| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
شرایط کاری انعطافپذیر بهرهور ماندن را سختتر میکند
استقلال در کار خیلی دلپذیر است؛ اینکه زمان مشخص و تعریفشدهای برای رسیدن سر کار نداشته باشید. یا به خاطر سر زدن به مدرسه فرزندانتان و زودتر ترک کردن محل کار، مجبور به پاسخگویی نباشید. یا حتی اگر روزی حال عمومی خوبی ندارید یا ترافیک به شکلی غیرعادی شدید میشود، مشکلی وجود نداشته باشد و بتوانید از خانه کار کنید.
اما آیا همه چیز به همین سادگی است؟ در خانه ماندن ممکن است حواس شما را پرت مسائل خانه مثل انبوه لباسهایی که باید به ماشین لباسشویی انداخته شوند کند، اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. برای انجام کارها باید مهلتی برای خودتان تعیین کنید و خودتان را نسبت به آن زمان متعهد نگه دارید، چون کس دیگری قرار نیست بر شما نظارت داشته باشد.
طبق یک مطالعه علمی در مورد انعطافپذیری در محیط کار، ۹۸ درصد مدیرانی که یک برنامه کاری انعطافپذیر را اجرا میکنند، نتیجه منفی نمیگیرند. آنها در عوض با بازخوردهایی مثل برقراری ارتباطات بهتر، تعامل و بهرهوری مواجه میشوند. بنابراین، مدیریت یک برنامه کاری منعطف نیازمند برقراری توازنی قوی از اعتماد مدیریت و مسوولیتپذیری شخصی است.
اما مسوولیتپذیری شخصی چه شکلی است؟ چگونه میتوانید با مرزهایی که قبل از به دست آوردن چنین استقلالی شما را محدود کرده بودند، کارها را مدیریت کنید؟ چنین چیزی امکانپذیر است، فقط باید نکات زیر را مد نظر داشته باشید.
1 به یک برنامه منظم و روتین از کارهایتان دست یابید. هر روز را در یک زمان مشخص شروع کنید؛ حتی اگر قرار است بعد از آن، کارهای شخصی متفاوتی انجام دهید.
وقتی ما عادتهایی را در خودمان شکل میدهیم، به یک سری الگوهای رفتاری میرسیم که باعث میشوند به اهدافمان برسیم. بنابراین، حتی اگر مدیر من پارامترهای خاصی برای انجام «بهموقع» کار نداشته باشد، خودم میتوانم برنامهای منظم و روتین ایجاد کنم.
2 همه چیز را مثل یک روز کاری واقعی شروع کنید. وقتی برنامه کاری منعطفی دارید، اما مثل یک روز کاری واقعی با آن رفتار نمیکنید، از مسیر خارج میشوید. اگر به طور مداوم داخل خانه کار میکنید، میتوانید کارهایی را که به آرامش و بهرهوری بیشتر منجر میشوند انجام دهید و دائم به خودتان گوشزد کنید که «روز کاری شروع شده است!»
محققان میگویند حتی پوشیدن لباس رسمی در خانه با توانایی فرد برای درگیری کامل با کار ارتباط مستقیم دارد.
3 از تقویم به عنوان لیست کارهایی که باید انجام دهید استفاده کنید. وقتی ساعات کاری از سوی کارفرما به شما دیکته نشده، ممکن است فکر کنید «خب، حالا برای انجام این کار وقت زیاد دارم» و ناگهان به خودتان میآیید و میبینید روز تمام شده است. بنابراین تقویمی برای خودتان داشته باشید و وظایف هر روز را در آن مشخص کنید.
4 راههای ارتباطی را باز بگذارید. یکی از بزرگترین موانعی که باعث میشود کارفرما نخواهد برنامه کاری انعطافپذیر را در محیط کار اجرا کند، تردید در مدیریت کردن نیروها است. خیلیها معتقدند اگر نتوانند کارکنان خود را به صورت فیزیکی ببینند، آنها کار نمیکنند.
بنابراین مدیرتان را در جریان پیشرفت کاری و دستاوردهایتان بگذارید. این کار باعث اعتمادآفرینی میشود.
5 گول سرخوشی ناشی از به تعویق انداختن کارها را نخورید. اگر از قبل برنامهریزی زمانی دقیقی نداشته باشید، افکاری مثل «حتما تا جمعه تمامش میکنم!» به طور طبیعی ذهنتان را پر میکند.
اسیر چنین وسوسهای نشدن، یک چالش است؛ بهخصوص در موقعیتهای حرفهای خاص.
اول از همه، هدفی را که از به دست آوردن کار انعطافپذیر داشتید، به خودتان یادآوری کنید. قرار بود وقت بیشتری داشته باشید تا به امور شخصی و خانوادهتان بیشتر رسیدگی کنید.
پس آیا درست است که صبح وسط هفته را رها کنید و گزارشتان را به تعطیلات آخر هفته موکول کنید؟
همانطور که دیدیم، بدون پروتکلها و رویکرد درست، دورکاری به درستی اجرا نمیشود. این روش کار به توجه، برنامهریزی، ارتباط و توانایی اولویتبندی استراتژیک نیاز دارد.
منبع: Fast Company
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
“تئوری سوسک در توسعه شخصی”
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانمی مینشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند. او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند.
سوسک پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکتها را تکرار کنند!
پیشخدمت به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنشهای خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند.
پیشخدمت محکم میایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود، سوسک را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار عصبی شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریبا به شکل ایدهآلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانمها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود،
بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند،
این ناتوانی من در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.
آن خانم به اتفاق رخداده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.
واکنشها همیشه غریزی هستند در حالیکه پاسخها همراه با تفکرند.
نحوه واکنشهای ما به مشکلات و نه خود مشکلات است که میتواند در زندگی بحران ایجاد کند.
این مفهوم مهمی در فهم زندگی است.
آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است.
او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۱- از مسؤولیت فرار نمیکنند. برای نمونه زمانی که با تاخیر به سرکار میرسند، ترافیک را بهانه نمیکنند.
۲- از انجام کارهای ترسناک خودداری نمیکنند و اجازه نمیدهند ترس زندگیشان را دربرگیرد و مانع تجربهکردن امور جدید توسط آنها شود که این امر باعث تقویت و پیشرفت شخصیت آنها خواهد شد.
۳- همواره در راحتی و رفاه به سر نمیبرند. زیرا میدانند ماندن در این وضعیت باعث ناکامی در رسیدن به آرزوهایشان خواهد شد و در صورتی که بخواهند موفق شوند باید راحت طلبی را کنار بگذارند.
۴- هرگز هیچکدام از کارهایشان را به زمان مناسب، شرایط مناسب، هفته بعد، هر زمان که وقت کافی وجود داشت موکول نمیکنند. بلکه بر انجام اقدامات لازم در زمان مناسب تاکید دارند.
۵- تلاش نمیکنند بر دیگران سلطه یابند و به واکنش های منفی توجهی نمیکنند.
۶- درباره مردم قضاوت و پیشداوری نمیکنند. زیرا آنها با خودشان به حدی مهربان هستند که نیازی به این ندارند که برای احساس برتر بودن در غیاب اطرافیانشان به آنها توهین کنند.
۷- خودشان را با هیچکس مقایسه نمیکنند و هرگز با هیچ کسی جز خودشان در گذشته رقابت نمیکنند.