| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
تفاوت فروش و بازاریابی
با الهام از فیلم "گرگ وال استریت"
امیدوارم به سینما علاقمند باشید و فیلم “گرگ وال استریت” ساخته “مارتین اسکورسیزی” و با بازی درخشان “لئوناردو دی کاپریو” را دیده باشید. در یکی از سکانسهای پایانی فیلم ، جردن بلفورت (لئوناردو دی کاپریو) در سمیناری که همگی مدیران فروش هستند، خودکاری از جیب در میآورد و از حضار میخواهد خودکار را به او بفروشند. خودکار را به یک نفر میدهد و شخص مقابل شروع میکند به تعریف از آن. ” چه خودکار جذاب و جالبی و …” جردن میگوید: قانع نشدم و خودکار را میگیرد و به نفر بعدی میدهد. نفر بعدی هم به توصیف خودکار میپردازد. جردن خودکار را از او هم میگیرد و به نفر بعدی میدهد. این در حالی است که در ابتدای فیلم جردن از دوست مواد فروشش می خواهد که خودکار را به او بفروشد. دوستش از او شماره اش را میخواهد و جردن میگوید خودکار ندارم ! دوستش میگوید: بفرمائید خودکار !
این یعنی فروش! یعنی ایجاد نیاز …
با این مثال میخواهم بگویم فروش یعنی تغییر شرایط از طریق مهارت های فروشنده. این در حالی است که بازاریابی، با شرایط آن طور که هست برخورد می کند. به عبارت ساده تر فروش ترغیب است و بازاریابی آنالیز اوضاع.
اسکورسیزی ذهنیت بازاریابی من را به خوبی نمایش میدهد: هیچ کسی آن چیزی را که شما میفروشید، نمیخرد، افراد آن چیزی را میخرند که برای آنها ارزش دارد. اما متأسفانه بازاریابان بخش اول جمله (هیچ کسی آن چیزی را که شما میفروشید، نمیخرد) را نادیده میگیرند و سعی در غالب کردن محصولات دارند.
فروشنده باید در ایجاد نیاز مصنوعی در خریدار متبحر باشد. او باید خریدار را متقاعد به خرید چیزی کند که نیاز ندارد. زمانی که احساس نیاز ایجاد شد، در مورد شرایط قرارداد صحبتها ادامه پیدا میکند.
در بازاریابی بازاریاب میباید پیشنهادی ارائه کند که نیاز مشتری را در زمان و مکان مناسب و با زبان او پاسخگو باشد. بنابراین اثربخش ترین شیوه بازاریابی تعامل با نیاز مشتری است و نه دستکاری نیازها.
این جملهی طلایی این نگارش است :
"فروش عبارت است از پیدا کردن مشتری برای محصولات خود و بازاریابی یعنی حصول اطمینان از اینکه شما اقلام مورد نیاز مشتری را در اختیار دارید."
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چگونه از آدم مشهورهاي شبكه هاي اجتماعي به بهترين نحو براي بازاريابي استفاده كنيم
هر روزی که پشت سر میگذاریم، احتمال به دست آوردن توجه و اعتماد و ساختن ارتباط در تبلیغات کمتر میشود. آشفتگی در شبکههای اجتماعی، پرهیز از تبلیغات، طبقهبندی رسانهها از دلایل این امر محسوب میشوند.
به نظر میرسد این موانع، بازاریابی اینفلوئنسرها (توصیهکنندگان) را بیشتر در کانون توجه قرار میدهند. در اصل، ۵۱درصد برندها بودجه خود را برای بازاریابی توصیهکنندگان در سال ۲۰۱۷ افزایش دادهاند. فهمیدن دلیلش ساده است. با کمک توصیهکنندگان، برندها میتوانند با نیشمارکت و مخاطبان تازهای ارتباط بگیرند که به نظر میرسد با تبلیغات میانهی خوبی ندارند. آنها میتوانند از شیوهی تولید محتوای این افراد برای بازگو کردن داستانهای معناداری استفاده کنند که از میان آشفتگیهای فضای مجازی عبور کند. اینفلوئنسرها میتوانند در نقش وکیل مدافع برندها ظاهر شوند و گزینهی اعتماد و احترام به برند را فعال کنند.
بازاریابی توصیهکنندگان میتواند به این چیزها و بسیار بیشتر از آن دست یابد، به شرط آنکه… یک “به شرط آنکه”ی بزرگ در اینجا وجود دارد: به شرط آنکه که طبق ترتیب خاصی اصالت آن احراز شود.
این سه شرط (احتمالا شگفتیآور) برای به دست آوردن اصالت عبارتند از:
۱. دو تا شش اینفلوئنسر برای هر کمپین مناسب است. از وسوسهی فعالکردن بیش از ۱۰ اینفلوئنسر در آن واحد پرهیز کنید. این تماسی شخصی و تجربهای دوخته شده به قامت اینفلوئنسر است که به آنها اجازه میدهد تا با موفقیت پروژهی شما به شکلی عمیق همراه شوند.
۲. با انتخاب اینفلوئنسر آغاز کنید، نه با استراتژی درگیر کردن مخاطب: این راهی است که میتوانید ارزش تبادل را انجام دهید. مثلا تجربهای که به اینفلوئنسر شما دلیلی دهد تا در مورد برند شما صحبت کند. این کار را با تمرکز بر علایق، انگیزشها و نقاط کشش کنونی اینفلوئنسر پیش ببرید.
۳. کمپین را با کمک اینفلوئنسرهای انتخابی خود بسازید. با آنها پیرامون ایدهتان صحبت کنید. از آنها بپرسید که چگونه این ایده میتواند برای آنها شخصیسازی شود. به آنها گوش دهید. حال که آنها بیشتر برای بازی وقت میگذارند، باید موفقیت کمپین را پیشاپیش احساس کنند. هرچقدر که احساسات اینفلوئنسر بیشتر درگیر کمپین شود، محتوای تولید شده توسط او بیشتر اصالت خواهد داشت و به عبارتی خروجی او بیشتر از یک انجام وظیفه خواهد بود. مخاطبان اینفلوئنسرها به هر حال زرنگاند. آنها میدانند که اینستاگرامر محبوبشان چه زمانی از کار با یک برند هیجان زده شده و چه زمانی فقط این کار را برای گذران امور مالی انجام میدهد.
در بازاریابی توصیهکنندگان میانبری وجود ندارد. اگر میخواهید آن را انجام دهید، درست انجامش دهید. معنای تمرکز دقیق بر اصالت همین است.
شارلوت تنسیل / مدیر ارشد تولید محتوای دیجیتال آژانس آگیلوی نیویورک
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
۷ پیش بینی بزرگ بولدگت در مورد آینده رسانه ها به شکل خلاصه به این شرح است:
۱. مصرف اطلاعات از طریق رسانه های دیجیتال رو به افزایش خواهد داشت در حالی که این موضوع از طریق سایر رسانه ها به سرعت در حال افول خواهد بود.
۲. استفاده از ویدئو، موسیقی و رسانه های کاغذی به سرعت تنزل خواهد کرد.
۳. تبلیغات دیجیتالی محلی همچنان رو به توسعه خواهند گذاشت و بیش از پیش طی سالهای پیش رو ترقی خواهند کرد.
۴. معضل و مشکل ad-Blocker ها در دل رسانه های دیجیتال در نهایت و به زودی حل و رفع خواهد شد، اما نه به آن شکلی که مخاطبان آرزوی آن را دارند – امحاء و از بین رفتن همه تبلیغات بر روی صفحات وب ممکن نخواهد بود.
۵. شبکه های تلویزیونی به زودی به سرنوشت روزنامه ها دچار خواهند شد و به مرور از عرصه زندگی رسانه ای مخاطبان حذف میشوند.
۶. بر خلاف تصور، پلتفرم های بزرگ هوشمند آینده عینک های هوشمند، اتومبیل های هوشمند و یا واقعیت مجازی نیست.
۷. قدرت و ثروت بیش از همیشه در تاریخ متمرکز و متعلق به عده ای محدود خواهد بود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اگر میخواهید کارآفرین شوید، ماهعسل آن را فراموش کنید!
مقایسه رویدادهای استارتاپی با واقعیات راهاندازی یک استارتآپ (به قلم حسین مرادی)
برگزاری رویدادهای کارآفرینی و آموزش عملی کارآفرینی از این جهت ضرورت دارد که افراد بتوانند در یک فضای شبیه سازی شده و در یک زمان محدود و فشرده, بصورت عملی, اصول راه اندازی یک استارتآپ رو فرا بگیرند، انگیزه لازم در این خصوص را بدست بیاورند، تیم سازی کنند، و شکست و موفقیت را تجربه کنند و به همین دلیل، بنده همیشه از طرفداران و حامیان برگزاری رویدادهای عملی استارتآپی بوده و هستم.
ولی نباید فراموش کرد که این رویدادها تنها برشی شیرین از مسیر پر پیچ و خم کارآفرینی هستند و میتوان آنها را ماهعسل کارآفرینی نامید!
چرا که در این رویدادها، معمولاً با افرادی روبرو هستیم که همه علاقهمند به کار و کارآفرینی هستند و غالب برگزارکنندگان، مربیان، داوران و حتی سایر شرکتکنندگان در رویداد, نگاه برد و باخت و منفعتگرایانه بلندمدت به این رویدادها ندارند.
اما اگر تصمیم گرفتید وارد کارزار سخت کارآفرینی شوید، ماهعسل آن را فراموش کنید!
چرا که وقتی ما در عمل, دست بکار میشویم و به اصطلاح، استارتآپ خودمان را راهاندازی میکنیم، با مفهومی عام به نام مردم طرف می شویم که بسیاری از آنها، اصلا با مفهوم استارتآپ آشنا نیستند و علاقه به آشنایی با آن هم ندارند و حتی با هر تغییری در سبک زندگی خود مخالف هستند.
بخش تلختر کارآفرینی زمانی خودش را نشان میدهد که برخی از دوستان و همراهان شما در ماه عسل کارآفرینی، در هنگام راهاندازی واقعی یک استارتآپ به دلایلی چون تضاد منافع (مانند اشتراک در بخشی از بازار هدف دو استارتاپ)، حسادت و تنگاندیشی و مانند آن از همراهی با شما دست میکشند و حتی برخی از آنها در مسیر رشد شما سنگاندازی میکنند که این مقطع را میتوان ماه تلخ کارآفرینی دانست.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
دام دارایی های محدود کننده و تکنیکی برای رهایی
در یکی از مدارس دانش آموزان را به چند گروه تقسیم کردند و به هر گروه 5 دلار دادند و گفتند دو هفته برای افزایش پول خود زمان دارید در پایان نتیجه و استراتژی شما مورد بررسی قرار میگیرد ....
بعد از اتمام دو هفته دانش آموزان با مبالغی در دست آمدند ... گزارش ها به این صورت بود .
گروهی 5 دلار را به خرید دستمال و تمیز کردن ماشین ها اختصاص داد ...
گروهی اقدام به دستفروشی کرد ...
گروهی به فروش گل اقدام کرد ...
هر یک از این گروه ها تنها ضریب کمی از پول خود را افزایش دادند ...
اما گروهی دیگر که برنده مسابقه شد این سیاست را در پیش گرفتند که آنها با چند روز تحقیق دریافتند که یکی از رستوران های بزرگ و شلوغ شهر افراد پولدار دقایق زیادی را با اعضای خانواده در صف میایستند و از این بابت ناراحتند . از این رو آن دانش آموزان با دریافت نوبت و گذراندن دقایقی و فروش نوبت خود به افراد انتهای صف مبالغی را از خانواده ها دریافت نموندند و خانواده ها با رضایت کامل نوبت آنها را خریداری می نمودند جالب اینجاست که خانواده ها تمایل بیشتری به خرید نوبت از دختر ها بودند و مبالغ بالاتری را به آنها میدادند بنا بر این پسر ها تصمیم گرفتند نوبت خود را به دختر های هم گروهی بدهند تا دختر ها بعد از فروش نوبت خود نوبت پسر ها را نیز بفروشند . بدین صورت آنها توانستند با کمترین زحمت بودجه خود را دست نخورده ده ها برابر کنند
تفاوت این گروه با گروه های دیگر چه بود؟ این گروه پنج دلار را کنار گذاشتند!
تحلیل و تجویز راهبردی:
گاهی برای خلق موقعیت و شروع به کار نیاز است دارایی های خود را نادیده گرفت و محدودیت ها را کنار زد تا دنیایی از ایده و خلاقیت پیش روی ما قرار گیرد. بدون شک 5 دلار محدودیتی بود که در ذهن همه (حتی ما که داستان را خواندیم) رقم خورد و تنها به فکر کارهایی با خرج 5 دلار می افتیم و تنها می توانیم ضریبی از آن را افزایش دهیم در حالی که با کنار گذاشتن آن دریچه فکرمان به بی نهایت ایده باز می شود.
در هر موقعیتی که هستیم، دارایی های موجود را برای مدتی در ذهن مان کنار بگذاریم. مثلا در سطح کشور، فرض کنیم که یک شبه چاه های نفت خشکید، در سطح سازمان فرض کنیم که دولت یک شبه تولید و توزیع محصول فعلی ما را ممنوع اعلام کرد و در سطح زندگی شخصی فرض کنیم که یک شبه تمام اعتبار/دانش ما در یک حوزه تخصصی از بین رفت. آنگاه ... از فردا چه می کنیم؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
براي موفقيت در بازاريابي در سال ٢٠١٧، ويدئو بسازيد
پیشبینیهای هاباسپات و مجله فوربز نشان میدهد استفاده از محتوای ویدئویی و اثربخشی آن در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است به طوری که در سال ۲۰۱۷ حدود ۷۴% ترافیک وب مربوط به محتوای ویدئویی است و این درصد تا سال ۲۰۱۹ به ۸۰% خواهد رسید.
پیادهسازی بازاریابی ایمیلی بر اساس محتوای ویدئویی نرخ کلیک دکمههای فراخوان موجود در ایمیلها را تا ۳۰۰-۲۰۰% و افزودن ویدئو در صفحات فرود نرخ تعامل را تا ۸۰% افزایش میدهد.
تحقیقات حاکی از آن است که ۹۰% مشتریان اعتقاد دارند که محتوای ویدئوی محصول برای اتخاذ تصمیم خرید به آنها بسیار کمک کرده است و ۶۴% آنها بعد از تماشای ویدئو آن محصول را خریداری کردهاند.
افراد حدود یک سوم زمان آنلاین خود را به تماشای ویدئو میپردازند.
حدود ۵۹% تصمیمگیران سازمانی ترجیح میدهند به جای خواندن محتوای متنی به تماشای ویدئو بپردازند.
مهمتر از همه آنکه یک دقیقه محتوای ویدئویی برابر است با ۱.۸ میلیون کلمه!
بازاریابی ویدئویی پیام برند شما را تقویت
میکند. این محتوا بهترین ابزاری است که شما میتوانید از طریق آن واقعیت پیام برند خود را به مخاطبانتان انتقال دهید.
محتوای ویدئویی قابلیت انتشار ویروسی دارد. مطالعات نشان داده است که ۹۲% افرادی که محتوای ویدئویی را از طریق تلفن همراه خود دریافت میکنند، اقدام به اشتراکگذاری آن مینمایند
.
ویدئوها ۱۲۰۰% بیشتر از متنهایی که حتی حاوی لینک باشند، به اشتراک گذاشته میشود و حدود۶۰% بازدیدکنندگان پیش از آنکه متنهای شما را بخوانند اقدام به تماشای فایلهای ویدئویی شما میکنند.
منبع: فرامحتوا
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
منتورینگ چیست؟
اصطلاحات کوچینگ(coaching) و منتورینگ (mentoring) با شروع استارتآپها بیشتر مطرح شده اند و امروز در زمینه کسبوکار نیز استفاده میشوند و معمولا بهجای یکدیگر بهکار میروند. به همین دلیل در بسیاری از سازمانها، از یک منتور انتظار دارند مسوولیتهای کوچینگ را هم بهعهده بگیرد. اما بهرغم باور عموم این دو مقوله یعنی منتور و کوچ تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. برای اینکه تفاوت میان این دو را بدانیم و از دستاوردهایی که هرکدام برای کسبوکارمان به ارمغان میآورند مطلع باشیم، باید ابتدا با مسوولیتهای مخصوص هر یک آشنا شویم.
منتور کیست؟
به زبان ساده یک منتور کسی است که دانش، تخصص و مشاوره خود را به کسانی که تجربه کمتری دارند ارائه میدهد. منتور با بهرهگیری از تجربه و مهارتهای خود، کارمندانش را در مسیر درست هدایت میکند. یک منتور به کارمندان تازهکار برای یافتن فرصتهای رشد حرفهای، بهدست آوردن اعتماد بهنفس و بهبود مهارتهای فردی کمک میکند. این کمک و حمایت بر اساس تجربهها و آموختههای شخصی منتور است که باعث جلب اطمینان بیشتر از جانب کارمندان خواهد شد.
وظایف یک منتور چیست؟
همانطور که گفته شد، یک منتور کسبوکار با توجه به رشد حرفهای و توسعه مهارتهای بین فردی و متقابل کارمندان تازه کارش، از آنها حمایت و پشتیبانی میکند و بهویژه او کمک میکند تا این کارمندان گزینهها و انتخابهای حرفهای خود را کشف کنند، اهداف توسعه را تعیین کنند، ارتباطات جدید ایجاد کنند و منابع را به خوبی شناسایی کنند. در این روش، یک منتور به عنوان الگو و مشاوری حرفهای برای کارمندان عمل میکند. نقش یک منتور بر اساس نیازهای متغیر کارمندان تازهکار در طول زمان، تکامل پیدا میکند. در اغلب موارد، روابط منتورینگ غیررسمی است، درحالیکه چنین روابطی هرازچندگاهی میتواند رسمیتر باشد.
در روابط منتورینگ رسمی، منتورها روشهای از پیش تعیین شده و ساختاریافتهای را برای تعیین و تنظیم انتظارات واقعبینانه، بهدست آوردن و افزایش منافع متقابل و ارتقای کیفیت کارمندان دنبال میکنند.منتورهای خوب همیشه تمایل دارند تا مهارتها و دانش خود را با کارمندان جوان به اشتراک بگذارند و از آنجایی که آنها هم مانند کارمندان تازهکار با همین چالشها مواجه شدهاند، میتوانند با همدلی بیشتر با نیازهای آنان برخورد کنند. منتورها برای الهام بخشی و ایجاد اطمینان و اعتماد در عملکرد خود، نگرش مثبت و تمایل به مقابله با مشکلات را دارند. این ویژگی به آنها کمک میکند که با کارمندان جوان در مورد اهداف و دغدغههای حرفهای راحتتر بحث کنند.از دیدگاه کسبوکار، منتورها به کارمندان در بالا بردن اعتماد بهنفس، توسعه مهارتها و افزایش اعتبار آنها کمک میکنند و کارمندانی که دارای اعتماد بهنفس و رضایتمندی هستند، سازمان را به جلو هدایت میکنند و به همین دلیل کسبوکارها در حال حاضر تمرکز خود را بر شناسایی برنامههای منتورینگ صحیح، راهبردی و حمایتی قرار دادهاند.
به زبان ساده تر کوچینگ بر افکار و انگیزه های درونی فرد و روابطش و تشخیصدعلاقمندی ها و استعداد هایش تمرکز دارد و منتورینگ بر انتقال تجربیات آزموده شده ی موفقیت تاکید دارد.
به نظر میرسد روند موفقیت اینگونه است:
در همراهی مربی کوچینگ این فرد است که باید خود رابشناسد با توانمندی های خود آگاه شود راه صحیح و تصمیمات درستی برای زندگی اش بگیرد و سپس با راهنمایی های تکنیکال هر حرفه توسط یک منتور به اهدافش برسد.
مثال نه چندان علمی ولی کمک کننده
فرض کنید نوجوانی که توسط پدر و مادر به عنوان مربی (کوچ)تربیت میشود ،و توسط مربی های دیگر (منتور)تخصص می آموزد مثل رانندگی ،نقاشی...
بسیاری از افراد دانش زیادی را توسط منتورها کسب میکنند ولی در کار خود موفق نیستند چون از کوچینگ بهرمند نبوده اند خود علایق و توانمندی هایشان رانمیشناسند و عمر خود را بدون آگاهی فقط صرف آموزش های مختلفی میکنند که ثمری برایشان ندارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اينترنت اشياء؛ انقلاب صنعتی آينده
اینترنت اشیا بهطور خلاصه شبکهای از اشیای متصل به اینترنت است که میتواند اطلاعات را جمع آوری و تبادل کند. اینترنت اشیا حالا به بخشهای مختلف زندگی روزمره ما نفوذ کرده است؛ از خودروهای هوشمند و مبتنی بر اپلیکیشنهای مختلف گرفته تا خانههای هوشمند با ترموستات و لامپهای هوشمند تنها با فرمان صوتی کار میکنند.
اینترنت اشیا به وسیله یک اکوسیستم نسبتا ساده کار میکند. شخصی که از یک دستگاه کنترل (که میتواند یک موبایل هوشمند یا تبلت باشد) استفاده میکند، فرمان یا اطلاعات را از طریق شبکه به یک دستگاه مبتنی بر اینترنت اشیا ارسال میکند. این دستگاه مبتنی بر اینترنت اشیا درخواست را اجرا کرده و سپس آن را از طریق همان شبکه ارسال میکند.
رشد سرمایهگذاری در این بخش به دلایل مختلفی مانند گسترش ارتباطات اینترنت در سراسر جهان، افزایش استفاده از ابزارهای موبایل، حسگرهای ارزانقیمت و توسعه اینترنت اشیا خواهد بود. رشد انفجاری اینترنت اشیا حتمی است، اما انقلاب ناشی از آن از حالا آغاز شده است تا زندگی روزمره ما را با ورود خودروها و خانههای هوشمند متحول کند.
گزارش منتشر شده از سوی Business Insider Intelligence نشان میدهد که تعداد دستگاههای مبتنی بر اینترنت اشیا از 10 میلیارد دستگاه در سال 2015 با رشد سه برابری تا پنج سال آینده به 34 میلیارد دستگاه خواهد رسید.کارشناسان پیشبینی کردهاند که میزان سرمایهگذاری جهان در صنعت اینترنت اشیا تا پنج سال آینده برابر 6 تریلیون دلار خواهد بود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
درآمد حیرتانگیز سیاستمداران آمریکا از سخنرانی
سیاستمداران آمریکایی بعد از دوران فعالیت خود میتوانند به انسانهای پولدارتری تبدیل شوند. آنها با ۱۰ دقیقه سخنرانی میتوانند نیمی از درآمد سالانه خود را یک جا به دست آورند. سخنرانی همواره بخش کسل کننده و منفور تمام همایشها و برنامههای مختلف است و بسیاری از مخاطبان ترجیح میدهند که این بخش از برنامهها حذف شود. اما گویا برای آمریکاییها چنین نیست، طوری که حاضرند مبالغ هنگفتی را بابت تنها ۱۰ دقیقه سخنرانی یک چهره مشهور سیاسی بپردازند.
جرج دبلیو بوش
رئیس جمهور سابق ایالات متحده دوران بسیار طلایی را از نظر مالی بعد از ریاست جمهوری پشتسر گذاشته است. سخنرانیهای آقای بوش بین ۱۰۰ تا ۱۷۵ هزار دلار قیمت دارد. او تنها بیش از ۳۰ میلیون دلار به تنهایی از سخنرانیهایش دریافت کرده است. این در حالی است که حقوق رئیس جمهور سالیانه ۴۰۰ هزار دلار است.
بیل کلینتون
رئیس جمهور اسبق این کشور نیز در کنار همسرش یکی از گرانقیمتترین سخنرانهای این کشور است. به گفته واشینگتنپست کلینتون در سال ۲۰۱۲ با ۷۲ سخنرانی توانست بیش از ۱۶ میلیون دلار درآمد داشته باشد. CNN نیز درباره قیمتهای نجومی سخنرانی کلینتون گفت که او برای سخنرانی در شرکت مخابراتی سونی اریکسون در هنگ کنگ، ۷۵۰ هزار دلار پول گرفته است.
رودی جولیانی
شهردار سابق نیویورک نیز یک سخنران گرانقیمت به حساب میآید. این نامزد سابق ریاستجمهوری حزب جمهوریخواه برای هر سخنرانی ۲۷۰ هزار دلار میگیرد.
سارا پیلن
مشاور پرحاشیه دونالد ترامپ و فرماندار سابق آلاسکا برای انجام یک سخنرانی در سال ۲۰۱۱، صدوپانزده هزار دلار پول گرفته است تا یکی از سخنرانهای گرانقیمت خانم باشد. در صورت رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا، احتمالا این قیمت بالاتر نیز خواهد رفت.
تیم گیتنر
آقای گیتنر وزیر اقتصاد کابینه کنونی آقای اوباما هم برای سخنرانیهای کوتاه خود مبلغ زیادی دریافت میکند. بر اساس گفتههای روزنامه فایننشالتایم، گیتنر سال ۲۰۱۴ برای سخنرانی در بانک دویچه ۲۰۰ هزار دلار خرج روی دست بانک گذاشته است.
بن برنانک
آقای برنانک اقتصاددان و رئیس سابق بانک فدرال است. به گفته نیویورکتایمز این چهره اقتصادی ۲۰۰ هزار دلار برای سخنرانی در آمریکا و ۴۰۰ هزار دلار برای سخنرانی در کشورهای دورتر مثل آسیا دریافت میکند.
دونالد ترامپ
رییس جمهوری که این روزها هربار در سخنرانیهایش جنجال تازهای بر پا میکند یک پولدار تمام عیار است. آقای ترامپ در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برای هر سری سخنرانیهای آموزشی خود در سمینار خصوصی آنلاین یک شرکت خصوصی در زمینه املاک و مستغلات یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلار پول گرفته است.
کاندولیزا رایس
وزیر امورخارجه سابق ایالات متحده هم برای تکتک کلماتی که میگوید مبلغ بزرگی دریافت میکند. خانم رایس در یکی از موارد تنها برای سخنرانی در دانشگاه مینیسوتا ۱۵۰ هزار دلار پول دریافت کرد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ایده هایی برای کارآفرینی اجتماعی
راه های زیادی برای یافتن ایده برای یک کسب و کار اجتماعی وجود دارد. راه اندازی کسب و کار اجتماعی شباهت زیادی به راه اندازی کسب و کارهای سنتی دارد، اما ایده ها و انگیزه های کارآفرینی اجتماعی معمولا خاستگاه متفاوتی دارند. جرقه ی اولیه کارآفرینی اجتماعی با نگرانی در مورد یک مشکل اجتماعی زده می شود، درست مانند سازمان های خیریه.
در واقع اصلی ترین تفاوت بین کارآفرین اجتماعی با کارآفرین سنتی در هدف آن ها از راه اندازی یک کسب و کار است. پول مهم ترین انگیزه و هدف کارآفرینان سنتی است در حالی که دغدغه کارآفرین اجتماعی یافتن راه حلی برای حل مسائل جامعه ای است که در آن زندگی می کند. گرچه منافع اجتماعی، زیست محیطی و در نهایت مالی هر سه برای یک کارآفرین اجتماعی مهم و انگیزاننده اند.
در ادامه چند کسب و کار اجتماعی موفق را بررسی می کنیم:
1 سوپر مارکت اجتماعی
در این سوپرمارکت ها اقلام با تخفیف به مشتریانی که از اقشار کم درآمد جامعه هستند فروخته می شود. تولید کنندگان مواد غذایی و یا سوپرمارکت های دیگر اقلامی را که به هر دلیل نمی توانند خودشان بفروشند ( مثل قوطی های ضربه دیده و ...) به صورت رایگان یا به قیمت بسیار ارزان در اختیار سوپرمارکت های اجتماعی می گذارند.
2 کتاب های درسی استفاده شده
موسسه Textbooks for change با گروه های دانش آموزی و دانشجویی شریک می شود و کتاب های درسی استفاده شده ی آن ها در پایان هر سال تحصیلی جمع آوری می کند. برخی از این کتاب های دست دوم به دانش آموزان تازه وارد با قیمت کمتری فروخته می شود و بعضی از این کتاب ها نیز در اختیار دانش آموزان محروم در کشورهای توسعه نیافته قرار می گیرند. سود فروش این کتاب ها بین شما و صاحبان کتاب قسمت می شود.
3 اعطای وام به کارآفرینان
موسسه Kiva چهارچوبی فراهم کرده است که از طریق آن افراد و شرکت ها می توانند به طور مستقیم به کارآفرینانی که نتوانسته اند سرمایه خود را تامین کنند، وام بدهند. این موسسات هم چنین مبلغ ناچیزی برای انجام این کار از کارآفرینان دریافت می کنند.
4 رستوران و یا شیرینی پزی اجتماعی
هدف این رستوران ها استخدام افراد بیکار و یا کم توان است. آن ها با آموزش این افراد نیروی کار مورد نیاز خود را تامین می کنند. سود عاید از این رستوران ها و شیرینی پزی ها صرف دستمزد کارکنان و اجرای برنامه های توانمند سازی برای آن ها می شود.
5توزیع اینترنت پرسرعت
شرکت ها و موسسات کوچک معمولا امکانات زیادی در اختیار ندارند. سازمان های بزرگی که در نزدیکی این شرکت ها هستند می توانند اینترنت پرسرعت خود را با آن ها شریک شوند و مبلغ ناچیزی از آن ها دریافت کنند.
6 آب سالم برای همه
موسسه Soma Water دستگاه های تصفیه ی آب خانگی تولید می کند. این موسسه محصولات خود را در کشورهای توسعه ی یافته به فروش می رساند و با بخشی از سود حاصل از آن دستگاه های مشابهی را برای کشورهای فقیر که به آب سالم دسترسی ندارند تولید می کند.
7 تاسیس خرده فروشی
فروشگاه Bottle 4 Bottle با برندهای پوشاک قرار داد بسته و محصول آن ها را به صورت آنلاین به فروش می گذارد. این موسسه با خرید عمده خود در قیمت ها از تولید کنندگان تخفیف می گیرد. در نهایت با فروش لباس ها بخشی از سود اضافه ی خود را به خرید شیر و بطری شیر برای نوزادان محروم اختصاص می دهد.
8 ایجاد شرکت مجازی کامپیوتری
با ایجاد یک کسب و کار در فضای مجازی می توان به افرادی که درآمد بالایی ندارند یکی از مهارت های مرتبط با کامپیوتر را آموزش داد. این افراد پس از آموزش در قالب گروه هایی به انجام پروژه های مرتبط با کامپیوتر(مثلا طراحی وب) می پردازند. سود حاصل از این پروژه ها به عنوان دست مزد در اختیار این افراد قرار می گیرد.
برگرفته از thesedge.org
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
برای موفقیت هر تیم اصولی وجود دارد.
اگر اعضای تیم این اصول را مبنای کار خود قرار دهند، میتوانند صرفنظر از میزان استعدادشان، اعضای مؤثرتری باشند.
در ادامه ۱۷ اصل برای کار تیمی بیان شده است:
۱ - انعطافپذیری و سازگاری با تیم:
اعضای تیم باید منعطف باشند و خودشان را با تیم و خواستههای تیم منطبق و سازگار کنند.
۲ - همکاری و مشارکت بین اعضای تیم:
برای موفقیت تیم اعضا باید با یکدیگر همدلی و همکاری داشته باشند واعضا مصلحت و اهداف تیم را به مصلحت و اهداف خود ترجیح دهند و به فکر برنده شدن همه باشند.
۳ - تعهد داشتن:
اعضای تیم باید به خود و به وظایفی که به آنها محول میشود، تعهد داشته و سعی کنند وظایف خود را بهخوبی انجام دهند.
بدین طریق آنها هم به رشد خود کمک میکنند و هم به تیم بهره لازم را میرسانند.
۴ - ارتباطات بین اعضای تیم:
اتحاد بین اعضای تیم عامل کلیدی موفقیت آن است؛ این اتحاد از طریق ارتباط بین اعضا ایجاد میشود.
در تیم با هرکس به زبان خودش صحبت کنید، رک و راست باشید و همتیمیهای خود را از اطلاعات بیخبر نگذارید.
۵ - شایستگی، لیاقت و کفایت داشتن:
سعی کنید به دنبال یادگیری تخصصی باشید و حرفهای و متخصص شوید.
هرکدام از اعضا باید در کاری متخصص باشند تا به کمک هم بتوانند تیم را به اهدافش برسانند.
۶ - اعتماد داشتن اعضای تیم به یکدیگر:
باید بین اعضای تیم اعتماد وجود داشته باشد و در شرایط مختلف بتوانند به یکدیگر تکیه کنند.
۷ - انضباط:
در کار تیمی باید نظم وجود داشته باشد و وظایف بهطور منظم انجام شوند؛ یعنی کارهای محول شده باید در زمان مناسب و به شیوهای درست انجام شوند.
۸ - ارتقا توسط اعضای تیم:
ارتقای شما، ارتقای تیم است.
ارزش هر شرکتی به منابع انسانی آن است و هر یک از اعضای تیم میتوانند باعث افزایش کیفیت کار کل تیم شوند.
کسی که بتواند سطح عملکرد تیم را بالا ببرد و بر توان و ظرفیت اعضای تیم بیفزاید، قابلستایش است.
۹ - مشتاق بودن:
شور و شوق درونی اعضای تیم باعث تقویت تیم میشود.
حس اشتیاق را در خود برانگیزانید و به کار و تیم خود ایمان داشته باشید.
۱۰ - داشتن قصد و هدف:
اعضای تیم برای دستیابی به هدف متعالی، باید تصویر بزرگی از هدف در ذهن داشته باشند، ضعفها و قدرتهای تیم را بشناسند و وقت و نیروی خود را در مسیری بگذارند که آنها را به هدف تیم برساند.
۱۱ - آگاهی از وظایف:
اعضای تیم از وظایف خودآگاهی دارند. آنها هدف خود را میدانند و به رهبر تیم، اجازه رهبری کردن میدهند.
اولویت اولشان موفقیت تیم است بعد موفقیت خودشان.
۱۲ - آمادگی:
اعضای تیم برای رسیدن به مقصد و هدف آمادگی دارند.
شما برای رسیدن به آمادگی نیازمند ارزیابی مقصد، مسیریابی رسیدن به هدف، داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و تیم و درنهایت اقدام و عمل هستید.
۱۳ - رابطهمندی:
تیم به وجود اعضایی نیاز دارد که توانایی برقراری ارتباط را داشته باشند و گوشهگیر و منزوی نباشند.
۱۴ - اصلاح و بهبود خود:
اعضای یک تیم موفق همواره به فکر این هستند که خود و مهارتهایشان را اصلاح کرده و بهبود دهند.
آنها برای توسعه فردی خودشان فکر میکنند، برنامه پیشرفت دارند، در هرلحظه و زمان آماده هستند و آنچه تاکنون یاد گرفتهاند را به کار میگیرند.
۱۵ - ازخودگذشتگی:
اعضای تیم نسبت به یکدیگر بخشنده بوده، اهل سیاستبازی نیستند، به تیم وفادارند و به وابستگی متقابل بیش از استقلال اهمیت میدهند.
۱۶ - راهحلگرا بودن:
اعضای تیم موفق مشکلگشایند و اگر با مشکلی مواجه شوند به پیدا کردن راهحل آن فکر میکنند. این افراد تحولآفرین هستند و تیمی که چنین اعضایی داشته باشد موفق است.
۱۷ - پیگیری:
اعضای یک تیم موفق برای رسیدن به هدف، پایداری و سماجت دارند. همه توان خود را به کار میگیرند، به شانس و بخت و تقدیر متکی نیستند و در شرایط دشوار، دست از کار نمیکشند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
انواع مشتری و سبک های ارایه متناسب با آنها
ارائه خود را طوری طراحی کنید که برای سبک های مختلف جذاب باشد.
یک ارائه برای یک مدیر باید کاملاً متفاوت از آنی باشد که برای یک فرد معاشرتی و یا یک فرد متفکر عرضه می کنید.
هر سبکی انتظارات متفاوتی دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
در اینجا نحوه ی ارائه به ۴ نوع از مشتریان را برای شما شرح می دهیم:
1 افراد معاشرتی :
ارائه باید تفریحی، سرگرم کننده و تحریک کننده باشد.
نشان دهید که محصول یا خدمت شما چگونه جایگاه مشتری و به چشم دیگران آمدنش را تقویت خواهد کرد.
2 افراد مدیر :
ارائه باید کوتاه، بدون حواشی، مرتبط با کسب و کار و حاوی نکات اصلی باشد. زمان ارائه برای این افراد محدود است، پس وقت خود را با پرداختن به جزئیات یا مکالمات غیر ضروری تلف نکنید.
گزینه هایی به آنان بدهید که بتوانند بر پایه آن تصمیم گیری کنند.
3 افراد متفکر :
ارائه باید منطقی، اطلاع رسان و با جزئیات باشد. متفکران، خیلی تحلیلی هستند. بنابراین به دنبال اطلاعات دقیق، صداقت و پایایی می گردند. از ارائه خود با اسناد و داده های پشتیبانی کننده و مقدار زیادی اطلاعات فن شناختی حمایت کنید. انتظار نداشته باشید که همان روز به تصمیم برسند. متفکران نیاز به دقت دارند تا در بحر تفکر فرو روند و روی هر نقص و ایراد به طور دقیق کار کنند. زمان خاصی را برای پیگیری ترتیب دهید.
4 افراد رابطه گرا :
در مورد عقاید و احساسات آنها سوال کنید و نشان دهید که راه حل شما سازگار با دیگر قسمت های مختلف درون شرکت آنان خواهد بود. رابطه گران می خواهند بدانند که آیا مشتریان دیگر هم از محصولات یا خدمت شما حمایت می کنند یا خیر.
آنان گرایش به پیروی از هنجار و امور معمول دارند، بنابراین، راه حل خود را بیش از حد عجیب و غریب و زننده نکنید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چرا یک خوش بین مادرزاد هستم.
کیم ووچونگ در کتاب "سنگفرش هر خیابان از طلاست"
اگر تنها 1 درصد شانس موفقیت در یک پروژه وجود داشته باشد، یک صاحب کسب و کار واقعی آن 1 درصد را به چشم جرقه اي می نگرد تا آتشی با آن روشن کند. در کسب و کار حق ندارید که 1 را روي 1 بگذارید و عدد 2 را بدست بیاورید. شما باید 1 را تبدیل به 10 کنید و 10 را تبدیل به 50. روش شمارش در کسب و کار چنین است.
در سراسر زندگی ام، بدون توجه به رویدادهاي آن، هرگز خوش بینی را کنار نگذاشته ام. همیشه موقعیت هاي بحرانی را چیزي بیش از خطراتی آنی و زودگذر تصور نکرده ام و این عصاره خوشبینی من می باشد. به یک معنی، کسب و تجارت را نوعی جنگ تلقی می کنم. هرچه کسب و تجارت بزرگتر باشد، حوادث بیشتري در پیشرو خواهید داشت و بیشتر باید براي آن مایه گذاشت.
وجه تمایز من با سایر صاحبان کسب و تجارت، تجربه قابل ملاحظه من در خرید شرکتهاي ورشکسته و راه اندازي مجدد آنهاست. رها کردن عملاً بدبینی است. وقتی دیگران شمارش غیرممکن ها را آغاز می کنند، من شمارش امکانات را شروع می کنم. دقیقاً از همان لحظه آغاز، بایست نسبت به هر آنچه که انجام می دهید، خوشبین باشید. اما یک چیز هست که براي تحقق احتمالات ضروري است و آن از خودگذشتگی است.
همچنین بایست یک فلسفه در زندگی داشته باشید. مردم وقتی واژه فلسفه را می شنوند آن را چیزي مغرورانه و مشکل در نظر می گیرند، اما فلسفه زندگی آنقدرها هم مشکل نیست. مهم نیست که چه کاري انجام می دهید، خود را وقف آن کار کنید، و اگر شما می توانید که خود را وقف استفاده جامعه کنید، همین کافی است.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
پیش بینی وضعیت اقتصادی ایران در سال 2050
موسسه PricewaterhouseCoopers
پیشبینی موسسه
«پرایسواترهاوسکوپر» حکایت از آن دارد که ایران با رتبه هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان در سال 2016 خواهد توانست تا سال 2030 به رتبه شانزدهمین اقتصاد بزرگ جهان ارتقا یابد، اما این ارتقای رتبه تا سال 2050 کمی تعدیل خواهد شد و اقتصاد کشورمان در 2050 به هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل خواهد شد که در مجموع نسبت به وضعیت فعلی بهبودی یک پلهای خواهد داشت. این موسسه فهرستی از اقتصادهایی را معرفی کرده است که در ویرایش جدید پیشبینی خود بهعنوان بازارهای نوظهور نسبتا بزرگ به فهرست نوظهورها افزوده شدهاند.
نام ایران نیز در میان این فهرست دیده میشود.
این اقتصادها عبارتند از بنگلادش، کلمبیا، مصر، ایران، نیجریه، پاکستان، فیلیپین، تایلند و ویتنام.
بر این اساس، پیشبینی میشود تولید ناخالص داخلی ایران براساس برابری قدرت خرید در سال 2030 بالغ بر 2 تریلیون و 354 میلیارد دلار خواهد بود. این رقم در سال 2050 به 3 تریلیون و 900 میلیارد دلار بالغ خواهد شد. این موسسه یادآور شده است که این پیشبینی براساس قیمتهای 2016 انجام شده است.
براساس این پیشبینی، نرخ رشد سالانه جمعیت ایران تا سال 2050 بهطور میانگین 4/ 0 درصد، میانگین رشد سرانه واقعی سالانه ایران 5/ 2 درصد و میانگین رشد تولید ناخالص داخلی سالانه براساس نرخ پول ملی 9/ 2 درصد خواهد بود. بر این اساس، میزان سرمایهگذاری در ایران در سال 2016 بهعنوان درصدی از تولیدناخالص داخلی 30 درصد بوده است که تا سال 2050 به 19 درصد افت خواهد کرد. بنا بر این بررسی، در سال 2016 تولید ناخالص داخلی ایران براساس نرخ مبادلهای ارز معادل 412 میلیارد دلار بوده است که ما را از این منظر در جایگاه بیست و سومین اقتصاد بزرگ جهان قرار داد.
این پیشبینی نشان میدهد تولید ناخالص داخلی کشورمان بر این اساس در سال 2030 بالغ بر یک تریلیون و 5 میلیارد دلار خواهد بود که ما را از این منظر در جایگاه بیست و یکمین اقتصاد جهان قرار میدهد و در سال 2050 تولید ناخالص داخلی کشورمان براساس نرخ مبادلهای ارز بالغ بر 2 تریلیون و 586 میلیارد دلار خواهد بود که همچنان رتبه بیست و یکمین اقتصاد را در این فهرست به خود اختصاص خواهیم داد.
منبع :صندوق بین المللی پول
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اهداف عمده برای موفقیت یک آژانس تبلیغاتی
از مهمترین برنامههایی که آژانسهای تبلیغاتی باید به آن بپردازند، تعیین اهداف مورد نظر است؛ به گونهای که خطمشی کلی آژانس مذکور مطابق با اهداف فوق حرکت کرده و رسیدن به این اهداف، سرلوحه دستورالعملهای اجرایی آن قرار بگیرد. به همین منظور در ادامه چند هدف اساسی را که برای تمام آژانسهای تبلیغاتی صدق میکند، ذکر خواهیم کرد. در نظر گرفتن اهدافی که در ادامه بیان میشوند، در موفقیت یک آژانس تبلیغاتی بسیار مؤثر بوده و نتایج مثبتی را در پی خواهد داشت.
رضایت مشتری
یک آژانس موفق در درجه اول باید به موفقیت مشتری خود فکر کند، زیرا در صورت برندهشدن مشتری است که این آژانس نیز جایگاه خود را در میان شرکتها و برندهای دیگر تثبیت خواهد کرد و به عنوان یک آژانس موفق شناخته خواهد شد. لذا میتوان گفت در نظر گرفتن اهداف مشتریان، در درجه اول، مهمترین قدم در موفقیت یک آژانس بازاریابی محسوب میشود.
ارائه تصویر مثبت
روند فعالیتهای یک آژانس تبلیغاتی باید به گونهای باشد که در ذهن تمام مشتریان خود، تصویری مثبت از خود باقی بگذارد، در واقع چنین فرهنگی باید در بین تمام کارمندان این آژانس از پایینترین درجه گرفته تا بالاترین آنها، درونی شده باشد و چنین تفکری به عنوان یکی از اهداف اساسی آنها درآمده باشد. هر چقدر یک آژانس و تیم کاری آن در ارائه چنین تصویری موفق باشد، قطعا آینده کاری بهتری را در پیش روی خود خواهند داشت، چراکه ترسیم یک تصویر مثبت از این آژانس، باعث جذب بیشتر مشتری شده و طرفداران این آژانس به مرور زمان بیشتر خواهند شد.
احساس مسئولیت
سازمان یک آژانس تبلیغاتی باید بهگونهای طراحی شده باشد که تکتک اعضای آن نسبت به محتوایی که ارائه میکنند، حس مسئولیت داشته و در قبال آنها پاسخگو باشند، به این معنا که احساس مسئولیت اجتماعی نیز باید در بین تمام کارکنان یک آژانس تبلیغاتی درونی شده باشد و این امر به عنوان بخشی از تربیت کاری آنها تبدیل شده باشد.
پیشرفت مداوم
صنعت تبلیغات یک صنعت پویا به شمار میرود که نمیتواند برای همیشه یک خطمشی را دنبال کند، بنابراین یکی از اهداف مهمی که هر آژانس تبلیغاتی باید در رأس برنامههای خود به آن توجه کند، بهروزبودن و پیشرفت دائم است؛ به این معنا که باید به طور مداوم تغییرات مشتریان خود را در نظر داشته باشد و با توجه به نیازهای آنها و همچنین خصوصیات و علایق مصرفکنندگان، فعالیتهای بازاریابی خود را پیریزی کند. هر چقدر یک آژانس بتواند نسبت به تغییرات پیرامون خود حساستر باشد، پیشرفتهای قابل ملاحظهتری را نیز به دست خواهد آورد.
توسعه
هر آژانس تبلیغاتی باید به فکر توسعه و پیشرفت بیشتر گروه بازاریابی خود باشد و گسترش بازار خود را به صورت یکی از اهداف اساسی خود قلمداد کند. این توسعه نیز میتواند هم در مفهوم جغرافیایی و هم در مفهوم محتوایی صورت بگیرد، به این معنا که آژانس مذکور سعی در یافتن مشتریان بیشتر در مناطق جغرافیایی جدیدتری داشته باشد، ضمن اینکه توسعه محتوای فعالیتهای این آژانس نیز باید در دستور کار آن قرار بگیرد تا بتواند در فضای رقابتی که با دیگر آژانسها در آن قرار دارد، به روند پیشرفت خود ادامه دهد.
نویسنده : بهرام سهیلی
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
8 درس عبرت آموز از بیل گیتس برای ثروتمند شدن
تا به حال به این فکر کرده اید که بیل گیتس با ارزش خالص 80 میلیارد دلار چگونه به جایگاه ثروتمندترین فرد دنیا دست پیدا کرد؟ حضور با محصول درست در مکان درست در آستانه ظهور عصر رایانه های شخصی، به طور قطع نقش بسیار برجسته ای در این زمینه داشته است. اما رویکرد های هوشمندانه ای نسبت به کار و زندگی نیز وجود دارند که در موفقیت گیتس نقش بزرگی ایفا کرده اند و همه ما نیز می توانیم از آنها درس بگیریم.
اخیراً فهرستی منتشر شده است از ۱۰ عادت و تجربه ای که گیتس را به چنین موفقیتی رسانده و به او کمک کرده به چنین جایگاهی برسد. در ادامه ۸ مورد از این فهرست را از نظر خواهید گذراند:
1 گیتس همیشه در حال یادگیری است
گیتس به ترک کردن هاروارد معروف است، اما تنها دلیلی که باعث شد هاروارد را ترک کند این بود که او و الن شاهد فرصت محدودی برای راه انداختن شرکت نرم افزاری خودشان بودند. در واقع گیتس عاشق یادگیری است و اغلب در کلاس هایی شرکت می کرد که در آنها ثبت نام نکرده بود. این ویژگی او در جابز نیز وجود داشت. جابز هم از Reed College انصراف داد تا بتواند در کلاس های مورد علاقه اش شرکت کند.
2 او هر نوع کتابی که فکرش را بکنید می خواند
پدر گیتس در مصاحبه ای گفته بود: «تقریباً هر نوع کتابی توجه او را به خود جلب می کرد؛ دائرة المعارف، علمی تخیلی، هرچه فکرش را بکنید». والدین گیتس از علاقه بسیار فرزندشان به خواندن کتاب به وجد می آمدند، اما باید پای میز شام قانون «مطالعه ممنوع» وضع می کردند. آن عشق به مطالعه هنوز هم در وی ادامه دارد، و گیتس هنوز هر سال فهرستی از کتاب های مورد علاقه اش منتشر می کند. مطالعه عادت فوق العاده ای است که می توانید در خود پرورش دهید. فقط حواستان باشد زمان مناسبی برای آن در نظر بگیرید.
3 برای دیگران اعتبار قائل می شود
وقتی در مصاحبه ای از گیتس خواسته شد بهترین تصمیم کسب و کاری اش را نام ببرد او گفت: «به نظرم بهترین تصمیم کسب و کاری من واقعاً در انتخاب افراد است. او و الن رابطه پیچیده ای با یکدیگر داشته اند، اما گیتس تا جایی پیش رفت که گفت انتخاب الن به عنوان شریک کاری ام در صدر این فهرست قرار می گیرد. همه ما باید در معرفی و تبلیغ خودمان مهارت داشته باشیم، اما اعتبار بخشیدن به کسانی که با آنها کار می کنید در فرصت مناسب، تصمیم هوشمندانه ای است.
4 به قضاوت خودش اعتماد دارد
اگر همیشه به توصیه ها و پیش بینی های دیگران گوش دهید می توانید زندگی حرفه ای خوبی برای خود رقم بزنید. اما برای داشتن یک زندگی شغلی عالی مثل گیتس و جابز، باید اول از همه و بیشتر از همه به خودتان گوش دهید؛ حتی اگر کل دنیا بگویند در اشتباه هستید. این همان چیزی است که وقتی گیتس و الن مایکروسافت را به راه انداختند اتفاق افتاد. گیتس در مصاحبه ای گفت: «این شرکت بر اساس ایده دیوانه واری شکل گرفت که هیچ کس دیگری با آن موافق نبود. اینکه چیپ های رایانه ای آنقدر قدرتمند می شوند که رایانه ها و نرم افزار ها به ابزاری روی تمام میزها و در همه خانه ها بدل خواهند شد». همه می گفتند آنها در اشتباه اند. اما گیتس و الن کار خودشان را کردند و باقی قضایا دیگر اهمیتی نداشت.
5 در قبال پول محافظه کار است
گیتس در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۸ گفت: «می خواستم آنقدر پول در حساب بانکی ام داشته باشم که بتوانم یک سال حقوق شرکت را بدون داشتن کوچکترین درآمدی بپردازم، و تقریباً همیشه هم به این خواسته ام پایبند هستم. ما در حال حاضر چیزی حدود ۱۰ میلیارد دلار داریم که برای سال آینده نیز کفایت می کند». در صورتی که اتفاق ناگواری بیافتد، چقدر پول برای پرداخت حقوق تیم خود کنار گذاشته اید؟
6 از اشتباهات خود درس می گیرد
او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۸، بخشی از موفقیت مایکروسافت را حاصل توانایی خود و تیم رهبری اش در شناسایی زودهنگام اشتباه، و اتخاذ رویکردی متفاوت دانست. او به طور قطع طی این سال ها اشتباهات زیادی مرتکب شده است که می تواند از آنها درس گرفته باشد؛ حتماً شما هم ویندوز ویستا را به خاطر دارید.
7 خواب کافی دارد
همه ما از اهمیت خواب آگاهی داریم. او به جای گله کردن از کار کردن تا دیرهنگام و کمبود خواب، از ۷ ساعت خواب شبانه خود اطمینان حاصل می کند، چون در غیر این صورت نمی تواند خلاق باشد. این به طور قطع عادت خوبی است و هر کسی می تواند آن را در خود پرورش دهد.
8 واقعا روی کاری که انجام می دهد تمرکز می کند
تعداد بسیار زیادی از ما به راحتی تمرکز خود را از دست می دهیم و حتی با اینکه می دانیم این کار چقدر ناکارآمد است قربانی انجام چند کار در آن واحد می شویم. گیتس نه تنها در برابر این وسوسه مقاومت می کند، بلکه هنگام کار روی موضوعات مختلف تمرکز بسیار زیادی روی آنها از خود نشان می دهد. او آنقدر خود را وقف انجام کار می کرد که ممکن بود هنگام کد نوشتن خوابش ببرد، بعد از یک ساعت بیدار شود و درست از همان جایی که خوابش برده بود کارش را ادامه دهد. شما لازم نیست تا این حد به خودتان فشار بیاورید. اما به جای سر زدن های مداوم به فیسبوک و قیمت های سهام، هرچه بیشتر روی کاری که انجام می دهید متمرکز شوید، کار بهتری انجام خواهید داد و اثربخش تر خواهید بود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
به روش مك دونالد، بازاريابي كنيد
در سال ۱۹۷۴, از ‘ری کراک’ موسس رستوران های زنجیره ای مک دونالد درخواست شد تا برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بازاریابی و بازرگانی دانشگاه تگزاس در شهر آستین سخنرانی کند. یکی از دوستان من به نام کیت کانینگهام، از دانشجویان آن کلاس بود. پس از یک صحبت قوی و الهام بخش کلاس به کار خود پایان داد و دانشجویان از ری کراک دعوت کردند در صورت امکان در زمان استراحتش به سئوالات آنها پاسخ دهد و کراک با خوشرویی پذیرفت. بعد از آنکه پرسش ها به پایان رسید کراک از آنها پرسید: به نظر شما تجارت و کسب وکار من چیست؟ دوستم کیت میگفت؛ در این هنگام همه بچه ها زدند زیر خنده. بیشتر دانشجویان ما فکر می کردند که کراک آنها را دست انداخته یا دارد سر به سرشان میگذارد. کسی پاسخ نداد. پس کراک، بار دیگر سئوالش را تکرار کرد: شما تصور میکنید من به چه حرفه ای اشتغال دارم؟
دانشجویان دوباره خندیدن و سرانجام شجاع ترینشان پاسخ داد: ری، مگر کسی هم در این دنیای بزرگ وجود دارد که نداند، حرفه تو در همبرگر سازی است؟ ری با دهان بسته خنده ای کرد؛ میدانستم این جواب را می دهید؛ کمی مکث کرد و سپس گفت:خانم ها آقایان حرفه من همبرگر سازی نیست. کار اصلی من بازاریابی در املاک و مستغلات است!!!!
کیت شرح داد که کراک زمان زیادی را صرف نقطه نظر خود پرداخته است. کراک میدانست که از نقطه نظر اهداف کاری، حرفه اصلی اش فروش و بازاریابی مجوز تولید همبرگر، تحت نام مک دونالد بوده است. اما آنچه او هیچگاه از آن غفلت نکرد، موقعیت و مکان هر کدام از این رستوران های عرضه همبرگر بود. او میدانست که ملک و مکان واقع شدنش، مهمترین عامل موفقیت شعبات عرضه کننده می باشد. در نتیجه بهترین مکان ها را بازاریابی می کرد و بر می گزید و از سوی دیگر، کسانی که این حق امتیاز یعنی امتیاز تولید و فروش محصولات مکدونالد را از او میخریدند؛ در اصل، پول زمینی را که در آن شعبه زده بودند، برای تشکیلات ریکراک فراهم می ساختند. امروزه مک دونالد، بزرگترین مالک مستغلات، در دنیا است که حتی بیش از کلیسای کاتولیک، زمین دارد. بهترین چهار راه ها و با ارزش ترین حاشیه های خیابان ها در دنیا را به خود اختصاص داده است.
جلوي چشم بودن و در معرض ديد مردم قرار گرفتن، يكي از رموز موفقيت كسب وكارها در دنياي امروزي مي باشد،اگر شما قدرتي مثل مك دونالد نداريد تا در بهترين جاها قرار بگيريد، در عوض اينترنت كه داريد، شبكه هاي اجتماعي كه داريد، از پتانسيل هاي بينظير آنها براي هرچه بيشتر و بهتر ديده شدن، نهايت استفاده را ببريد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
9 قانون بنیادین اقتصاد
1. تولید مقدم بر مصرف است: این شاید بدیهی به نظر برسد، ولی دیده می شود که سیاست "تحریک تقاضا" برای گسترش تولید بسیار تبلیغ می شود، تولید پیامد یک زنجیره پیچیده و درهم تنیده از فرایندهای گوناگون است و برای به "راه افتادن تولید" باید آنها را در نظر داشت.
2. تولید هزینه دارد: هیچ چیز رایگانی در دنیا وجود ندارد، چیزی را که کسی دریافت می کند، پیش از آن از کس دیگری گرفته شده است. حمایت های دولتی از تولید و هزینه های رفاهی دولت ها را باید در چنین سیاقی فهمید، مالیات دهنده می بینند که دولت پولش را می گیرد، ولی نمی داند که آن را کجا مصرف می کند، از آن سو، دریافت کنندگان کمک دولتی هم تنها پولی که دریافت می کنند را می بینند و نمی دانند که این پول پیشتر از چه کسی دریافت شده است.
3. ارزش ذهنی است: ارزش کالا و خدمات چیز ثابت و از پیش داده نیست و بسته به مصرف کنندگان و شرایط مختلف تفاوت می کند، مطلوبیت که کنشگران اقتصادی به چیزها نسبت می دهند متفاوت است.
4. دستمزد کارگر را بهره وری او تعیین می کند: خروجی اقتصادی و میزان تولید کارگر میزان دستمزد او را مشخص می کند، چانه زنی های اتحادیه های کارگری برای حداقل دستمزد و مانند آن بدون توجه به این ملاحظات سودی برای کارگران ندارد.
5. هر پرداختی هم درآمد و هم هزینه است: هر پرداختی برای خریدار هزینه است و از آن سو درآمدی هم برای فروشنده به شمار می آید و این دو برابرند. مخارج عمومی دولت هم از چنین منطقی پیروی می کند، این پرداخت ها تنها درآمد تلقی نمی شوند، بلکه اثر هزینه ای آنها را هم باید در نظر داشت.
6. هدف نهایی تولید مصرف است: "مصرف" هدف فعالیت اقتصادی و "تولید" وسیله آن است. هواداران اشتغال کامل از این نکته بدیهی غافل اند، آنها تولید را اصل می گیرند.
7. پول ثروت نیست: ارزش پول به قدرت خرید آن است، پول ابزاری برای مبادله است، ولی ثروت هر شخص به دسترسی او به کالا و خدمات دلخواهش بستگی دارد. مردم یک کشور هم تنها با افزایش میزان پولشان ثروتمند نمی شوند. مرد تنها در یک جزیره حتی اگر یک معدن طلا هم کشف کند، ثروتمندتر به شمار نخواهد آمد.
8. نیروی کار ارزش اقتصادی ایجاد نمی کند: نیروی کار (زحمت) در ترکیب با دیگر عوامل اقتصادی محصول را تولید می کند، ولی ارزش آن محصول تنها و تنها بستگی به مطلوبیت آن نزد مشتری دارد و این مطلوبیت چیزی ذهنی است. هرچقدر هم تولید اشتغال ایجاد کند، اگر از آزمون مطلوبیت مشتری سربلند بیرون نیاید، بی ارزش است.
9. سود پاداش کارآفرینی است: در اقتصاد بازار، سود پاداشی است که کسب وکارهایی است که توزیع منابع را بهبود بخشیده اند دریافت می کنند، سود در واقع پاداش خطر کردن کارآفرینانی است که با ترکیبی تازه از منابع اقتصادی موجود چیزی جدید تولید کرده اند که مصرف کننده بپسندد. آنهایی که ریسک نامناسب کرده اند هم ورشکست می شوند تا منابع برای کاربردهای دیگر آزاد شود.
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
منظم ترین بازاریاب جهان " گربه "است
تنها دلیل بقا و افزایش جمعیت گربه ها
بازاریابی است.
فرض کنید در محله شما دویست خانه وجود دارد ، و محله شما قلمرو زندگی پنج گربه است.
فرض کنید که شما یک جوجه کوچولو برای فرزندتان خریده اید و آن جوجه را در حیاط رها می کنید.
برای چند دقیقه وارد ساختمان می شوید و چشم از جوجه بر میدارید!
احتمالا هنگام بازگشت به حیاط اثری از جوجه نخواهید یافت و جوجه بیچاره توسط یکی از گربه های محل ربوده شده و نوش جان خواهد شد.
جالب اینجاست که اگر در هریک از خانه های محل هم در نگهبانی از جوجه ها کوتاهی نشود ، ظرف چند دقیقه سرنوشت جوجه همان است که بود!
در حقیقت و به عبارت ساده تر گربه های محل، همواره تمامی قلمرو خود را بصورت تمام وقت رصد می کنند و هیچ تغییر مرتبط با حوزه فعالیت آنها از چشمان تیزبین گربه ها مخفی نخواهد ماند.
یعنی گربه ها طی یک برنامه منظم و مدون همواره ما را زیر نظر دارند و خیلی اوقات که ما تصورش را هم نمی کنیم ساکت و آرام از لای شاخ و برگ گیاهان یا روی دیوار نظاره گر ما هستند.
استراتژی گربه ها ، حضور دائم است و شاید این استراتژی یکی از دلایل بقای این پلنگ های خانگی است.
بی تردید الگوی استراتژی گربه می
تواند در مارکتینگ هم مورد توجه قرار گیرد.
گربه ها به دلیل اینکه در یک خانه هیچ وقت جوجه ای را ندیده اند ، آن خانه را از لیست بازبینی خود حذف نمی کنند ، برای آنها هر خانه در هر زمان یک شکارگاه بالقوه است و در روز چندین و چند بار به آنجا سر می زنند .
ترجمه این عمل گربه ها در زبان بازاریابی یعنی :
هر شخص حقیقی یا حقوقی می تواند همواره برای شما امکان ایجاد یک بازار جدید را فراهم کند.
پس به دلیل اینکه مدتی است از شما خرید نکرده است او را از لیست مشتریان خود حذف نکنید و ارتباط خود را با او حفظ کنید.
از این پس وقتی چشمتان به چشمان گربه محله افتاد ، به چشمان او خیره شوید ، حتما متوجه برق شیطنتی که در چشمان اوست خواهید شد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تبریزی ها تحسین برانگیزند
مردم تبریز را باید ستود و تحسین کرد، بی هیچ تردیدی. آنها از همگراترین مردمان ایران هستند و رشد همه جانبه این شهر در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رهین همین همبستگی و دوراندیشی مردمانش هست.
زمانی آنها تصمیم گرفتند دیگر به هیچ گدایی پول ندهند تا شهرشان اولین کلانشهر بی گدای ایران باشد؛ به جایش مؤسسات خیریه مردمی تشکیل دادند که نیازهای فقرای واقعی را برآورده سازند. نکته اینجاست که اگر تنها تعدادی از مردم، یا این عزم گروهی همراهی نمی کردند، عنوان شهر بدون متکدی، به تبریز نمی رسید.
زمانی دیگر که مهاجران غیر قانونی افغان به شهرهای مختلف ایران روانه شدند و بسیاری از کارفرمایان با قیمت های ارزان آنها را به کار گرفتند، تبریزی ها تصمیم گرفتند فرصت های شغلی شهرشان را برای فرزندان خود نگه دارند و به همین خاطر از خیر کارگران ارزان و بدون بیمه افغان گذشتند؛ بدین ترتیب، تبریز تنها شهر صنعتی ایران شد که هیچ کارگر افغانی در آن کار نمی کند.
سال ها پیش، اتوبوسرانی تبریز، چند ریال بر قیمت بلیت افزود و تبریزی ها که این افزایش را غیرمنصفانه می دانستند، تصمیم گرفتند که تا برگشت قیمت ها به وضعیت قبلی سوار اتوبوس نشوند و در نهایت هم همان شد که مردم می خواستند.
در دوران اصلاحات نیز وقتی مدیریت ارشد استان، شرکتی عمومی برای بهسازی شهر تشکیل داد، مردم تبریز یا سرمایه های خرد و کلان شان در آن مشارکت کردند و در اندک سالی، چهره شهرشان را دگرگون کردند.
این روزها نیز از بازار تبریز خبری می رسد که می تواند برای همه ما مردم ایران الگوی عملی باشد. بسیاری از بازاریان تبریز تصمیم گرفته اند دیگر منتظر تصمیمات و اقدامات مسؤولان برای مبارزه با قاچاق کفش نباشند و خودشان کاری کنند کارستان. آنها تابلوهایی پشت ویترین مغازه هایشان زده اند که رویش نوشته است فقط کفش ایرانی می فروشیم.
بدین ترتیب، کفش های بی کیفیت چینی که در سایه بی عملی مسؤولان، خود را بازار تحمیل کرده و باعث بیکاری بسیاری از کارگران و ورشکستگی تولیدکنندگان شده بوده بودند، بعد از سال ها، ناگزیر از عقب نشینی شده اند و رونق، بار دیگر به این صنعت پرقدمت تبریز بازگشته است. امروز کفش تبریز که جزو برندهای معتبر کفش در ایران است، جان دوباره ای گرفته است.
مردم تبریز هم، همانند همیشه تاریخ شان در این باره نیز همگرا شده اند و دیگر کفش های چینی نمی خرند.
این الگو، اگر درباره کالاهای باکیفیت دیگر ایرانی و نیز در شهرهای دیگر کشور تکرار شود، آنگاه می توان گفت که مردم ایران، بدون نیاز به مصوبات مجلس و هیات دولت و نظام بروکراتیک اداری و همایش های آنچنانی و وعده و وعیدهای توخالی و بودجه های کلان و ... توانسته اند از خود و فرزندان خود در قبال کالاهای قاچاق حمایت کنند و رونق اقتصادی را به دست خودشان رقم بزنند.
تبریز را به عنوان "شهر اولین ها" می شناسیم و اینک بار دیگر این شهر، اولین شهری شده است که مردمش برای نجات اقتصادی دست به انتخاب زده اند. تبریزی ها، تحسین برانگیزند.
موثرترین عبارات تبلیغاتی که باعث افزایش فروش میشود
شاید تا کنون به این نکته دقت نکرده باشید اما عبارتها، نقش بسیار مهمی در کمک به مغز برای تصمیمگیری در مورد محصولات ایفا میکنند. در این نوشتار با برترین جملات تبلیغاتی موثر که باعث افزایش فروش میشود و در حقیقت مشتریها دوست دارند در زمان تصمیمگیری آنها را بشنوند، آشنا میشوید.
رایگان
اگر فکر میکنید واژهی «رایگان» بیفایده است و بیش از حد از آن استفاده شده، بیشتر فکر کنید. مردم عاشق چیزهای رایگان، عادی و ساده هستند. عملا میتوانید هر چیزی را به صورت رایگان به آنها بدهید، فرقی نمیکند که چقدر کوچک باشد، و با این کار توجه آنها را جلب کنید.
انحصاری
همه دوست دارند در گروهی متمایز از دیگران قرار داشته باشند. وقتی محصولات خود را انحصاری میکنید و آن را تنها در اختیار گروهی انتخاب شده قرار میدهید، کاری میکنید مردم آن را محصول را بیشتر بخواهند. میتوانید به جای واژهی انحصاری از عبارتهای دیگری مانند «فقط برای اعضا»، «فقط افراد دعوتشده»، «برای نخستین بار»، «کارمندان داخلی» و غیره استفاده کنید.
ساده
زندگی پیچیده است و احتمالا ما نیز بیشتر تمایل داریم که سادهترین راهها را انتخاب کنیم. بنابراین هر زمان که میشنویم چیزی ساده است یا انجام آن آسان است، جذب آن میشویم. در یک مطالعه که در آن از مشتریها پرسیده میشد مهمترین عوامل موثر در خرید نرمافزار چیست، پاسخ «به راحتی قابل استفاده بودن» در میان ۳ پاسخ اول قرار داشت.
محدود
اینکه بگوییم یک محصولی محدود و کمیاب است، باعث تحریک مخاطب است. همهی ما از اینکه چیزی را از دست بدهیم، بیزاریم. حتی اگر چیزی که از دست میدهیم، به پیش پاافتادگی جاسوئیچیهایی باشد که در شرکت توزیع میشوند. اگر بگویند ۱۰۰ نفر اول یکی مجانی میگیرند، ناگهان آن جاسوئیچی، برایمان جذابتر میشود.
«بگیرید»، «دریافت کنید»
افعالی مانند گرفتن و دریافت کردن، کلماتی بر پایه عمل (action word) هستند و به لحاظ روانی به خواننده حق انتخاب میدهند و در واقع اختیار را بر عهده او قرار میدهند. البته بعد از افعالی مانند «گرفتن»، «رسیدن» و «دریافت کردن»، یک مزیت نیز بیان میشود. برای نمونه، «ظرفِ ۶ هفته به شکمی صاف برسید»، «با مطالعهی کمتر، نمرات بهتری بگیرید»، «جدیدترین و تمیزترین مدل مو در شهر را داشته باشید.»
تضمینی
با تقلبهای زیادی که در دنیای امروز انجام میشود، اصالت یکی از نگرانیهای قابل قبول مشتریان شماست و شما میتوانید با استفاده از کلمات مناسب، به آنها اطمینانی را بدهید که برای گرفتن تصمیم نهایی نیاز دارند. اما تنها زمانی از این عبارت استفاده کنید که توانایی پشتیبانی از ضمانت خود را داشته باشید.
زیرا
دلیل آوردن یکی دیگر از برترین جملات تبلیغاتی مؤثر است. نکتهای که باید به یاد داشته باشید این است که مغز انسان عاشق شنیدن توضیحات است. ما باید دلیل هر چیز را بدانیم. چرا من به آن ویژگی نیاز دارم؟ زیرا به من کمک میکند تا… . محصولات، امکانات و اقداماتی را که میخواهید مردم انتخاب کنند، به یک دلیل، گره بزنید تا با این کار، مردم بیشتر ترغیب میشوند برای خرید آن اقدام کنند.
بهترین
به نظر شما کدام جمله بهتر است؟ «نحوهی تعویض لاستیک پنچر» یا «بهترین راه برای تعویض لاستیک پنچر». پاسخ کاملا واضح است اما لطفا از کلمه "بهترین" برای فریب دیگران استفاده نکنید. اگر واقعا بهترین نیستید یا نمیتوانید بدون اجبار، کاری کنید که مردم به شما بگویند بهترین، به تلاش ادامه دهید تا واقعا در کاری که انجام میدهید بهترین شوید و این برچسب را بدون آنکه اعتبار آن را داشته باشید، بر روی کار، محصولات یا خدمات خود نزنید.
مقایسه (این یا آن)
مقایسه کردن میتواند یکی از برترین جملات تبلیغاتی مؤثر باشد امروزه، با وجود شبکههای اجتماعی و وبسایتها و وبلاگهای بررسی محصولات، عملا همه پیش از اینکه تصمیمی بگیرند، مقایسههایی انجام میدهند. وقتی آشکارا، تفاوت میان محصول خود و رقبا را به آنها نشان میدهید، کمک بزرگی به مشتریان خواهد بود.
منبع ترجمه مقالهای از entrepreneur.com به نقل از سایت
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
از چهار حیوان در بازار به عنوان نماد نام برده می شود :
گاو(Cow) ، خرس (Bear) ، خوک(Pig) ، گوسفند(Sheep)
معامله گران می گویند گاوها و خرس ها پول در می آورند اما خوک ها و گوسفندها قربانی می شوند.
یک گاو با شاخ هایش می جنگد و به وسیله آن حریف را به سمت بالا پرتاب می کند.
گاوها خریداران هستند کسانی که روندهای صعودی را تشخیص می دهند و از افزایش قیمت پول در می آورند.
اما یک خرس با پنجه هایش حریف را به زمین می کوبد خرس ها فروشندگانی هستند که با فروش در روندهای نزولی از ریزش قیمت به سود می رسند.
خوک ها نماد طمع کارانند زمانی که برای برآوردن حس طمع خود دست به معامله می زنند خود را قربانی می کنند.
بعضی از خوک ها اقدام به معاملاتی با حجم بسیار بالا نسبت به میزان سرمایه شان می کنند که با یک نوسان کوچک بر خلاف جهت معامله شان نابود می شوند و خوک های دیگر به امید سودهای بیشتر و بزرگ تر آن قدر در معامله ای که به سود نشسته است می مانند تا جهت بازار عوض می شود و همان سود را نیز از دست می دهند.
گوسفندها بسیار منفعل و ترسو عمل می کنند و منتظر می مانند تا از روند حاکم و اساتید اعظم ونظرات دیگران پیروی کنند. آن ها شاخ گاو بر سر خود می گذارند و گاهی نیز لباس خرس می پوشند و سعی می کنند که مثل آنها رفتار کنند.
گوسفندها را می توان از روی بع بع کردن های سوزناکشان زمانی که بازار دچار تغییر و نوسان می شود شناخت.
زمانی که بازار باز می شود گاوها می خرند – خرس ها می فروشند – خوک ها و گوسفندها زیر دست و پا له می شوند و معامله گرانی که هنوز تصمیم نگرفته اند خارج از گود به نظاره می نشینند.
در ھﺮ معامله ، ﻣﺎﺑﯿﻦ ﮔﺎوھﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ ﻗﯿﻤﺖ را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﺧﺮسها ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ آﻧﺮا ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﮑﺸﻨﺪ، درﮔﯿﺮی وﺟﻮد دارد. اﮔﺮ ﮔﺎوھﺎ ﺑﺮﻧﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮﯾﺪ و اﮔﺮ ﺧﺮسها ﺑﺮﻧﺪه می شوند ، ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮوﺧﺖ. اﮔﺮ ﻗﺪرت ھﺮدو ﻧﺰدﯾﮏ به هم ﺑﻮد، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﻨﺎری اﯾﺴﺘﺎد و وارد ﻧﺸﺪ .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بی کیفیتی فرا گیر
اکثر ما با مفهوم کنترل کیفیت فراگیر آشنایم و از بی کیفیتی محصولات شرکت های خودرو سازی کشور آگاه و از آن ناراضی هستیم. سالهای پیش که من دانشجو بودم و جناب آقای منطقی مدیر عامل ایران خودرو بودند . در یک برنامه تلوزیونی از ایشان دعوت شده بود که در مورد علت بی کیفیتی محصولات و برنامه های شرکت ایران خودرو جهت ارتقاء کیفیت توضیح دهد.
در میان حرفهای ایشان نکته ای بود که توجه من را جلب کرد و هنوز در ذهنم باقی است. ولی مجری چون وی را در مقام پاسخگو می دیدند ، خیلی اجازه توضیح به وی نداد.
" ایشان گفت : که فقط محصولات ما نیست که بی کیفیت است ، آیا همه محصولات کشور ما باکیفیت هستند و فقط خودرو بی کیفیت است ؟!. خودرو از چندین هزار قطعه ریز و درشت تشکیل شده است از منابع مختلف و باید چندین سال درست کار کند. شما یک فرغون یا یک مترآسفالت با کیفیت در این کشور که فقط از قیر و ماسه تشکیل شده است را به من نشان دهید .که چند سال کار کند و دوباره نکنیم و بحث جلو بندی خودر مطرح شد ".
به اعتقاد من به دور از توجیه عملکرد صنعت خودروسازی با عنایت به سرمایه های مادی و معنوی بکار گرفته شده در آن، صنعت خودرو مینیاتور صنعت است و نشان دهنده وضعیت کل صنعت ،
در حقیقت این " بی کیفیتی فراگیر " است.
• کشاورز گندم را بی کیفیت تولید میکند
• آرد تولیدی توسط کارخانه بی کیفیت است
• نان تولیدی توسط نانوا بی کیفیت است
• کاخانجات تولیدی، غذایی، بهداشتی، خدماتی، محصول بی کیفیت تولید می کنند
• دانش آموزان بی کیفیت تحصیل می کنند
• دانشجویان بی کیفیت درس میخوانند و مدرک می گیرند
• استاد،مدرس و معلم بی کیفیت تدریس میکند
• کارمندان و کارگران بی کیفیت کار میکنند
• اغلب محصولات سمعی و بصری تولیدی
بی کیفیت است
• -مدیران بی کیفیت مدیر شده و مدیریت
می کنند
• رای دادن ما بی کیفیت است چون:
• مجلس بی کیفیت قانون وضع می کند
• دولت بی کیفیت اجرا میکند
• اغلب ما برای چیزهای بی کیفیت شاد و یا ناراحت می شویم
• اخیراً آب و هوای شهرمان بی کیفیت شده است
•و...
در نهایت انسانیت و وجدان فردی رو به
بی کیفیت شدن است
این بی کیفیتی فرا گیر است و شامل همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما شده است و درواقع نوع کارکردن" تک تک ما و سیستم مدیریت کشور بی کیفیت است". از آن برنامه تلوزیونی سالها میگذرد ولی هنوز خودروهای داخلی کیفیت مطلوب را ندارند.
اگر تک تک ما کیفیت کار خودمان را در جایی که کار میکنیم ،ارتقا ندهیم نمی توانیم انتظار افزایش کیفیت خودروهای تولید کشور و سایر محصولات و در نهایت کیفیت زندگی اجتماعی را داشته باشیم .
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چه کنیم که در بازار سرمایه ضرر نکنیم؟
بازار سرمایه را اگر عامیانه و ساده نگاه کنیم، خروجی ساده ای هم می توان گرفت
شاید سوال خیلی از شما این باشد که چه کنیم ضرر نکنیم؟
باور کنید جوابش خیلی ساده است
1 طمع خود را کنترل کن
2 وارد سهمی که زیاد رشد کرده نشو
3 کارهای پر ریسک نکن
4 بر اساس حرف هیچ کسی خرید و فروش نکن
5 رویای یک شبه پولدار شدن نداشته باش
6 تا وقتی به این جمع بندی نرسیدی که یک سهم ارزش خرید داره آن را نخر
7 برای خودت قوانین معاملاتی بگذار(حد ضرر-حد سود.....)
باور کن ضرر نمیکنی
من نمیدونم چرا ما نمی توانیم همین چند موضوع ساده را برای خودمان جا بیاندازیم و اجرایی کنیم
از امروز این چند نکته را تکرار کن و اجرایی کن. باور کن در معاملاتت تحولی ایجاد می شود
این را مطمین باش
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بازار تنزیل
بازار تنزیل بازاری است برای فعالیت موسسات تنزیل، بانک ها و دیگر سازمانهای مشابه جهت اعطای وامهای کوتاه مدت.
از این رو بازار تنزیل کارکردی شبیه بازار پول دارد. فعالترین بازار تنزیل در لندن است، ولی چنین بازارهایی کمابیش در اغلب مراکز مالی فعالیت دارند.
در تفکر اسلامی، موضوع بیع دین ( تنزیل )، ریشه ای عمیق و دیرینه دارد و در جامعه اسلامی و تاریخ اقتصادی آن از صدر اسلام مورد پذیرش قرار گرفته و به آن عمل شده است؛ یکی از معاملات رایج در جزیره العرب که در اسلام نیز با شرایطی مورد قبول واقع شده، خرید دین یا ذمه شخص توسط شخص دیگر است. این موضوع در اندیشه متفکران اسلامی و اقتصاددانان مسلمان معاصر نیز مطرح بوده و لذا درباره آن به تبادل نظر و اندیشه پرداخته اند. نمونه ذیل یکی از مواردی است که به این مساله پرداخته و در آن بازارهای اولیه و ثانویه خرید و فروش دین را مطرح می نماید:
بازار اولیه آن بازاری است که ارتباط در آن به طور مستقیم بین داین فروشنده دین با خریدار دین است. حال اگر خریدار دین، مالکیت دین خریداری شده را حفظ کند تا مهلت آن دین فرا برسد و به اصطلاح دین حال گردد، معامله در سطح بازار اولیه، خاتمه می پذیرد و از آن فراتر نمی رود.
اما بسیاری از دیون، معامله و بیع آنها، تکرار گردیده و در بازارهای منظم و مخصوصی صورت می پذیرد. این دیون در این بازارها دست به دست می شوند تا مهلت آنها خاتمه یابد و حال گردند، در چنین صورتی این بازارها، بازارهای ثانویه برای دیون می باشند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
بفرمایید وام ۲ هزار میلیاردی بدون وثیقه و بدووون هیچی !!!
هدایت وامهای کلان به شرکتهای خودی در شرایطی به روندی عادی تبدیل شده است که نبود شفافیت و رهگیری منابع بانکها مشکل بزرگی را برای سیستم بانکی بهوجود آورده است، بهطوری که در یکی از موارد ۲۰۰ میلیارد تومان وام به طور غیرقانونی به جوانی ۲۶ ساله پرداخت شده است.
رادیو سهام: بدهیهای معوق و داراییهای منجمد بانکها در حالی دلیل اصلی تنگنای مالی در اقتصاد ایران عنوان میشود که به نظر میرسد معوقسازی تسهیلات بانکی که تا پیش از این در شعب بانکی انجام میشد، هم اکنون به برخی از شرکتهای تابعه بانکها انتقال یافته است، بهطوری که تنها در یک نمونه از این شرکتهای تابعه بانکی، وام ۲هزار میلیاردی بدون اخذ وثیقه به یک فرد ۲۶ساله سفارش شده از سوی مدیریت پرداخت شده است، حال چون تحقیقات نشان از گسترش این پدیده در شبکه بانکی دارد به نظر میرسد موج بعدی بدهیهای معوق بانکی از شرکتهای تابعه و اقماری بانکها سر بر خواهد آورد.
حجم بدهیهای معوق بانکی ارقامی در حدود ۱۰۰تا ۲۰۰هزار میلیارد تومان عنوان میشود که تنها بخشی از این داراییهای بر بادرفته بانکی میتوانست امروز جان تازهای به اقتصاد در رکود مانده ایران ببخشد، حال در شرایطی که نهادهای نظارتی و افرادی چون دادستان کل کشور و همچنین داستان محترم تهران، بارها به بانک مرکزی و شبکه کنترل داخلی بانکها و مجموعه حراستی این بخشها تأکید داشتهاند که تسهیلات بانکی باید بر اساس ضوابط و وثایق لازم پرداخت شود، ولی به نظر میرسد معوقسازی منابع بانکی از شعبه به شرکتهای اقماری بانکها هجرت کرده است تا دیگر کسی به سادگی متوجه تخلفات نشود.
ارائه وثیقه شاید بعد از اخذ وام
برخی بانکها بدون اخذ وثایق لازم از طریق شرکتهای تابعه تسهیلات قابلملاحظهای را با سفارش مدیران به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت میکنند، این در حالی است که بعد از ارائه تسهیلات به این افراد یا پولها بهطور کل به باد میرود یا اینکه فرد تسهیلات گیرنده، ۱۰ درصد از تسهیلات دریافتی از بانک را صرف خرید یک زمین یا ملک میکند تا این وثیقه را در شرکت اقماری و تابعه بانک به عنوان وثیقه و ضمانت قرار دهد، این در حالی است که اخذ وثیقه بعد از پرداخت وام اگرچه امری خندهدار به نظر میرسد اما این رانتی است که در عین ناباوری نصیب خیلی از افراد شده است.
هدایت وامهای کلان به شرکتهای خودی در شرایطی به روندی عادی تبدیل شده است که نبود شفافیت و رهگیری منابع بانکها مشکل بزرگی را برای سیستم بانکی بهوجود آورده است، بهطوری که در یکی از موارد ۲۰۰ میلیارد تومان وام به طور غیرقانونی به جوانی ۲۶ ساله پرداخت شده است.
هر روزه زوایای جدیدی از فساد و تخلفات بانکی به پرده میآید و در این میان روابط شخصی و خانوادگی نقش مهمی را ایفا میکند. به این اظهارات جعفریدولتآبادی دادستان تهران توجه کنید: «مطابق تحقیقاتی که از متهم یکی از پروندههای بانک «س» انجام شده مشخص شد اکثر شرکتهای این فرد صوری بوده و به اذعان وی با همراهی اقوامش چندین شرکت صوری ایجاد کرده و در پوشش این شرکتها از بانک سرمایه وام دریافت کرده بود، این بدهکار بانکی همچنین مدعی است تمام وامهایی که در پوشش شرکتهای صوری از بانک «س» گرفته در واردات فرآوردههای گوشتی و دامی هزینه کرده و با ضرر همراه بوده است.»
منبع : جوان
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ویژگی های رفتاری انواع کارمندان:
مجلهی آنترپرینر و موسسهی کالچرای کیو در حال تحقیق دربارهی برترین فرهنگهای شرکتی هستند تا در فهرست سالانهی مجلهی ویژهی آنترپرینر آورده شود. در راستای این هدف، با خصوصیات شش نوع از فراوانترین کارمندان دشوار و بدقلق آشنا شوید.
1 قربانی
قربانی مسئولیت ناپذیرترین فرد محل کار است. به نظر میرسد اتفاقها همیشه “برای” یک قربانی میافتد.
چهطور به قربانی نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: مدیر باید گزارشپذیری و حساب دهی را به روشنی تعیین و تعریف کند. در مورد کاری که هرکس باید انجام دهد، کیفیت انجام کار، و زمان انجام آن، شفاف و صریح باشید. از زبان مسئولیتپذیری که در کتاب ” برد با مسئولیتپذیری” اثر هنری ایوانز به آن پرداخته شدهاست، استفاده کنید.
2 جهنده
جهندگان مثل مارها مارپیچ و فنرسان هستند. وقتی تحریک میشوند، از جا میپرند و حمله میکنند، و با این کارشان هراس ایجاد میکنند. جهندگان هر لحظه مستعد یاوه گویی و جار و جنجال هستند. آنها ممکن است خودرای یا حتی قلدر باشند. هیچکس کاملا نمیداند که این آدمها چه چیزی در چنته دارند.
چهطور به جهندگان نزدیک شویم و با آن ها کنار بیاییم: عواملی را کشف کنید که منجر به رفتارهای این اشخاص میشود. اگر برای جهندگان مهم نیست رفتارشان چه تاثیری بر تیم میگذارد، انتظار تحول نداشته باشید. با جهندگان طبق یک برنامهی ۹۰ روزه کار کنید که فرصتهای رشد و تغییر را طرحریزی میکند، . اگر این گام نتیجه نداد، از جهندگان بخواهید که آنجا را ترک کنند.
3 منفیباف
منفیبافها همیشه آماده به نظر میرسند تا شانسهای خوب را به باد بدهند. با تغییر مخالف هستند، و در برابر سیاستها و فرآیندهای جدید مقاومت میکنند.
چهطور به یک منفیباف نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: تحمل کردن کارمندان منفیباف میتواند سخت باشد، ولی اگر مدیرها بدانند چهطور با آنها رفتار کنند، میتوانند در پویایی تیم واقعا مهم باشند. هر تیمی به یک “وکیل مدافع شیطان” نیاز دارد. سعی کنید به بدبین سرسخت گروهتان کمک کنید تا از منفی بودن خودش به عنوان اهرمی در جهت نتایج مثبت برای گروه استفاده کند. ولی این آدمها را در نقشهای رهبری قرار ندهید!
4 شبح
جایی در میان راه این چیزها را میشنوید: “متاسفم، امروز نمییام، دوباره مریض شدم! “، “خیلی دوست دارم تو پروژهی جدید کمکتون کنم، ولی خیلی کار دارم.”، “میرم بیرون قهوه بخورم. زود میام (یه ساعته)!” به نظر میرسد هروقت کاری باید انجام شود، اشباح غیبشان میزند.
چهطور به اشباح نزدیک شویم و با آنها کنار بیاییم: متاسفانه اشباح به ندرت پیدایشان میشود. ممکن است برای یک مصاحبهی شغلی جیم بشوند، یا ممکن است ته دلشان بدانند این کار به آنها مربوط نیست. یک گفتوگوی صریح و روراست دربارهی کارمند شایسته، معمولا موثرترین روش برای کنار آمدن با یک شبح است.
5 خودشیفته
خودشیفتهها رودروی اعضای تیم هستند. آنها فقط به فکر خودشان و احساساتشان هستند.
چهطور به یک خودشیفته نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: احتمال تغییر یک خودشیفته کم است، ولی تغییر ممکن است. اگر یک خودشیفته خیلی با استعداد است، شاید راهی باشد که شرایطی ایجاد کنید که به تنهایی کار کند یا تعامل محدودی با تیم داشتهباشد. همچنین بعضی خودشیفتهها هستند که اگر انگیزهی خیلی قوی برای موفقیت داشته باشند، میتوانند گاهی خودشان را مطابقت دهند. گرایش آنها به هدف به آنها انگیزه خواهد داد که رفتارشان را در محیط تیم اصلاح کنند.
6 انیشتین
این آدمها باهوش هستند و این را میدانند. معمولا هم در آگاه کردن دیگران از این موضوع سریع عمل میکنند. انیشتینها در دیدگاههایشان سرسخت هستند. گاهی ممکن است متکبر به نظر بیایند.
چهطور به یک انیشتین نزدیک شویم و با او کنار بیاییم: از یک فرد دانا بخواهید تاثیرات مثبت و منفی هوش او را بر تیم کشف کند. بگذارید انیشتین به طور انفرادی تحلیل کند و نتیجهگیری خودش را بکند. ولی این فرآیند را طوری هدایت کنید که آقا یا خانم انیشتین را در مورد تغییرات ضروری راهنمایی کنید.
در کل، مدیریت کارمندان بدقلق هرگز آسان نیست، و مهارتی است که پرورش آن ممکن است سالها طول بکشد. به هر حال، وقتی رهبران کارمندان مشکلدار را شناسایی کنند، میتوانند آنها را مدیریت کنند، یا رفتار و عملکردشان را اصلاح کنند یا از این سازمان بروند. مهم نیست چه میشود، کارمندان دشوار و بدقلق باید هرچه زودتر راهنمایی بشوند تا تاثیر آنها روی بقیهی تیم به حداقل برسد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
10 راز برای موفقیت در تجارت
سرمایه گذاری خوب و مطمئن هم مثل هر کار و پیشه دیگری نیازمند دانستن اصول و برنامه ریزی است و کسی می تواند ادعای انجام سرمایه گذاری موفق داشته باشد که از اصول آن پیروی کند.
1 – گذر زمان را دریابید
گاهی ممکن است شرایطی پیش آید که بازار ناکارآمد و متلاطم باشد، اما مسلما این شرایط پایدار نیست و صبر و شکیبایی شما به همراه اعتماد به اینکه گذر زمان بسیاری از مشکلات را حل می کند، می تواند راهگشا در سرمایه گذاری باشد.
2 – نه قرض بدهید و نه قرض بگیرید
اگر برای سرمایه گذاری، زیر بار قرض دیگران بروید، به نوعی با ادامه حیات خود بازی کرده اید و هر چه قرض شما بیشتر باشد، احتمال مشکلات آینده نیز بیشتر است. از طرفی هم تا حد امکان سعی کنید دارایی خودتان را برای سرمایه گذاری به دیگران ندهید، چون اگر جواب ندهد، این سرمایه شماست که بر باد می رود.
3 – همه دارایی های تان را یکجا نگهداری نکنید
جایگاه ها و پایگاه گوناگون سرمایه گذاری را امتحان کنید؛ بدین معنا که بهتر است همه پول و دارایی خود را در یک کار خاص سرمایه گذاری نکنید. اگر امکانش را دارید، حتما به چند نوع سرمایه گذاری فکر کنید.
4 – صبور باشید و برنامه بلند مدت داشته باشید
عجله نکنید! وقتی سرمایه گذاری، آنهم با برنامه ریزی انجام دهید، باید صبر و شکیبایی را جایگزین نگرانی و تشویش کنید. انتظار اینکه در کوتاه ترین زمان ممکن یا حتی در بازه زمانی متوسط به اهدافتان برسید، تنها استرستان را بیشتر می کند. پس با صبر و برنامه ریزی به افق روشن آینده امیدوار باشید.
5 – ریسک ها و مزیت ها را بپذیرید
هر سرمایه گذاری همراه با خطرات و منافعی است که سرمایه گذار با شناخت آنها می تواند گام های مستحکم و استوار در راه سرمایه گذاری بردارد. پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، به دقت شرایط را بسنجید، مزیت ها را مشخص کنید، به ریسک ها پی ببرید و بعد شروع کنید.
6 – خوشبین باشید
آیه یاس خواندن در سرمایه گذاری، عاقبتی جز شکست ندارد. سعی کنید در عین منطقی بودن و داشتن برنامه ریزی درست و سنجش همه جوانب ، نیمه پر لیوان را ببینید. خوشبینی باعث می شود کارها بهتر پیش برود.
7 – در رقابت سختکوش و شجاع باشید
اصولا کسانی در میدان رقابت برنده هستند که دست از کوشش برنمی دارند و ترس به دلشان راه نمی دهند. جزو آن دسته از کسانی باشید که چیزی برای از دست دادن ندارند و به این ترتیب تلاش می کنند تا دستاوردی را از آن خود کنند.
8 – مقایسه نکنید
گاهی اوقات خبرهایی می شنوید مبنی بر اینکه برخی از افرادی که می شناسید، با رفتن مسیری یا انجام کاری به ثروت و سرمایه ای رسیدند و ناخودآگاه او را با خودتان مقایسه می کنید. این بدترین کاری است که می توانید انجام دهید. به جای اینکه دیگران را با خود مقایسه کنید، تلاش کنید تا با پیدا کردن منابع مناسب و اطلاعات کافی، نام خود را بر سر زبان ها آشنا کنید.
9 – ساده است، باور کنید
کار را برای خود سخت نکنید تا همه چیز به خوبی پیش برود. نگرانی های بی مورد، افکار منفی و این دست مسائل فقط کار را سخت و پیچیده می کند. اما سرمایه گذاری برخلاف ظاهر پیچیده و سختی که دارد، درصورتی که فکر و برنامه ریزی همراهش باشد، کاری ساده و حتی لذت بخش است.
10 – خود را به خوبی بشناسید
پیش از اینکه قدم در راه سرمایه گذاری بگذارید، حتما باید نیازها و خواسته های خود را بشناسید. از خود بپرسید هدفتان از سرمایه گذاری چیست و اصلا چرا تصمیم به این کار گرفته اید. در صورتی که هدف و آرمان معینی داشته باشید، همه چیز به خوبی پیش می رود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راه های پنهان کردن سود در شرکت ها:
پنهان کردن تعدیلات سود در شرکت ها و ارایه صورت های مالی مبهم و خلاف واقعیت در زمره اقداماتی است که بارها و بارها از سوی مجموعه های بورسی و غیر بورسی رخ داده است.
متأسفانه طی سال های اخیر تکرار چنین اقداماتی از سوی مدیران شرکت های بورسی بسیار متواتر و مشهود شده به گونه ای که گاهی با یک نگاه اجمالی به گزارش های مالی شرکت ها و یادداشت های توضیحی می توان به راحتی مبهم و خلاف و اقعیت صورت های مالی را پیدا کرد.
آنچه بیش از هرچیز تعجب برانگیز بوده این است که چطور ممکن است حسابرسان شرکت اصلی و همچنین ناظران و حسابرسان سازمان بورس متوجه چنین پنهان کاری هایی در گزارش های مجموعه های بورسی نشوند و بسیار ساده از کنار آن بگذرند؟!
در این گزارش قصد داریم به متداول ترین روش هایی که شرکت ها می توانند از طریق آن سودهای خود را صورت های مالی پنهان کنند اشاره نماییم.
وجود کارگزار خرید در شرکت
یکی از متداول ترین شیوه ها برای مخفی کردن تعدیلات سودها انتقال آنها به شرکتی است که در واقع وظیفه خرید مواد و تجهیزات مورد نیاز شرکت اصلی را به عهده دارد.
این اقدام اینگونه صورت می پذیرد که شرکت اصلی با یک شرکت مستقل و یا یکی از شرکت های زیرمجموعه خود قرار داد کارگزار خرید بسته و به این طریق وظیفه خرید کلیه مواد و تجهیزات مورد نیاز شرکت را به آن محول می نماید. حال آنکه در این بین برای عدم انتقال سودهای شناسایی شده به شرکت اصلی، کلیه اجناس و تجهیزات خریداری شده توسط شرکت کارگزار به قیمت هایی بالاتر از قیمت خرید اصلی آن فاکتور شده و در صورت های مالی شرکت اصلی نمایان می گردد به این طریق اگر موجودی مواد مصرفی به قیمت N ریال توسط کارگزار خرید، تهیه شده است، شرکت اصلی این مواد را با قیمت N+X ریال در فاکتورهای خود می آورد و به این طریق بخش اعظمی از سود شناسایی شده در شرکت اصلی با رشد بهای تمام شده مواد مصرفی و تجهیزات در صورت های مالی از بین می رود حال آنکه در واقعیت این سود از بین نرفته بلکه در شرکت تحت قرارداد “که بعضاً هم متعلق به مدیران شرکت ها است“ مخفی شده.
وجود کارگزار فروش در شرکت
از دیگر راهکارهای مدیران جهت دور ساختن اطلاعات صورت های مالی از واقعیت، پنهان کردن سودها در شرکت هایی است که وظیفه فروش صادراتی محصولات تولیدی آنها را به عهده گرفتند. در این روش برخلاف کارگزاران خرید، شرکت اصلی قیمت فروش محصولات تولیدی خود را با قیمتی کمتر از واقع فاکتور می نماید و در صورت های مالی خود نمایان می سازد. به عنوان مثال کارگزار فروش، محصول تولیدی شرکت را به قیمت N+X ریال می فروشد اما شرکت اصلی در صورت های مالی خود درآمد فروش حاصله را N ریال ثبت می کند و به این ترتیب بازهم بخشی از سود شناسایی شده شرکت اصلی در شرکت بازرگانی که وظیفه فروش محصولات را به عهده دارد پنهان می شود.
نکته حائز اهمیت این است که به طور معمول این شرکت های بازرگانی در خارج کشور به ثبت می رسند و حسابرس جداگانه ای هم دارند که کار حسابرسی را سخت می کند و منافع در جیب افراد خاص می رود نمونه این شرکت ها در بورس تهران زیاد است.
اجرای پروژه ها و طرح های توسعه ای
پروژه ها و طرح های توسعه ای نیز از جمله مواردی هستند که به دلیل حجم سرمایه گذاری بالا در آنها به راحتی شرایطی را فراهم می کنند که مدیران بتوانند از طریق آن سودهای خود را پنهان نمایند.
به این صورت که اگر طرحی در مجموع N ریال سرمایه نیاز دارد و قرار است طی N سال خاتمه یابد، شرکت ها به راحتی با بالا نشان دادن هزینه های اجرای طرح در صورت های مالی می توانند سودهای مجموعه را از طریق استهلاک سرمایه در شرکت نگه دارند و بعضاً هم پروژه را با قیمت بسیار بالاتر از حد معمول انجام می دهند و سودهای کلانی از این محل به جیب می زنند.
این روش از جمله روش هایی است که شناسایی تخلف مدیران در آن دقت بیشتری لازم دارد چراکه کلیه هزینه ها، طی چند سال صورت گرفته و به ندرت می توان قیمت ثابتی برای تجهیزات تهیه شده یافت و به آن استناد کرد و فاکتورها به نوعی گم می شود و اصولاً حسابرسان نیز دانش لازم برای فهمیدن قیمت اجناس را ندارند.
خرید دارایی
یکی دیگر از روش ها خرید دارایی در شرکت ها و بالا جلوه دادن قیمت آن در صور های مالی است. اتفاقی که شاید به حرف بسیار مسخره جلوه کند اما تعداد زیادی از شرکت ها با تهیه فاکتورهای جعلی، دارایی را به قیمت N ریال خریداری کرده و در صورت های مالی به قیمت N+X ریال به ثبت می رسانند بی آنکه کسی در جستجوی یافتن قیمت واقعی دارایی باشد. یعنی خرید جنس به روش زیر میزی و کسر پورسانت از فاکتور خرید برای برخی افراد خاص صورت می گیرد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
تفاوت شرکت های هولدینگ با شرکت های سرمایه گذاری
شرکتهای مادر (Holding Company) شرکتهایی هستند که با تاسیس یا خرید اکثر سهام شرکتهایی که ویژگی مشترک دارند علاوه بر اداره آن شرکتها با ایجاد زمینههای همافزایی یا تکمیل چرخهء کامل یک فعالیت، از تولید مواد اولیه، بازرگانی داخلی و خارجی برای خرید مواد اولیه، تولید کالا، توزیع و فروش و حتی خدمات، سعی در کسب سود تمام چرخه از طریق شرکتهای تخصصی فعال در اجزای چرخه میکنند. برخی از شرکتهای مادر، ممکن است در شرکتهای مختلف در یک فعالیت اقتصادی سرمایهگذاری کنند. مثلا سهامدار تمام یا اکثریت تعدادی شرکت تولید دارو یا مواد غذایی باشند تا در همهء انتخابهای مشتریان، سهم خود را به دست آورند. بنابراین شرکتهای مادر، مدیریت شرکتهای تحت تملک خود را دارند و کمتر مبادرت به فروش آنها میکنند. مگر اینکه سیاست جدیدی اتخاذ کنند و به همین دلیل برخی از شرکتهای خود را بفروشند.
شرکتهای سرمایهگذاری (Investment Company) به قصد دخالت در مدیریت، در شرکتها سرمایهگذاری نمیکنند و اصولا دیدگاه بلندمدت در خرید سهام ندارند. به محض آنکه سود مورد نظر خود را محقق یافته ببینند، سهام یک شرکت را میفروشند و سهام شرکتهای دیگر را میخرند یا در صورتی که در چشمانداز کوتاهمدت، کاهش ارزش سهامی را مشاهده کنند، آن سهم را خواهند فروخت. این نوع شرکتهای سرمایهگذاری، در پی به دست آوردن سود از نوسانات قیمت سهام در بازار هستند و قاعدتا باید فقط در سهام پذیرفته شده در بورس سرمایهگذاری کنند.در حال حاضر، اکثر شرکتهای سرمایهگذاری در ایران همزمان هر سه فعالیت شرکت مادر، شرکت مدیریت سرمایهگذاری و شرکت سرمایهگذاری را دارند. شیوه مدیریت شرکت مادر و نوع برخورد آن با شرکتهای تابعه با شرکت مدیریت سرمایهگذاری و شرکت سرمایهگذاری متفاوت است. در نتیجه گردآوری مجموعه ناهمگونی از فعالیتها موجب میشود که انرژی مدیریت شرکتها مصروف مسایلی شود که همجنس نیستند و در نتیجه تمرکز و تخصص حرفهای هم در یک بخش به سختی ایجاد میشود.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
برای فروش موفق اصول روانشناسی فروش زیر را به خاطر بسپارید:
۱ - دو دلیل اصلی خرید یا عدم خرید میل به سود بردن و ترس از ضرر کردن است.
۲ - مردم احساسی تصمیم می گیرند و بعد با منطق این تصمیم را توجیه می کنند.
۳ - برای مشتری مهم نیست که کالای شما چیست و چگونه است برای او مهم این است که کالای شما چه کاری برای او انجام می دهد.
۴ - فروش حرفه ای با تحلیل نیاز ها شروع می شود.
۵ - اشخاص به دلایل خود از شما خرید می کنند نه به دلایل شما.
۶ - مشتری احتمالی، تنها زمانی از شما خرید می کند که بداند دوست او هستید و منافعش را رعایت می کنید.
۷ - مشتریان معمولا روی پیشنهاد شما فکر نمی کنند، به محض اینکه از دفتر یا محل کار مشتری بالقوه بیرون می روید او حتی فراموش می کند کسی مثل شما در این دنیا زندگی می کند.
۸ - هرگز انتظار نداشته باشید مشتریان به شما زنگ بزنند.
۹ - جواب نه مشتری احتمالی، جواب رد به شخص شما نیست. مقاومت اولیه در برابر فروش هم مقاومت در برابر شما نیست.
۱۰ - هشتاد درصد فروش ها قبل از ۵ جلسه پیگیری قطعی نمی شوند و تنها ۱۰ درصد فروشندگان برای قطعی کردن فروش بیش از ۵ بار تماس می گیرند بیش از ۵۰ درصد از فروشندگان بعد از یک بار تماس از فروش منصرف می شوند.
۱۱ - وقتی کسی به شما جواب نه می دهد، به شما به عنوان شخص جواب نه نمی دهد، بلکه به پیشنهاد یا ارائه قیمت شما جواب نه می دهد.
۱۲ - اگر جواب " نه " را شخصی تلقی کنید به این نتیجه می رسید که احتمالا اشکالی در شما وجود دارد و یا به این نتیجه می رسید که گناه به گردن محصول یا شرکت شماست.
وقتی این گونه فکر می کنید، به زودی مایوس می شوید، اشتیاق خود را به فروش از دست می دهید.
۱۳ - وقتی فروشندگان می خواهند از امکان شکست خوردن خود بکاهند به لحاظ جغرافیایی حیطه فعالیت خود را وسیع می کنند.
این فروشندگان ابتدا با یک سمت شهر تماس تلفنی بر قرار می کنند و تلفن بعدی را بعدازظهر به سمت دیگر شهر می زنند، این کار سبب می شود که مدت حرکت آن ها در اتومبیل افزایش یابد.
فروشنده وانمود می کند که دارد کار می کند و این در حالی است که وقت را می کشد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چک بهتر است یا سفته؟
برای دریافت ضمانت کاری یا دریافت وجه از بدهکار ، از وی چه وثیقه ای دریافت نماییم آیا چک بهتر است یا سفته؟
طی اصلاحیه که سال 82 به قانون چک زده شد ، کلیه چکهای وعده دار ، تضمینی ، مشروط ، سفید امضاء و امانی را در ماده 13 خود به صورت حقوقی دانسته و از وصف کیفری خارج نمود لذا مهمترین امتیاز چک که کیفری بوده از دست رفته اما برای اینکه بتوانیم این دو را مقایسه کنیم بهتر است روش وصول وجه در هر دو را شناسایی و سپس نتیجه گیری نماییم.
روش وصول وجه سفته :
برای وصول وجه سفته ابتدا باید به اداره واخواست سفته مراجعه نمود و فرمی به اسم واخواستنامه را از همان اداره تهیه و جاهای خالی مندرج در آن را مطابق فرم نمونه موجود در اداره تکمیل نماییم . سپس 2% ارزش سفته بابت هزینه واخواست باید تمبر زده شود. به عنوان مثال سفته ای که 1/000/000/000 ریال است باید 2000/000 ریال تمبر زده شود و فیش واریزی بانک ، به اداره واخواست داده شود .
سفته در گوشه سمت چپ خود دارای عدد می باشد و قید شده سفته تا مبلغ فلان مقدار ریال می باشد و بالاترین وجه چاپ شده فعلاً 50/000/000 ریال است بنابراین چنانچه کسی 2/000/000/000 طلب داشته باشد باید 40 برگ سفته را پر کند و همین باعث می شود هنگام واخواست سفته ، زمان تکمیل فرم را چند برابر کند حال هر چه قدر عدد بالاتر باشد تعداد سفته های مورد نیاز و زمان مورد نیاز برای تکمیل واخواستنامه بیشتر خواهد شد .
برای تهیه سفته از جانب بدهکار هم مستلزم صرف هزینه گزاف می باشد زیرا هر چه قدر ارزش سفته بالاتر باشد میزان بیشتری برای خرید سفته باید پرداخت نمود . در حال حاضر هر یک میلیون تومان ارزش سفته مبلغ 3 هزار تومان خریداری می شود .
بعد از واخواست سفته بین 40 روز تا دوماه وقت لازم است که سفته ها و واخواستنامه ها توسط اداره واخواست به صادر کننده آنها ( متعهد ) ابلاغ شود و نسخه ابلاغ شده آن عودت شود تا امکان مطالبه وجه از طریق دادخواست به محاکم حقوقی فراهم گردد .
بعد از این مرحله می توان به دادگاه مراجعه و دادخواست مطالبه وجه داد که به میزان ارزش سفته که خواسته خواهان است مبلغ 3% تمبر دادرسی باید ابطال شود لذا مثلاً برای 1/500/000/000 ریال سفته باید 45/000/000 ریال تمبر دادرسی ابطال نمود بنابراین 2% بابت واخواست و 3% تمبر دادرسی خودش رقمی گزاف خواهد بود . ( 5% اصل وجه )
سفته را نمی توان به غیر از دادگاه در جای دیگری شکایت نمود ضمن اینکه فقط و فقط از طریق حقوقی می توان پیگیری کرد ولاغیر. دادرسی هم طبق روال امروزه بسیار کند و طولانی پیش می رود .
روش وصول وجه چک:
برای وصول وجه چک ابتدا باید به شعبه عامل مراجعه کرد اگر سیستم شتاب باشد از هر شعبه ای که جزء شعبات همان بانک هستند می توان استفاده نمود و نیازی به پرکردن برگه واخواست نامه نیست زیرا متصدی باجه مربوطه طبق فرم مخصوص ، اقدام به برگشت زدن چک نموده و گواهینامه عدم پرداخت وجه چک به انضمام لاشه چک برگشتی را به دارنده آن تسلیم می نماید . لذا هیچگونه هزینه ای نیاز نیست در حالیکه برای سفته 2% هزینه واخواست نیاز بود.
چک ، دارای مبلغ نیست لذا نه صادر کننده اینقدر در زحمت می افتد که تعداد بالایی سفته خریداری کند نه دارنده این همه زحمت تکیمل فرم واخواستنامه را دارد زیرا در یک برگ چک می توان به هر میزان مورد نیاز ، مبلغ را نوشت لذا بسیار صرفه جویی در هزینه و وقت هر دو ایجاد خواهد شد .
واخواست چک همان لحظه توسط متصدی شعبه انجام می شود و نیازی به ابلاغ آن به متعهد ( دارنده حساب جاری ) نیست که اصطلاحاً گواهینامه عدم پرداخت گفته می شود . اما سفته بین 40 روز تا 2 ماه نیاز به زمان برای ابلاغ واخواستنامه دارد .
برای هزینه دادرسی همانند سفته به میزان ارزش چک باید 3% تمبر دادرسی الصاق نمود اما باید توجه داشت که غیر از هزینه گزافی که صادر کننده برای خرید سفته باید می پرداخت ، دارنده هم باید 2% تمبر واخواست می داد که با 3% تمبر دادرسی جمعاًً 5% می شد اما در چک، نهایتاً همان 3 % می باشد .
چک را بسته به شرایط می توان در 3 مرجع به جریان انداخت که عبارت از اداره اجرای اسناد رسمی، دادسرا و دادگاههای حقوقی؛ در حالی که همان طور که گفته شد، سفته تنها در دادگاهای حقوقی قابل پیگیری است.
چگونه می توان تصمیمات مدیریتی بهتری گرفت؟
تصمیمها در رأس امورِ رهبری و فعالیتهای روزانهی مدیریتی ما قرار دارند.
بعضی از تصمیمها بسیار راحت هستند، چون سیاستهایی از پیش تعیین شده برای آنها وجود دارد که براساس آنهامیدانیم دریک موقعیت و زمان خاص چه گزینههایی پیش رویماست و چه تصمیمی بهتر است؟
گروه دیگری از تصمیمها مانند مسیریابی، حل مسئله و سرمایه گذاری، از قبل تکلیف و ساختارشان معین نیست و عموما ریسکپذیری بیشتری میطلبند.همین گروه دوم از تصمیمات هستند که برای ما ایجاد دردسر میکنند و همیشه مشکلاتی پیش میآید که قاعده و راهحل از پیش تعیینشدهای ندارند. این گروه از تصمیمات تواناییهای تصمیمگیری ما را محک میزنند و موفقیت نهاییمان را به عنوان یک مدیر شکل میدهند.
دوست عزیز صاحب کسب و کار، دقیقاً و یقیناً اگر بیشتر اوقات بتوانید این مشکلات را با تصمیمات درست پشت سر بگذارید، پیشرفت خواهید کرد و اگر بیشتر اوقات شکست بخورید، علاوه بر اینکه شرکا و سایر مدیران، ایمانشان را به شما از دست میدهند و به دنبال کسی خواهند رفت که بتواند از پس تصمیمهای بزرگ کاری بربیاید، بدون شک، کارکنانتان هم دیدگاه مشابه به شما خواهند داشت.
اما برای موفقیت در کسب و کار تان، میتوانید، از همین حالا از این ۷ ایده برای تقویت کردن توانایی های مدیریتی و تصمیمگیری خود در شرایط سخت استفاده کنید
۱. مراقب احساساتی باشید که ممکن است،بیجهت روی تصمیمهای تان تأثیر بگذارند.
۲. صرفا روی یک قالب مثبت یا منفی خاص تمرکز نکنید.
۳. حتی اگر منبع دادهها معتبر باشد، صحت آن را بیازمایید.
۴. مراقب تلههای تصمیمگیری به خصوص در شرایط گروهی باشید.
۵. مراقب تمایلات خودتان برای برگرداندن احتمالی تصمیمِ گرفته شده باشید.
۶. از تجربهی تصمیمات گذشته برای پیشرفت استفاده کنید.
۷. سعی کنید، به تیمتان آموزش دهید چگونه تصمیمهای درستتری بگیرند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
كمپين تبريزي ها براي حمايت از كفش ايراني
تا کي غر بزنيم و التماس کنيم که حمايتمان کنند؟ چقدر نامه به دولتيها بنويسيم و در نشستها سخنراني کنيم؟ ما ازخودمان شروع کرديم» اين جملات را عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز به «شهروند» ميگويد. کسي که حالا يک حرکت بزرگ را در بازار تبريز کليد زده است. اين روزها در بازار کفش تبريز فروشگاههاي زيادي تابلوي کوچکي را درمغازهشان آويزان کردهاند، با اين مضمون: «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم.» همين تابلوي کوچک در بازار تبريز انقلاب برپا کرده است. حالا ٤٠٠ فروشگاه درپايتخت کفش ايران دست به دست هم دادهاند که جز کفش ايراني نفروشند و بازار بحرانزده توليد داخلي را از دست کفش خارجي و قاچاق نجات بدهند. اين ابتکار تبريزيها به ساير شهرهاي استان آذربايجانشرقي کشيده شده و مراغهايها، شبستريها، مرنديها و آذرشهريها هم به اين حرکت خودجوش بازاريهاي تبريز پيوستهاند. ايده اوليه طرح به ذهن عليرضا جباريانفام رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفش تبريز رسيده است. اين موضوع را ناصر حاجهاشمي رئيس اتحاديه توليدکنندگان کفشهاي ماشيني کشور به «شهروند» ميگويد و تأکيد ميکند: «جوان خوشفکري است و عرق ملي دارد.» و ادامه ميدهد: «اگر چند نفر مثل او پيدا شوند که براي حمايت از توليد ملي کمر همت ببندند، بدون شک انقلاب صنعتي ژاپن در ايران تکرار ميشود.»
ميگويد، دلش از اين ميسوزد که توليدکننده ناچار است کفش مرغوب ايراني را با برچسب کفش ترکيه به هموطنش بفروشد. بعد همين مشتري ميآيد و ميپرسد: «کار کجا بوده است؟» همان موقع بايد از او پرسيد: «کارآفريني هيچ، شما براي حمايت از اشتغال چه کردهايد؟»
هاشمي در سراي چهارسوي بازار بزرگ تهران مغازه دارد و ميگويد، درتمام سالهاي فعاليتم حتي يک جفت کفش خارجي نفروختهام و ادامه ميدهد: آدم بيشتر از اينجا ناراحت ميشود که مردم حاضرند درسال چند جفت کفش نامرغوب چيني پاره کنند اما قيدش را نميزنند که واردکننده بازار را به بحران نکشد.
جباريان فام ، نحوه شروع اين کار بزرگ را اينگونه تعريف ميکند: از يکماه پيش ٤ بازرس اتحاديه را به بازار فرستادم و بنا شد فروشندگاني را که تنها کفش ايراني ميفروشند، شناسايي کنند. ما براي اين فروشندگان يک تابلو با عبارت «با افتخار فقط اجناس ايراني ميفروشيم» طراحي کرديم و دراختيار آنها قرار داديم.
وي ادامه ميدهد: با شروع اين حرکت تعدادي از بازاريها هم که کفش خارجي ميفروختند، به ما پيوستند و با خارجکردن اجناس خارجي از مغازهشان تصميم گرفتند توليد ايراني را حمايت کنند.
هرهفته تعداد بازاريهاي حامي توليد ايراني بيشتر و بيشتر ميشود تا آنجا که ظرف يکماه ٤٠٠ فروشگاه تبريز دست به دست هم داده تا اقدام بزرگي براي حمايت از توليد ملي به سرانجام برسانند. جباريان ميگويد؛ درهمين مدت کوتاه ٤ شهر استان به حرکت جمعي بازاريهاي تبريز پيوستهاند و توليدکنندگان کفش استان خراسان هم که از اين حرکت آگاه شدهاند، از حرکت تبريزيها اعلام حمايت کرده و گفتهاند، به زودي اين طرح را در استانشان به اجرا درميآورند.
جباريان به «شهروند» ميگويد: حدود ٤٠هزار خانواده به صورت مستقيم و ١٥٠هزار خانواده به صورت غيرمستقيم از صنعت کفش زندگيشان را ميگذرانند و اگر ما بهعنوان فروشنده و مصرفکننده بتوانيم از آنها حمايت کنيم، صنعت کفش ايران خانوادههاي بيشتري را صاحب درآمد ميکند و ايرانيها با قابليتهاي ويژهاي که دراين صنعت دارند، به راحتي ميتوانند بهعنوان يکي از صادرکنندگان بزرگ کفش درجهان شوند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
در چه حالتی سازمان مالیاتی نمی تواند به فاکتورهای خرید ما اشکال وارد کند؟
سازمان امور مالیاتی شبکه گسترده ای را برای کشف کد فروشان ایجاد نموده و این در حالی است که:
ممکن است یک شرکت ارائه دهنده فاکتور به شما در حال حاضر در لیست کد فروشان نباشد ولی در آینده از طرف اداره امور مالیاتی کد فروش شناخته شود. در این حالت شما مقصرید و باید جریمه بدهید!
حال چه کار باید کرد؟
تنها در صورتی شما می توانید ادعای خود را مبنی بر صحت معامله خود ثابت نمایید که :
چک خرید کالاهای قید شده در فاکتور را به نام صادر کننده فاکتور صادر نموده و وی آن را صول نموده باشد.
و یا اینکه مستقیما وجه را به حساب صادر کننده فاکتور واریز نموده باشید.
توجه داشته باشید منظور از وجه، کل مبلغ فاکتور است ...
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
مهمترین واژگان استارت آپی که هر کارآفرین باید بداند:
1 سرمایهگذار معتبر (Accredited Investor) :
اصطلاحی است، که در بیشتر کشورها برای یک شخص حقیقی یا حقوقی، که در حوزه سرمایهگذاری دارای تخصص، تجربه و ریسکپذیری لازم باشد و توانایی مدیریت صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سرمایهگذاری را داشته باشد.
2 بلیدینگ اج (Bleeding Edge) :
این واژه پیشرفتهتر از واژۀ کاتینگ اج (Cutting Edge) به معنی پیشرو و اصلی است. با وجود این، اصطلاح «بلیدینگ اج» ریسکهایی به همراه دارد. شرکتهایی که در فناوریهای «بلیدینگ اج» سرمایهگذاری میکنند سرمایهخود را به خاطر فناوری که ممکن است مورد پذیرش گسترده قرار نگیرد به خطر میاندازند. این در حالی است که چنین شرکتهایی مطمئناً پیشگامان یا نخستین محرکها محسوب میشوند.
3 بوت استرپ (Bootstrap):
جایگاهی است که در آن کارآفرین شرکت را با درآمدی بسیار کم بنا میکند. اغلب، واژۀ «بوت استرپ» مترادف «سناریو» که در آن کارآفرین بیشتر بر پسانداز خود، تامین مالی شخصی یا دوستان و اعضای خانواده تاکید دارد، پنداشته میشود.
4 هک رشد (Growth Hacking):
در سال ۲۰۱۰، سین الیس این واژه را ابداع کرد. به عقیده او، هکر رشد «فردی است که همیشه همه فعالیتهایش در جهت رشد است، شبیه قطبنما که همیشه جهت شمال را درست نشان میدهد، هکر رشد هم وظیفه نشان دادن راه رسیدن به رشد را بر عهده دارد.» هکرهای رشد از روشهای کم هزینه و جایگزینهای مناسب برای بازاریابی سنتی استفاده میکنند به عنوان مثال استفاده از شبکههای اجتماعی و بازاریابی ویروسی به جای خرید تبلیغات از رادیو و تلویزیون و روزنامه در بازاریابی سنتی یکی دیگر از روشهای خالق های رشد است.
5 میوه پایین درخت (دسترسی آسان): (Low Hanging Fruit) این استعارهای است که دلالت بر فروش راحتترین محصولات و خدمات به مشتری دارد. در انگلیسی، این روند در مورد بافتهایی استفاده میشود که در آن کارهای آسانتر یا سادهتر را میتوان در وهله اول انجام داد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
فروشندگان حرفه ای چگونه حرف می زنند؟
درست مثل اینکه می خواهید پیامی را تایپ کنید.
فقط اجازه دارید چند لحظه کوتاه، مختصر ، مفید، هوشمندانه و با زبان بدن مناسب، بهترین نتیجه را دریافت کنید.
به حرف زدن مردم دقت کنید.
حتما تعجب می کنید!
خاطره گفتن، شاخه به شاخه رفتن و مهمتر از همه، سوء تفاهم همه جا دیده می شود.
شما چیزی می گویید، بقیه چیز دیگری می فهمند.
فروشنده از کیفیت می گوید خریدار به قیمت فکر میکند.
اگر فروشنده فقط ۳۰% از مقدار اضافه گویی های خود را هوشمندانه صرف محصول و کیفیت و خلاقیت در فروش خود کند، بیش از ۵۰% افزایش فروش خواهد داشت.
فقط ۳۰% از آنچه می گویید برای فروش شما کفایت می کند.
مابقی به کیفیت رفتار بدنی و تمرکز و تجربه و علم شما بستگی دارد.
وقتی تلگرافی حرف می زنید به یاد داشته باشید در بیان و استفاده از کلمات محدودیت دارید.
این تمرین را هرچند وقت یکبار انجام دهید:
حرف های مهم خود را از طریق نوشتن پیام بزنید تا از کلمات کمتر استفاده کردن را یاد بگیرید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
اول سهم خودت را بده
در کتاب ثروت مند ترین مرد بابل یک ایده ناب وجود دارد : « اول سهم خودت را بده » شاید کمی عجیب و ترسناک به نظر برسد. مردم عادت دارند اول سهم همه را می دهندبودجه بندی اکثر مردم به این صورت است که وقتی هنوز درآمدشان به دستشان نرسیده، اول مالیات دولت را می دهند، بعد از آنکه پول به دستشان رسید، هزینه قبض آب و برق و تلفن، شارژ ساختمان و … را می پردازند. اگر وام داشته باشند، پول وام ها را کنار می گذارند و مقداری ناچیزی که می ماند را هم برای خورد و خوراک هزینه می کنند و دوباره به سر کار می روند و همین چرخه باطل را تکرار می کنند.
و نهایتا اگر چیزی ماند به خودشان می پردازند اما مشکل اینجاست که اکثر اوقات چیزی برای خودشان نمی ماند. مردم این روش را در پیش می گیرند چون هیچ کس سر خودش فریاد نمی زند که سهم من کجاست؟ هیچ کس مامور نیروی انتظامی را برای گرفتن سهم خودش از خودش صدا نمی کند. صدای فریاد دیگران خیلی بلند تر است و ما خیلی راحت سهم خودمان را نمی دهیم.
موضوع این نیست که نباید سهم دیگران را داد، موضوع این است که باید از این فشار خارجی به نفع خودمان و برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنیم. فشار وام و قبض و قسط ما را به جلو هول می دهد و کمک می کند درآمد بیشتری داشته باشیم، به شرط آنکه بخواهیم از این فشار استفاده کنیم و از آن نترسیم.
شما باید اول سهم خودتان را بدهید. البته سهم خودتان برای خرج کردن در مهمانی و خریدن لباس های گرانتر و رفتن به رستوران های شیک تر نیست. بلکه سهمی که به خودتان اختصاص می دهید باید به سمت ستون داراییتان برود و کمک کند کم کم ستون دارایی شما به زایش بیافتد و برایتان پول خلق کند. باید متعهد باشید هر ماه اول سهم خودتان را بپردازید و ستون دارایی خود را مستحکم تر کنید.
حتما در ابتدای کار پول کم خواهید آورد. اگر می خواهید از این مرحله بگذرید باید تلاشتان را بیشتر کنید و فکرتان را به کار بیاندازید و از راه های مختلف پول دربیاورید تا زمانی که ستون دارایی تان بتواند به شما کمک کند.
هر هزار تومانی که وارد ستون دارایی شد نباید هرگز از آن خارج شود. یکی دیگر از اشتباهات مردم عادی این است که تا به مشکلات مالی خوردند سریع ستون دارایی شان را مورد تاراج قرار می دهند تا مشکلشان را حل کنند. اما به این فکر نمی کنند که از بین بردن ستون دارایی باعث ایجاد مشکلات بزرگتر در آینده خواهد شد.
هر پولی که وارد ستون دارایی شد باید مورد محافظت جدی قرار گیرد تا بتواند به تولید ثروت مشغول شود. وقتی جریان مالی حاصل از ستون دارایی افزایش پیدا کرد، آن زمان شما می توانید با پول حاصل از آن، لباس های گرانتر بخرید، به سفرهای بهتر بروید و ماشین های لوکس سوار شوید بدون اینکه نگران پرداخت هزینه ها باشید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
هر آنچه که در مورد سامسونگ نمی دانستید.
اصلاً مهم نیست که شغل شما چی باشه، و یا در چه کشوری زندگی می کنید و یا میزان درآمدتان چقدر باشه. بدون شک شما از یکی از محصولات سامسونگ استفاده می کنید. اگر چشمانتان را باز کنید متوجه می شوید که با تولیدات متنوع سامسونگ محاصره شده اید.
تلوزیون سامسونگ، یخچال سامسونگ، دروبین عکاسی، تلفن همراه سامسونگ، کاپیوتر سامسونگ و کلی محصولات دیگر.
بدون شک شما هم فهمیده اید که سامسونگ هر چیزی دستش برسد را تولید می کند. و این درست است. سامسونگ هر چیزی به دستش برسد تولید می کند. هر چیزی. شاید باورش سخت باشد اما برج خلیفه بلند ترین برج دنیا با 160 طبقه و 869 متر ارتفاع توسط شرکت سامسونگ ساخته شده. جالب تر است بدانید که برج دوقلو در مالزی هم که یکی از نماد های این کشور هست هم ساخته ی شرکت سامسونگ است.
دایره ی فعالیت سامسونگ خیلی گسترده تر از چیزی هست که حتی فکرش را می کردید و شامل تولید یخچال، کامپیوتر، دوربین عکاسی، تلفن همراه، لباس، تانک، موتور جت و کشتی می شود.
و اصلاً می دانید که این شرکت با این گستردگی از کجا شروع کرد؟
از یک سبزی فروشی.
بله همه چیز از سال 1938 میلادی شروع شد که شخصی به نام لئوچائو در کره یک سبزی فروشی با چهل کارمند را افتتاح کرد. بعد از مدتی تجارت او رونق گرفت و او وارد تولید نودل و بعد از آن وارد تولید شکر و بعد نخ و بعد بیمه و خدمات امنیتی شد. در اولخر سال 1960 سامسونگ وارد صنعت الکترونیک شد و اولین تولید آن یک تلویزون 12 اینچی سیاه و سفید بود که در سال 1970 وارد بازار شد. در سال 1983 سامسونگ اولین کامپیوترش را که از سیستم عامل ویندوز استفاده می کرد را منتشر کرد. در دهه ی 90 بود که سامسونگ تصمیم گرفت که در زمینه های دیگر هم فعالیت کند و امروز شرکت سامسونگ در 80 زمینه ی مختلف فعالیت می کند که شامل شرکت سرمایه گذاری سامسونگ، شرکت صنایع مهندسی سامسونگ، شرکت صنایع سنگین سامسونگ، شرکت مد و فشن سامسونگ، شرکت بیمه سامسونگ، شرکت الکترونیک سامسونگ، شرکت الکترومکانیک سامسونگ، شرکت بیمه سامسونگ، هتل های زنجیره ای سامسونگ و ده ها شرکت دیگر می شود.
و همین تنوع فعالیت باعث شده که این شرکت که کارش را از یک سبزی فروشی شروع کرد حالا به تنهایی 17 درصد از شاخص جی دی پی کشور کره ی جنوبی را پوشش بدهد. شاخص جی دی پی یعنی تولید ناخالصی یک کشور و تولید ناخالصی یک کشور یعنی کل ارزش تولید کالاها و خدمات در یک کشور به قیمت بازار در یک دوره ی معمولاً یکساله.
قابل ذکر است که دایره فعالیت های شرکت سامسونگ تنها در بخش محصولات خانه و الکترونیک و فعالیت های خدماتی باقی نمانده این شرکت خودش را وارد صنایع نظامی هم کرده که از محصولات آن می توان به تانک K9 اشاره کرد و همینطور ربات های هوشمندی که به یک دوربین و اسلحه مجهز است و وظیفه ی محافظت از مرز کره ی جنوبی در مقابل کره ی شمالی را دارد و این ربات به طور کامل جای سرباز ها را در مرز دو کره گرفته.
نکاتی جالب در مورد سامسونگ که مطمئنن نمی دانستید.
1-از سال 1993 شرکت سامسونگ بزرگ ترین تولید کننده ی میکرو چیپ در دنیاست به طوری که اولین آی فون های تولید شده همگی با میکرو چیپ ها و محصولات این شرکت کره ای کار می کردند. در سال 2010 شرکت سامسونگ 25 درصد از بازار گوشی جهان را در دست داشت.
2-کلمه ی سامسونگ در زبان کره ای یعنی 3 ستاره که به گفته ی بنیانگذاران این شرکت این 3 ستاره هر کدام نماد بزرگی، قدرت و تنوع هستند.
3-از سال 2006 سامسونگ بزرگ ترین تولید کننده ی تلوزیون در جهان است.
4-شرکت سامسونگ در سال 2014 مبلغ 14 میلیارد دلار را هزینه ی تحقیق و توسعه کرد.
5-حرف S در سری گوشی های Galaxy S نماد کلمه ی Super Smart به معنی بسیار باهوش است.
6-تعداد کارمندان شرکت سامسونگ از مجموع کارمندان شرکت گوگول، اپل و مایکروسافت بیشتر است و همینطور درآمد این شرکت از مجموع در آمد اپل و گوگل هم بیشتر بوده دلیلش هم تنوع زیاد زمینه های فعالیت سامسونگ است.
7- شرکت سامسونگ 20 سال است که در زمینه ی تولید خودرو فعالیت می کند.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
چهار مرحله اصلی فروش
1 جلب توجه کردن
شما باید کاری بکنید که برای مشتری جلب توجه کنید
در این حالت شما باید با کارهایی که میکنید یا حرفهایی که میگید توجه مشتری رو به خودتون جلب کنید
بعنوان مثال فرض کنید عمه تون اومده خونه شما مهمون
میتونید از مادرتون در مورد یه محصول خاصی که فکر میکنید عمه تون هم به اون نیاز داشته یه سوالی بپرسید تا عمه تون توجه اش به مکالمه شما جلب بشه یا یه مثال دیگه اینکه تلفنتون رو بردارید و به بالاسریتون زنگ بزنید و در مورد محصولی که فکر میکنید نیاز عمه تون هست حرفهایی بزنید که توجه عمه بهتون جلب بشه!
2 علاقه مند کردن
شما وقتی تونستید نگاه طرف یا فکر طرف رو به اون موضوعی که میخوایید جلب بکنید, حالا نیاز داره که فرد رو به اون موضوع علاقه مند بکنید.
مشتری باید متوجه بشه که با تهیه کردن محصول شما چه تغییری تو زندگیش ایجاد میشه یعنی بعد از اینکه تونستید توجه مشتری رو بخودتون جلب کنید باید بهش بفهمونید که این محصول چه دردی رو براش درمون میکنه
حرفهای تخصصی نزنید بلکه مشکلی رو که محصولتون براش رفع میکنه رو بگید
حالا برگردیم مثال عمه تا جا بیوفته
شما تونستید کاری بکنید یا مکالمه ای داشته باشید که عمه به شما نگاه کنه یا گوش بده
حالا شما هم برگردین به طرفش و بگین راستی عمه این محصولی که به مامان میگم خیلی عالی میتونه جوشهای روی صورتت رو هم خشک کنه و هم لایه برداری کنه یعنی جای جوشهارو هم برات از بین ببره و در ضمن باعث خشکی نمیشه مثل محصولات توی بازار!
3تحریک اشتیاق مشتری برای داشتن محصول
تو این مرحله مشتری بفکر اون حسی که اذیتش میکنه میوفته
و داشتن یه پوست یا موی سالم و زیبا رو حسش میکنه
حالا شما باید جملاتی بکار ببرید که مدت این "تصویر ذهنی مشتری" رو که ایجاد شده رو بیشتر کنید
مثلا تو مثال عمه بعد از انجام مرحله دوم بگید
عمه با از بین رفتن جوشهات فک کن وقتی یه مراسم میری یا یه عکس میندازی چقدر اعتماد بنفس ات بالا میره یا اصلا چقدر بچشم شوهر عمه میای؟
4نهایی سازی فروش
حالا مشتری آماده هست حالا باید بلد باشین تا فروش رو ببندین
نهایی سازی فروش خودش یه فلسفه ای داره ولی نظر بنده اینه که کاری نکنید که خودتون دوست ندارید باهاتون اونطور رفتار بشه
یکی از راه های نهایی سازی:دعوت کردن مشتری به دادن سفارشه
مثلا بگید خوب عمه حالا مایلی برات یکی از این پک هارو سفارش بدم بیاد تا برا همیشه از دست جوشها خلاص بشی!
یه را دیگه برای نهایی سادی فروش هم استفاده از تکنیک "از آنجاییکه" هست
مثلا خب عمه از اونجایی جوشهای صورتت خیلی سریع باید درمان بشن تا به کل صورتت پخش نشن و جاشون نمونه . پنبه ریز ام ال ام.
از اونجایی که این محصول تنها محصولی هس که کاملا ارگانیکه
و از اونجاییکه کیفیت این محصول با ضمانته
مایلی روی پوست خودت سرمایه گذاری بدون هیچ ریسکی بکنی؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg