| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
سه نیاز کارکنان که از طریق شادی در کار قابل تحقق است
1- یک دیدگاه امیدوارکننده نسبت به آینده
یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید «آنکه امید به بردن ندارد از قبل باخته است.» یکی از مهمترین پیش نیازهای امیدواری نسبت به آینده کاری هر فردی در هر سازمانی به شاد بودن او در زمان حال بستگی دارد.
این نگرش افراد نسبت به آیندهشان است که انگیزه کار بیشتر و بهتر را در آنها پدید میآورد و تقویت میکند.
یک کارمند یا کارگر هنگامی نسبت به آینده اطمینان پیدا میکند که بداند میتواند خود را با آن مطابقت دهد. در این حالت است که میتوان دیدگاههای آیندهنگرانه افراد را با دیدگاههای آتی سازمانها هماهنگ و برای پیشرفت و حرکت به جلو برنامهریزی کرد.
برای نیل به این مقصود بیش از هر چیزی به ارتباطات مستحکم، پیوسته و عمیق بین مدیران و کارکنان نیاز است و شاهکلید برقراری و توسعه این ارتباط چیزی نیست مگر تزریق روحیه شادکاری در درون سازمان.
2- احساس هدفمندی و حرکت به سمت مقصدی مشخص
یک ضربالمثل دیگر هست که میگوید: «برای کشتی سرگردانی که مقصد مشخصی ندارد هیچ بادی، باد موافق نیست». یکی از مزیتهای شادکاری و وجود احساس مثبت در محیط کاری این است که به افراد احساس هدفمندی میدهد. هنگامی که افراد بدانند که در حال حرکت به سمت مقصدی مشخص هستند، آن گاه با روحیه و انگیزه بیشتری به کارشان ادامه خواهند داد و احساس شادی بیشتری در کار خواهند داشت.
رابطه بین هدفمندی و شادکاری رابطهای دوسویه است بهطوری که هدفمندی بیشتر و احساس انجام کاری بزرگ، به افزایش احساس شادی در کار منتهی میشود و شادکاری نیز به نوبه خود باعث افزایش هدفمندی افراد و سازمانها خواهد شد.
3- داشتن روابطی مستحکم و عمیق
کارکنان هنگامی که روابط مثبت و خوبی با همکاران، زیردستان و مافوقهای خود داشته باشند لزومی نمیبینند مجموعهای را که در آن مشغول به کار هستند ترک کنند و به مجموعهای دیگر بپیوندند.
یکی از پیشنیازهای شادکاری، داشتن روابط مثبت و سازنده با دیگران است که شادی ناشی از داشتن چنین روابطی نیز به نوبه خود بر انگیزه افراد برای گسترش این روابط خواهد افزود و این به آن معناست که شادکاری و روابط کاری سازنده و مثبت بر همدیگر اثرگذاری مثبت دارند.
منبع: hbr
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
حداقل حقوق در روز ؟
تفاوت دیدگاه کارگر ، کارفرما و مکانیزم بازار
از دیدگاه کارگر حداقل حقوق مطابق بخشنامه سال 95 معادل 812،000 که اگر تقسیم بر 30 روز کنیم میشود روزی 27،066 تومان و این دریافتی یک کارگرساده و البته مجرد ، بدون حق مسکن و خواربار است.
حال هزینه ای را که کارفرما برای یک روز حضور کارگر ، در محل کار پرداخت میکند را حساب کرده میبینیم هزینه ای به مراتب بالاتر است (23 درصد بیمه تامین اجتماعی دو ما حقوق بابت عیدی و یک ماه حقوق برای سنوات)
( 998000=812000*1.23 پرداختی حداقلی برای هرماه)
( 998000*12=11976000 حداق پرداختی برای یک کارگر ساده مجرد بدون فرزند در سال)
( برای عیدی 2*812000=1624000)
(812000 پرداختی برای سنوات)
جمع پرداختی برای یک کارگر ساده بدون فرزند میشود
11.9760.00+1،624،000+812،000=
14،412،000
وقتی این عدد را تقسیم بر روزهای که کارگر ( کسر روزهای جمعه و ایام تعطیل رسمی و مرخصی استحقاقی) سر کار حضور پیدا میکند میکنیم میشود
( 14،412،000÷260= 55،430 )
این عدد ده درصد بیشتراز حقوق یک کارگر ساده روز مزد برای یک روز کار است
که نه بخشنامه ای برای تعین مزد آنها صادرشده است.و نه کارگران اهل محاسبات به شکل فوق هستند صرفا از طریق مکانیزم بازار تعین شده است
ولی همیشه کارگران پولی را که دریافت میکند را مد نظر دارند و کارفرما یان پولی را که پرداخت میکند.و این دو تفاوت فاحشی با هم دارند.
دراین بین سی درصد از کل حقوق کارگران را که سازمان تامین اجتماعی دریافت میکند که به آنها خدمات ارایه نمایید را کمتر کارگری محاسبه کرده و مد نظر دارد.
اگر کلیه پرداختی ها به کارگر پرداخت و او به میل و اراده خود به سازمان تامین اجتماعی یا هر سازمان
بیمه گر دیگر پرداخت میکرد تاحدی اعداد ذهنی دریافتی کارگر اصلاح میشد .و سازمان تامین اجتماعی هم کمی مهربانتر با کارگران که در واقع مشتریان آن سازمان هستند برخورد میکرد.
*(با این یاد آوری بن ، خواربار ،مسکن ، حق اولاد، سرویس و...که هزینه های کارفرما است در محاسبات لحاظ نشده است و محاسبات کلی است ضمن اینکه پرداختن به فرهنگ بیمه و رقابت در این صنعت امری ضروری است )
مرتضی یوسفی طهارم
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تفاوت کارگر با کارمند:
لفظ کارگردرماده۲ قانون کار:
موضوع قابل توجه درموردتعریف کارگرآن است که لفظ کارگر بر اشخاص حقیقی دلالت دارد و شرکتها و موسسات کارگر محسوب نمیشوند.
و همچنین لفظ به هرعنوان درماده مذکور،نشان دهنده عام بودن مفهوم کارگر است یعنی کسانی که کاریدی یافنی انجام میدهند،مانند :
دکتر،مهندس،کارگرساده و...
تفاوت کارگر با کارمند:
واژه کارگر را در مورد کسی بکار میبرندکه کارشان جنبه یدی یا فنی داشته باشد و بر عکس به کسانی که کارشان جنبه فکری دارد یا با نوشتن،دفتر و محاسبه و مانند آن سر و کار دارندکارمند میگویند.
ولی از نظر مفهوم حقوقی،رابطه کارگری و کارفرمایی رابطه ایست حقوقی که براساس چگونگی و کیفیت ارتباط میان دو طرف یعنی دادن دستور و نظارت بر کار و پرداخت مزد از سوی کارفرما و انجام کار زیر نظر کارفرما در برابر دریافت مزد از سوی کارگر خلاصه میشود.
در این رابطه ، نوع کار مهم نیست مثلا حسابدار،ماشین نویس از نظرعرف کارمند ولی از نظر حقوقی و دیدگاه قانون کار کارگر محسوب می شود.
۲۰ سوال اساسی که قبل از راه اندازی کسب و کار باید پاسخ داد:
۱ - چرا میخواهم این کار را شروع کنم؟
۲ - قصد راه اندازی چه نوع کاری را دارم؟
۳ - جامعه مشتریان من چه کسانی هستند؟
۴ - چه نوع خدمت یا محصولی را قصد دارم ارائه دهم؟
۵ - آیا وقت و سرمایه لازم را برای کار خواهم گذاشت؟
۶ - مزیت رقابتی در برابر رقبا در چیست؟
۷ - محل کار من کجاست؟
۸ - به چند نفر کارمند و کارگر و با چه تخصصها و مهارتهای فنی نیاز دارم؟
۹ - به چه نوع تامین کنندگانی نیاز دارم؟
۱۰ - چقدر سرمایه مورد نیاز است؟
۱۱ - آیا به وام نیازمندم؟
۱۲ - چه زمانی لازم است تا کالا یا خدمت به بازار ارائه شود؟
۱۳ - چه زمانی نیاز است تا به سود برسم؟
۱۴ - رقبایم در این کار چه کسانی هستند؟
۱۵ - برای رعایت اصل رقابت چگونه قیمت گذاری کنم؟
۱۶ - چگونه مستندات قانونی طرح را آماده کنم؟
۱۷ - مبالغ مالیات و دارایی و بیمه چقدر است؟
۱۸ - چگونه مواد اولیه خود را تامین کنم؟
۱۹ - چگونه کسب و کار خود را مدیریت کنم؟
۲۰ - چگونه محصولات و خدمات خود را بازاریابی کنم؟
دردنیای امروزی با افتخارکارکردن به حاشیه رانده شده است،زیرا آن مستلزم تلاش و سخت کوشی است.به هر نحو چیزی اتفاق نمی افتد مگراین که آن را کسی به انجام رساند.زمانی که شخصی مایوس می شود،به آسانی در جست و جوی میان برها برمی آید.اما هرچه قدر هم آن ها وسوسه انگیز باشند باید از آن ها پرهیز کرد.افتخار به کاراز بطن آن چه که مارا به قله ی موفقیت نزدیک می کند نشات می گیرد.
با افتخار کارکردن نشانگر گذشته ها نیست.آن نشانگر توام با فروتنی است.ارزش کار وارزش کارگر جدا از هم نیستند.تلاش با دودلی سود اندکی در پی دارد.
سه نفر داشتند آجر می چیدند،رهگذری از آن ها پرسید که به چه کاری مشغول هستید؟شخص اول پاسخ داد:((مگر نمی بینی من زندگی را بنا می نهم))شخص دوم گفت:((مگر نمی بینی دارم آجر روی هم می گذارم))شخص سوم گفت:((من عمارتی زیبا می سازم.))هرسه مرد کار مشابهی انجام می دادند،ولی پاسخ هایشان کاملا متفاوت بود.سوال این است:آیا نگرش های متفاوتی داشتند؟وآیا این نگرش ها برعملکرد آن ها تاثیر می گذارد؟پاسخ بلی است یک بلی واضح.
تفوق و برتری وقتی به دست می آید که عامل کار به هرچه بهتر انجام دادن کارش افتخار کند.هرشغلی نشانگر تصویری از شخصی است که آن را انجام می دهد،علی رغم آن که آن،چه شغلی باشد خواه شستن ماشین،خواه جارو کردن زمین و خواه تمیز کردن خانه باشد.
کار رادر اولین فرصت و در هرزمانی به نحو احسن انجام دهید..بهترین تضمین برای افراد این است که کارامروز راخوب انجام داده باشید.
میکل آنژچندین روز برروی یک مجسمه کارمی کرد و برای حکاکی جزئیات بسیار کم اهمیت وقت زیادی صرف می کرد که به نظر نمی رسید از دید یک ناظر،بسیار پراهمیت باشند.هنگامی که از او پرسیدند چرا این کار را انجام می دهد،میکل آنژ پاسخ داد:((چیزهای بی اهمیت،موجب کمال می شوندو کمال چیز بی اهمیتی نیست))
بیشتر مردم فراموش می کنند که به چیز سرعتی یک کار را انجام داده اند،ولی آنها این را به خاطر دارند که به چه خوبی آن کار راانجام داده اند.
اگر از یک فرد خواسته شود که خیابان ها را جارو بزند،اوباید این کار را همانند نقاشی میکل آنژ،موسیقی بتهوون وبه زیبایی شعر شکسپیر انجام دهد.اوباید خیابان را آن چنان خوب جارو بزند که همه بگویند اینجا یک رفتگر بزرگ زندگی می کند که کارش رابسیار خوب انجام می دهد (مارتین لوتر کینگ)
احساس این که یک کار،خوب انجام بگیرد مانند یک پاداش می ماند.بهتر است که کارهای کوچک خوب انجام بگیرند تااین که چیزهای زیاد بد انجام شوند.