| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چرا استیو جابز به فرزندانش آی پد نداد؟
در سال 2010 که اولین تبلتهای این شرکت به بازار آمد جابز در مصاحبه با یکی از روزنامهها گفت: « فرزندان من از این وسیله استفاده نمیکنند. ما میزان استفاده از تکنولوژی در خانه را برای فرزندانمان محدود کردهایم.»
در میان والدینی که در مورد استفاده کودکانشان از ابزار تکنولوژی نگران هستند، پدر و مادرهایی هم هستند که خودشان دستی درتولید این ابزار داشتند و از قضا نگران بودند. یکی از این افراد استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل بود. حتی مرد شماره یک فناوری دنیا هم در مورد مواجهه فرزندانش با تکنولوژی نگران بود. جالب است بدانید که استیو جابز به فرزندانش اجازه نمیداد بیش از حد با گجت اختراعی خودش وقت بگذرانند و حتی زمانی که در سال 2010 اپل موفق ترین ابزار خود یعنی تبلت را به دنیا عرضه کرد، کوچکترین دختر جابز حتی آی پد هم نداشت.
به جای آی پاد با هم شام میخوریم
در سال 2010 که اولین تبلتهای این شرکت به بازار آمد جابز در مصاحبه با یکی از روزنامهها گفت: « فرزندان من از این وسیله استفاده نمیکنند. ما میزان استفاده از تکنولوژی در خانه را برای فرزندانمان محدود کردهایم.»
جابز سه فرزند داشت که به همراه لوران پاول با هم زندگی می کردند. رید، پسر بزرگ و 23 ساله استیو، ارین دختر 19 ساله این نابغه و ایو 16 ساله دختر ته تغاریاش. او همچنین یک دختر هم از ازدواج اولش دارد. زمانی که آی پاد به بازار آمد ارین و او 12و 15 ساله بودند. شرح حال نویس استیو جابز، یعنی والتر آیزاکسون به روزنامه تایمز گفت که استیو هر شب روی یک میز بزرگ همراه خانواده اش شام میخورد و درباره کتابهای مختلف، تاریخ و چیزهای جالب و متنوع دیگر بحث میکرد. در این حین هیچ کس از جیبش آی پد یا تبلت در نمی آورد و به هیچ عنوان به نظر نمیرسید که هیچ کدام از بچهها یه این وسایل معتاد باشند. جابز حتی بچههایشان را در مدارسی ثبت نام کرد که غیرتکنولوژیک بودند و آنها فقط روی آموزش کلاسیک تمرکز کردند.
جابز تنها نبود
همفکران جابز کم نبودند. تعداد دیگری از مدیرانی که تولید کننده تکنولوژی بودند میزان مواجهه فرزندانشان را با این وسایل محدود کردند. یکی دیگر از این افراد کریس اندرسون، مدیر عامل شرکت تولیدکننده هواپیماهای بدون سرنشین است. او میگوید: « بچههایم، من و همسرم را متهم کردند که ما بیش از حد نگران تکنولوژی هستیم و میگویند هیچ کدام از دوستانشان چنین قوانینی را در خانه ندارند.» اندرسون که 5 فرزند 6 تا 17 ساله دارد حالا دلیل واضحی برای این کارش دارد. دلیلش این است که خطرات ناشی از تکنولوژی را دیده و میگوید دلش نمیخواهد این اتفاق برای فرزندانش بیفتد.
مخالفان جابز
برخی والدین متخصص در ابزارهای تکنولوژیک با این نظر مخالف هستند. علی پرتوی که مدیر ارشد دراپ باکس است میگوید زمانی را که فرزندانش از کامپیوتر برای خلق چیزی استفاده میکنند با زمانی که آنها بازی میکنند و وقتشان را تلف میکنند متمایز میکند. او ادامه میدهد: « همانطور که من نمیتوانم درباره زمانی که کودکان پیانو مینوازند یا نقاشی میکنند و مینویسند محدودیت قائل شوم بی فایده است که زمانی را که کودک با کامپیوتر هنری را خلق میکند یا ویدئوی را ویرایش میکند یا با کامپیوتر برنامه نویسی میکند هم محدود کنم.»
شاید جابز حق داشت
اگر اعتیاد فعلی ما به اپل و دیگر ابزار تکنولوژیک یک نشانه است شاید ما فرزندانمام را زمانی که در سالهای اول زندگی با تکنولوژی اسیر کنیم عملا وارد یک زندگی ناکامل عاری از تخیل، خلاقیت و هر چیز هیجان انگیزی کردیم. ما از نسل قبل هستیم، نسلی که همیشه خارج از خانه بازی کردیم چون هیچ وقت موبایل و لپتاپ ندیدیم. ما از طریق جنبش، تعامل رو در رو و گرفتن اطلاعات از طریق کتابها و اجتماع و دیگران توانستیم دانش به دست آوریم نه از گوگل. یادگیری به روشهای مختلف قطعا فردی با توانمندی بیشتر از ما میسازد و نباید این قابلیت را از کودکانمان بگیریم به این ترتیب به نظر میرسد استیو جایز در این مورد حق داشت. بنابراین دفعه بعد که میخواهید به فرزندتان گوشی موبایل بدهید حواستان باشد که رشد فانتزیهای ذهنی او را مختل میکنید همین جاست که باید تامل کنید و برایش جایگزین بهتری انتخاب کنید.
نتورك ماركتينگ كارخانه ي انسان ساز
هر كسي وقتي وارد اين صنعت ميشه (نتورك ماركتينگ) فكر ميكنه ، خب اگه دو يا چند نفروارد كنم و آموزش بدم و حمايتشون كنم پول دار ميشم ! نه !
اين حرفه با بقيه حرفه ها متفاوته ، اينطوري نيست.
هر شغلي سختيهاي خودش را داره ولي اين حرفه سختيهاش با بقيه شغلا فرق داره ، اينجا اولين كاري كه بايد بكنيم ساختن خودمونه كه واقعاً همه از زيرش در ميرند.
خودسازي ، سخت ترين كاري كه در دنيا وجود داره.
معلمي كه درس رو بلد نباشه نمي تونه به شاگرداش درس بده ، پس اولين چيزي كه مي خواد اينه كه اول خودش شاگرد خوبي باشه تا بعد بتونه معلم خوبي هم بشه.
حرفاي قشنگ همه بلدند بزنند ، عمل و نتيجه مهمه. اگه شما هر روز يه عده از مردم رو جم كنين و درباره پول دار شدن صحبت كنين و خودتون اجاره خونتون را نداشته باشين! آيا كسي حاضره به حرفاي شما گوش بده ؟
پس اول بايد خودتون عمل كنيد و بعد به بقيه راه را نشون بديد ، من تو اين حرفه چيزاي زيادي ياد گرفتم ، افرادي رو ديدم توي مجموعه كه از اهداف و جنگيدن براي اهداف خيلي خوب صحبت مي كردند ولي بعد از مدتي خبري از خودشون هم نبود (حرفاي هميشگي ، من تا چند ماهه ديگه نمي تونم بيام فعلاً كار دارم ، بدهكارم ، بدهي هام رو ميدم بعد ميام و .......) اينجا بايد از درون قوي بشيم ، بايد كينه و نفرت را دور بريزيم ، بايد دلمون را صاف كنيم ، بايد حقه ،كلك و دروغ را كنار بذاريم.
خيلي از كسائي كه توي نتورك دارن كار مي كنن وقتي وارد زندگيشون ميشيم ميبينيم توي خونه با همه فاميلها و آشناها مشكل داره ، حتي با خانم خودش مشكل داره ، به نظر شما كسي كه نميتونه مشكل خودش را حل كنه ميتونه مشكل يه عده آدم ديگه را حل كنه؟
كسي كه با مادر خودش هر روز بحث داره با خواهرش با داداشش با خانمش با پسرش با دخترش و ...... چطور ميتونه مشكل من را حل كنه؟
كسي كه ميخواد به من راهكار بده بايد خودش انجام داده باشه . يكي يه ماه طاقت مياره يكي يه سال يكي دو سال يكي ........... بالاخره بخاطر مشكلات درونش نميتونه طاقت بياره .
خب حالا بيائيم منطقي به اين صنعت نگاه كنيم، پس هر كسي كه مشكلات درون خودش را درست كنه ميتونه توي اين حرفه موفق بشه و نه تنها اينجا ، هرجاي ديگه ، هر جا كه باشه زندگيش قشنگ ميشه ، افرادي هم هستند كه از درون خوب هستند ولي راه موفقيت را بلد نيستند ، اينا زودتر به نتيجه ميرسند ولي اون هايي كه شخصيت دروني آشفته اي دارن بايد بيشتر روي خودشون كار كنند و انتظار نداشته باشند كه زود به نتيجه برسند .
خيلي ها به دليل عدم آموزش صحيح عقب افتادند ، اگه اينجا آموزشها را جدي بگيرند خيلي زود رشد ميكنند .
من هميشه ميگم اينجا مكتب شكوفائي نخبگان خفته است .
پس اونائي كه دارن اين مطالب را ميخونند اگه دارند كار ميكنند ، سعي كنند خودشون را از درون قوي كنند تا موفق بشند ، اگه كار ميكردند و الان نميكنند يه نگاهي به اطرافشون بكنند ، اگه هر روز از اين و اون شاكي هستند و زندگي براشون سخته تغيير نياز دارند ، اگه تغيير نكنند تا آخر عمر وضعيتشون بهتر از اين نميشه و بدونند كه اونها هم ميتونند همون كاريهايي كه بالاسريهاشون كردند بكنند و فكر نكنند اگه اونا از كار كنار بكشند ، نتورك ماركتينگ تعطيل ميشه و اينم بدونند كه هر موقع برگشتند كسائي هستند كه با آغوش باز ازاونها استقبال كنند.
و دسته سوم افرادي كه هنوز وارد كار نشدند ، بدونند اينجا ميدون جنگه اگه حاضري با خودت بجنگي بيا جلو, كسائي هستند كه از جون برات مايه بذارند و يادت بدند فقط بايد انجام بدي ، آره اينجا ميدون مبارزه با نفسه.
ویژگی های یک حسابدار موفق
یک حسابدار واقعا موفق در دنیای کسب و کار ویژگی های مشخصی دارد. حسابداری که کل ویژگی های زیر را داشته باشد کمیاب است اما اکثر حسابداران موفق بسیاری از این ویژگی ها رادارند.
1 تمرکز
حسابدار موفق سعی می کند ضمن آگاهی حداقلی از حوزه های مختلف حسابداری از قبیل حسابدازی مالیاتی، حسابداری مالی، حسابداری بهای تمام شده، حسابداری مدیریت، حسابداری بخش دولتی، حسابرسی داخلی و ... در یک محور اصلی به طور خاص تمرکز کند و در آن حوزه یک متخصص تمام عیار می شود.
2تخصص و دانش
• تخصص فنی: حسابدار موفق اصول و استانداردهای حسابداری را خوب می شناسد. وی سعی می کند تا حد امکان گواهی نامه های حرفه ای مرتبط با رشته را اخذ کند و مطالعات مستمر داشته باشد. آموزش مستمر چیزی است که حسابدار موفق از آن غافل نمی شود.
• تخصص مدیریتی: یک حسابدار موفق، از اصول و تکنیک های مدیریت و اداره کسب و کار آگاه است. بنابراین برای موفق شدن در حسابداری، باید مطالعاتی در حوزه علم مدیریت هم داشت.
• مهارت سخنوری و نوشتن: یک حسابدار موفق خوب حرف می زند و خوب می نویسد. وی قواعد نوشتن را کاملا رعایت می کند و دقیق و صحیح و محترمانه می نویسد.
3 ویژگی های شخصی و ظاهری
• ظاهر: حسابدار موفق لباسهای مرتبی می پوشد و همواره به آراستگی ظاهر در عین سادگی توجه می کند. وی حتی به تمیز بودن کفشها و کوتاه بودن ناخن ها و مرتب بودن موهای سرش هم توجه می کند. حسابدار موفق ظاهری بشاش و تمیز دارد.
• درستکاری: حسابدار دو چیز برای فروش دارد یکی زمان و دیگری درستکاری می باشد. حسابدار موفق استانداردهای شخصی بالایی برای صداقت و درستکاری دارد و همواره با استانداردهای بالای سازمانی خود را مطابقت می دهد و با آن زندگی می کند. حسابدار موفق زندگی شخصی خود را با استانداردهای زندگی حرفه ای هماهنگ می کند.
• اعتماد به نفس: حسابدار موفق اعتماد به نفس دارد، اما نه بیش از حد.
• خدمت محوری: حسابدار موفق همواره برای ارائه خدمات حرفه ای به دیگران تلاش می کند و به حل مشکلات آنان می اندیشد.
• دفتر کار یا محل کار: حسابدار موفق، دفتر کار تمیز، سازمان دهی شده، جذاب و راحتی دارد.
• بهداشت شخصی: حسابدار موفق همیشه خوشبو و خوشرو است. او به آرامی و شمرده شمرده صحبت می کند، با صدای بلند سخن نمی گوید. سالم و پر انرژی به نظر می رسد. در محیط کار نه خواب آلود است و نه خسته.
• طرز نگرش به محیط: حسابدار موفق مثبت اندیش( البته با تردیدهای حرفه ای )است و همیشه کار کردن را دوست دارد. وی از حل مسائل مشعوف می شود.
• خوش مشربی: حسابدار موفق با گروه های مختلف تعامل دارد، حتی با افرادی که دیگران احساس خوبی از تعامل با آنها ندارند. وی از انزوا و دوری از محیط پرهیز می کند.
• خلاقیت: حسابدار موفق راه حلهای خلاقانه ای را برای مسائل پیدا می کند و گزینه های مختلف را در پیش روی خود قرار می دهد و بررسی می کند.
4 مدیریت منظم منابع
• مدیریت پول: حسابدار موفق با پول سازمان و حتی با پول خودش ولخرجی نمی کند. او در وهله اول مدیر مالی خوبی برای زندگی شخصی خود است.
• مدیریت زمان: حسابدار موفق از زمان به به نحو کارآ و مؤثر استفاده می کند. افرادی که نمی توانند زمان را به درستی مدیریت کنند حسابدار موفقی نخواهند شد.
5 رعایت آداب معاشرت
حسابدار موفق:
• قادر به مدیریت جلسات و خاتمه دادن به آنها در زمان مناسب است.
• به جزئیات توجه می کند و بر اساس واقعیت ها و حقایق و شواهد سخن می گوید.
• هیچ وقت گفتن« متشکرم »را فراموش نمی کند و بابت خدماتی که از دیگران دریافت می کند سپاس گذاری می کند.
• وقتی وارد جمعی می شود، خود را به افراد جدید معرفی می کند.
• همیشه از تواضع کافی برخوردار است و هیچ گاه حس خود برتربینی را به دیگران منتقل نمی کند.
• وقت شناس است و هیچ گاه دیگران را منتظر نمی گذارد.
• می داند که چه زمانی باید به احترام دیگران از جا برخیزد.
@eghtesadjahani
چطور پول خرج کنیم؟
گاهی وقتها عدم موفقیتهای مالی به علت داشتن الگوهای مالی قدیمی و نادرست اتفاق میافتد.
شما با تغییر این الگوها، میتوانید رفتارهای مالیتان را بهبود بخشید و به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید.
یک راه خوب برای خارجشدن از چهارچوب الگوهای قدیمی این است که برنامه مالی مشخصی داشته باشید و مصارف و مخارجتان را بودجهبندی کرده و درصد مشخصی از درآمدتان را به کارها و فعالیتهای موردنظرتان تخصیص دهید و سعی کنید از این الگو پیروی کنید.
این کار کمک میکند تا بهتر بتوانید هزینههایتان را مدیریت کنید. برای شروع میتوانید از الگوی پیشنهادی زیر استفاده کنید.
تاریخ ارسال پست: 25 / 9 / 1395 ساعت: 7:30 بعد از ظهر
چند راهکار مهم برای موفقیت در بورس
حتما شما نیز این جمله معروف که “استمرار موفقیت نسبت به کسب آن از اهمیت بیشتری برخوردار است” را بارها شنیده اید. به عقیده بسیاری از سرمایه گذاران بازار سهام یا بورس، موفقیت تنها در خرید سهام های ارزان و فروش آنها با قیمتی چند برابر که سود قابل توجه ای را برای شما به همراه دارد خلاصه می شود.
✔️انتخاب سهام مناسب
اولین گام پیش از سرمایه گذاری در بازار بورس انتخاب سهامی مناسب است. بررسی دقیق وضعیت سهام شرکت هایی که به واسطه گزارش های تحلیلی و تبلیغات رسانه ای به خرید آنها علاقمند شده اید از اهمیت بسیاری برخوردار است. با انجام این کار و انتخاب سهامی مناسب در واقع قسمت دشوار سرمایه گذاری در بورس را پشت سر گذاشته و می توانید به کسب سودی سرشار در آینده امیدوار باشید.
✔️طرح های بلند مدت سرمایه گذاری
طرح های سرمایه گذاری کوتاه مدت در نگاه اول جذاب به نظر می رسند اما باید به این نکته توجه داشت که در آمد و سود حاصل از اینگونه سرمایه گذاری نمی تواند اعتبار و ثبات شما را در بازار بورس تضمین کند،. اما طرح و برنامه ریزی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت در بورس توصیه همیشگی شرکت های تجاری و سرمایه گذاری بوده است.
سود بیشتر و تضمین شده مزیت اصلی این قبیل سرمایه گذاری ها در برابر سرمایه گذاری های کوتاه مدت است البته در صورتی که بازارهای سرمایه از ثبات لازم برخوردار باشند.
✔️تنوع در خرید سهام
سرمایه گذاران باتجربه که از قدرت خطرپذیری بالاتری برخوردار هستند هیچ گاه حضور خود را در بازار بورس محدود به خرید سهام یک شرکت خاص نمی نمایند. آنها هم چنین از نقش کلیدی زمان در انجام فعالیت های تجاری و مالی آگاه هستند و با توجه به این عامل کلیدی در زمان های مشخص اقدام به خرید سهام و سرمایه گذاری در بخش های جدید می نمایند. می توان گفت که سرمایه گذاری و خرید سهام در بورس یک تصمیم شخصی است که باید با حداکثر تمرکز، آگاهی و واقع بینی همراه باشد.
✔️طرح و برنامه ریزی مدون
زمانی که قصد دارید پول خود را در بورس سرمایه گذاری نمایید برنامه ریزی و تدوین نحوه فعالیت شما از اهمیت بسیاری برخوردار است. طرح های دقیق و برنامه ریزی شده در جهت کنترل سرمایه و مدیریت گردش مالی،برای رسیدن شما به اهداف و تحقق خواسته هایتان نقش مهمی را ایفا می نماید.
نکته مهم دیگر اختصاص قسمتی از سرمایه خود به عنوان بودجه پشتیبان است. این امر می تواند امنیت فعالیت های مالی و اقتصادی شما را در زمان بروز بحران های اقتصادی و تاثیر آن بر بازار بورس تامین نماید.
✔️ثبات و تعیین اهداف مشخص
البته ارزش پولی که برای خرید سهام در بورس هزینه نموده اید با توجه به شرایط حاکم بر بازار قابل تغییر است، حفظ ثبات و تعیین اهداف مشخص می تواند عامل موفقیت شما در بازار سرمایه گذاری گردد. این امر می تواند زمان کافی را در اختیار شما قرار دهد تا با کسب مهارت های مورد نیاز، سرمایه گذاری های بزرگ و موفقی را در بورس انجام داده و از درآمد و سود سرشاری در آینده برخوردار شوید.
کنترل منظم وضعیت بازار و استفاده از آن در جهت شناخت بسترهای مناسب سرمایه گذاری می تواند آینده ای تضمین شده را برای شما به ارمغان بیاورد.
مديريت چه چیزی نيست!؟
یکی از روش های تعریف و تشخیص مرزهای هر مفهوم در علوم اجتماعی "استدلال برهان خلف" است. این نوشتار قصد دارد با استفاده از این روش، حدود و صغور "مدیریت" را تا حدودی تعیین کند. بدین ترتیب گزاره هایی که معمولا به اشتباه تحت عنوان "مدیریت" اطلاق می گردد تشریح می شود. گزاره هایی که بعضا نقیض مدیریت می باشد و به پانتومیم مدیریت شبیه است تا مدیریت!
١- مديريت تمركز بر اجراى دقيق قوانين و مقررات نيست؛ تمركز بر تحقق اهداف است. قوانين و مقررات ابزار اقتضائى تحقق اهداف است، نه خود هدف.
٢- مديريت، ابلاغ دستور صرف نيست!! بعضا ناز کشیدن کارمند، دلجویی از ارباب رجوع، گوش دادن و عمل کردن به تذکرات رده پایین ترین ذی نفعان سازمان است.
٣- مديريت، جابجايى صرف كاركنان در پست های سازمانی نيست!! توانمندسازى کارکنان و برنامه ریزی برای رشد و ارتقاء آنان است.
٤- مديريت، كار با ماشين و موجودات بی روح نيست، مديريت كار با "انسان" است.
٥- مديريت نيل به اهداف سازمانى از طريق كاركنان نيست، "نيل به اهداف كاركنان" با استفاده از هم جهت ساختن تلاشهاى کارکنان و اهداف سازمانى است.
٦- مديريت، تحقير زیردستان نيست!! دنبال بهانه گشتن براى تاييد كارمند و افزایش انگیزش وی از طریق اثر كاميابى فراخود است.
٧- مديريت، افزایش و کاهش مداوم پاداش های مادی نيست! تلاش برای ايجاد امنيت مالى برای منابع انسانی به منظور افزایش تعهد سازمانی است.
٨- مديريت، پاداش هاى مادى صرف نيست؛ تكريم و ارتقا كارمند در بين خانواده و جامعه از طریق پاداش های مادی و غیر مادی است.
٩- مديريت، ورود به جزئيات عملكرد كاركنان نيست؛ مديريت تفكر استراتژيك و تدوين اهداف و خروجی هر شغل است تا نیروی انسانی خود براى تحقق آن اهداف در حوزه خویش برنامه ريزى كند.
١٠- مديريت، حضور دائمی در اتاق رياست با شعار حفظ پرستيژ نيست؛ حضور گاه و بيگاه در بين كاركنان و ارباب رجوع و بعضا گپ و گفت با ايشان است.
١١- مديريت، واكنش نشان دادن به هر نوع خطا و حتى بدگويى عمدى و غیرعمدی كاركنان نيست؛ غفلت ورزى مثبت و ندیدن خطا ها براى حفظ حريم ها و خود كنترلى كاركنان است.
١٢- مديريت، تقسيم بيشترين پاداش بين نیروهای جنجال آفرين سازمان نيست؛ اولویت دهی اعطاى پاداش از ضعيف ترين كاركنان است.
١٣- مديريت، حمد و ثناگويى مقامات مافوق و تحقير نيروهاى ضعيف سازمان نيست؛ مديريت حداكثر احترام و تكريم ضعيف ترين نيروهاى سازمان و حقظ عزت نفس در قبال نيروهاى مافوق است.
١٤- مديريت، استفاده ابزاری از رسانه های خبری برای جبران کمبود های شخصیتی و شمول تمامى اخبار سازمان بر مدیر نيست!! ابزارهای رسانه ای و سایت های اطلاع رسانی ابزار ارتقا برند سازمان است.
١٥- مديريت، آرامش سازمانى و عدم وجود جنجال سازمانی صرف نيست، حركت رو به جلو است.
١٦- مديريت، واكنش نشان دادن به محيط نيست؛ وادار كردن محيط به واكنش در قبال اقدامات سازمان است.
حرف آخر: مدیریت از طریق مشاهده رفتار سایر نامدیران و سعی در تقلید حرکات ایشان حاصل نمی گردد. مدیریت تلفیقی از علم، تجربه و ویژگی های شخصیتی است. خطاهای فوق در خصوص مدیریت از فقدان علم، کمبود تجربه و مهم تر از آنها خطای نگرشی مدیر در قالب دو محور "مالک سازمان" و "بیش فهمی نسبت به دیگران" سرچشمه می گیرد که می بایست این تفکر به سمت "هماهنگ کننده سازمان برای حرکت به سمت ماموریت سازمانی" اصلاح شود.
شبکه خوب، شبکه بد!
جمله دیشب در مورد شرکت هرمی باعث شد خیلی از افرادی که با عنوان بازاریابی شبکه ای و MLM کار می کنند جبهه بگیرند. جالب بود کسی در مورد تفاوت بین شبکه هرمی با بازاریابی شبکه ای، صحبتی نمیکرد و فقط درگیر کلمات و اصطلاحات هستند. انقدر تعصب داشته باشی اما ندونی کار تو رو با چه چیزی اشتباه می گیرند؟ شاید یکی از دلایلش این باشه که این دو روش کسب درآمد، الگوی شبیه به هم دارند و به صورت "چند سطحی" کار می کنند. یکی دیگه از دلایل هم شاید این باشه که صلاح نیست تفاوتشون رو بدونی چون شرکتهای زیادی دچار مشکل میشن. من برخی از تفاوت های MLM و طرح هرمی (pyramid scheme) رو طبق تعاریف wfdsa و ftc براتون میارم:
در بازاریابی شبکه ای MLM (نوع سالم و پایدارتر بازاریابی شبکه ای نسبت به هرمی):
اعضای شبکه برای جذب اعضای جدید، پورسانت دریافت نمی کنند و یا سود ناچیزی دریافت می کنند و تنها راه کسب سود اصلی اعضای شبکه، فقط فروش محصول به مصرف کننده ی نهایی است حتی اگر عضو شبکه نباشد. پس تمرکز بر فروش محصول، سود بیشتری نسبت به عضوگیری دارد.
برای ورود و یا ماندن در شبکه، اجباری برای خرید اولیه و یا حتی خرید به صورت ماهیانه از شرکت وجود ندارد. (در شرکت های هرمی، اصل درآمد و پورسانتها از طریق پول اعضای جدید تامین می شود و زمانی که شبکه اشباع شود و عضو جدیدی وجود نداشته باشد که عضو شبکه شود، شبکه از هم می پاشد).
در شرکت های MLM کالاهایی که اعضا دریافت می کنند تا بازاریابی اش کنند، در صورت فروش نرفتن، قابل عودت و پس گرفتن توسط شرکت می باشد و قوانین شفاف و نه مبهم در این زمینه دارند.
همچنین هنگام خروج از شبکه، شرکت MLM اجناس مانده در دست بازاریاب (عضو شبکه) را خریداری می کند. البته مشاهده می شود که شرکت های هرمی با سواستفاده از نام MLM و فروش محصولات دارای تاریخ انقضای نزدیک، به نوعی این قانون را دور می زنند.
مدل کسب و کار شرکت های MLM به راحتی قابل درک است. آنها به جای دادن وعده های خارق العاده و ثروت آفرینی عجیب و یا صحبت از یک انقلاب و یا تاکید بر عضوگیری های بیشتر، کاملا مشخص می کنند که سود معقول و منطقی آنها به چه مقدار و به چه نحو تامین و پرداخت می شود.
اگر فردی وارد شرکت های MLM شد و نتوانست فرد دیگری را وارد شبکه کند، به هیچ عنوان ضرر نمیکند. همچنین تعداد افرادی که سود نمی کنند اختلاف فاحشی با تعداد افرادی که سود می کنند، ندارد. البته بحث اختلاف درآمد، جدا است.
@eghtesadjahani
نگاهی نو دربازاریابی وفروش
ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی میشود. در فرایند فروش میتوانید اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما کیفیت ارائه ، تعیینکننده خرید یا عدم خرید مشتری است.
بهترین روش فروش، نشان دادن ، توضیح دادن و پرسیدن یک سوال است. برای مثال میگویید:«این یک نرمافزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن میتوانید همه اعداد کسبوکار خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»
در ارائه فروش از «فروش آزمایشی» استفاده کنید. این سوالی است که میتواند بدون متوقفکردن فرایند فروش، جوابی «منفی» داشته باشد، زیرا فرصت دیگری برای ارائه پاسخ در اختیار فروشنده قرار میدهد. برای مثال:
فروشنده: آیا مایلید این نرمافزار را روی لپ تاپتان نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح میدهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.
فروشنده: مشکلی نیست. این نرمافزار هم روی کامپیوترهای خانگی کار میکند و هم روی لپ تاپتان.
بهعلاوه، در ارائه فروش قوی و حرفهای ، مرتبا به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کردهاند اشاره میشود.داستان مشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته ، محصول یا خدمت شما را خریدهاند و از نتایج آن راضی هستند.
سوالات ساده و چالشی استخدامی شرکت گوگل
یکی از علل شهرت شرکت گوگل پرسش های دشواری است که هنگام مصاحبه شغلی ذهنتان را درگیر می کند تا توانایی شما را در شرایط دشوار به چالش بکشد. اکثر این سوالات شما را تحت شرایطی قرار می دهد که باید در کمترین لحظه درست ترین تصمیم را بگیرید و انتخاب کنید.
گفتنی است؛ گوگل سوالات استخدامی خود را مدام تغییر می دهد.
بسیاری از سوالات گوگل بسیار ساده هستند ولی این پرسش ها به گونه ای مطرح می شوند که شما را به اشتباه می اندازند.
در ادامه به این سوالات می پردازیم:
۱. کدام یک از محصولات گوگل را بیشتر دوست دارید و چگونه آن را ارتقا می دهید؟
۲. اگر تبلیغات یوتیوب حذف شود. چگونه از سایت کسب درآمد میکنید؟
۳. از گوگل چی می دونی؟
۴. یک خروج اضطراری برای ساختمان طراحی کنید.
۵. کدامیک در بوستون فضای تبلیغاتی بیشتری دارد، گل فروشی یا مرده شویی؟
۶. یک سکه را هزار بار شیر یا خط می اندازیم، ۵۶۰ بار روی شیر آن می آید، به نظر شما این سکه تقلبی است؟
۷. گوگلی شدن برای شما چه مفهومی دارد؟
۸. یکی از شوخی هایی که بعد از استخدام شدن با مدیر ایکس می کنید، نام ببرید.
۹. آیا شما موافقید که از افراد خواسته شود برای ساختن اکانت در جی میل و گوگل پلاس از نام اداری و رسمی خود استفاده کنند؟
۱۰. اگر شما مجبور نبودید کار کنید، چه کارهایی دوست داشتید انجام دهید؟
۱۱. چه چیزی شما را می ترساند؟
۱۲. برای پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه چند راه به ذهتان می رسد؟
۱۳. چه تعداد توپ تنیس می تواند در یک هواپیما جا شود؟
۱۴. اگر شما بتونید فقط یک جمله به ذهنتان بسپارید، آن جمله چیست؟
۱۵. اگر شما مجبور باشید برای ادامه عمرتان تنها یک آهنگ را انتخاب کنید، آن چه خواهد بود؟
۱۶. به نظر شما دنیای تبلیغات دیجیتالی در سه سال آینده چقدر و چگونه تغییر می کند؟
۱۷. اگر امروز مدیر عامل بودید، کدام یک از سه چیز در محل کار و یا دانشگاهتان تغییر می دادید؟
۱۸. تکنولوژی تبلیغات ادوردز گوگل را برای یک پسر بچه هفت ساله توصیف کنید.
۱۹. فرض کنید یک خدمات تحویل مواد غذایی دارید (چیزی شبیه آمازون) که در عرض ۲۴ ساعت غذا را به دست افراد می رساند. تخمین بزنید که چه تعداد کامیون برای اداره این خدمات نیاز دارید.
۲۰. چگونه می توانید فرآیند پردازش ابری را برای یک کودک ۶ ساله توضیح دهید.
۲۱. نظر شما درمورد پرداخت ماهیانه یک دلاری کاربران به شرکت گوگل برای استفاده از جی میل چیست؟
۲۲. به نظر شما سالانه چه تعداد کوتاهی مو در آمریکا انجام می شود؟
۲۳. شش چیزی که شما را مضطرب می کند.
۲۴. یه چیزی درمورد خودتون بگید که در رزومه تون ذکر نشده است.
۲۵. در سال ۲۰۲۰ بازار ماشین های بدون سر نشین چگونه خواهد بود؟
۲۶. بارش قطرات باران را در یک پیاده رو طراحی کنید (پیاده رو یک متر و قطرات باران یک سانتی متر است.) چطوری می توانیم متوجه شویم که پیاده رو کاملا خیس شده است؟
۲۷. من چگونه می توانیم اهمیت HTML5 را برای لری پیج و سپس برای مادربزرگم توضیح دهم؟
۲۸. برام یک جک تعریف کن.
۲۹. کدامیک را ترجیح می دهید؟ کسب درآمد یا یادگیری؟
۳۰. اگر من همین الان به شما ۱۰ میلیون دلار پول بدهم با آن چه می کنید؟
۳۱. یک سرویس را تعریف کنید که به شما این امکان را می دهد به آینده سفر کنید.
۳۲. شما چگونه معضل بی خانمانی را در پایین شهر سان فرانسیسکو حل می کنید؟
۳۳. تیراژ کتاب های جدیدی که سالانه در ایالت متحده منتشر می شود چندتاست؟
۳۴. چگونه به رشد و ارتقای یک کارخانه کفش کمک می کنید؟
عمل زیبایی مغز، جراحی بدون خونریزی و بیهوشی!
ایران سرزمین زیباییها است. بگذارید جمله را دقیق تر بگوییم ایران سرزمین عمل زیبایی و محصولات زیبایی است. ما جزو کشورهایی با بالاترین واردات و مصرف مواد آرایشی هستیم و همچنین دیگر به عنوان یک قطب عمل زیبایی مطرح شده ایم. قطعا و یقینا صنعت زیبایی در ایران میلیارد دلاری است. راستش را بخواهید خودم جزو طرفداران آرایش، آراستگی، زیبایی و عمل زیبایی هستم و آن را نیز مشروط به شرایطی توصیه نیز می کنم.
اما آنچه امروز می خواهم به آن بپردازم فقط در مورد عمل زیبایی مغز است. من و تو حتی اگر زیباترین اندام و مو و چهره را داشته باشیم دیر یا زود زشتی یا زیبایی مغز ما آشکار می شود. حتی اگر چنین نیز نشود خود از زشتی/زیبایی آن در عذاب/آرامش هستیم.
بگذارید برای شما مثالی بزنم آمریکایی ها در سال 2008، 11 میلیارد دلار یعنی چیزی حدود 40 هزار ميلیارد تومان فقط روی محصولات توسعه و بهبود فردی (عمل زیبایی مغز) صرف کرده اند. آن ها دریافته اند که علاوه بر خوش فرمی بینی، شکم های سیکس پک و موهای زیبا، نیازمند مغز زیبا نیز هستند. صرفا با اندام زیبا نمی شود بر سرنوشت خویش مسلط شد و زندگی رضایت بخش داشت.
عمل زیبایی مغز آنجایی اهمیت پیدا می کند که متاسفانه نه نظام آموزش و پرورش ما و نه آموزش عالی ما مهارت های تفکر، تحلیل گری، موفقیت، مهارت های زندگی را به ما نمی آموزد. فارغ التحصیل می شویم اما هنوز از حقوق مدنی خود بی خبریم. هنوز نمی توانیم با همسر خود یک ارتباط موثر و قوی داشته باشیم. هنوز در مذاکره و توافق با دیگران ضعف داریم. هنوزم که هنوز است متاسفم از اینکه بهترین ایام عمرم را چنین گذرانده ام.
زیبایی را محدود به زیبایی فک و صورت نکنیم که این فک در اولین جنبش از زشتی و زیبایی ذهن شما پرده برخواهد داشت.
تجویز راهبردی:
چند پیشنهاد مشخص برای عمل زیبایی مغز دارم:
تلویزیون را کنار بگذارید. می دانم سخت است بنابراین پیشنهادم را پس می گیرم و فقط می گویم که 25% کمتر برای این موجود خنگ کننده وقت بگذارید.
به یک کانال مهارتی در تلگرام بپیوندید و از یک کانال زشت لفت بدهید.
یک کتاب خوب در زمینه بهبود و توسعه فردی یا مهارت های تصمیم گیری بخرید و آن را سه بار بخوانید و فقط به یک دهم گفته های آن عمل کنید.
روی موبایل خود فایل های صوتی بریزید و زمان هایی که در رفت و آمد و ترافیک و انتظار هستید فایل صوتی گوش کنید امتحان کنید شما بعد از یکسال، حدود 100 ساعت کلاس آموزشی رایگان موفقیت شرکت کرده اید.
این عملی است که باید خودتان انجام دهید و حتی از پروفسور سمیعی هم کاری ساخته نیست
دکتر مجتبی لشکربلوکی
20 مهارت شغلی نرم افزاری که درآمد سالانه آن ها بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار است.
(بخش دوم)
۱۲- REDSHIFT (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۳,۹۵۰ دلار)
آمازون Redshift، سرویس خدمات مدیریت انبار داده ای مبتنی بر کلود در مقیاس پتابایت است. این سرویس عملکرد پرس و جو سریع با استفاده از ابزارهای مبتنی بر SQL و همچنین برنامه های کاربردی کسب و کار شرکتی را ممکن می سازد.
۱۱- ELASTIC BEANSTALK (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۴,۲۱۹ دلار)
AWS Elastic Beanstalk سرویسی که خدمات مختلف شرکت آمازون مانند S3، EC2، SNS، CloudWatch و Autoscaling را هماهنگ می کند. مدیران شبکه و توسعه دهندگان از این سرویس به عنوان یک راه کار سریع و آسان برای گسترش و مدیریت برنامه های خود استفاده می کنند.
۱۰- OPENSTACK (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۶,۶۰۵ دلار)
OpenStack یک پلتفرم نرم افزاری اپن سورس مورد استفاده برای محاسبات ابری است. با حمایت برخی از بزرگترین شرکت های فعال در توسعه نرم افزار، اکثر مواقع به عنوان آینده ی محاسبات ابری نیز شناخته می شود. با استفاده از این سرویس ادمین ها به سهولت قادر خواهند بود تا به مدیریت ماشین های مجازی خود (VM) بپردازند.
۹- APACHE KAFKA (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۷,۲۲۴ دلار)
آپاچی کافکا یک پلتفرم اپن سورس توزیع شده توسط بنیاد نرم افزار آپاچی است که با Scala و Java نوشته شده است. کافکا را با هدف ساخت یک سیستم متحد، با تاخیر اندک، و پلتفرمی با بازده بالا قلمداد می کنند که برای کار با داده های در لحظه مناسب است.
۸- KEY MANAGEMENT SERVICE (میانگین درامد: سالیانه ۱۱۷,۲۲۷ دلار)
KMS شرکت آمازون، یک سرویس مدیریتی است که به شما امکان ایجاد و کنترل کلیدهای رمزگذاری داده ها را می دهد که با استفاده از سخت افزار ماژول های امنیتی، به بهبود امنیت کلیدها کمک می کند و با کمک دیگر خدمات وب سایت آمازون به منظور افزایش حفاظت از داده ها، تماما یکپارچه شده است.
۷- KINESIS (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۴۲۹ دلار)
آمازون kinesis پلتفرمی است که برای به جریان در آوردن داده ها بر روی AWS استفاده می شود. هر جریان داده را به طور مستقل در میان هزاران جریان در ثانیه پردازش می کند. هر یک از این جریان ها می توانند خوانندگان و نویسندگان متعدد داشته باشند. به نظر می رسد که این سرویس رقیبی جدی برای Apache Kafka باشد!
۶- LAMBDA (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۴۸۱ دلار)
آمازون Lambda یک پلتفرم محاسباتی بدون نیاز به سرور است که با مدیریت منابع، اجازه می دهد تا یک کد در پاسخ به رویدادهای مختلف اجرا شود. می توان از آن در گسترش سایر خدمات AWS شرکت آمازون و یا ایجاد خدمات سفارشی استفاده نمود.
۵- CLOUDWATCH (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۱,۹۸۰ دلار)
همان گونه که از نامش پیدا است، آمازون CloudWatch یک سرویس برای نظارت بر منابع ابری خدمات AWS است. در واقع می توان از CloudWatch برای جمع آوری و پیگیری داده های مختلف، مدیریت فایل های لاگ، تنظیم آلارم، و واکنش تغییرات به طور خودکار در منابع AWS استفاده کنید.
۴- ELASTICACHE (میانگین درامد: سالیانه ۱۲۵,۶۲۵ دلار)
AWS ElastiCache شرکت آمازون سرویسی است که به شما در تنظیم و مدیریت کش در کلود کمک می کند. به یمن عملکرد بالا، مقرون به صرفه بودن و طبیعت مقیاس پذیر آن، جزو مهارت های پرتقاضا به حساب می آید.
۳- CLOUDFORMATION (میانگین درامد: سالیانه ۱۳۲,۳۰۸ دلار)
CloudFormation آمازون یک سرویس رایگان فراهم می کند که مشتریان AWS می توانند با ابزارهای موجود، به ایجاد و مدیریت زیرساخت های نرم افزار کاربردی بپردازند. کاربران می توانند تا با استفاده از CloudFormation آمازون، به راحتی یک نمونه از سرویس EC2 آمازون را در سیستم عامل لینوکس آمازون و یا ویندوز سرور راه اندازی کنند.
۲- ELASTIC MAPREDUCE (میانگین درامد: سالیانه ۱۳۶,۲۵۰ دلار)
یک وب سرویس است که پردازش تکه های زیادی از داده ها را با بازده بالا انجام می دهد. با استفاده از پردازشگر Hadoop و سایر محصولات AWS به انجام اقداماتی مانند داده کاوی، ایندکس کردن صفحات وب، تجزیه و تحلیل فایل های لاگ، شبیه سازی های علمی و یادگیری ماشینی می پردازد.
۱- DYNAMODB (میانگین درامد: سالیانه ۱۴۱,۸۱۳ دلار)
صدر نشین لیست پردرآمدترین مهارت نرم افزاری، DynamoDB آمازون است. این سرویس به طور کامل مدیریت خدمات پایگاه داده ی را NoSQL ارائه می دهد که عملکرد سریع و با مقیاس پذیری یک پارچه ای در اختیار توسعه دهندگان قرار می دهد. با استفاده از DynamoDB، دیگر نیازی به نصب، پیکربندی و … سیستم نخواهید داشت.
۲۰ مهارت شغلی نرم افزاری که درآمد سالانه آن ها بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار است!
اگر نگاهی به پردرآمدترین مهارت های نرم افزاری برای برنامه نویسان بیاندازیم، متوجه می شویم مهارت های مرتبط با رایانش ابری یا «کلود» در صدر دنیای تکنولوژی هستند که از آن جمله می توان به سرویس های شرکت آمازون مانند DynamoDB، MapReduce و CloudFormation اشاره کرد. شرکت ارائه دهنده ی خدمات کلود تحت عنوان NovelAspect لیست شغل های مختلف را از سایت کاریابی Indeed جمع آوری کرده است. این یک لیست از پردرآمدترین مهارت های نرم افزاری مورد تقاضا در 200 کسب و کار متفاوت در حوزه ی آی تی است. با نگاهی به این مهارت ها، شاید شما تصمیم به یادگیری آن ها در سال 2017 بگیرید.
۲۰- MYSQL (میانگین درامد: سالیانه ۹۸,۹۷۰ دلار)
MySQL یک سیستم مدیریت پایگاه داده ی اپن سورس است که از زبان SQL استفاده می کند. از این سیستم برای مدیریت پایگاه داده و اتصال آن به نرم افزارهای مختلف استفاده می شود. یکی از مزیت های MYSQL، انعطاف پذیری آن با پلتفرم های مختلف است.
۱۹- UBUNTU (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۰,۹۱۳ دلار)
توزیع لینوکسی اوبونتو، محبوب ترین سیستم عامل اپن سورس دنیا است که از دلایل محبوبیت آن می توان به سهولت استفاده، امنیت، ابزارهای مدیریت، پشتیبانی، و رایگان بودن اشاره کرد.
۱۸- UNIX (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۱,۲۸۴ دلار)
یونیکس یک مجموعه از سیستم عامل های چند وظیفه ای و چند کاربره است که از یونیکس اصلی AT & T مشتق شده اند که به طور گسترده برای سرورهای اینترنتی، رایانه های بزرگ و ... استفاده می شود.
۱۷- WEBSPHERE (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۳,۴۸۶ دلار)
IBM WebSphere یک نام تجاری از محصولات نرم افزاری کامپیوتر است. این ها در ژانری از نرم افزارهای شرکتی، به نام «اپلیکیشن و یکپارچه سازی میانی» دسته بندی می شوند. این گونه محصولات توسط کاربران عادی، برای ساخت و یکپارچه سازی برنامه های کاربردی استفاده می شود.
۱۶- POSTGRESQL (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۴,۵۶۶ دلار)
PostgreSQL یک سیستم دیتابیس قدرتمند و اپن سورس است که توسط تیمی از توسعه دهندگان داوطلب در سراسر جهان ارائه شده است. در طول این سال ها، PostgreSQL شهرت خود را به لطف معماری اثبات شده، قابل اطمینان بودن، صحت و تمامیت داده ها و ... به دست آورده است.
۱۵- DEBIAN (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۵,۲۲۲ دلار)
توزیع دبیان سیستم عامل گنو/لینوکس به طور کامل از نرم افزارها و امکانات رایگان تشکیل شده است. به غیر از کاربران دسکتاپ، سیستم عامل دبیان با توجه به ثبات، امنیت و امکانات بسیارش، انتخاب مطلوبی برای سرور به حساب می آید.
۱۴- KALI LINUX (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۸,۴۷۸ دلار)
کالی لینوکس، محبوب ترین سیستم عامل تست نفوذ پذیری است. این سیستم عامل به طور پیش فرض با صدها ابزار هک مختلف مجهز شده که آن را به یک انتخاب مناسب برای هکرهای کلاه سفید و محققان امنیتی کرده است.
۱۳- MATLAB (میانگین درامد: سالیانه ۱۰۹,۰۳۳ دلار)
متلب، یک زبان محاسباتی فنی با کارایی بالا است که در محیط کاربری ساده اجازه ی محاسبات، برنامه نویسی، و تجسم را به کاربر می دهد؛ استفاده های معمول متلب عبارتند از الگوریتم توسعه، ریاضی و محاسبات، تحلیل داده ها، مدل سازی، گرافیک مهندسی و غیره.
اثر شبکه ای
اثر شبکه ای هنگامی بروز می یابد که ارزش یک کالا یا خدمات خاصی که افراد زیادی از آن استفاده می کنند برای هر دو گروه کاربران فعلی و جدید افزایش می یابد.
هم چنین این اثر زمانی اتفاق می افتد که سایر شرکت ها محصولاتی طراحی می کنند که در واقع تکمیل کننده محصول فعلی می باشد،بنابراین در این شرایط ارزش آن محصول ارتقا می یابد.اثر شبکه ای یکی از قوی ترین مزیت های رقابتی پایدار می باشد و می تواند به سرعت شرکت ها را در صنایع جدید به رهبر بازار تبدیل کند.
چگونه شرکت ها می توانند مزیت اقتصادی پایدار ایجاد کنند؟
یک شرکت از چند طریق می تواند برای خود مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند.چندین معیار کیفی ذیل جهت سنجش و ارزیابی مزیت اقتصادی شرکت ها بکار می روند:
متمایز بودن محصول به طور واقعی یا انتزاعی
کاهش هزینه ها و پیشرو بودن درآن
حفظ و وابسته نمودن مشتریان به خود از طریق افزایش هزینه های مراجعه به محصول سایر شرکت ها
حذف یا کاهش قدرت رقبا ازطریق ایجاد موانع فراوان برای ورود آنها به صنعت یا ایجاد موانع گسترده جهت جلوگیری از موفقیت آنها در بازار
موفقیت شرکت دل چگونه به دست آمد؟
موفقیت شرکت دل مرهون شهرت شرکت در ایجاد مدل کسب و کار((ساخت بر مبنای سفارش و فروش مستقیم))است.این امر باعث حذف واسطه هایی که هزینه ها را افزایش می دادند شده،سرمایه در گردش را کاهش داده و اطلاعات به موقع از بازار را برای مدیریت مهیا ساخته است.این مدل که یکی از مزیتهای آن کاهش هزینه های سربار است،به شرکت اجازه داده است تا رقبا را بدون دردسر و تحمل هزینه از صحنه خارج سازد دل بابکارگیری این مدل در بازارهای جدید،به طور پیوسته حاشیه سود و درآمد خود را بدون توجه به اینکه وضعیت اقتصادی مناسب است یا خیر،افزایش داده است.دل اخیرا گام های بزرگی در ارائه محصولات الکترونیک که دارای حاشیه سود پایئنی در بازار هستند،برداشته است.این شرکت با برخورداری از ساختار هزینه پایین ممکن است در آینده حتی وضعیت بهتری پیدا کند.از سوی دیگر،مزیت رقابتی دل در تولید رایانه ها،سرورها و لب تاب ها در پایین ترین قیمت ممکن،شرایط بسیار دشواری را برای سایر رقبا،به خصوص شرکت های گیت وی و اچ دی کامیک ایجاد کرده است.هرچند چرخه صنعت تکنولوژی اطلاعات با مخاطرات بسیاری مواجه است،اما برخورداری شرکت دل از جریان نقدی وترازنامه مطلوب به آن کمک کرده است تا این مخاطرات را کاهش دهد
با سلام خدمت دوستان عزیز
برای شما دوستان عزیز یه روشی آوردم از تلگرام که خیلی راحت می تونید درآمد زایی کنید این روش،روشی آسونی می باشد و فقط باید روزی 2 ساعت وقت بگذارید
توضیح این روش:
در این روش شما باید به یک ربات وصل بشوید و بعد ربات میاد به شما یک لینک میده که باید شما لینک رو به دیگران بدید و با هر زیر مجموعه می توانید 1000 تومان درآمد کسب کنید
با 2 ساعت وقت گذاشتن می تونید روزی کمه کم 20 هزار تومان دربیاورید البته باید یه مقدار صبور باشید تا به این درامد برسید شما در هفته اول می تونید به این درامد برسید
برای شروع درآمد زایی روی لینک زیر کلیک کنید
در اینجا با شعار تبلیغاتی و استراتژیک ۲۵ شرکت معتبر دنیا آشنا می شوید
۱- فولکس واگن : کوچک فکر کنید.
۲- پورشه: جایگزینی نیست.
۳- آستون مارتین: قدرت، زیبایی و روح.
۴- وال مارت: پول بیشتری ذخیره کنید، زندگی بهتری داشته باشید.
۵- ریبوک: من همانی هستم که هستم.
۶- نایک: فقط انجامش بده!
۷- آدیداس: غیر ممکن وجود نداره.
۸- مارک اند اسپنسر: حق همیشه و کاملاً با مشتری است.
۹- تری ام: نوآوری
۱۰- آی بی ام: راه حلی برای سیاره هوشمند.
۱۱- سونی: باورش کن.
۱۲- آی مکس: بزرگ فکر کن.
۱۳- دوپونت: معجزه دانش.
۱۴- انرگایزر: به مسیرت ادامه بده، ادامه بده، ادامه بده …
۱۵- پلی استیشن: در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی کنید.
۱۶- بلاگر: دکمه انتشار را فشار دهید.
۱۷- کانن: آن چیزی که ما اعتقاد داریم را ببینید.
۱۸- نیکون: در قلب تصویر
۱۹- کداک: لحظاتت را به اشتراک بذار، زندگی ات را به اشتراک بذار.
۲۰- فدکس: وقتی که هیچ فردایی نیست.
۲۱- دیزنی لند: شادترین نقطه ی روی زمین
۲۲- فورچن: برای افرادی که تغییر را رقم خواهند زد.
۲۳- مک دونالد: من عاشقشم!
۲۴- کوکاکولا: درب قوطی را باز کن تا سرحال شی.
۲۵- ام اند ام: در دهانتان آب می شود، نه در دستانتان
گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم.
گفتند چگونه؟
گفت من بیکار بودم. گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن تا در آمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم.
چون از طرف خدا اقدامی انجام نشد، خودم دست بکار شدم و به خدا گفتم: خدایا تو به این نیازهای کوچک رسیدگی نکن.
من خودم کار پیدا میکنم. تو فقط حقوقم را افزایش بده.
کاری در راه آهن پیدا کردم. کارگری.
در کوره لوکوموتیو ذغال سنگ می ریختم.
اما حقوق اش اندک بود.
به خدا گفتم تو سرت شلوغ است و کارهای مهم تری داری. تو خانه نقلی مناسبی برایم پیدا کن و من تلاش ام را بیشتر میکنم و بیشتر کار میکنم تا درآمد بیشتری کسب کنم.
پس از پیاده شدن از قطار، به ذغال فروشی پرداختم. اندکی درآمدم اضافه شد ولی از خانه نقلی خبری نشد.
گفتم خدایا میدانم خانه نقلی پیدا کردن در مقام و شأن تو نیست. من خودم آن را پیدا میکنم. در عوض تو شریک زندگی مرا پیدا کن.
اگر میخواستم منتظر خدا بشوم هنوز هم مجرد بودم. پس دختر مناسبی پیدا کردم و با او دوست،و سپس نامزد شدیم و ازدواج کردیم.
هرچه را از خدا خواستم، به نوعی به من گفت، خودت میتوانی، پس زحمت آن را به دوش من نیانداز و روی پای خودت بایست.
رابطه من و خدا هنوز به همین صورت پیش میرود و او هنوز به من اعتماد کافی دارد که میتوانم قدم بعدی را هم خودم بردارم.
همین اعتماد او به من قوت قلب میدهد و من با پای خویش جلو میروم.
خدایا متشکرم که بجای گدا، مرا همچون خودت کردی تا متکی به کسی یا چیزی نشوم.
به ۷ دلیل می توان به ایران به عنوان یک غول کارآفرینی نگاه کرد.
تحلیلگر کارآفرینی فوربس مطرح کرد؛ اگرچه تجارت در ایران هنوز هم موانع بزرگی پیش رو دارد،
اما به ۷ دلیل می توان به ایران به عنوان یک غول کارآفرینی نگاه کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، الیزابت مک براید تحلیلگر کارآفرینی وب سایت فوربس در یادداشتی نوشت:
اخبار مربوط به اقتصاد ایران به تازگی کمرنگ شده است؛ اما سرعت رشد این اقتصاد نه. بنابر گزارش بانک جهانی، انتظار می رود اقتصاد ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران که پس از عربستان سعودی در جایگاه دوم در خاورمیانه قرار دارد، سال آینده حدود ۷ درصد رشد کند.
تصور کنید چه می شود اگر این رشد اقتصادی با نظام آموزشی ایران که هر ساله ۲۳۳ هزار دانشمند و مهندس تحویل جامعه می دهد، ادغام شود. اگر مانعی سر راه آن قرار نگیرد، حاصل آن ایجاد هزاران شغل و کسب و کار کوچک خواهد بود. حدود چند ماه پیش "ناصر غانم زاده، " استاد استارتاپ و مشاور کارآفرینی که در همایشی در سانفرانسیسکو حضور داشت گفت: در ۳ سال گذشته، بیش از ۲۰۰ شرکت نوپا در ایران کسب و کار خود را آغاز کرده اند و در حال حاضر نیز این تعداد رو به افزایش است.
تجارت در ایران هنوز هم موانع بزرگی را پیش رو دارد. رشد این کسب و کارها تا حدودی به این بستگی دارد که سیاست های دولت از آنها حمایت کند و آشفتگی های ژئوپولتیک مانع رشد آنها نشود. اما می توان به ایران به چشم یک غول کارآفرینی نگاه کرد. در زیر ۷ دلیل برای آن مطرح شده است:
۱- اندازه اقتصاد و لغو تحریم های جهان. ایران جمعیتی حدود ۸۰ میلیون نفر دارد و ظرفیت تولید آن در خاورمیانه بی نظیر است. نفت و گاز تنها ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن محسوب می شود. این بدان معناست که ایران پایه های متفاوتی برای رشد دارد. بیشتر تحریم های آمریکا به قوت خود باقی مانده است. بنابراین نمی توان در انتظار معاملاتی با آمریکایی ها بود؛ اما تجارت با شرکت های اروپایی و آسیایی در راه است.
۲- جمعیت ایران بسیار تحصیل کرده است. حدود ۹.۴ درصد (معادل ۷.۵ میلیون نفر) از مردم ایران تحصیلات دانشگاهی دارند.
۳- ایران توانایی های منحصربه فردی در زمینه فناوری دارد. این کشور دانشگاه "صنعتی شریف" را دارد که بسیاری از مردم آن را همانند مؤسسه فناوری ماساچوست آمریکا می دانند. چند ماه پیش در قاهره، "کامران الهیان، " سرمایه گذار طرح های نوین، فناوری نانو را زمینه ای برای رشد دانست.
۴- باوجود تحریم های آمریکا، روابطی میان جوامع کارآفرین ایران و آمریکا در حال شکل گیری است. در نشست شورای آتلانتیک، "لیلی صرافان، " یک ایرانی-آمریکایی مؤسس سازمان "هوم کر اسیستنس" در خصوص کنفرانس های جامعه فناوری ایران از جمله "آی بریجز" و "تدکس کیش" سخنرانی کرد. به گفته وی، آمریکایی ها از نظر قانونی اجازه ندارند به ایرانی ها مشاوره دهند؛ اما میتوانند با آنها در ارتباط باشند. مبارزه برای لغو محدودیت های صدور روادید ایرانی آمریکاییهایی که قصد سفر به اروپا را دارند نیز بر ارتباط این دو کشور افزوده است.
۵- زیرساخت های کشور در حال تجدید است. شاملو در نشست شورای آتلانتیک گفت: در سفر ماه ژانویه (۴ ماه پیش) به ایران، افرادی در خصوص برنامه های این کشور برای بازسازی اساسی زیرساخت ها، اطلاعاتی در اختیار ما قرار دادند.
۶- تغییرات سریعتر از انتظار مردم رخ می دهند. کریستوفر شرودر، یک سرمایه گذار و کارآفرین آمریکایی در خصوص ۲ سفر خود به ایران گفت: "در نخستین سفر من به ایران، دسترسی به اینترنت ۳G و ۴G بسیار دشوار بود. یک سال بعد که به این کشور سفر کردم، این خدمات ۲۰ میلیون مشترک داشت. "
۷- ورود صحنه نوآوری به دوران اوج. در آمریکا بسیاری از صنایع پیشتر بوسیله فناوری مختل شده اند. کارآفرینان با ایده های جدید می آیند به این امید که بتوانند بازاری برای ایده های خود بیابند. صرافان اعلام کرد در تدکس کیش جوانانِ کارآفرین ایده های خود را ارائه می کردند. اما ارزش معاملات شرکت من در اینجا اهمیتی نداشت؛ بلکه مسئله مهم نقش من در پیشرفت کشورم بود.
اگر از "پنتاگونا" که صرفا بازی پول بود و خیلی هم زود دستش برای همه رو شد بگذریم، نتورک مارکتینگ با ظهور شرکت"مای سون دایاموندز m7d "وارد ایران عزیز شد و با حضور گلدکوئست در سال 79 رنگ جدی تری به خود گرفت. دو شرکتی که یکی ادعای فروش الماس داشت و دیگری طلا!
کوئست در سال 81 بود که با ظهور تیم جدیدی که بنیان گذار آموزش و تکثیر بودند، عملا رشد تصاعدی خود را شروع کرد و خیلی زود به سراسر نقاط ایران کشیده شد.
در این میان شرکت های متعددی به صرافت افتادند که نه در رقابت با کوئست بلکه در کنار آن به فعالیت بپردازند که از آن جمله می توان از "ای بی ال" با محصولی موهوم یا "گلد ماین" و "گاما" و... نام برد. شرکت هایی که در ماهیت و پلن تفاوت و تمایز چندانی با هم نداشتند و حقیقتا به خاطر رقم ورودی پایین ترشان توانستند بخشی از بازار هدف را از چنگ کوئست در بیاورند!
اما به هیچ کدام از این شرکت ها نمی توان لفظ نتورک مارکتینگ را اطلاق کرد. زیرا در این شرکت ها، کسی محصول خاصی را بازاریابی نمی کرد و تنها و تنها هدف استفاده از طرح درآمد زایی یا همان پلن بود. به عبارت دیگر نتورکر های ایران، پلن فروش بودند تا محصول فروش. و در این شرایط معلوم است که برنده ی اصلی کمپانی ست که پول محصول را تمام و کمال گرفته و درصد بسیار اندکی هم پورسانت داده است.
تا این که در سالهای 83 و 84 به دلیل نارضایتی مردم و عکس العمل دولت، تبلیغات منفی سنگین علیه این دست شرکت ها زیاد شد و به همین دلیل روش های بسیار غیر علمی و بعضا ناجوانمردانه در نتورک ایران شکل گرفت. از دعوت های دروغین به کار تا زندانی کردن پراسپکت! و در این شرایط که دیگر محصولات نه چندان ارزشمند کوئست به ایران نمی رسید، محصول شد بهانه و نتورک هم شد، هوا فروشی و پلن فروشی!
در این آشفته بازار دو شرکت"آسو" و "وست ویژن" هم با داعیه ی دروغین قانونی بودن و صرفا با استفاده از ارتباط های مدیران عاملشان در نهادهای دولتی و قانونی، دست به کار شدند و مدتی از این آب گل آلود، ماهی های خوبی هم صید کردند. اما دیری نپایید که با تغییر پلن و آگاه شدن اعضا، این شرکت ها هم تبدیل به خاطره شدند.
در این اثنی به مرور همه متوجه شده بودند که باید برای موفقیت در این صنعت به فروش محصول حقیقی و با قیمت واقعی رو بیاورند. شرکت هایی محصول محور با این اندیشه شکل گرفتند که به ازای تمام مبلغ ورودی، کالا فروخته شود و پورسانت فقط از منبع پس انداز هزینه ی تبلیغات و حذف واسطه تامین شود. فرمولی که اساسا عامل شکل گیری نتورک مارکتینگ بود ولی ما طی سال ها به بیراهه رفته بودیم.
اما....
طوفان "اینوست" از راه رسید و تخم سوخته ای را در خاک کرد که هیچ وقت محصولی نداد! تبری به نام "سوییس کش" در سال 86 ریشه ی همان نتورک نوپایی که رفته رفته داشت به مسیر صحیح وارد می شد را از ته زد و آتشی هولناک را در سفره ی فعالان شبکه ای انداخت.
عمر کوتاه سوییس کش 9 ماه بود و از خاکستر آن فرزند نامشروعی متولد شد که دیگر اسامی مختلفی داشت: ایمپریال، گالف، پالینور و...
سایت هایی که رقابتشان با هم در درصد سود ماهیانه بود. وقاحت به جایی رسید که تا 50 درصد سود هم داده شد!! سایت های هایپ گونه ای که ادعای سرمایه گذاری در بازارهای نوین مالی از جمله فارکس را داشتند. اما در حقیقت چند تا از لیدرهای ایرانی شرکت های مختلف پشت همه ی این دسیسه های هرمی بودند.
نهایتا در پاییز 88 این فتنه های اینوستی، ناگهان توسط تیم های مختلف اطلاعاتی و امنیتی خاموش شد و همزمان کلیه ی سایتهای موجود در اختیار آن ها قرار گرفت و رهبرانشان نیز روانه ی زندان شدند!
لیکن نمیشد وجود اشتیاق و تقاضا برای بازاریابی شبکه ای در بین توده ی مردم را نادیده گرفت و یا خاموش کرد! بنابراین با توجه به پتانسیل این بخش عظیم اجتماعی و اقتصادی، دولت سعی در تدوین قانون جامع بازاریابی شبکه ای در اواخر سال 1388 کرد و اولین شرکت قانونی نتورک در ایران به طور رسمی کار خودش را در سال 1390 آغاز کرد.
7 درصد كسب و كارهاي خانوادگي قبل از ورود به مرحلهي دوم شكست ميخورند يا فروخته ميشوند. يكي از بزرگترين دلايل اين شكست، طلاق كسب و كار است. اين اصطلاح به طور محاورهاي براي توصيف جدايي بين مالكان يك كسب و كار به كار ميرود و ممكن است به اندازهي طلاق معمولي، دردناك باشد. اين موضوع، به ويژه در مورد يك كسب و كار خانوادگي صدق ميكند. اين نوع كسب و كارها اغلب به خاطر طلاق كسب و كار شكست ميخورند و به پايان ميرسند، زيرا:
- خصومت خانوادگي بين اعضايي كه قدرت برابر دارند، اجتنابناپذير است.
- اعضا، احساسات خود را كنترل نميكنند.
- خانواده، داراي امكانات و تواناييهاي مناسب براي ادارهي مسائل پيچيدهي كسب و كار نيست.
خصومت خانوادگي:
خصومت خانوادگي، در هر خانوادهاي وجود دارد. به عنوان مثال رقابت خواهر و برادر خيلي رايج است. فرزندان خانواده فكر ميكنند همه چيز تمام شده، ولي والدين آنها برعكس فكر ميكنند. اعضا نميتوانند غرور خود را كنترل كنند، به خصوص وقتي كه بعضي از آنها داراي مقام و قدرت برابر در اين كسب و كار باشند. تصميمات ضعيفي در كسب و كار گرفته ميشود و به نتايج ضعيف منجر ميگردد. نتايج ضعيف هم باعث شكست بالقوه ي كسب و كار شده و در طول زمان، منجر به طلاق كسب و كار ميگردد.
احساسات:
يك دليل رايج ديگر، احساسات است. با اينكه اصطلاحا ميگويند"اين فقط يك كسب و كار است"، ولي در يك كسب و كار خانوادگي، هرگز "فقط" كسب و كار محسوب نميشود، بلكه همه چيز شخصي است. مثلا ممكن است كسي بگويد چرا فلاني بايد به اندازهي من حقوق بگيرد، در حالي كه شخصيت من باعث اعتبار اين كسب و كار شده است؟ برخلاف محيط ساير كسب و كارهاي غيرخانوادگي، در اينجا وقتي يك مسئلهي مربوط به كسب و كار بين مالكان تقسيم ميشود، به يك مسئلهي شخصي تبديل ميگردد. اين امر به خصوص در زماني صادق است كه عضو جديدي وارد خانواده ميشود(مثلا عروس يا داماد).
مسائل پيچيده:
سومين دليل رايج شكست اين نوع كسب و كارها، نداشتن تواناييها و امكانات مناسب براي مواجهه با مسائل پيچيده است. وقتي كسب و كارها رشد ميكنند با چالشهاي زيادي مثل مسائل مالي و قانوني روبرو ميشوند. كسب و كارهاي خانگي معمولا با مالكاني آغاز ميشوند كه هيچ تخصصي در زمينهي اين موضوعات پيچيده ندارند. اين مسائل همزمان با رشد كسب و كارها، برجستهتر ميشوند و اگر ناديده گرفته شوند، هر كدامشان ميتوانند موجب تعطيلي كسب و كار گردند.
1:قانون رهبری:
اول بودن بهتر از برتر بودن است.
2:قانون طبقه:
اگر در یک طبقه نمی توانید اول باشید،طبقه دیگری درست کنید.
3:قانون ذهن:
وارد شدن به دنیای ذهن مشتریان بهتر از ورود به بازار است.
4:قانون تصورات:
بازاریابی جنگ محصولات نیست،جنگ تصورات است.
5:قانون توجه:
اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی،داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است.
6:قانون انحصار:
دو شرکت نمی توانند یک کلمه مشترک در ذهن مشتری داشته باشند.
7:قانون نردبان:
استراتژی مورد استفاده شما،به پله ای بستگی دارد که در نردبان روی آن ایستاده اید.
8:قانون مسابقه دو نفره:
در بلند مدت هر بازاری به محل مسابقه دو اسب تبدیل می شود.
9:قانون عکس:
اگر هدفتان جایگاه دوم است،استراتژی شما را رهبر بازار تعیین می کند.
10:قانون تقسیم:
در طول زمان مقوله تقسیم،و به دو یا چند مقوله تبدیل می شود.
11:قانون چشم انداز:
آثار بازاریابی در گستره زمان نمایان می شود.
12:قانون توسعه خط:
فشار غیر قابل مقاومتي برای توسعه محصولات با نام تجاری پیشین وجود دارد.
13:قانون قربانی:
برای به دست آوردن چیزی،به ناچار باید چیز دیگری را از دست بدهید.
14:قانون ویژگی ها:
در برابر هر ویژگی،یک ویژگی اثر گذار دیگر وجود دارد.
15:قانون صداقت:
هنگامی که شما امتیاز منفی را می پذیرید،مشتری یک امتیاز مثبت به شما می دهد.
16:قانون حرکت جسورانه:
در هر موقعیت،تنها یک حرکت نتیجه غایی را تعیین می کند.
17:قانون غیر قابل پیش بینی بودن:
اگر نتوانید برنامه رقبای خود را بنویسید،نمی توانید آینده را پیش بینی کنید.
18:قانون موفقیت:
موفقیت معمولا غرور می آفریند و غرور به شکست می انجامد.
19:قانون شکست:
باید در انتظار شکست بود و آن را پذیرفت.
20:قانون سر و صدا:
شرایط در بیشتر موارد بر عکس چیزی است که در مطبوعات درج می شود.
21:قانون شدت:
برنامه های موفق مبتنی بر مد نیستند،بلکه بر پایه روند ها تنظیم می شوند.
22:قانون منابع:
بدون پول کافی هیچ ایده ای به نتیجه نمی رسد.
من در برخی از امتحاناتم مردود شدم...
اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند
اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است و من فقط مالک مایکروسافت هستم ...
بیل گیتس
1 - در حد درآمد خود خرج کنید
در حد درآمد خود خرج کردن به معنی آن است که خانه، ماشین و سطح زندگی شما مناسب با درآمدتان باشد. میزان رهن یا اجاره منزل مسکونی، صورتحسابها و اتومبیلی که از آن استفاده میکنید، باید متناسب با میزان درآمد ماهانه شما باشد.
نباید بیش از یک سوم درآمد خود را به اجاره اختصاص دهید. حدود یک دهم را برای مخارج ماشین و بنزین و بیمه آن در نظر بگیرید. مابقی را صرف صورتحسابها و سایر مخارج روزانه کنید.
2 - تنها روی میزان درآمد خود حساب کنید
زمانی که منابع درآمد شما محدود است، باید در مورد تخصیص آنها با دقت عمل کنید. چارهای نیست یا باید درآمد خود را افزایش دهید یا باید حد و حدود مخارج را رعایت کرده، از آن فراتر نروید.
بعد از کسر قبضها ، اجاره خانه و هزینههای ماشین، میزان باقیمانده را به خورد و خوراک و خرید اختصاص دهید.
برای خود و سایر اعضاء خانواده با توجه به میزان پول باقیمانده، مقرری یا پول توجیبی در نظر بگیرید.
میزان پول باقیمانده را به ماه، هفته و روز تقسیم کنید و برای هریک از اعضاء خانواده به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه مقرری تعیین کنید.
توجه داشته باشید که بیش از این حد خرج کردن و استفاده از کارتهایی که مجبور به پرداخت آنها در پایان ماه باشید، چیزی جز بدهی و افزایش صورتحسابهای بعدی به دنبال نخواهد داشت.
3 - هزینههای مربوط به غذا را پایین آورید
سعی کنید کمتر از یک چهارم درآمد خود را به خرید سوپرمارکت اختصاص دهید. قیمتها را با هم مقایسه کنید و از مارکهای معمولیتر استفاده کنید.
به طور موقت تا بهتر شدن شرایط مالی، از رفتن به رستوران صرف نظر کرده، برای تفریح کم هزینهتر، در صورت خوب بودن هوا با اعضاء خانواده به پیکنیک بروید.
4 - هزینههای سرگرمی را پایین آورید
فعالیتهای سرگرمکننده مانند رفتن به سینما و مراکز تفریحی را که هزینهبر است، میتوان به زمان مناسبتر موکول کرد.
زمانی که درآمد پایینی دارید، اینها چیزهایی نیستند که محوریت داشته، حتما مجبور به انجام آن باشید. میتوانید در مورد این مبالغ صرفهجویی کنید. با اجاره فیلم بهراحتی سینما را به خانه خود آورید.
اگر درآمد شما کمتر از هزینههای لازم بوده و جوابگوی نیازهای ضروری شما نیست، به دنبال شغل دوم باشید.
هیچوقت برای ساخت ثروت دیر نیست.
وارن بافت سومین مرد ثروتمند جهان
بیش از 99 درصد ثروتش را
بعد از 50 سالگی ساخته است...
۱ـ فروشندگانی که به مشتری خود سلام نمیکنند و تُرشرو هستند.
۲ـ فروشندگانی که پشت تلفن و هنگام صحبت با مشتری خود، لبخند نمیزنند.
۳ـ فروشندگانی که روی هر شیشۀ مغازۀ خود نوشتهاند: «لطفا تکیه ندهید»، «لطفا دست نزنید»، «لطفا با خوراکی وارد نشوید»... انگار که نوشته باشند: «کلاً وارد نشوید!»
۴ـ فروشندگانی که روی همۀ جنسهای مغازهشان نوشتهاند: «لطفا دست نزنید.»
۵ـ فروشندههایی که وقتی خریدار از آنها میخواهد جنسی را نشانشان بدهد (معمولاً هم با لحنی تُند) میگویند: «اگر میخری
بیارم!»
۶ـ فروشندگانی که به ظاهر خود نمیرسند، موی ژولیده و نامرتب دارند و بدنشان خوش بو نیست.
۷ـ فروشندگانی که متناسب با شغل خود لباس نمیپوشند (مثل فروشندۀ کت و شلوارهای رسمی که شلوار جین و لباس اسپرت میپوشد و موهایش را فشن درست میکند!)
۸ـ فروشندگانی که بیدلیل با خریدار صمیمی میشوند و جوک میگویند.
۹ـ فروشندگانی که جلوی مشتری، با سایر همکاران خود جروبحث میکنند.
۱۰ـ فروشندگانی که همانجا در برابر مشتری، دربارۀ کالاها و قیمتها با ویزیتورها یا نمایندگان شرکتها صحبتهایی میکنند که لزومی ندارد مشتریان در جریان آنها باشند.
۱۱ـ فروشندگانی که اصلاً گوش نمیکنند و توجه ندارند خریدار دنبال چه نوع جنسی است و میخواهند سلیقۀ خود را به او تحمیل کنند.
۱۲ـ فروشندگانی که خریداران را برای خرید، با اصرار زیاد و...، در رودربایستی قرار میدهند.
۱۳ـ فروشندگانی که قسمهای الکی میخورند.
۱۴ـ فروشندگانی که نزد خریدار، از دیگر شرکتهای تولیدی، ویزیتورها و... بدگویی میکنند.
۱۵ـ فروشندگانی که نزد خریدار، از همکاران خود نیز بدگویی میکنند.
۱۶ـ فروشندگانی که پس از خرید، از مشتری خود بهخاطر خریدش تشکر نمیکنند.
۱۷ـ فروشندگانی که از بس حواسشان پرتِ چیزهای دیگر است، خریدار را مجبور میکنند یک چیز را چند بار از آنها بخواهد (حتی شده مشتری جنس را برداشته و میخواهد پولش را بدهد، بارها باید بپرسد چقدر شد تا پولش را بدهد و از مغازه برود بیرون!).
۱۸ـ فروشندگانی که وقتی خریدار از آنها مشورت و راهنمایی نخواسته، اصرار دارند که به او مشورت بدهند و راهنماییاش کنند.
۱۹ـ فروشندگانی که در مورد کیفیت و کارایی کالاها و یا خدمات خود، اغراق میکنند.
۲۰ـ فروشندگانی که اگر خریدار برای یک خرید نسبتا کم، تراول ۵۰ هزار تومانی به آنها بدهد، اخم میکنند.
۲۱ـ فروشندگانی که فکر میکنند خودشان همه چیز را بلدند و دنبال آموزشهای بیشتر نمیروند.
۲۲ـ فروشندگانی که اگر مشتری سوالی دربارۀ جنسی داشته باشد که آنها ندارند (اما میتوانند دربارهاش راهنمایی کنند، یا مغازههای اطراف را معرفی کنند)، فقط سرشان را به علامت ندانستن بالا میبرند و به خودشان زحمت کوچکترین راهنمایی را هم نمیدهند (یا حداقل اینکه بگویند: متاسفانه من در این مورد اطلاعی ندارم).
۲۳ـ فروشندگانی که فقط میخواهند مشتری را هیجانی کنند تا بخرد، اما اصلا توجه نمیکنند که شاید مشتری به آن کالا یا خدمات نیاز نداشته باشد.
۲۴ فروشندگانی که اگر سوالات مشتری زیاد شود، از کوره در میروند.
۲۵ـ فروشندگانی که بقیۀ پول مشتری را با کالاهای کمقیمت دیگر میدهند، اما عذرخواهی نمیکنند که چون پول خُرد ندارند مجبور به این کار هستند و حق انتخاب هم به مشتری نمیدهند.
۲۶ـ فروشندگانی که ته ذهنشان فکر میکنند: فروش یعنی قالب کردن چیزی به دیگران.
۲۷ـ فروشندگانی که رفقای خود را پشت دخل میبرند و در حضور مشتری، صحبتهای بیربط با هم میکنند.
۲۸ـ فروشندگانی که ویترین و یا داخل مغازهشان شلخته است.
۲۹ـ فروشندگانی که جنس خاکگرفته را از قفسه به مشتری میدهند و وقتی مشتری خواهش میکند آن را با یک دستمال پاک کنند یا یک کالای خاکنگرفته به او بدهند، با مشتری بحث میکنند و نهایتا با اکراه این کار را انجام میدهند.
1) کسب و کارهای اینترنتی
2) کسب و کارهایی که دیگر وجود ندارند...
امروزه با گسترش اینترنت در ایران بازار کسب و کارهای اینترنتی بسیار بسیار رونق گرفته اند به گونه ای که بسیاری از افراد با داشتن یک ایده خوب و راه اندازی آن درآمد های آسان چندین میلیون تومانی کسب میکنند...از سوی دیگر بازار خاص ایران و مسائلی که در کسب و کارهای فیزیکی وجود دارند مثل پول رهن بالا برای مغازه ها... پرداخت اجاره بهای سنگین مغازه ها...هزینه بالای دکوراسیون و پر کردن مغازه و رکود بازار و ... افراد بسیاری را به سمت کسب و کارهای اینترنتی سوق داده است که هر روزه هم بر تعدادشان افزوده میشود...
چرا که در کسب و کارهای اینترنتی بسیاری از هزینه ها از قبیل: پول رهن مغازه، اجاره ماهیانه مغازه، هزینه دکور و خرید اجناس برای فروشگاه و... حذف میشود و افراد با هزینه ای بسیار کمتر نسبت به کسب و کار های فیزیکی میتوانند کسب و کار اینترنتی خود را راه اندازی نمایند و کسب درآمد کنند...
در پاسخ به این سوال عرض میکنم، پولدار ها سه دسته اند :
✔️ پولدار به دنیا آمده اند (ارث)
✔️ عاشق پول بوده اند
✔️ عاشق کارشان بوده اند
ما که وارث نبوده ایم و از طرفی احتمالا "عاشق پول وکارمان نبوده ایم در نتیجه پولدار هم نشده ایم، ما حداکثر پول و کارمان را دوست داشته ایم.
عاشق برای کسب معشوق از خود میگذرد ما برای کسب پول حاضر نبوده ایم از همه چیز بگذریم. از خواب، تفریح، غرور، عزت، اعتقادات، شرافت و...
به همین خاطر پولدار نشده ایم و از طرفی عاشق کارمان هم نبودیم، اگر بودیم اول از پول میگذشتیم، بعد پول خودش می آمد. مثل بسیاری از مخترعین و کارآفرینها.
آنها که عاشق پول بوده اند وقتی پولدار شدند، مردم هم بیشتر عاشق پولشان میشوند تا خودشان
ولی آنهایی که عاشق کارشان هستند که بسیار هم اندک اند وقتی پولدار شدند مردم بیشتر عاشق خودشان میشوند تا پولشان.
به هر تقدیر باید برای رسیدن به هر چیزی عاشق شد، اگرچه لزوماً همه عاشق ها به معشوق نمیرسند ولی نامشان می ماند.
مرتضی یوسفی طهارم
» این شرکت هیچ اهمیتی به سن، جنسیت و سابقه کاری کارمندانش نمیدهد، تنها و مهم ترین چیزی که باید کارمند داشته باشید خلاقیت است.
» در گوگل مدیران اتاق جداگانه ای ندارند
» هرکس میتواند لوازم دلخواهش را به گوگل بیاورد و محیط کاری اش را تزیین کند
» گوگل جزیره ای خریداری کرده است و کارمندانش میتوانند تعطیلات به صورت رایگان آنجا سپری کنند
» کارمندان ساعت کاری ندارند، آنها میتوانند هرزمانی که میخواهند بیایند و هرزمانی که میخواهند شرکت را ترک کنند
» گوگل در کنار صدها پروژه موفق اش، هزاران پروژه شکست خورده دارد
» در گوگل شدیدا سوء استفاده از کاربران آنلاین و ترغیب آنها به کلیک گناه بزرگ محسوب میشود و شعار آنها Don’t be evil
» هیچ لباس رسمی در گوگل وجود ندارد. مدیران آنها اکثر اوقات با تی شرت هستند
» هر روز کارمندان گوگل کلاس هایی باید شرکت کنند که هیچ ربطی به کار آنها ندارد (تا قوه خلاقیت آنها تقویت شود)
» چارت سازمانی در گوگل وجود ندارد ! هرکس میتواند با هرکسی که میخواهد به صورت مستقیم در ارتباط باشد
گوگل قوانین کلی سازمانی و مدیریتی را دستخوش تحول کرد... شاید وقت آن است نگاهی جدی تر به تحولات شرکت ها در آینده داشته باشیم .
در كسب و كارتان هيچ موقع مغرور نشويد، و به
هواي اينكه بهترين هستيد،ثابت نمانيد.همواره دنياي بيرون را رصد كنيد،و همگام با تغييرات حركت كنيد.
كسب وكارهاي فراواني در ايران وجود دارند كه هنوز هم در باد غرور ابهت گذشته شان هستند و مايل به تغيير نيستند و همين عامل باعث مي شود كه روز به روز ضعيف تر شوند.براي مثال بازار لباس رو در نظر بگيريد،بعد از ورود ديجي كالا به اين بازار با نام ديجي استايل،بسياري از فعالين اين حوزه ،عذا گرفته اند و نگران كسادي بازارشان هستند،در حالي كه قبل از اين ،كلي فرصت داشتند تا با تشكيل تيم هايي،خود به فروش اينترنتي محصولاتشان رو بياورند.
همچنين به عنوان مثال ديگر،ميتوان از شرکت CBS كه بزرگترین شبکه رسانه ای امریکا با بیش از هشتاد سال سابقه کاری است نام برد كه امروزه در مقابل جهش رسانه های چابک و كوچك دچار مشکلات فراوانی شده است ،امروز بیش از قدرت ،به چابکی سیستم و سرعت نیاز است.
شايد قدرت و سرمايه ي CBSچند صد برابر رقباي كوچك باشد ولي چون همگام با تغييرات حركت نكرده،و سرعت و چابكي آن ها را نداشته ،با مشكلات فراواني روبه رو شده است.
پس هميشه تغييرات را به دقت رصد كنيد و براي آنها برنامه ريزي داشته باشيد.
50 سال قبل پزشک سالخورده ای که در روستا زندگی میکرد به شهر آمد . از کالسکه پیاده شد و آرام و بی سرو صدا به داروخانه ای رفت و با فروشنده جوان آن سرگرم صحبت شد . پزشک و داروفروش بیش از یک ساعت با هم حرف زدند . آنگاه دکتر از داروخانه بیرون آمد ، به سمت کالسکه رفت و از آن یک کتری قدیمی بزرگ و یک همزن چوبی برداشت و آن را به داروخانه برد .
داروفروش کتری را به خوبی و به دقت وارسی کرد بعد دست در جیب برد و از آن دسته اسکناسی بیرون کشید و آن را به پزشک داد . دسته اسکناس دقیقا 500 دلار بود که همه پس انداز طول عمر فروشنده را تشکیل میداد .
پزشک پول را گرفت و کاغذی را به داروفروش داد که روی آن فرمولی سری نوشته شده بود . این نوشته ارزشی فراوان داشت ، البته نه برای پزشک . این کلمات جادویی با کتری در ارتباط بودند . اما نه پزشک و نه داروفروش نمی دانستند که از این کتری چه عاید خواهد شد .
داروفروش تمام پس انداز طول زندگیش را برای یک کتری قدیمی پرداخته بود اما در خواب هم نمی دید که سرمایه گذاری او روزی چه سود کلانی عاید او خواهد کرد .
آنچه داروفروش خرید یک نقطه نظر بود .
کتری قدیمی ، همزن چوبی و فرمول نوشته شده روی کاغذ روی هم رفته به کالایی منتهی شدند که شما امروز آن را به نام کوکاکولا میشناسید .
محصولی که اقتصاد منطقه جنوب را متحول ساخته و میلیونها نفر را به کار گرفته است . یک کتری قدیمی یک شهر کوچک را به مرکز بزرگ در امر تجارت تبدیل کرده که سرنوشت زندگی همه مردم ناحیه را رقم میزند
فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن
یه روز که تعدادی از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن
یه گدای ژنده پوش وارد شد و تموم جیبهاشو گشت، یه 500 تومنی پیدا کرد و گذاشت رو میز، گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!
مدیر قنادی با دیدن این صحنه جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد و با خوشحالی و لبخند ازش حال پرسید و گفت :
قربان !خیلی خوش اومدید و قنادی ما رو مزین فرمودید ...
پولتون رو بردارید و هر چقدر شیرینی دوست دارید انتخاب کنین !!!!
امروز مجانیه اینجا ...
پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن و اعتراض کردن که چرا با ما اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا؟
مدیر قنادی گفت: شما هم اگه مثل این آقا، تموم داراییتون رو، رو میز میذاشتین، جلوتون تعظیم میکردم.
برخی مواقع انسانها چیزهایی را میخرند که شاید هرگز از آن استفاده نکنند؛ اما دلیل آن چیست؟ دلیل آن فروشنده است!
او با استفاده از تکنیک بازاریابی حسی روی شما تأثیر میگذارد و شما را وادار به خرید میکند.
اما این تکنیکها چه چیزهایی هستند؟
1 اغلب انسانهای تصمیمات احساسی میگیرند
آنها بر اساس احساسات، نیازها و عواطف خود تصمیم میگیرند نه بر اساس منطق و فکر. وقتی شما دارید چیزی را میفروشید، باید سعی کنید روی احساسات طرف مقابل تأثیر بگذارید.
2 انسانها به دنبال ارزش هستند
ارزش کالای شما بستگی به چیزی دارد که میفروشید. شما باید ارزش کالای خود را به نحوی بیان کنید که مشتری بداند در قبال هزینهای که پرداخت میکند کالایی دریافت میکند که برای او منفعت زیادی دارد و هزینه بیجا پرداخت نکرده است.
3 برای آنهای مثال بزنید
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و علاقه زیادی به تأیید شدن دارند. در نتیجه هنگام فروش کالا استفاده از این موارد را فراموش نکنید: اعلام تعداد افرادی که این کالا را خریدهاند، نشان دادن نظر مشتریان و میزان رضایت آنها و …
4 شما نباید افراد را مجبور به کاری کنید
شما میتوانید افراد را ترغیب به خرید کنید، میتوانید احساس نیاز آنها را برانگیزید تا از شما خرید کنند، اما هرگز نباید آنها را مجبور کنید تا از شما خرید کنند چون با اینکار آنها نه تنها از شما خرید نمیکنند بلکه هرگز به فروشگاه شما باز نخواهند گشت.
5 مردم عاشق خرید کردن هستند
مردم علاقه خاصی دارند تا محصولات جدید را بخرند اما هرگز دوست ندارند فریب بخورند. پس به جای اینکه سعی کنید به آنها بفروشید سعی کنید آنها را راهنمایی کنید که آیا کالا برای آنها مفید است یا نه؟ با اینکار اعتماد آنها افزایش مییابد و فروش خودبهخود اتفاق میافتد.
6 مردم همیشه به دنبال چیزهای مشخصی هستند
عشق، سلامتی، راحتی، آرامش و شکوه چیزهایی هستند که اکثر مردم به دنبال آن هستند. پس سعی کنید هنگام فروش یکی از این موارد را به مشتری خود یادآوری کنید مثلاً بگویید با خرید این کالا همه عاشق شما میشوند یا با خرید این کالا شما میتوانید کارهای خود را خیلی راحتتر انجام دهید.
7 انسانها دوست دارند قبل از خرید ببینند، لمس کنند، بشنوند، مزه کنند یا بو کنند
برخی افراد هرگز از اینترنت خرید نمیکنند چون آنها نمیتوانند کالای مورد نظر خود را لمس کنند.
اول بررسی بعد سرمایه گذاری
ارزشمندترین سرمایه تان برای کسب پول عبارت است از سرمایه ذهنی و جسمی تان یا توان کسب درآمدتان
ممکن است اصلا ندانید که ارزشمندترین دارایی که دارید، مگر در حالتی که همین حالا ثروتمند باشید، توانایی تان برای کارکردن است. با حداکثر استفاده از توان کسب درآمدتان میتوانید سالی چندین میلیون تومان وارد زندگی تان کنید. با بکارگیری توان کسب درآمدتان درتولید کالا ها و خدمات ارزشمند میتوانید آنقدر پول ایجاد کنید که بتوانید هر چه در زندگیتان میخواهید داشته باشید.
درآمد امروزتان نشان میدهد تاکنون توان کسب درآمدتان را چقدر رشد داده اید.
اولین نتیجه قانون سرمایه میگوید:ارزشمندترین دارایی تان زمان تان است. تنها چیزی که برای فروش دارید زمان تان است.توان کسب درآمدتان تا حد زیادی بستگی به این دارد که چقدر زمان میگذارید و در این زمان چقدر از خودتان مایه میگذارید.ضعف در مدیریت زمان یکی از دلایل اصلی کارایی ضعیف و کم کاری در تمام صنایع است.همچنین مشکل اصلی مدیران و فروشندگان در هر رشته ای است.
دومی نتیجه قانون سرمایه میگوید : وقت و پول را میشود یا خرج کرد و یا سرمایه گذاری کرد.
پول و وقت تا اندازه ای قابل تبدیل به یکدیگر هستند.اگر خرج شان کنید برای همیشه از بین میروند و نمی توانید پسشان بگیرید.دراین صورت تبدیل به هزینه های هدر رفته یا هزینه های حرام شده زندگیتا ن میشوند.
از طرف دیگر میتوانید آن هارا سرمایگذاری کنید که در این صورت برایتان بازدهی میدهد که میتواند ادامه پیدا کند.اگر وقت و پول تان را برای کسب آگاهی و مهارت بیشتر سرمایه گذاری کنید،میتوانید ارزشتان را بالا ببرید با افزایش توانایی تان در جهت کسب نتایج برای خودتان و دیگران، توان کسب درآمدتان و پولی که نصیبتان میشود را افزایش میدهید که گاهی تاثیرش تا پایان دوره کارتان میماند. یکی از عاقلانه ترین کارهایی که میتوانید بکنید این است که هر ماه3درصد درآمدتان را برای رشد شخصی خودتان و کاریتان و همینطور برای بهتر شدن در مهم ترین کارهای تان سرمایه گذاری کنید.بیشترین سودی که میتوانید از پول ببرید این است که بخشی از وقت و پول تان را دوباره برروی توان تان برای کسب درآمد بیشتر سرمایه گذاری کنید.همه افراد موفق و ثروتمند این موضوع را فهمیده اند(حال دیر یا زود) و همه افراد فقیر و بدبخت هنوز در تلاش هستند که از آن سردربیاورند.
سومین نتیجه قانون سرمایه میگوید:یکی از بهترین زمینه های سرمایه گذاری وقت و پول تان است.
هدف برنامه ریزی راهبردی سازمانی این است که نسبت بازده سرمایه(roe)را افزایش بدهد.لازمه این کار سازمان دهی و بازسازمان دهی فعالیت های سازمانی است تا شرکت از سرمایه اش سود بیشتری به دست آورد.
سرمایه شخصی شما در زندگی کاری تان، دارایی ذهنی و عاطفی تان است.پس کارشما این است که از سرمایه انسانی تان بالا ترین بازده را بگیرید تا نسبت بازده انرژی،انرژی تا ن ا افزایش دهید.ببینید در شغل تان انجام کدام کارها با ارزش ترین استفاده از زمان تان است و وقت تان را هر چه بیشتر و بیشتر روی آن کارهای متمرکز کنید که بهترین فعالیت ها برای مهم ترین نتایج هستند. همیشه بدنبال روش هایی بگردید که نسبت بازده انژی تان را افزایش بدهد.
به خاطر باورهایی که دارند
افرادباوضع مالی ضعیف تصور میکنن
باید سخت کارکنند عرق بریزند تا بتونند یه لقمه نون دربییارند
این باوربخاطر محیطی که توش بزرگ شده
مثلاتوبچگی پدرشو میبینه که ازکله سحرتاشب کارمیکنه تا یه لقمه نون دربییاره
این باور براش ایجادمیشه که منم باید سخت کارکنم تا پول دربییارم
ولی افرادباوضع مالی خوب بخاطرباورهایی که ازبچگی بهشون ازطرف خانواده ومخیط زندگیشون القاشده
باورهای خوب درمورد پول وپولدارترشدن دارند
به همین دلیل که راحت پول درمییارند
این داستان برای شما آشنا نیست؟
یک روز از یک هیزم شکنی که هر روز سخت کار میکرد پرسیدند : «آیا تــبَری که از آن استفاده میکنی را تیز کرده ای؟» هیزم شکن که سخت مشغول بریدن چوب ها بود پاسخ داد : «خیر… من آنقدر سَرم شلوغ هست که فرصت این کارها را ندارم»
این سوالات چطور؟ تا حالا به ذهن تان خطور کرده؟
چرا افراد ثروتمند دنیا، تحصیلات کمی دارند؟
چرا بعضی افراد بااینکه زیاد کار میکنند، پولدار نمیشوند دارند؟
چرا بعضی افراد موفق میشوند؟ بعضی دیگر خیر؟
این سوالات، شاید به ذهن هرکسی خطور نکند.
اگر شما راجع به پاسخ آنها فکر میکنید، تصور نکنید همه برای پیدا کردن پاسخ این سوالات تقلا میکنند… فقط افراد معدودی هستند که برایشان مهم است پاسخ این سوالات را بدانند.
بالغ بر 80% مردمی که اطرافتان میبینید، آنقدر مشغولِ شکستنِ هیزم هایشان با تبـَرِ کـُند هستند که فرصت فکر کردن به تیزکردنِ تَبرشان ندارند.
اما، افــرادِ خاصّی هستند که برایشان مهم است بدانند چرا ثروتمندترین افراد دنیا کارنامه تحصیلی موفقی نداشتند؟ و یا چرا بعضی افراد با اینکه سخت کار میکنند، اما هیچوقت پولدار نمیشوند و درجا میزنند و اصلا چرا بعضی افراد موفق میشوند؟
اگر شما هم اکنون درحال مطالعه این خط هستید، یعنی آنقدر کنجکاو هستید که بدنبال پاسخ این سوالات باشید، شما به دسته افــراد عــــام تعلق ندارد. شما متفاوت هستید.
و اما پاسخ سوالات
خیلی ساده افراد موفق به طور پیوسته در حال یادگیری هستند.
بله، افراد موفق و ثروتمندی که میبینید، به طور پیوسته در حال آموزش و یادگیری خارج از مدرسه هستند. آنها یادگیری را فقط در مدرسه و کلاس نمیدانند. هرکسی و هرچیزی را یک معلم میدانند تا درس بگیرند.
یاعلی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
یاعلی
چند روز پیش، خانم جین لیو؛ رئیس شرکت "دیدی چوشینگ" که مالک بزرگترین پلتفرم رزرو آنلاین تاکسی در چین می باشد، اعلام کرد شرکتش به زودی عملیات شرکت "آبِر Uber" آمریکا در چین را تصاحب خواهد کرد. طبق گزارش ها این تلفیق به معنی شکل گیری شرکتی به بزرگی 35 میلیارد دلار می باشد!
یادآوری جمله معروف جک ما؛ موسس علی بابا بجاست:
eBay may Be a shark in the ocean, but I am a crocodile in the Yangtze river!”
شرکت "ای بی" ممکن است در اقیانوس یک نهنگ باشد، اما من یک کروکدیل در رودخانه یانگ تسه چین هستم!
"خانم لیو؛ که دختر آقای لیو چوآنژی موسس شرکت لنوو Lenovo می باشد، تا سال 2012 به مدت 12 سال با بانک سرمایه گذاری گلدمن سَکس همکاری کرد که در سال های آخر به عنوان مدیرعامل بخش آسیا فعالیت می کرد. پس از آن در ماه جولای 2014 به عنوان مدیرارشد اجرایی عملیات شرکت "دیدی دَچ" مشغول فعالیت شد و سپس این شرکت را با رقیب اصلیش یعنی "کوآیدی دَچ" تلفیق کرد که حاصل آن؛ پلتفرم تاکسی موبایل به نام "دیدی کوآیدی" شد که بعدا به "دیدی چوشینگ" در سال 2015 تغییر نام داد.
سامانه دیدی با بیش از 100 میلیون نفر کاربر و با 1.5 میلیون راننده و حضور در 300 شهر چین؛ روزانه 3 میلیون نفر را جابجا می کند!
"شرکت فست کمپانی، خانم لیو را به عنوان یکی از خلاق ترین افراد جهان در کار و کسب انتخاب کرد.همچنین مجله معتبر فورچون خانم جین را در لیست قدرتمندترین زنان دنیا و جزء 25 زن تاجر اثرگذار بازار چین اعلام کرد. از سوی دیگر، مجله کارآفرینی چین، خانم جین را در سال های 2013 و 2015 از رهبران عالی کار و کسب اعلام کرد."
نکات کلیدی خانم لیو برای اداره کردن یک شرکت برجسته و تاپ
1 رقابت را در آغوش بگیرید!
رقابت شما را قویتر می کند. ما عاشق رقابتیم چرا که این ما را متمرکزتر می کند.
زمانی که لیو دو غول بازار یعنی دیدی و کوآیدی را علیه آبر تلفیق کرد، موفق به جذب سرمایه گذاری هایی از سوی علی بابا، تِن سِنت، و اَپل گردید.
"لیو به شرکت دیدی چوشینگ کمک کرد تا یک سرمایه گذاری 1 میلیارد دلاری از شرکت اَپل دریافت کند."
"لیو تبلیغات منفی آبر علیه شرکت خود را "با نمک" می نامید!
2 تمرکزتان روی آینده را حفظ کنید!
متمرکز ماندن روی ماموریت شرکت بسیار مهم است. وقتی در رقابت هستید، شما در بازی موانع قرار دارید که فقط به تمرکز نیاز است. نه به پشت سر و نه به بغل خود نگاه کنید بلکه فقط نگاهتان را به جلو و چیزی که می خواهید بدست آورید متمرکز کنید.
3 علاقه ها و منافع شرکت و کارکنان را با یکدیگر هم تراز کنید!
شرکت های موفق، میان اهداف شرکت با اهداف کارکنان ارتباط ایجاد می کنند. اگر یک چیز باشد که من فراگرفته ام این است که چگونه می توان میان علاقمندی و منافع شخصی و شرکتی توازن و تراز ایجاد کنم. به عنوان مثال، در شرکت دیدی ماموریت ما این است که خدماتی راحت، مناسب و مقرون به صرفه ارائه کنیم. چگونه این را به هر کارمند ارتباط می دهیم؟ با ایجاد فضایی که در آن هر کارمند کارکردن را نوعی تفریح و معنا دار می بیند.
در اینجا مناسب است به سخن حکیمانه کنفسیوس اشاره کنیم:
"Choose a job you love, and you will never have to work a day in your life."
"شغلی را انتخاب کن که عاشقش هستی تا اینکه هرگز مجبور نباشی حتی یک روز در عمرت کار کنی!"
چرا؟
چون دیگه اون کار نیست بلکه تماما تفریحه!
4 شما یک پوست کلفت لازم دارید!
در بازار کار و کسب جهانی، سکسکه ها؛ دست اندازها و بالا و پایین شدن ها چه درحرفه و چه در امور فردی زیاد است! شما به یک دل قوی نیاز دارید تا همه چیز را ببلعید!