میدانند اما کارآفرینان در تعطیلات باورهایشان را بازنگری میکنند
12.کارمندان بعد از شکستخوردن خودشان را میبازند اما کارآفرینان از شکستها درس میگیرند.
شکست اجتنابناپذیر است. اگر آمادهی در آغوشگرفتن شکست نیستید، قادر نخواهید بود که به ایدههای نو دست پیدا کنید. کارمندانی که «ذهنیت کارمندی» دارند، در زمانهایی که کشمکش بیشتری وجود دارد، اعتماد به نفس شان را از دست میدهند. آنها به شکست همچون یک بنبست نگاه میکنند. کارآفرینان در همهی شکستها، فرصتهایی میبینند. آنها پس از شکستخوردن اشتیاق خود را از دست نمیدهند. آنها هر سقوط را جبران میکنند و آن را بهبود میبخشد.
شما دوست دارید یک کارمند باشید یا یک کارآفرین؟
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
استارت آپ چیست؟
استارتاپ یا استارتآپ یک سرمایهگذاری به شکل کارآفرینی است که طی آن یک شرکت نوپا ایدهی جدیدی برای کسبوکار ارائه میدهد.
طبق تعریف استیو بلنک، پروفسور دانشگاه استنفورد، استارتاپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر راهاندازی میشود.
البته اختلاف بر سر تعریف استارتاپ زیاد است؛ اما نکتهی مشترک در همهی آنها این است که بر اساس یک ایدهی خلاقانه و جدید فعالیت آنها آغاز میشود. این ایدهها بازار نیازمندیها را هدف قرار میدهند و با ارائهی یک محصول یا خدمات جدید و استفاده از تکنولوژی، خیلی سریع رشد پیدا میکنند.
از آنجایی که هدف از راهاندازی یک استارتاپ پیدا کردن مدل کسبوکار است ؛ عمر آن نمیتواند طولانی باشد و معمولا بعد از گذشت چند سال به موفقیت میرسد یا بودجهی آن تمام میشود و شکست میخورد.
استارتاپ تک شاخ یا یونیکورن استارتاپ (Unicorn Startup) به استارتاپهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و به ارزش بیش از ۱ میلیارد دلار میرسند. این لغت اولین بار در سال ۲۰۱۳ توسط سرمایهگذاری به نام آیلین لی ارائه شد و او از میان حیوانات افسانهای، تک شاخ را بهعنوان نماد این مدل استارتاپ انتخاب کرد.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
بعضی از مهمترین بانک های سرمایه گذاری دنیا
کردیت سوییس / Credit Suisse
مقر اصلی : زوریخ ، سوئیس
تعداد کارکنان در سال 2011 : 48400 نفر
تاسیس : شرکت کردیت سوئیس در سال ۱۸۵۶ توسط آلفرد ایشر تاسیس شد. این شرکت ، با هدف تامین مالی پروژه توسعه سیستم راهآهن سوئیس راهاندازی شد. شرکت کردیت سوئیس با صدور وامهایی به ایجاد شبکههای برقرسانی سوئیس و سیستمهای راهآهن اروپا، کمک شایانی کرد. این شرکت همچنین به توسعه سیستم ارزی این کشور و ایجاد کارآفرینی در سوئیس نیز، کمک نمود.
در حال حاضر خدماتی در زمینه مدیریت دارایی و ثروت و بانکداری و سرمایه گذاری ارائه میکند و دارای 4 قسمت اصلی است : سرمایه گذاری بانکی ، بانکداری خصوصی ، مدیریت دارایی و خدمات سهام است . مجموع دارایی های این بانک تا سال 2013 بالغ بر872.81 میلیارد دلار بوده است .
گلدمن ساکس / Goldman Sachs
مقر اصلی : ساختمان ۲۰۰ وست استریت ، نیویورک
تعداد کارکنان در سال 2014 : 32900 نفر
تاسیس : گلدمن ساکس در سال ۱۸۶۹ توسط بانکدار آمریکایی آلمانیتبار؛ مارکوس گلدمن تحت عنوان شرکت گلدمن اند کو. تاسیس شد. در ۱۸۸۲ داماد گلدمن؛ ساموئل ساکس به کسبوکار وی پیوست در ۱۸۸۵ گلدمن پسر ارشد خود و لودوینگ دریفوس را نیز وارد شرکت نمود ، سپس نام شرکت به گلدمن ساکس تغییر پیدا کرد
یکی از بانک های بین المللی سرمایه گذاری در آمریکا که حوزه فعالیت آن مدیریتی ، سرمایه گذاری ، خدمات مالی و اوراق بهادار است . 34000 کارمند داشته و درآمد خالص آن در سال 2014 ، 8.477 میلیارد برآورد شده است . این بانک در سال 2008 به دلیل بحران های اقتصادی ضربه خورد اما بعد از آن با کمک های مالی هنگفت آمریکا دوباره توانست فعالیت خود را از سر بگیرد .
جی پی مورگان چیس / JPMorgan Chase
مقر اصلی : منهتن نیویورک ، ایالات متحده آمریکا
تعداد کارکنان در سال 2013 : 255000 نفر
تاسیس : ساختار کنونی بانک جیپی مورگان چیس در نتیجه ادغام چندین بانک، موسسه مالی و شرکت خدمات مالی بزرگ بوجود آمد. این فرایند از سال ۱۹۹۶ آغاز شد. این موسسات عبارتند از: چیس منهتن بانک، فرست شیکاگو بانک، جی. پی. مورگان اند کو.، بانک وان، بیر استیرنز و واشینگتن میچوال.
این بانکها و موسسات مالی، که خود حاصل تملک و ادغام چندین و چند شرکت و بانک میباشند ، عبارتند از: کمیکال بانک ، بانک ملی دیترویت، بانک ملی تگزاس، پرووایدین فایننشل و گریت وسترن بانک.
دفاتر نمایندگی بسیاری از ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل از خدمات بانکی، جیپی مورگان چیس استفاده کردهاند و در آن بانک دارای حساب هستند. سازمان ملل نیز بخش عمدهای از نیاز خود به خدمات بانکی را از طریق همین بانک برآورده میکند
جی پی مورگان بزرگترین بانک نیویورک بوده و با مجموع کل دارایی 2.6 تریلیون دلار اش ششمین بانک بزرگ در کل دنیاست . صندوق تامین سرمایه گذاری این بانگ بزرگترین صندوق در کل آمریکاست . فعالیت های کلی این بانک در زمینه خدمات مالی مشاوره ای ، اوراق بهادار ،وام های رهنی ،مدیریت دارایی ، خدمات ورشکستگی ، سهام ، خدمات بانکی بین المللی ، بیمه و انواع و اقسام دیگر سرمایه گذار یست.
مورگان استنلی / Morgan Stanley
مقر اصلی : ساختمان مورگان استنلی ، نیویورک ، ایالات متحده
تعداد کارکنان در سال 2013 : 55794 نفر
تاسیس : در سال ۱۹۳۵ بامشارکت هنری استارجیس مورگان نوه بانکدار آمریکایی جیپی مورگان و هارولد استنلی، با پشتیبانی مؤسسه مالی جیپی مورگان چیس تاسیس شد.
مورگان استنلی یکی دیگر از بانک های بین المللی آمریکاست که در در 42 کشور جهان فعالیت دارد و بیش از 1300 شعبه دارد. حوزه کلی فعالیت های این بانک مدیریت دارایی های جهانی ، همکاری با موسسه های فعال در اوراق بهادار و مدیریت سرمایه گذاری است . تا سال 2014 درآمد خالص این بانک 3.467 میلیارد دلار بوده است .
سیتی گروپ / CitiGroup
مقر اصلی : نیویورک ، ایالات متحده
تعداد کارکنان در سال 2013 : 251000 نفر
تاسیس : در تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۸ سیتیبانک با قیمت ۱۴۰ $ میلیارد دلار تراولرز کمپانی را ، خریداری نمود . سپس دو شرکت سیتیکورپ و تراولرز کمپانی ، با هم ادغام شدند . در پی ادغام دو شرکت، سیتیگروپ؛ بعنوان بزرگترین سازمان خدمات مالی جهان، تاسیس شد . در سال 2015 با توجه به ارزش خالص و کل دارایی ها سومین بانک بزرگ در آمریکاست و سیاری از سهامداران و سرمایه گذاران خاورمیانه و سنگاپور با این بانک همکاری میکنند. در سال 2007 سیتی گروپ جزو اولین معامله گران اوراق بهادار خزانه داری آمریکا بوده است . این بانک بزرگترین شبکه خدمات مالی را در کل دنیا داراست و در 140 کشور دنیا 16000 شعبه فعال و بیشتر از 200 میلیون مشتری دارد.
سیتیگروپ که در پی بحران مالی جهانی، در حال ورشکستگی بود، در نوامبر سال ۲۰۰۸ در یک "بسته محرک اقتصادی"گسترده توسط دولت آمریکا نجات یافت.
در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۰۹، سیتیگروپ اعلام کرد، که دولت ایالات متحده ۳۶٪ درصد از سهام این شرکت را خریداری نموده، که در ارتباط با پرداخت مالی ۲۵ $ میلیارد دلاری؛ کمکهای اضطراری دولت و همچنین پرداخت ۴۵ $ میلیارد دلاری وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا، برای جلوگیری از ورشکستگی بزرگترین بانک جهان در آن زمان است.
دولت همچنین تلفات تا بیش از ۳۰۰ $ میلیارد دلار داراییهای سیتیگروپ در آمریکا را تضمین نموده است و بلافاصله معادل ۲۰ $ میلیارد دلار را به این شرکت تزریق نمود. در مقابل، پرداخت حقوق و دستمزد مدیرعامل، که برابر ۱ میلیون دلار در هر سال است و دستمزدهای بالاتر از ۵۰۰٫۰۰۰ $ دلار در سال را نیز برعهده گرفت.
مریل لینچ / Merrill Lynch
مقر اصلی : نیویورک ، ایالات متحده
تعداد کارکنان در سال 2008 : 15100 نفر
تاسیس : شرکت مریل لینچ در سال ۱۹۱۴ توسط چارلز ای . مریل تحت نام چارلز ای . مریل اند کو . در شماره ۷ وال استریت راهاندازی شد. چند ماه بعد ادموند سی . لینچ به شرکت پیوست و در پی آن ، در سال ۱۹۱۵ نام شرکت به مریل ، لینچ اند کو . تغییر پیدا کرد سپس با ورود این شرکت به بازار بورس نیویورک در سال ۱۹۵۲ نام آن به مریل لینچ تغییر یافت.
شرکت مریل لینچ در پی بحران مسکن آمریکا ۲۰۰۸ ورشکسته اعلام شد ، سپس در ژانویه ۲۰۰۹ توسط بنک آو امریکا خریداری گردید و در سال ۲۰۱۳ در این بانک ادغام شد . در حال حاضر زیرمجموعهای از بنک آو امریکا بهشمار میآید. دفتر مرکزی این شرکت در شهر نیویورک قرار دارد و دفتر بینالمللی آن نیز در شهر لندن مستقر میباشد.
یکی دیگر از بانک های مدیریت دارایی و دسته بندی آن که در منهتن آمریکا واقع شده است . مریل لینچ 15000 مشاور مالی دارد که بیش از $2.2 تریلیون از دارایی های موکلانشان را مدیریت میکنند . این بانک بزرگترین بانک از نظر نگه داری اموال و دارایی ها در آمریکاست و از لحاظ بازار سرمایه در رتبه دوم قرار دارد .
بارکلایز کاپیتال / Barclays Bank
مقر اصلی : لندن ، بریتانیا
تعداد کارکنان در سال 2011 : 139200 نفر
تاسیس : بارکلیز در سال ۱۶۹۰ میلادی توسط جان فریمه تأسیس شد . این بانک ، یکی از مهمترین بانکها در بریتانیا محسوب میشود . این بانک در حوزه سرمایه گذاری فعالیت میکند و برای شرکت های بزرگ و موسسات مالی بزرگ و مشتریان فعال در حوزه ی دولت ، خدماتی مانندمحاسبه ریسک های مدیریتی و خدمات مالی ارائه میدهد و روی اوراق قرضه دولت های اروپایی و خود آمریکا مانور بسیار زیادی دارد. در 29 کشور دنیا شعبه داشته و 20000 کارمند و 7000 کارمند در بخش IT دارد ، مجموع کل دارایی های این بانک 1.497 تریلیون تا سال 2007 برآورد شده است .
بانک بارکلیز در دهه ۱۹۸۰ میلادی به انجام خدمات بانکی و اعتباری به رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی میپرداخت . این تصمیم بانک بارکلیز باعث شده بود تا برخی از منتقدان این بانک از آن با عنوان تمسخرآمیز بانک بوئرکلیز یاد کنند .
در تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۲ میلادی، سازمان خدمات مالی بریتانیا ، بانک بارکلیز را به «دستکاری و دروغگویی» درباره هزینه دریافت وام و نرخ بهره استقراض متقابل بینبانکی محکوم کرد . بر اساس این حکم بانک بارکلیز در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ با غرضکردن پول از دیگر بانکها و موسسات مالی به گونهای وانمود کرده که از نظر مالی دارای ثبات بالایی است و بر این اساس میزان سود خالص بانک را بیشتر از مقدار واقعی آن به سرمایهگذاران نشان داده است. سازمان خدمات مالی بریتانی، بانک بارکلیز را به پرداخت ۲۹۰ میلیون پوند جریمه محکوم کرد.
لازارد / Lazard
مقر اصلی : ساختمان جیئی ، نیویورک ، ایالات متحده آمریکا
تعداد کارکنان در سال 2012 : 2513 نفر
تاسیس : لازارد در سال 1848 میلادی توسط الکساندر لازارد و لازار لازارد تأسیس شد . این بانک ، شرکت خدمات مالی و بانکداری آمریکایی است، که در زمینه ارائه خدمات بانکداری سرمایهگذاری ، مدیریت سرمایهگذاری ، مدیریت ثروت ، خدمات بیمه ، بیمه عمر و مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک فعالیت مینماید.
این بانک در حال حاضر دارای شعبه در ۴۰ شهر، در 27 کشور جهان خدمات گسترده ای ارائه میدهد.. دفتر مرکزی این شرکت در ساختمان جیئی ، در منهتن ، نیویورک قرار دارد و دفتر بینالمللی آن نیز در همیلتون ، برمودا مستقر میباشد . سهام بانک لازارد در بازار بورس نیویورک معامله میشود.
یکی از شرکت های فعال در زمینه خدمات مالی ، مدیریت دارایی و سرمایه گذاری بانکی که بخش های اصلی و اجرایی آن در پاریس ، نیویورک و لندن واقع شده اند . خدمات مشاوره ای این شرکت شامل ترکیب و ادغام و راه حل های استراتژیکی و ساختار و رشد سرمایه ، امورمالی شرکت ها و مدیریت دارایی و شراکت و .. است . این شرکت تاکنون بالغ بر 350 میلیارد دلار به متقاضیان وام اعطا کرده است .
دویچه بانک / Deutsche Bank
مقر اصلی : فرانکفورت آلمان
تعداد کارکنان در سال 2013 : 99،000 نفر
تاسیس : دویچه بانک در سال 11870 میلادی تاسیس یافته است و یکی از بزرگترین نهاد های خدمات بانکی در جهان محسوب می گردد که حوزه کلی فعالیت های آن در زمینه داد و ستد و اعطای وام و خدمات مالی و مالکیت و ادغام و سهام ، مدیریت ریسک و سرمایه و بانکداری خرده فروشی و معاملات است . این بانک در 70 کشور جهان فعال بوده و مجموع دارایی های این شرکت تا سال 2014 1.709 تریلیون دلار برآورد شده است .
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
نخستین مصاحبه شخصی با مهندس یوسفی زاده
مدیر عامل شرکت آسیا تک
محمد علی یوسفی زاده از جمله مدیران موفق حوزه فناوری اطلاعات است که توانسته با درایت،تیزبینی و به کارگیری روش های نوین مدیریتی طی چهار سال،آسیا تک را به رتبه نخست شرکت ارائه دهنده خدمات دسترسی به اینترنت ارتقا دهد و ضمن ایجاد گسترده ترین پوشش کشوری،تعداد مشترکین را از 60 هزار مشترک به 700 هزار مشترک برساند.جالب اینجاست که همه این کار با تیمی تقریبا یک سوم برابر سایر شرکت های فعال در این حوزه صورت گرفته است.این اعداد برای همه کسانی که در صنعت فناوری اطلاعات هستند،معنای مشخصی دارد.همچنین اخیرا آسیا تک ضمن دریافت پروانه FCPکه افق های جدیدی را برای این شرکت می گشاید،توانسته است در ارزیابی سازمان تنظیم مقررات رتبه نخست را به خود اختصاص دهد وبالاتر از شرکت هایی مانند شاتل،های وب و پارس آنلاین قرار گیرد.به همین بهانه به گفتگو با این مدیر موفق نشستیم.
شروع مصاحبه ی با مهندس یوسفی زاده
جنای آقای یوسفی زاده،لطفا ضمن معرفی خود،کمی از گذشته و زندگی فعلی خودتان بگویید.
من محمد علی یوسفی زاده هستم که البته اکثرا من را شهراد صدا می کنند.یازدهم خرداد ماه 58 در نوشهر در خانواده ای با چهار خواهر و یک برادر،به دنیا آمدم.پدرم فرهنگی بود و تخصصش گل و گیاه و عموما ریسک ناپذیر.تا قبل از آنکه به تهران بیایم،درهمان شهر درس می خواندم و با پدر و مادرم زندگی می کردم.سبک زندگی ما این بود که حسب مدل طراحی شده پدرم،هر کدام از اعضای خانواده در زندگی اجتماعی و خانوادگی یکسری وظایف داشتیم.من از همان زمان از کارکردن در مغازه یاد گرفتم که چطور روی پای خودم بایستم.سال 74 در مقطع دوم دبیرستان بودم که به تهران آمدم.به شدت کار می کردم،تا جایی که این کارکردن به روزی 17 یا 18 ساعت رسید ودیگر ادامه تحصیل ندادم.من در 22 سالگی ازدواج کردم.الان دوتا بچه دارم.اولین بچه من بعد از 10 سال از ازدواجم به دنیا آمد.دوسال بعد از پسرم حامی،خداوند دخترم حریر را به من و همسرم هدیه داد.یکی از دلایل که الان من به جایی که هستم رسیدم،وزندگی ام به این شکل،سمت و سو گرفته حمایت های همرسم بوده و هست.گرچه همیشه مرز مشخصی بین زندگی شخصی و کاری خودم داشتم،اما درک شرایط من توسط همسرم و درکلیات همراه بودن یکی از حسن های زندگی من بود که به نوعی باعث شد که کاری که در حال انجامش بودم،برکت داشته باشد.
پس شما هم ترک تحصیل مثل بیل گیتس و یا استیو جابز داشتید؟
تقریبا بله!چون من خیلی زود مستقل شدم و کارکردم،فرصتی برای درس خواندن نبود؛البته چند بار دانشگاه را شروع کردم،ولی هر بار تحصیل رهاشد.مدیریت صنعتی در دانشگاه اصفهان به ترم نرسید،چون می خواستم کار کنم و پول دربیارم؛مهندسی نرم افزار را در دانشگاه آزاد کرج هم به سال نکشید.به تدریج کار و تجارت هم توسعه پیدا می کرد وهم زمان ازدواج هم کرده بودم.گرچه هیچ وقت یادگیری را رها نکردم وحتی شکل آکادمیک آن را هم به آینده موکول کردم.البته هر نوع از دانش های انتخاب شده ای که احساس می کردم نیازدارم را به شدت دنبال می کردم.مثلا زمانی که هنوز سیسکو وارد ایران نشده بود من جزو اولین کسانی بودم که کلاس رفتم،مطالعه کردم و آموزش دیدم.یا مثلا میکروتیک و لینوکس هنوز در ایران جا نیفتاده بود که من آموزش دیدم.یا حتی در مورد خود ویندوز!پروژه ای که یکسال درگیرش بودم،اولین سی دی ویندوز 98 تبدیل کردیم.تا جایی که به تدریج وظایف مدیریتی من بیشتر شد و دوره های مرتبط را شروع کردم.از دوره حسابداری بیمه و مالیات تا ایزو و استانداردو غیره.احساس می کردم که به این ابزارها نیاز دارم تا افراد و نیازهای سازمانم درک کنم ضمنا بعد از گذشت سال ها مجددا به دانشگاه برگشتم و مهندسی فناوری اطلاعات را برای تحصیل انتخاب کردم.
از کجا به به دنیای مخابرات علاقه مند شدید و جرقه کارهای فعلی خورد؟
رشته من در دبیرستان علوم تجربی بود،شاید به خاطر رشته و تخصص پدرم.ولی زمانی که اکثر هم دوره ای های من درس های اختیاری خودشان را از رشته هنر انتخاب می کردند،من به کامپیوتر و حسابان و این طور درس ها علاقه داشتم.آن زمان مجله بزرگراه رایانه تازه آمده بود و من هم مشترک و مخاطب پروپاقرص این نشریه بودم وبه دقت همه صفحات آن را می خواندم.ازهمان جا دنیای BBS ها را یادگرفته ام.یادم هست مقاله ای دراین نشریه بود که نوشته بود:در دنیا اگر منابع طبیعی و خدادادی مانند سنگ و نفت و گاز و غیره را کنار بگذاریم،بالاترین رشد و درآمد و توسعه را صنعت تلکام دارد.گرچه دردنیای آن زمان تلکام هم به VOICE ختم می شد وهنوز موبایل در ایران پیاده سازی نشده بود و تازه دولت در ابتدا راه بود،اما آن مقاله ذهنیت و تفکری برای من ساخت که ادامه زندگی من در همان مسیر بود.عدم وابستگی به منابع طبیعی و درآمد و رشد و توسعه از طریق صنعت تلکام.اما پس از آن،بیشترین نقش در ورودم به دنیای فناوری و تلکام را برادرم رقم زد.پدرم،زیاد موافق ورود من به این کار نبود و شاید این یکی از دلایلی است که دردبیرستان علوم تجربی خواندم،درحالی که خواهر ها و برادرم رشته ریاضی بودند.اما در ادامه حرفه ای شدن من،زمانی اتفاق افتاد که روی پای خودم ایستادم.ولی در مجموع شروع کارم از شرکتی بود که برادرم داشت.شرکت وی آرشیکام بود که کار معماری انجام می داد و در شرکت آوند کام کارهای کامپیوتری کلید خورد.
از علاقه تان به صنایع ارتباطات و همکاری با برادرتان گفتید،لطفا کمی راجع به مسیری که در دنیای فناوری اطلاعات و به خصوص اینترنت سپری کردید،بفرمایید
زمانی که من وارد کار شدم تا حدود سال 82به طور کلی اینترنت با این سازوکار در ایران وجود نداشت.اینترنت با قیمتی گزاف از طریق ماهواره 64Kدر اختیار بود و باید آن را در حد چند هزار دلار ماهیانه قرارداد می بستیم،ضمنا همان هم به صورت فقط دریافت اطلاعات(RECEIVE ONLY)و هم زمان مبتنی بر پراکسی (PROXY BASE)بود.مشتری ها روی دستگاه هایی با ویندوز NT4پراکسی تنظیم می کردند.از همان ابتدا که با برادرم شرکت آوند کام را داشتیم،کانکشن اینترنت برای ما جالب بود.نخستینDIAL-UPرا حدود سال 76 شروع کردیم.در آن زمان اصلا اینترنت در ایران نیومده بود.مدتی بعد اینترنت دانشگاه شریف در مرکز تحقیقات فیزیک نظری راه اندازی شد و ماخطSEND و DIAL-UPاز آن ها می گرفتیمو دیش RECEIVE ONLY می گذاشتیم.اینترنت ساعتی 1000 تومان یا کیلو بایتی 1 تومان بود و مشتریان با خط تلفنی معمولی وصل می شدند. تااینکه تکنولوژی E1میسر شدٰبعدهم از فروش DIAL-UP رسیدیم به سرویس های هوشمند و IN.هم زمان با این سرویس سرور پست الکترونیکی را در داخل ایران راه اندازی کردیم که مدتی در فضاهای مختلفی میزبانی شد تا پس از دوسال،سرعت اینترنت خودمان از 256Kبالاتر رفت و خودمان میزبان سرویس های خود شدیم.به این ترتیب با فراز و نشیب زیاد و سختی،سرمایه گذاری در این صنعت از E1 بهIN،سپس از INبه WIFI وبعد نهایتا به DSL رسیدیم و پیش رفتیم.خوب یادم هست که در آغاز با پس انداز دو ماه حقوقم،160 هزارتومان جمع کردم و با آن 2 تا خط تلفن خریدم.تاجایی که با 30 نفر در سال 78،30 اکانت داشتیم.به نسبت 30 نفر 8 خط هم زمان به اشغال درمی آمد.آن زمان شرکت ها بسیار کوچک بودند،اما می توانم به جرات بگویم جز اولین ها بودم.به عنوان مثال 8 ماه تا 1 سال بعد از اینکه من سرویس را راه اندازی کرده بودم،البرز رایانه،پارس آنلاین و مروا راه افتادند.درآن زمان مجتمع فنی،داده پردازی،ایز ایران و شرکت کانون انفورماتیک نیز سرویس می داند که همه شرکت هایی کوچک بودیم.البته در این میان تجارب و دانشی که به دست آمده بودرا،در اختیار دیگران نیز گذاشتم و همین باعث شد تا برای راه اندازیISP ها از من کمک بگیرند،و مجموعا در ساخت 117 مورد ISPمشارکت داشتم.برخی از این ISPها هنوز هم فعال هستند که به عنوان نمونه باید از شهراد شبکیه نام ببرم.شهراد را در سال 80 پایه گذاری کردم.البته در آن زمان ISPها.فقط سرویس اینترنت ارائه می کردند،اما من رویاهای بزرگ تری در سر داشتم.درحال حاضر شهراد علاوه بر ارائه اینترنت خانگی و سازمانی،شبکه های مجازی سازمانی و سرویس میزبانی اینترنتی نیز دارد.
گفتید اینترنت در ایران چندان فعال نبود.پس چطور ارزیابی کردید و کارت های اینترنتتان را فروختید؟
کارت اینترنتی اول نبود.اوایل بعضی مغازه ها مثل نماینده برای ما عمل می کردند و اینترنتی ساعتی می فروختند.به این ترتیب که کسی 10 ساعت می خواست،10/000 تومان به آن ها می داد،بعد ان ها به ما زنگ می زدند و مثلا می گفتند کاربر ALIبا پسورد 123 را بسازید.ما بعد از این که این اکانت را می ساختیم،دردفتری که برای نگه داری اطلاعات داشتیم 10 ساعت برایش منظور می کردیم.سپس هربار وصل و قطع شدنش راهم ثبت می کردیم تا بتوانیم مجموع زمان های اتصالش را حساب کنیم.بعدها کمی پیشرفت کردیم و ابزارها و نرم افزارهای مدیریت این شرایط فراهم شد.درآن زمان کارت اینترنت هنوز وجود نداشت.ما در یک حرکت نو،اکانت های یک تا چند ساعته می ساختیم،پرینت می کردیم و دریک پاکت می گذاشتم.بعدها برای اینکه مشتری از صحت پاکت مطمئن باشد،سرب پلمپ خریدیم،نخ می کردیم وسر پاکت را پلمپ می کردیم.این اولین کارت اینترنتی بود،که وارد بازار ایران شد.بعدها روش های مختلف اشتراک به وجود آمد.یادم هست که البرز و چند شرکت دیگر پاکت هایی مثل پاکت های رمز بانک ها درست می کردند.البته مدتی بعد کارت های اسکرچ وارد بازار شد و اتفاقات کارت اعتباری در ایران راه افتاد.آن زمان اگر روزی 100 ساعت اینترنت فروخته می شد،برایمان خیلی خوب بود.اما الان که نگاه می کنم،لحظه ای 10/000ساعت در حال خرید وفروش است و این حس خوب و خیلی متفاوتی دارد.
و چطور به آسیا تک رسیدید؟
من از روز اولی که شرکت های PAPراه افتادند و اولین مرکز را در ایران نصب کردند.با هر 11 شرکت جلسه گذاشتم و برای دریافت نمایندگی آن ها اقدام کردم،که درنهایت در شرکت شهراد شبکیه با 4 تا از آن ها کارمی کردیم.اما اواخر 89 بود که دیگر به این نتیجه رسیده بودم که مستقیما وارد یک PAP بشوم.این پیشنهاد آْسیا تک و دو شرکت دیگر بود که درنهایت سال 89 قرارداد با آسیا تک امضا شد و من از سال نود رسما مدیریت آسیا تک را عهده دار شدم.پس از آن پله پله رشد،بالندگی و پیشرفت آسیا تک رقم زده شدو اینک با دریافت مجوز FCPافق های جدیدی پیش روی خودداریم.
درپایان برای مخاطبینی که دوست دارند بتوانند یک کارآفرین موفق مثل شما باشند،چه توصیه ای دارید؟
برای رسیدن به هرنقطه ای باید بهای آن را پرداخت.همین طور مهم است که وقتی به آن نقطه می رسیم یادمان باشد،خودمان را از دست ندهیم.هم برای رسیدن به هدف تلاش بسیاری لازم است و هم برای نگه داشتن آن باید خیلی سختی ها را متحمل شویم.به خاطر همین در طول مدت،باید فرآیندهای هیجانی را بشدت کنترل کرد.بعلاوه مدام باید به ارتقا و پیشرفت و یادگیری فکر کرد و آن را به یک عادت مستمر تبدیل کرد.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
تاثیر فوق العاده سحر خیزی در موفقیت کار انسان ها
بسیاری از افراد گمان می کنند که مدیران کسب و کارها لازم نیست صبح زود در محل کار حاضر باشند!
نگاهی به سبک زندگی مدیران موفق جهانی نشان می دهد که اتفاقا مدیران خودساخته و موفق معمولا حتی زودتر از کارمندانشان در محل کار حاضر می شوند.
اپل
چه کسی ممکن است ساعت ۴:۳۰ صبح برای دیگران ایمیل کاری بفرستد؟
تیم کوک مدیر شرکت اپل! در واقع این ویژگی تیم کوک طی ماه های اخیر شهرت بسیاری یافته است.
ساعت ۵ صبح هم می توان او را در باشگاه ورزشی یافت.
البته کوک ویژگی های کاری دیگری هم دارد، برای مثال او نخستین فردی است که در دفتر کار حاضر می شود و آخرین فردی است که از آن خارج می شود.
استارباکس
بنیانگذار و مدیر کافی شاپ های زنجیره ای استارباکس هر روز سحر بیدار می شود و ورزش می کند.
ورزشی که معمولا شامل دوچرخه سواری با همسرش می شود و پس از آن سر ساعت ۶ صبح در دفتر خود حاضر میشود.
والت دیزنی
رابرت ایگر که اکنون مدیریت شرکت والت دیزنی را بر عهده دارد هر روز ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بر میخیزد و همزمان روزنامه ها را مرور می کند، تلویزیون
تماشا میکند، به موسیقی گوش میدهد
و ایمیل هایش را چک میکند.
به همین خاطر نیویورک تایمز ازاو به عنوان فردی چند کاره یاد کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
خانم «كِيت وينسلِت» بازيگر نقش «رُز» در فيلم «تايتانيک»، وقتی به خاطر بازیِ زیباش جايزه ی اسكار رو میگيره، میگه:
وقتی بچه بودم و میرفتم حمام، شامپومو بغل میكردم و تصور میكردم جايزه ی اسكاره!
اشک از چشمهاش سرازير میشه و میگه:
اما اينیکی ديگه واقعاً شامپو نيست؛ جايزه ی اسكاره!
.
چند وقت پيش داشتم يه روزنامهٔ انگليسی میخوندم.
از قول «زِلاتان اِبراهيموويچ» بازيكن مشهور تيم ملی سوئد و باشگاه «پاری سن ژرمن»، كه جديداً يه خيابونِ مهم تو سوئد به نامش زدن نوشته بود:
«باور کنید من رؤیای تمام موفقيتهايم را در بچگیهايم ديده بودم...!»
.
آقای «هیلتون» سرایدار یک هتل بود و تمام جوانی و نوجوانیاش را صرف سرایداری کرده بود...؛
اما الان 84 تا «هتل هیلتون» تو دنیا داریم!
او بیشک بزرگترین هتلدار زنجیرهای در دنیا است. در مصاحبه از ایشون سؤال میشه:
«تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودی...؛ چی شد که این شدی؟!»
جواب میده:
«من هتلبازی کردم!»
- «آقای هیلتون، هتلبازی دیگه چیه؟!! بگو ما هم به جای خالهبازی، هتلبازی کنیم!»
- «در تمام اون دوره که همه میدونن من سرایدار بودم و کیف مشتریها رو جابهجا میکردم، شبها که رییس هتل میرفت خونه، من میرفتم تو اتاقش؛ لباسهامو درمیآوردم؛ لباسهای رییس رو میپوشیدم؛ پشت میز مینشستم و هتلبازی میکردم!
مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم...!»
.
حالا بعضی از ما تو خلوتمون «سرطانبازی» میکنیم...!
بعضیها تو ذهنشون روزی چند بار دادگاه خانواده میرن...!
روزی چند بار ورشکست میشن!
روزی چند بار چاقو تو شکمشون میره.
رابطه ی زيبا و عاشقانهشون رو تموم شده میبينن
بچهها و عزيزانشون رو از دست رفته احساس میكنن!
خيلی وقتها نقش يک آدم شكستخورده، بیمسئوليت، نالايق، طَرد شده، زشت و غيردوستداشتنی رو بازی میكنن!
.
به قول مرد بزرگ «آلبرت اینشتين»:
«انسان در نهایت شبیه رؤیاهایش میشود؛ رؤیاهای زیبا و نیکخواهی برای خود و ديگران بسازید؛ همين!
.
هميشه ميتوانيم افكارمان را مديريت كنيم و همانطور كه دلمان مي خواهد آينده را ترسيم كنيم بياييد از امروز افكار و تصوير ذهنيمان را تغيير دهيم.
لطفا در زندگی مان سرطان بازی را ممنوع اعلام کنیم
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
ذهن ثروتمند
راههای جذب پول و ثروت
با رعایت این ده راهکار و با توّجه به ندای درونی خود قادرید تا اندوخته ی مالی خود را افزایش دهید.
1بدانید چه می خواهید
از آنچه که می خواهید مطمئن شوید و آگاه شوید، خیلی از ما حتّی خودمان هم نمی دانیم دقیقاً در زندگی به دنبال چه هستیم! مقدار پولی را که دوست دارید داشته باشید، تعیین کنید، برای مثال، دوست دارید، 100 میلیون ریال پول داشته باشید، با این روش زودتر به هدف خود می رسید تا اینکه فقط بگویید من دوست دارم بیشتر پول در بیاورم.
2 به ندای درونی خود گوش دهید
هر آنچه که از ندای درونی خود می شنوید، به آن توجّه و عمل کنید. متأسفانه بیشتر ما به این مسائل اعتقادی نداریم و شاید همین حالا با خود بگویید: "من که اصلاً به این چیزها اعتقادی ندارم و نمی توانم حتّی این الهامات را از وجودم درک کنم!"، امّا حقیقت این است که این الهامات و نیروی درونی وجود دارندً و البته اگر خودتان بخواهید، شما را به طرف آنچه که می خواهید هدایت میکند.
3 مبلغی منطقی و صریح را در ذهن خود پرورش دهید
ابتدا از مبالغ کم و منطقی شروع کنید، برای مثال، 100 میلیون ریال، هدفتان بر این باشد که در مرحله اوّل تمام تلاش خود را برای کسب این مبلغ متمرکز کنید و بعد به مبالغ بیشتر فکر کنید.
4 برای خود انگیزه ایجاد کنید
اگر خیلی در درجه اوّل به پولدار شدن اهمیّتی نمی دهید، دیگر اهداف ایده آل خود را مثل، تفریح، امنیت و آزادی و ...فکر کنید، در ذهن خود فرض کنید که به همه ی آنها رسیده اید و از این حس لذّت ببرید، این خود انگیزه ای می شود تا برای رسیدن به آنها به پول نیز فکر کنید و برسید.
5 از پیروی و تعقیب دنیوی دست بردارید
شما همواره با نیروی درونی خود به خداوند متعال وصل هستید، لحظاتی را در خلوت خود سعی به ارتباط با خداوند بپردازید، از وی راهنمایی بخواهید و تقاضا کنید تا شما را در مسیر صحیح و سرشار از موفقیت، قرار دهد، طوری که بتوانید در آسایش و آرامش برای خود و اطرافیانتان مفید باشید، مطمئن باشید که جواب می گیرید.
6عمل کنید
اینکه فقط فکر کنید و خیال کنید، کافی نیست، عمل کنید! خیلی از افراد با این که از وضعیت کنونی خود راضی نیستند و می دانند در صورت اقدام به راهی بهتر به آنچه می خواهند می رسند، امّا جرأت گامی برتر را ندارند. بنابراین شجاع باشید و عمل کنید. ترس خود مانع موفقیت است.
رالف والدو چنین می گوید: "توصیه من به جوانان این است که برای موفقیت، به آنچه که صحیح است امّا از رسیدن به آن می ترسید یا ناامید هستید، عمل کنید"، سوزان جفرز نیز معتقد است:"باید از مانع ترس عبور کنید، تا کامیاب شوید"، با تصمیمی جدّی و اوّلین گام شما برای موفّقیت، تمامی دنیا شروع به همکاری با شما می کنند و به میل شما راه می آیند.
7 مراحل کار را در ذهن و با کلام خود زیر لب مرور کنید
بطور مثال، سوالی را در مورد کسب مبلغی از مسیری خاصّ از خود بپرسید، و با خود گفتگو کنید، "اگر از این راه موفّق نشدم، تمام مسیر قبل را از ذهن خود پاک کرده و از راهی بهتر و موثر تر وارد می شوم تا بالاخره پولدار شوم"
8 از موانع نترسید
دریا همیشه آرام نیست، زندگی هم مثل دریاست، گاهی مجبورید با دریایی موّاج و طوفانی دست و پا بزنید تا بر موانع پیروز شوید. بیشتر ما به محض شکست یا سختی، ناامید شده و از ادامه راه می ترسیم، با سرزنش و افسردگی نه تنها کاری پیش نمی برید، بلکه اوضاع شما از قبل هم بدتر می شود، همانطور که کارل ساگن می گوید:"بهتر است عوض اینکه چرا تاریک است و غر بزنید، حتّی با یک شمع کمی آنجا را روشن کنید"، یا به قول ما ایرانی ها، "ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است".
9 روابط و ذهن خود را خانه تکانی کنید!
نه تنها در خانه، بلکه در محیط کار، اجتماع و ...روابط خود را در جهت مثبت اصلاح کنید. مطمئناً هیچ کس بدون کمک و همیاری دیگران، نمی تواند به اهداف خود برسد، امّا اگر قرار باشد این ازدحام روابط بی فایده و پر سر و صدا همراه با میلیون ها انرژی منفی باشد و باعث عدم تمرکز یا تحلیل روحیه تان شوند، بهتر است حذف شوند.
به علائق خود توجّه کنید
هر کسی به چیزهایی در ذهن خود و بطور ذاتی علاقه دارد، اگر هر گام یا عمل یا هدفی را طبق آنچه که علاقه دارید و به آن عشق می ورزید، آغاز کنید، می بینید که چطور سریع تر و آسان تر به هدف خود می رسید. در واقع این خود درونی ماست که جسم ما را به طرف آن چه که لذّت می بریم و عشق می ورزیم، سوق می دهد.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
سه استارتآپ برتر ایرانی از نگاه مجله اکونومیست
دهه هشتاد، دههای است که استارت بیشتر استارتآپ های بزرگ و موفق ایرانی زده شد.
استارتآپهایی که ایدههایشان از جوانانی مطرح شده است که بهرغم همه مشکلات، فشارها و محدودیتها در داخل کشور ماندند و با آموختن از تجربیات موفق داخلی و خارجی، کسبوکار خود را به راه انداختهاند. هیچکدام از این شرکتها سرمایهگذار خارجی نداشتهاند و همه موفقیت آنها مدیون تلاش و نوآوری بنیانگذارانشان و سرمایه داخلی بوده است.
با توجه به این تغییر و تحولات، هفتهنامه اقتصاد «اکونومیست» در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ در تازهترین گزارش خود آماری از تحولات ایجادشده در ارزش دلاری شرکتهایی که به آنها نوپا یا به عبارت بهتر استارت آپ میگویند، ارائه داد و نکته جالبش این بود که در گزارش خود سه استارت آپ بزرگ ایرانی را بر اساس ارزش دلاری رتبهبندی کردهاست.
در این گزارش سه استارت آپ «دیجی کالا»، «آپارات» و «کافه بازار» بهعنوان برترینهای ایرانی معرفی شدند. شاید نکته پیام ورود نشریه معتبری مانند اکونومیست به بررسی استارتآپهای ایرانی نشان از تغییر و تحول در ساختار محیط کسبوکار اقتصاد کشور باشد.
در اقتصاد کشورمان حرف اول برای راهاندازی هر کسبوکاری حتی در اندازه بسیار کوچک را سرمایهگذاری میزند.
استارتآپهاکه با مزیت کم بودن هزینه اولیه سرمایهگذاری در کسبوکارهای جهان شکل گرفتهاند، در ایران هم به همین دلیل مورد استقبال بسیاری از جوانان خوشفکر و نیروی انسانی خلاق قرار گرفتهاند؛ البته در معرفی و جایگاه سازی استارتآپها همیشه صحبت از ایدههای خلاق و کمهزینه بودن آغاز یک کسبوکار است؛ اما باید توجه داشت که استارتآپها هم مانند هر کسبوکاری با ورود سرمایهگذار و حمایتهای مختلف موفقیتهای بیشتری را به دست میآورند.
اگر برترین استارتآپهای جهان از نظر ارزش دلاری را بررسی کنیم پرواضح است که این استارتآپها در فضایی (منطقه جغرافیایی) شکل گرفتهاند که سرمایهگذاری روی کسبوکارهای نو بسیار شایع است. این منطقه که در اصطلاح «دره سیلیکون» نامیده میشود مهد رشد فناوری و کسبوکارهای حوزه آی تی است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
عوامل توليد چه هستند؟
عوامل تولید منابعي هستند که بلوک های ساختماني اقتصاد به شمار می آیند. مردم از عوامل تولید استفاده می کنند تا کالاها و خدمات توليد كنند. اقتصاددانان عوامل توليد را به چهار دسته تقسيم مي كنند: زمین، نیروی کار، سرمایه و کارآفرینی. .
اولین عامل تولید زمین است. زمین شامل هر گونه منابع طبیعی است که برای تولید کالاها و خدمات مورد استفاده قرار مي گيرد.برخي از زمين ها یا منابع طبیعی شامل آب، نفت، مس، گاز طبیعی، زغال سنگ و جنگل ها هستند.
عامل تولید دوم کار است.کار تلاشي است که مردم براي توليد كالاها و خدمات انجام مي دهند .این عامل تولید از کار انجام شده به وسيله گارسونی که در یک رستوران محلی كار مي كند و غذايتان را مي آورد تا مهندسي كه اتوبوس طراحی مي كند و آفرينندگي يك هنرمند در يك تابلوی نقاشي و همچنين كار خلبان در به پرواز درآوردن يك هواپيما را دربر می گیرد.
سومین عامل تولید سرمایه است.سرمايه به صورت ماشین آلات، ابزار و ساختمان ها برای تولید کالاها و خدمات مورد استفاده قرار مي گیرد. چکش، لیفتراک، تسمه نقاله، رایانه و کامیون های حمل بار برخی از نمونه های سرمایه محسوب می شوند. سرمایه براساس کارگری که آن را به کار می گیرد و نوع کاری که با آن انجام می دهد تقسيم بندي مي شود. به عنوان مثال، یک پزشک ممکن است از یک گوشی طبی و اتاق معاینه استفاده کند تا خدمات پزشکی ارايه دهد. یک معلم ممکن است از کتاب های درسی، میز و تخته وايت بورد برای تولید خدمات آموزشی استفاده كند. درآمد به دست آمده به وسيله صاحبان سرمایه سود نامیده می شود.
عامل چهارم تولید کارآفرینی است. كارآفرين كسي است كه از ترکیب عوامل ديگر توليد يعني زمین، نیروی کار و سرمایه برای دستیابی به سود بهره می برد. موفق ترين کارآفرین ها نوآوراني هستند که راه هاي جديدي را براي توليد کالاها و خدمات پيدا مي كنند و یا کساني هستند كه محصولات و خدمات جدیدی را براي ارایه به بازار تولید کرده اند. اگر کارآفرینان زمین، نیروی کار و سرمایه را با روش های جدید به هم نیامیزند بسیاری از نوآوری هایي كه در اطرافمان مي بينيم وجود نخواهند داشت. نازنین دانشور(سایت تخفیفان) کارآفرین محسوب می شود.
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید